0

سبک زندگی بر اساس آموزه های اسلامی(13)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

سبک زندگی بر اساس آموزه های اسلامی(13)

الف) رسیدن به آرامش و تجدید قوای جسمی و روحی

الف) رسیدن به آرامش و تجدید قوای جسمی و روحی

یکی از کارکردهای اساسی اوقات فراغت، رفع خستگی و تأمین استراحت است. از آنجایی که کار مداوم موجب پایین آمدن بازده کار و صدمه دیدن سلامت روانی می شود، انسان به زمانی برای آرامش اعصاب نیاز دارد. فعالیت در قالب


1- سید علی نقی فیض الاسلام، ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه، دعای11، ص91.

ص: 147

برنامه ثابت، هر قدر هم لذتبخش باشد، باز خستگیهایی به دنبال دارد. بخشی از این خستگیها، خستگی جسمانی است که معمولاً با استراحت و خواب برطرف میشود. بخش دیگری از این خستگیها، خستگی روانی است که معمولاً به دلیل مواجهه مستمر با یک محرک به وجود می آید. انسان وقتی به شکل مستمر با محرک واحدی سر و کار داشته باشد، از نظر روانی از آن خسته و خواستار تغییر شرایط میشود. این خستگی بسیار مضر است و گاه موجب گریز و دوری همیشگی فرد از چیزی می شود. بهترین کار در این زمان، برنامهریزی برای فراغت است تا از این راه، قوای جسمانی خود را بازسازی کند و بتواند هم از نظر جسمانی و هم از نظر روحی و روانی برای شروع دوباره کار آماده شود. بدین شیوه، هم ضریب موفقیت و کارآمدی فعالیت وی افزایش مییابد و هم در میزان انگیزه و ذوق و شوق وی برای انجام دادن آن فعالیت مستمر، خلل به وجود نمی آید. فعالیتهای انسان در اوقات فراغت، چون از روی میل و همراه با اشتیاق است و شخص در این راه، انگیزه لازم و آزادی کامل برای انتخاب نوع فعالیت دارد، نوعی احساس رضایت و آرامش اعصاب در پی خواهد داشت. امیر مؤمنان، علی علیه السلام در این باره فرموده است: «اجعل زمانَ رَخائِکَ عُدَّهً لأیامِ بَلائک؛ زمان فراغت و آسایشت را برای روزگار گرفتاریات سرمایه و توشه قرار ده».(1)

مواردی چون روابط دوستی در قالب صله رحم،(2) معاشرت با دوستان و همصحبتی با افراد مورد علاقه فرد، نقش مؤثری در رسیدن انسان به آرامش و بازیابی توان جسمی و روحی او دارد. همچنین خواب کافی و مناسب،


1- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص473، ح10807.
2- امیر مؤمنان، علی علیه السلام یکی از ویژگیها و فواید صله رحم را آرامش و رفع غصه از زندگی دانسته است: «صله الرحم تُدرُّ النِّعم و تُدفِعُ النّقَم». (همان، ص406)

ص: 148

شرکت در مهمانیها و جلسات آزاد، مسافرت و تفریحات سالمی مانند بازیهای گروهی و گردش در طبیعت(1) نیز برای این منظور بسیار سودمند است.(2) البته در زمان ما که اوقات فراغت، بعد رسانه ای پررنگی یافته است، رسانه ها، بیشترین اوقات فراغت افراد را به خود اختصاص می دهند. در این میان، رسانه های نوشتاری، کمترین زمان و رسانه های صوتی و به ویژه تصویری، بیشترین زمان را به خود اختصاص دادهاند. روشن است که چنین رویکردی، مورد تأیید متخصصان این حوزه نیست و افراط در این زمینه، ضررهای بسیاری در پی دارد. بر این اساس، اگر بنا باشد افراد بخشی از اوقات خود را به مقولهای مانند تماشای تلویزیون اختصاص دهند، این زمان باید کنترل شده باشد و در انتخاب نوع برنامه نیز دقت کافی صورت گیرد تا پیامدهای منفی آن به کمترین حد برسد و از مزایای آن استفاده شود.

ورزش کردن نیز از مواردی است که اگر در چارچوب اهداف کلی نظام معنایی توحیدی باشد، از شیوههای مطلوب گذران اوقات فراغت در اسلام است؛ به ویژه آنکه در این زمینه و به اقتضای شرایط اجتماعی صدر اسلام، بر مصداق هایی مانند شنا،(3) اسبسواری و تیراندازی تأکید شده است. از دیدگاه


1- در روایات متعددی از اهلبیت: نگریستن به سبزهزار، نگاه کردن به آب جاری، پیادهروی، و موارد دیگری از گردش در طبیعت، موجب شادابی و نشاط انسان دانسته شده است. (نهج البلاغه، حکمت 400؛ الخصال، صص 92 و 443)
2- از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است: «به تفریح و بازی بپردازید؛ زیرا دوست ندارم در دین شما سختگیری دیده شود.» (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج7، ص2804، ح18371) هرچند باید متوجه بود که انسان مسلمان در زمینه شادی و تفریح به وادی افراط کشیده نشود؛ زیرا موجب غفلت از خداست و در این صورت، مورد نکوهش آموزههای اسلامی است. (نهج البلاغه، حکمت 450)
3- از پیامبرگرامی اسلام روایت شده است: «خیر لهو المؤمن السباحه، و خیر لهو المرأه المغزل؛ بهترین سرگرمی برای مرد باایمان، شنا، و بهترین سرگرمی برای زن، ریسندگی است». (نهج الفصاحه، ص319، ح1527)

ص: 149

عقل و دین، ورزش برای تقویت و سلامت جسم ضروری است. انسان هایی که بر اثر تنبلی و بی تحرکی، بدنی نحیف و علیل دارند یا بیش از حد چاق هستند، نمی توانند روحیهای آرام و بانشاط داشته باشند. این گونه افراد معمولاً عصبی مزاج، کم حوصله، بهانهگیر و دارای روحیهای ناهنجار و فکری بیمار هستند و همین مسائل در جسم آنان نیز اثر بدی بر جای می گذارد. بی گمان، در پیش گرفتن چنین رویکردی، در تقابل با دیدگاه اسلام است که به مسئله سلامت و قدرت جسم و جان، اهمیت خاصی میدهد. این نکته را نباید از ذهن دور داشت که اگر ورزش با اخلاق و میانه روی همراه نباشد، نتیجه مطلوبی به همراه ندارد. بر این اساس، دستور و توصیه اسلام به میانه روی در این مورد نیز جاری است. به همین دلیل، ورزشی مانند تیراندازی و سوارکاری که سبب تقویت قدرت جسمانی انسان شود یا او را در جهت مبارزه دشمنان دین یاری کند، در دین مبین اسلام بیشتر مورد توجه بوده است. قرآن کریم نیز در برخی مناسبتها، قدرت جسمانی را یکی از ویژگی های انسانهای برگزیده دانسته است. برای مثال، علت انتخاب طالوت به فرماندهی و رهبری عده ای از بنی اسرائیل، قدرت علمی و جسمی او عنوان شده است.(1)

پیامبر گرامی اسلام نیز گاهی در مسابقات اسب سواری یا شتردوانی شرکت میکرد. گاه مسلمانان از رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضا می کردند در یک


1- «وَ قَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُوا أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند، طالوت را برای زمامداری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و [قدرت] جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هرکس بخواهد، می بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و [از لیاقت افراد برای منصب ها] آگاه است». (بقره: 247)

ص: 150

مسابقه، داور باشد و حضرت می پذیرفت. آن حضرت درباره حق بدن بر انسان میفرماید: «اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیکَ حَقّاً وَ لاَهلِکَ عَلَیکَ حَقّاً؛ پروردگارت بر تو حقی دارد و بدنت بر تو حقی دارد و خانوادهات نیز بر تو حقی دارد.»(1) نکته مهم در این حدیث، قرار گرفتن حق بدن بر انسان، در کنار حق خدا و حق خانواده است که اهمیت این حق را می رساند. از این رو، زمانی انسان میتواند حق پروردگار و حق خانواده خویش را به بهترین صورت ممکن ادا کند که بدنی سالم و نیرومند داشته باشد.

یکی دیگر از الگوهای مطلوب اسلامی برای گذران اوقت فراغت در راستای نیل به آرامش، پرداختن به عبادت خداست. در فرهنگ اسلامی، انس با خدا و اهتمام به خودسازی معنوی، یکی از مهمترین عرصههایی است که میتواند آرامش و بهداشت روانی انسان را به ارمغان آورد و او را برای تلاش دوباره در صحنه اجتماع آماده کند. قرآن کریم میفرماید: دلها با یاد خدا آرامش مییابد،(2) و امام زینالعابدین علیه السلام به ما اینگونه میآموزد: «اللهم! صلِّ علی محمدٍ و آلِ محمد وَ فَرّغ قَلبی لِمحَبّتکَ وَ اشغَلهُ بِذِکرِک؛ خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و دلم را برای دوستی خودت فارغ گردان و آن را به یاد و ذکر خود، مشغول بدار.»(3) همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است که خدای سبحان فرمود: «یابن آدم! تَفَرِّغْ لِعبادَتی أملَأَ صَدْرک غِنیً...؛ خود را به بندگی من مشغول ساز تا سینهات را از بینیازی پر سازم... .»(4) بر این اساس، کارهایی چون


1- بحار الانوار، ج70، ص128.
2- «... أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، (رعد: 28)
3- ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه، دعای 21، ص146.
4- اصول کافی، ج2، ص110.

ص: 151

نماز و عبادت،(1) اندیشیدن در آسمان و زمین و آفاق و انفس،(2) تدبر در کلام خدا و پیشوایان معصوم، حضور در جماعت مسلمانان، عمل به سفارشهای دین درباره انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات، دعا، ذکر، محاسبه اعمال،(3) مراقبت از نفس، آموختن معارف دین و اخلاق، کسب نشاط برای عمل به واجبات، در هنگام اوقات فراغت، بیشتر امکان پذیر است.

ب) شکوفایی استعدادها و ارتقای مهارت های شناختی

ب) شکوفایی استعدادها و ارتقای مهارت های شناختی

بسیاری از استعدادهای انسان اگر بستر و زمینه مناسبی داشته باشد و در شرایط مساعدی قرار گیرد، به فعلیت میرسد. ازاین رو، شناسایی این زمینه ها در زندگی افراد بسیار حیاتی است و اوقات فراغت، یکی از موقعیت ها و زمینههای بسیار مناسب است که هر فرد می تواند با بهره گیری از آن، به شناسایی و تقویت استعدادهای خود بپردازد. این اهمیت تا جایی است که تمدنهای بشر در طول تاریخ، محصول اوقات فراغت ملتها و جوامع دانسته شده است. این همه به دلیل آن است که هرگاه انسانی بر اساس علاقه


1- «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَه إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ای اهل ایمان [در پیشرفت کار خود] از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسل جویید که خدا با صابران است». (بقره: 153)
2- «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ٭ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همانا در خلقت آسمانها و زمین، و رفت و آمد شب و روز، دلایل روشنی است برای خردمندان عالم. آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند، و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا! تو این دستگاه باعظمت را بیهوده نیافریده ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاه دار». (آلعمران: 190 و 191)
3- امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است: «ما أَحَقَّ الْاِنسانَ أنْ تَکونَ لَه سَاعَهٌ لَا یَشغلُه عَنها شاغِلٌ، یُحاسِب فیها نفسَه، فَینظُرُ فِیما اکتسَبَ لَها وَ عَلَیها فِی لَیلِها وَ نَهارِها؛ چه قدر شایسته است انسان در ساعتی از زندگی خود از مشغولیتهای زندگی چشم بپوشد و به حساب نفس خود برسد و در آنچه در روز و شب خود به دست آورده یا از کف داده، بیندیشد». (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص236)

ص: 152

و انگیزه شخصی و درونی و بدون اجبار و وظیفه رسمی بخواهد در زمینه های متنوع فعالیت کند، مطالعه، پژوهش و پرسشگری او در چنین شرایط مطلوب و خوشایند ذهنی و روانی، موجب فراگیریهای پایداری خواهد شد که خلاقیت بشر را در زمینههای گوناگون شکوفا میسازد. بدین ترتیب، نیازهای ثانویه انسان، پاسخهای مناسبی می یابد و جلوههای هنری و زیباشناسانه بشر آشکار می شود.

ج) رشد اجتماعی و بازشناسی شخصیت

ج) رشد اجتماعی و بازشناسی شخصیت

اوقات فراغت، از یکسو، فرصت مناسبی در اختیار انسان قرار میدهد تا رفتار فردی و اجتماعی خود را ارزیابی کند و با آرامش خاطر درباره ویژگی های اخلاقی و رفتاری خود بیندیشد و نقاط قوت و ضعف خود را دریابد از سوی دیگر، از آن نظر که اوقات فراغت، فرصت مناسبی برای ظهور، رشد و شکوفایی استعدادها، توانایی ها و نوآوریهای فردی و گروهی است، میتواند در تعالی بخشیدن به شخصیت فرد، سودمند باشد. بر این اساس، یکی از مهمترین ویژگیهای فعالیت در اوقات فراغت، شرکت در برنامههای گروهی است که خود، عاملی برای رشد اجتماعی افراد به شمار میرود؛ زیرا در چنین فعالیتهایی است که انسان با جمع آشنا میشود، دوستانی تازه پیدا میکند و از زندگی فردی و تنهایی خویش رهایی مییابد.

روشن است که گسترش چنین فرآیندی در سطح کلان اجتماعی، موجب رشد و ارتقای فرهنگ جامعه می شود. بر اثر فعالیتهای سالمی چون کتاب خوانی، فعالیتهای هنری، شرکت در اردوهای جمعی، انجام فعالیت های جسمانی و ورزشی، فعالیتهای فوق برنامه عملی و ذوقی، نه تنها از زیان های بیکاری و گاه تمایل به بزهکاریهای اجتماعی کاسته

ص: 153

می شود، بلکه فرهنگ عمومی جامعه نیز ارتقا مییابد و نشاط و سرزندگی عمومی در جامعه افزایش خواهد یافت. به همین دلیل، امروزه اوقات فراغت چنان اهمیتی یافته که حتی از آن به عنوان آیینه فرهنگ جامعه یاد می کنند؛ به این معنا که چگونگی گذراندن اوقات فراغت افراد جامعه، تا حد بسیاری معرف ویژگی های فرهنگی و میزان توسعه یافتگی آن جامعه است. بنابراین، اگر طرح زندگی و کار افراد جامعه با برنامه هایی که برای اوقات فراغت خود تنظیم می کنند، مغایرت داشته باشد یا تفریح ها و فعالیت های فراغتی آنها با هنجارهای فرهنگی جامعه در تضاد باشد، اوقات فراغت به یک مشکل اجتماعی بدل خواهد شد.

پس از بیان کارکردهای اوقات فراغت، نکته مهم دیگر، توجه به عوامل تمایز در تعیین الگوها و شیوه گذران اوقات فراغت است. به نظر میرسد گروههای مرجع، طبقه اجتماعی و جنسیت، از مهمترین عوامل اثرگذار در انتخاب الگوهای گذران اوقات فراغت است. از آموزههای اسلامی نیز در این زمینه میتوان توصیههایی به دست آورد؛ به ویژه درباره عامل جنسیت که به صورت طبیعی نیز گرایش افراد را در انتخاب الگوها و شیوههای گذران اوقات فراغت تغییر می دهد.

حوزه اجتماع

اشاره

حوزه اجتماع

زیر فصل ها

نظم اجتماعی

نظارت اجتماعی

روابط اجتماعی

نظم اجتماعی

نظم اجتماعی

جامعه بشری همواره با دو موضوع بسیار مهم روبه روست:

1. باید برای تأمین نیازهای جدید و رسیدن به اهداف خود، زمینه های لازم را برای تغییرات کمّی و کیفی فراهم آورد؛

ص: 154

2. باید بکوشد وحدت، انسجام و یک پارچگی خود را حفظ کند.

توجه هم زمان به این دو موضوع، یعنی پویایی و بقا، همان گونه که یک ضرورت است، اگر دقیق نباشد، می تواند تهدیدی برای هر جامعه به شمار آید؛ زیرا عنصر پویایی بدون توجه به عنصر بقا، می تواند به متلاشی شدن جامعه بینجامد. برای پاسخ به این پرسش که چگونه یک تمدن و جامعه می تواند در عین پویایی و حرکت، هویت خود را نیز حفظ و آن را تقویت کند، نگاه جامعهشناسان به نظم اجتماعی معطوف میگردد.

زمانی که در فرآیند اجتماعی شدن و جامعهپذیری، هنجارها و الگوهای کنش اجتماعی، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، افراد جامعه به سطحی از سازگاری و تعامل به دور از تنش و تضاد می رسند که در پرتو آن، امکان پیشبینی کنشهای متقابل فراهم میشود. به عبارت دیگر، افراد جامعه در تعامل با یکدیگر این انتظار را دارند که در روندی بادوام و پایدار، از مخاطبان خود رفتارها و کنش هایی قابل پیشبینی را ببینند. سازگاری در کنش های اجتماعی، مستلزم آن است که هنجارهای متفاوت، به صورت منسجم در یکدیگر ادغام شود و از ترکیب آنها، نظام متعادل هنجاری به وجود آید. تا زمانی که این نظام، قدرت پاسخگویی به نیازهای اجتماعی را داشته باشد، تعادل نظام هنجاری در قالب نظم اجتماعی حفظ میشود.

از آنچه گذشت، روشن میشود نظم اجتماعی از راه پیروی همگان از هنجارها، قوانین و ارزش هایی به دست می آید که اساس و قوام جامعه به آنها بستگی دارد. این تعریف، نشان دهنده هماهنگی، تعادل و انسجام در روابط اجتماعی است؛(1) تعادلی که همه اعضای جامعه را به سوی زندگی


1- آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه: باقر ساروخانی، ص368.

ص: 155

مشترک، حیات در جمع و پیروی از نظام ارزشیِ نهادینه شده می کشاند. چنین نظمی برآمده از چهار عامل اساسی(1) است: نظام نمادی حاصل از باورها و هنجارها، نظارت اجتماعی، نظام فرهنگی و مدیریت همزمان نظم و تغییرات اجتماعی.

با تکیه بر چارچوب مفهومی بیان شده، اکنون به بررسی دیدگاه آموزه های اسلامی درباره نظم اجتماعی میپردازیم. زیست اجتماعی انسانها و تعامل آنها با یکدیگر، ضرورت قانون و التزام همگانی به آن را در پی دارد تا در چارچوب آن، رفتار همگان تنظیم گردد و از هرج و مرج جلوگیری شود. بی گمان، هرچه میان قانون با نیازهای واقعی و حقیقی انسان تناسب بیشتری باشد، کام یابی فردی و اجتماعی انسان را بیشتر تأمین میکند و البته این مسئلهای است که تنها در قوانین مبتنی بر آموزههای وحیانی بهصورت کامل تأمین میشود.

در جامعهای که اسلام در آن ظهور کرد، کسب فضیلت هایی که هدف آن ترجیح مصلحت جمعی است، جز آنجا که پای قبیله یا گروه اجتماعی خاص در میان باشد، هیچ اهمیتی نداشت. از این رو، نظم، فرمان بری و تسلیم به قدرت قانون در آن جامعه اعتباری نداشت.(2) به همین دلیل، عرب بدوی زندگی شهرنشینی را کوچک می شمرد؛ زیرا لازمه آن، اطاعت از مقررات و قوانین یا اقتضائات تجارت بود. در مقابل، اسلام کوشید با قاطعیت کامل، جامعه انسانی را به سوی نظم بکشاند. شاید در هیچ مکتبی به اندازه اسلام، به مسئله نظم توجه نشده باشد.(3) اهمیت این مسئله تا جایی است که امام


1- مسعود چلبی، جامعه شناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی، صص 22 30.
2- فیلیپ خوری حتی، تاریخ عرب، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص36.
3- محمدتقی جعفری، ترجمه: و تفسیر نهج البلاغه، ج22، ص62.

ص: 156

علی علیه السلام در وصف قرآن کریم، این کتاب زندگی بشر می فرماید: «بدانید که در آن، علم آینده و سخن از گذشته است و دوای درد و موجب نظم و ساماندهی میان شماست.»(1) خود آن حضرت نیز در واپسین لحظات عمر خویش، فرزندانش را به نظم در امور توصیه کرده و آن را هم ردیف تقوای الهی دانسته است.(2)

اسلام فراتر از اندیشههای محدود بشری، نظم را بهگونهای تبیین میکند که افزون بر تأمین حقوق و آزادی های فردی، عدالت اجتماعی نیز تأمین گردد. جامعه بهعنوان بستر رسیدن انسان به سعادت دنیوی و اخروی، نیازمند قوانین دقیق و فراگیری است که تمام جنبه های انسانی را در نظر گیرد. این مسئله، تنها با تکیه بر قوانین برآمده از آموزههای آسمانی، شدنی است و تدوین آن از توان بشر خارج است. علامه طباطبایی در این باره می نویسد:

جامعه انسانی هرگز نمیتواند اجتماعی زندگی کند و دارای اجتماعی آباد شود، مگر وقتی که دارای اصولی عملی و قوانین اجتماعی باشد... . اما اینکه گفتیم اصولی عملی داشته باشد، این اصول عبارت است از اینکه اجمالاً حقیقت زندگی دنیا را بفهمد و آغاز و سرانجام انسان را در نظر بگیرد. چون اختلاف مذاهب در همین سه مسئله باعث می شود سنن آن اجتماع نیز مختلف بشود.(3)

از این رو، اسلام، نقض قوانین اجتماعی را برنمی تابد و این، نوعی ضمانت اجرای درونی پدید می آورد تا مسلمانان، خود را به نظم و انضباط اجتماعی پای بند سازند.

در اسلام، حتی بسیاری از مناسک آیینی نیز یا به صورت جمعی برگزار میشود یا صبغه اجتماعی آن بسیار پررنگ است. به عبارت دیگر، اسلام به


1- نهج البلاغه، ص159، خطبه 158.
2- نهج البلاغه، ص321، نامه 47.
3- المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص200.

ص: 157

عنوان ترویج دهنده الگوها و شیوههای بایسته زندگی، با توصیه به عبادتهای جمعی، از پیروان خود میخواهد در تمام شئون زندگی، نظم و انضباط اجتماعی را در نظر گیرند. در دیگر عرصهها نیز از نهاد کوچک خانواده گرفته تا روابط گسترده بین المللی، اسلام با وضع قوانین خاص و جامع، به برقراری نظم اجتماعی توجه کرده است؛ چرا که جامعه، تنها در پرتو برقراری نظم میتواند برنامهریزی کند و اهداف متعدد خود را برآورد.

نظارت اجتماعی

نظارت اجتماعی

نظارت اجتماعی که از نظر جامعهشناسی، ادامه روند اجتماعی شدن به شمار میرود، به ابزارها و روش هایی گفته می شود که برای واداشتن فرد به هماهنگی با انتظار جامعه به کار میرود.(1) پاسداری از ارزشها، هنجارها و قوانین اجتماعی، نیازمند نظارت و کنترل است، تا برخی از هنجارشکنان، نظم اجتماعی را مختل نکنند و مانع رشد جامعه نشوند. در اسلام، به این نظارت به کاملترین شکل ممکن توجه شده است؛ زیرا افزون بر ضمانت اجرای درونی(2) که بسیار کارآ، قدرتمند و مختص نظامهای اخلاقی دینی است، در بعد نظارت بیرونی نیز در کنار قوانین و احکام موضوعه که از سوی حکومت اسلامی اجرا میشود، از عنصر ارزشمندی بهره میبرد که تمام اعضای جامعه را پاسدار هنجارهای اسلامی می پندارند.


1- مبانی جامعه شناسی، ص197.
2- مهم ترین ضمانت اجرای درونی برای نظارت اجتماعی در جامعه اسلامی، ایمان است. مسلمانان در اثر ایمان به خدا و حضور او در همه جا، معتقدند خداوند از تمام اعمال و رفتارشان آگاهی دارد. به یقین، ایمان به خدا و باور به تواناییها و صفات او، نقش قابل توجهی در جلوگیری از انحرافات و هنجارشکنیهای اجتماعی دارد. همچنین ایمان به زندگی اخروی، حسابرسی، پاداشها و مجازاتهای جهان آخرت نیز این باور را ایجاد میکند که تمام اعمال انسانها در دادگاه عدل الهی عرضه میگردد و متناسب با آن، افراد جزا داده میشوند.

ص: 158

این نظارت همگانی و فراگیر، با تکیه ب

دوشنبه 19 مهر 1395  8:25 AM
تشکرات از این پست
borkhar
دسترسی سریع به انجمن ها