فصل چهارم: کنش در سبک زندگی اسلامی
اشاره
فصل چهارم: کنش در سبک زندگی اسلامی
زیر فصل ها
درآمد
حوزه فرهنگ
حوزه اجتماع
حوزه اقتصاد
حوزه سیاست
درآمد
درآمد
در این فصل به الگوهای پیشنهادی برگرفته از آموزههای اسلامی برای عینی ترین سطح زندگی اجتماعی، یعنی رفتار و کنش افراد و گروهها می پردازیم. این رفتارها اگرچه در چهار گروه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دستهبندی شده است، همپوشانی این حوزهها و همچنین نگاه جامع و نظام مند اسلام به رفتارها و روابط فردی و اجتماعی، جداسازی کامل مباحث را عملاً ناممکن ساخته است. ملاک گزینش موضوع های مطرح در هر کدام از حوزههای چهارگانه نیز شدت ارتباط آن موضوع ها با گستره مفهومی سبک زندگی بوده است. البته روشن است که موضوع های قابل طرح هرگز محدود به این موارد اندک نیست. در این میان، موضوع الگوهای گذران اوقات فراغت و همچنین الگوی مصرف، به دلیل اهمیت آنها در مباحث مرتبط با سبک زندگی، با تفصیل بیشتری بررسی شده است.
ص: 120
حوزه فرهنگ
اشاره
حوزه فرهنگ
زیر فصل ها
اخلاق گرایی
اعتدال
خرافه ستیزی
اوقات فراغت
اخلاق گرایی
اخلاق گرایی
یکی از عوامل موفقیت هر آیین و تثبیت پایههای آن در جامعه، نفوذ شاخصها و ارزشهای آن دین در باور و اندیشه افراد جامعه است. همچنین از عوامل توسعه و گسترش یک آیین در جوامع گوناگون، پذیرش و اقبال عمومی و اجتماعی است. پس زمانی که بیشترین افراد و جوامع موجود در یک عصر، آرمانهای خود را در قالب آموزههای یک دین خاص جلوهگر ببینند و به آن گرایش داشته باشند، بدون تردید آن دین در نقطه اوج رشد و شکوفایی خود قرار خواهد گرفت. نفوذ ارزشی یک دین در دلهای توده مردم افزون بر آنکه معلول عقلانیت است، میتواند بر بعد اخلاقی و عاطفی آموزههای آن نیز متکی باشد.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد عموم مردم و طبقات گوناگون جوامعی که به اسلام گرویدند و در رشد و شکوفایی تمدن اسلامی سهیم گردیدند، بیشتر مجذوب فضیلت ها و مکارم اخلاقی دین اسلام شدهاند. به ویژه در آغاز ظهور این دین آسمانی، سیره و رفتار خاص پیامبر گرامی اسلام و اخلاق گرایی آن حضرت که در رفتار پیروان ایشان نیز اثر گذاشته بود، سبب گرایش افراد به دین اسلام شد. قرآن کریم به این ویژگی خاص در پیامبر رحمت چنین اشاره میکند: «فَبِما رَحمهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ... ؛ و به سبب رحمتی از جانب خدا با آنان نرمخو شدی و اگر [بر فرض] تندخویی سختدل بودی، حتماً از پیرامونت پراکنده میشدند». (آلعمران: 159)
ص: 121
بعد اخلاقی آموزههای والای اسلامی، در پیروزیهای گسترده مسلمانان پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام نیز اثرگذار بوده است و اگر نفوذ قلبی این آموزهها نبود، مسلمانان تنها با تکیه بر نیروی نظامی هیچگاه نمیتوانستند با این سرعت و گستردگی به قلمرو وسیع آن روز خود دست یابند. گوستاو لوبون،(1) (1841 1931م) اندیشمند بزرگ فرانسوی، در اثر ماندگار خود، تمدن اسلام و عرب مینویسد: اسلام به همین سبب است که یکی از بزرگ ترین ادیان به شمار می آید و اثرگذاری آن در دلهای مردم از همه ادیان دیگر بیشتر و استوارتر است.(2) وی در بیان دلایل پیشرفت سریع اسلام تصریح میکند:
زور شمشیر نیز موجب پیشرفت قرآن نگشت؛ زیرا رسم اعراب این بود که هرکجا را فتح می کردند، مردم آنجا را در دین خود آزاد می گذاردند و اینکه مردم مسیحی از دین خود دست برمی داشتند و به دین اسلام میگرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود انتخاب می کردند، بدان جهت بود که عدل و دادی که از آن عربهای فاتح می دیدند، مانندش را از زمامداران پیشین خود ندیده بودند؛ و برای آن سادگی و سهولتی بود که در دین اسلام مشاهده می نمودند، و نظیرش را در کیش قبلی سراغ نداشتند... . پیشرفت قرآن تنها به وسیله دعوت و تبلیغ بود. همین تبلیغ بود که ملت های ترک و مغول را پس از ظهور اسلام، هنگامی که بر سر اعراب مسلط شدند، با اینکه اعراب مغلوب آنها بودند، مسلمان کرد.(3)
تأکید آموزههای اسلام بر اخلاق والای انسانی تا جایی است که پیامبر گرامی اسلام فلسفه بعثت خود را نمایش نقطه اوج مکارم اخلاقی معرفی
1- Gustave Le Bon.
2- گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخرداعی گیلانی، ص141.
3- گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخرداعی گیلانی، صص 145 و 146.
ص: 122
میکند(1) و میفرماید: «إنّما بُعِثتُ لِأتَمّمَ مکارمَ الأخلاق.»(2) سیره نبوی و الگوهای رفتاری آن حضرت در زندگی فردی و اجتماعی خود، مخاطبان آموزههای اسلام را که از ستم صاحبان قدرت به ستوه آمده بودند، با شخصیت والایی روبه رو میساخت که مهربانی، دل سوزی و غمخواری او با دیگران، همگان را تحت تأثیر قرار میداد و کتاب آسمانی اسلام اینگونه به آن توجه نشان داده است:
لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رَّحِیمٌ. (توبه: 128)
به یقین فرستادهای از خودتان بهسوی شما آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ [و] بر [هدایت] شما حریص است؛ [و نسبت] به مؤمنان، مهربانی مهرورز است.
یکی از حوزههای دشوار برای رعایت اخلاق و پایبندی به آن، حوزه سیاست و حکومت است که تنها انسانهای کمالیافته در پرتو آموزههای ناب دینی میتوانند به این مهم دست یابند. الگوی نمونه و آشکار اسلام در این زمینه که همواره، چه در زمان حیات و چه پس از شهادت، از سوی دوست و دشمن ستایش شده، امیرمؤمنان علی علیه السلام است که اخلاقگرایی ایشان در حکومت داری، شهره آفاق است. دیدگاه آن حضرت که در سراسر کتاب شریف نهجالبلاغه بازتاب یافته است، نشان میدهد ایشان هیچگاه
1- کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج3، ص16، ح5217.
2- در میان آثار عالمان شیعه، نخستین کتابی که این روایت را نقل کرده، تفسیر مجمع البیان مرحوم امینالاسلام طبرسی (متوفای 548 ق) است که ذیل آیه «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم: 4) آن را بهعنوان مؤید آورده است. علامه مجلسی در بحار الانوار و محدث نوری در مستدرک الوسائل، نیز روایت یادشده را به نقل از مجمع البیان آورده اند. به نظر میرسد محدثان شیعه این روایت را پذیرفته و برخی از مفسران همچون علامه طباطبائی از آن با عنوان روایت معروفه یاد کردهاند. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص36)
ص: 123
سیاست را به دور از اخلاق نمیپذیرد. نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر که برای حکومت مصر منصوب شده بود و توصیه امام با وی مبنی بر مهرورزی به عموم مردم، پرهیز از سختگیری بیمورد و منتگذاری بر مردم و ترحم بر فرودستان، به روشنی، درستی این ادعا را ثابت می کند.(1)
اعتدال
اشاره
اعتدال
اعتدال بهمعنای میانهروی و انحراف نیافتن به جانب افراط یا تفریط است. اندیشه ورزی در آموزه های اسلامی نشان می دهد اگر اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره پیشوایان معصوم وجود دارد، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام فردی و اجتماعی اسلام در نظر گرفته شده است. بر همین اساس، قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط نامیده است:
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا (بقره: 143)
و این گونه، شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.
از این آیه میتوان دریافت که در آموزههای آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریطی وجود ندارد. پس پیروان این آیین حنیف نیز برخلاف دیگر فرقهها و ادیان، اگر دنبالهرو مقررات و قوانین اصیل اسلامی باشند، از هرگونه انحرافی در امان خواهند بود و پیوسته در مسیر هدایت و صراط مستقیم گام برمی دارند. از نظر اسلام، نظام هستی بر بنیان عدالت و اعتدال نهاده شده و انسان کامل نیز معتدلترین شخصیت در همه حوزههاست. از این رو، مطالبه
1- نهج البلاغه، صص 325 347.
ص: 124
دین از تمام انسانها آن است که برای رسیدن به کمال مطلق، تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، میانهروی را در زندگی پیشه کنند و هرگز به افراط و تفریط گرایش نیابند.
انسان میانهرو و متعادل، انسانی است که در باور و اندیشه خویش، انحراف و گرایشی به باطل ندارد، در پی حق و حقیقت است و در رفتار خود هرگز مناسبات میان اشیا را نادیده نمی گیرد. بر اساس آنچه در فصل های گذشته درباره نگرش و گرایش دینی گفتیم، میتوان در چارچوب نظام معنایی توحیدی، انسان یکتاپرست و تسلیم امر الهی را انسان معتدل دانست؛ زیرا چنین شخصی با درک درست از تناسب میان روابط هستی،(1) حق هر چیزی را به درستی ادا می کند و در نتیجه چنین بینش و نگرشی، از افراط و تفریط و کژی به دور است.(2) چنین انسانی در رفتارها، گفتارها و مناسبات اجتماعی خویش نیز میانهروی و تعادل را مراعات میکند و در انفاق و دیگر امور اجتماعی نیز از جاده اعتدال خارج نمیشود؛(3) زیرا می داند حتی در کارهای عبادی نیز باید تناسب را رعایت کند و سازگاری و تناسب را در کمّ و کیف در نظر بگیرد. بدین ترتیب، هر انسانی با گرایش به اعتدال و میانه روی، در مسیر خردمندی و کمال گرایی قرار می گیرد و گرفتار شرک در باور و عمل نمی شود و راه نقصان و باطل را نمی پیماید.
بر این اساس، اصل اعتدال، در تمام شئون زندگی پیامبر گرامی اسلام و پیشوایان معصوم ظهوری آشکار دارد. امیر مؤمنان، علی علیه السلام در مقام توصیف پیامبر اسلام، سیره و رفتار ایشان را رفتاری میانه و معتدل معرفی میکند.(4) یکی
1- نک: بقره: 131.
2- نک: بقره: 135؛ آلعمران: 67 و 95؛ نساء: 125؛ نحل: 120 و 123.
3- 3.نک: فرقان: 63 و 67.
4- نهج البلاغه، ص87، خطبه 94.
ص: 125
از مهمترین موارد اعتدال نزد مؤمنان، توجه به رابطه میان دنیا و آخرت است. شاید چنین به ذهن خطور کند که آموزههای یک دین آسمانی، به صورت معمول باید پیروان خود را به ترک دنیا و توجه کامل به آخرت فراخواند، ولی جامعیت و کمال آموزههای اسلامی، مجموعهای از احکام را پدید آورده که به تمام نیازهای مادی و معنوی بشر پاسخ میدهد و اگر بر اساس آن عمل شود، دنیای ما نیز که حلقه ای از حلقه های دست یابی به کمال و سعادت جاودان است، تأمین میگردد. در واقع، اگر دنیا را به چشم بخشی از مسیر تکاملی انسان بنگریم که میتوان برای ادامه راه تکامل از آن، توشه برگرفت،(1) دیگر میان تلاش در دنیا و آخرت گرایی منافاتی وجود نخواهد داشت.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «لَیسَ مِنّا مَن تَرکَ دُنیاهُ لِآخرِتِه و لا آخِرَتَه لِدُنیاه؛ کسی که دنیای خود را به خاطر آخرت ترک کند یا آنکه آخرت خویش را برای دنیا نادیده بگیرد، از ما نیست».(2)
از دیدگاه اسلام، اعتدال و میانهروی، قلمرو گسترده ای دارد و در همه جا با عنوان یک اصل خلل ناپذیر اسلامی مطرح می شود و بُعدهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را از جزئیترین تا مهم ترین موضوعات دربرمی گیرد. این نوشتار، برخی از این موارد، مثل الگوی مصرف و اوقات فراغت را به دلیل تناظر موضوعات آن با مهمترین عناصر مفهوم سبک زندگی، به صورت خاص و
1- امیرمؤمنان، علی علیه السلام در توصیفی بسیار زیبا، جایگاه دنیا را چنین بیان کرده است: «دنیا سرای راستی است برای کسی که [گفتار] آن را باور دارد. سرای ایمنی [از عذاب الهی] است برای کسی که فهمید و آنچه را خبر داد، دریافت. سرای توانگری است برای کسی که از آن توشه بردارد. سرای پند است برای کسی که از آن پند گیرد. جای عبادت و بندگی دوستان خدا و جای نماز گزاردن فرشتگان خدا، و جای فرود آمدن وحی خدا، و جای بازرگانی و تجارت دوستان خداست که در آن رحمت و فضل [او را] به دست آورند و سودشان بهشت باشد». (نهج البلاغه، حکمت 131)
2- تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج17، ص76، ح22025.
ص: 126
مباحث جداگانهای مطرح کرده است. اکنون به بعضی دیگر از جنبه های میانه روی در الگوهای مناسب برای سبک زندگی اسلامی می پردازیم.