0

اشعار کودکانه محرم

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

امام حسین(علیه السلام)

 

 

امام حسین(علیه السلام)

 

امام حسین(علیه السلام)

 
امام سوم ما
که مشهوره تو دنیا
پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
با ظالمان می جنگید
با مظلومان می خندید

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
قرآن زیاد می خونده
تو سختی ها نمونده

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
گشته توی کربلا
شهید راه خدا

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
توصیه کرده به ما
آقای خوب دنیا

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
امر به معروف کنید
کمک به مظلوم کنید

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
وقتی که آب می خوریم
سلام می دیم به آقا

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
بچه های حسینی
آب می خورید؟ بفرما
    

منبع:کتاب قرآن آموزی با بازی و رنگ

 

 

پنج شنبه 27 آبان 1395  11:23 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

تک سوار سبز

 

 

 

تک سوار سبز

 




تا کنار خیمه ها 
آمده اسب سپید
با صدای شیهه اش
دختری بیرون دوید

عکس اسب بی سوار
در دوچشمش قاب شد
خون ز یالش می چکید
دخترک بی تاب شد

گفت با آهی بلند:
تک سوار سبز کو؟
آه ای اسب سپید
با من از بابا بگو

اسب اما شرمگین
سر به زیر افکنده بود
آسمان و دشت از
بوی خون آکنده بود




شاعر:علی محمد شهیدی فر

شنبه 29 آبان 1395  8:23 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

بهترین آموزگار

 

 

 
ای که از شمشیر و تیر
لاله گون شد پیکرت
 
رفت روی نیزه ها
مثل خورشیدی سرت
 
با کلامت مهربان
دین و قرآن زنده شد
 
وقت کوچت از جهان
آب هم شرمنده شد
 
درس ایثار تو شد
مشق خوب روزگار
 
خون سرخت تا ابد
بهترین آموزگار
 

_شاعر: سالومه شریفی

دوشنبه 1 آذر 1395  10:03 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

اسب تنها

 

 

اسب تنها

 

 من آمدم باز
همراه مامان
ماه محرم
توی خیابان

اسب تنها

 من دیدم آن جا
یك اسب تنها
 آن اسب بوده
اسب تو آقا

اسب تنها

 برگشته اما
تنها و خسته
درچشم هایش
 غصه نشسته

اسب تنها

 ای كاش بودی
همراه با آن
می دیدمت من
توی خیابان
 

 

منبع: بوستان نور

 

شنبه 1 مهر 1396  4:04 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

شعر محرم امام حسین (ع) برای کودکان

شعر محرم برای کودکان

 

بوی محرم امام حسین (ع)

غربت و غم می باره از آسمون

قد تموم دونه های بارون

تو کوچه ها بوی محرم می یاد

ادور دورا حضرت آدم می یاد

یکی یکی میان به دنبال هم

فرشته ها برای سوگ و ماتم

نشسه غم رو سینه های مردم

آتیش گرفته خوشه های گندم

پرچمای سیاه هوایی شدن

عشقای ساده هم خدایی شدن

هرکی می بینی یا حسین می خونه

امام حسین و از خودش می دونه

نام حسین هنوز چقد غریبه

هرچی بگی امام حسین نجیبه

غریبی امام حسین ساده نیس

هرکی با او نباشه آزاده نیس

کربلا رو با آب و تاب شناختیم

با گریه و قحطی آب شناختیم

امام حسین تشنه دریا نبود

عباس او فقط یه سقا نبود

دس بزنه به هرچی دریا می شه

تموم درهای خداوامیشه

سه شنبه 4 مهر 1396  11:32 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

محرم

 

صدای طبل و زنجیر

می آید از خیابان

غمی نشسته امشب

به قلب پیر و جوان

صدای واحسینا

پیچیده در هر کجا

زنده شده دوباره

خاطره ی کربلا

گردیده یک عالمی

در سوگ او سیه پوش

مردم همه عزادار

با اشک و غم هم آغوش

آمد محرمُ باز

صدای اشک و ناله

روئیده در کربلا

گل های سرخ لاله

سه شنبه 4 مهر 1396  11:34 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

حضرت زینب ( س )

 

زینب که بوده ؟

دختر زهرا

بوده پرستار

در دشتُ صحرا

زینب که بوده ؟

یار یتیمان

اُسوه ی صبرُ

مظهر ایمان

زینب که بوده ؟

معنای یک زن

آتش زده او

بر قلب دشمن

زینب که بوده ؟

برای جهان

نوری خدائی

نوری زیزدان

.

سه شنبه 4 مهر 1396  11:44 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

حضرت ابوالفضل ( ع ) 

 

تو دشمنی با کافران

تو شیر مرد کربلا

توئی که تنها رفته ای

میان موج نیزه ها

توئی که با شجاعتت

دادی به ما درس وفا

دستت جدا شد فکر تو

بوده کنار خیمه ها

همیشه قطره های آب

شرمنده اند برای تو

توئی که آسمان شده

فرشی به زیر پای تو

آقای من تو رفته ای

بعدش به سوی آسمان

آقا ابوالفضلم ( ع ) نرو

در قلب من آقا بمان

.

سه شنبه 4 مهر 1396  11:45 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

علی اصغر (ع)

 

کودکی که پر کشید و رفت

خالی است جای کوچکش

خاک کربلا همیشه ماند

تشنه‌ی صدای کوچکش

داشت غربتی همیشگی

چشم آشنای کوچکش

توی ذهن کربلا هنوز

مانده ردّپای کوچکش

حرف‌های او بزرگ بود

مثل دست‌های کوچکش

ناخدای قلب‌های ماست

قلب با خدای کوچکش

سه شنبه 4 مهر 1396  11:49 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

دختر کربلا

 

یک لحظه ببند چشم خود را

تا قصه ای آشنا ببیند

پایان قشنگ کربلا را

از دختر کربلا ببینی

پس خوب ببین که دختر آنجاست

بالای سر پدر نشست

از لرزش شانه هاش پیداست

بغضی که به حنجرش شکسته

گقتی که چقدر کوچک است او

افتاده به خاک از غم و درد

ای کاش کسی می آمد او را

از روی زمین بلند می کرد

حالا تو ببین ادامه اش را

پایان قشنگ قصه اینجاست

او نیز ادامه حسین است

دیدی که خودش چگونه برخاست

برخاست به جنگ دشمنان رفت

این بار خودش بدون بابا

برخاست به دیگران بگوید

فریاد بلند کربلا را

 

ماهنامه انتظار نوجوان / بهمن

سه شنبه 4 مهر 1396  11:51 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

شاید

 

گل می کند در خیالم فکری که شاید محال است

هر سال ماه محرم

در ذهن من این سوال است

آیا محرم دوباره

با خون و آتش می آید

یا این که این بار عباس

با مشک آبش می آید

غیر از جواب سوالم

نذر و نیازی ندارم

این بار هم مثل هرسال

بسیار امیدوارم

شاید که دست اباالفضل

امسال تنها نماند

شاید دلم کربلا را

یک جور دیگر بخواند

شاید پشیمان شود شمر

از شمر بودن کشد دست

شاید به جای لب تیغ

بر روی آن تن کشد دست

شاید ولی کربلا را

دل باز هم روی نی خواند

امسال هم تشنه شد آب

در حسرت کودکان ماند

این بار هم مثل هرسال

از فکر خود می کشم دست

تا این که روزی بیاید

مردی که مثل حسین است

 

سه شنبه 4 مهر 1396  11:52 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

امام گل‌ ها

 

تا سراغ تو را گرفت دلم

رنگ و بوی دعا گرفت دلم

با خدا از غریبی ات گفتم

غُصّة کربلا گرفت دلم

گوشه ای ماندم اشک افشاندم

دیدی آخر عزا گرفت دلم؟

باز با یاد تو دلم پر زد

چون دل نینوا گرفت دلم

مشک در دست و، پای در شن زار

خبر از تشنه ها گرفت دلم

عاقبت در کنار گلهایت

بوی پروانه را گرفت دلم

خواستم تا به گل دهم آبی

زخمی از نیزه ها گرفت دلم

آه، گلدان دل ترک برداشت

روی دست تو جا گرفت دلم

کاش حرفم فقط خیال نبود

قُمری دل، شکسته بال نبود

آه، آیینه ها چه نمناکند

قاصدکهای شعر، غمناکند

چشمه ام بی درنگ می گرید

روی زانوی سنگ می گریم

 

سه شنبه 4 مهر 1396  11:53 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

خیمه امیر تنها

 

ظهر است و صفِ بلندِ دشمن

ظهر است و حسین و آفتاب است

در خیمه این امیر تنها

مانند همیشه ، قحطِ آب است

ظهر است و هجوم ابر غربت

بر گِردِ حَرَم ، کبوتری نیست

آنها همه رفته اند و دیگر

عباس و علیِ اکبری نیست

می آید و می کند نگاهی

بر خیمه که ساکت و غمین است

انگار که آخرین نگاه است

دلگیرترین نگاه این است

آن سوی ، برای کشتن او

صفهای بلندِ تیغ و دشنه است

این سوی میان خیمه خود

دلواپس کودکانِ تشنه است

یک بار دگر به اسب هی زد

باید برود – که رفت چون موج

از دامن این کویربی نور

تا دورترین ستاره ، تا اوج

سه شنبه 4 مهر 1396  11:55 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

کودکان تشنه لب

 

رفتم به صحرا روزی

دیدم مرغی نشسته

گفتم چرا غمینی

گفتا دلم شکسته

امروز عاشورا شده

در کربلا غوغا شده

در چهره یاران دین

آثار غم پیدا شده

گفتم ای مرغِ زیبا

پرواز کن به بالا

منزل نما در کربلا

سلام ما را هدیه کن

بر آن امامِ سر جدا

بخوان ز غم ترانه‌ای

از کودکان تشنه لب

از دشمنانِ سنگدل

از اصغر رنگین گلو

از روز عاشورا بگو

از اکبری که شد شهید

در کربلا کن گفتگو

سه شنبه 4 مهر 1396  11:55 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم

یارِ امام برادرش

 

روضه خوانی

 

در خانه ما بود دیشب

یک بار دیگر روضه خوانی

البتّه این را هم بگویم

هم روضه و هم میهمانی

در هر اتاقی سفره ای بود

هر گوشه اش یک دیس خرما

نان و پنیر و سبزی و آش

با چند تا بشقاب حلوا

وقتی که مادر سفره را چید

من هیچ چیزی کم ندیدم

هم شمع و قرآن بود در آن

هم عکس داداش شهیدم

خرما و حلوا پخش می کرد

بابا میان میهمان ها

من نیز گاهی چای و شربت

می ریختم در استکان ها

برخاست از یک سو صدایی:

«یا رب! به حق صاحب دین

پیروز کن اسلام ما را»

ما یک صدا گفتیم: آمین!

دیشب تمام خانه ما

از گریه هامان شد معطّر

هم مرد و هم زن گریه کردند

من داشتم یک حال دیگر

وقتی که آقا روضه را خواند

شد خانه سرشار از محبّت

دیگر تمام خانه گرم از

احوالپرسی بود و صحبت

سه شنبه 4 مهر 1396  11:59 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها