0

اشعار روز دوم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

وصل غم و قلب من قصه سنگ و آیینه است

گل می کنه آه دل روی لبم با هر نفس

آتش دلم ببین

ناله حرم ببین

دارم به لب نوایی   به لب نوایی   به لب نوایی

آه از غم جدایی   غم جدایی   غم جدایی

از غصه شد چشم و دلم

لبریز اشک و غرق خون

غمناک خاک  این زمین

دلگیر رنگ آسمون

ذکر لب های تو شده

انا الیه راجعون

آتش دلم ببین

ناله حرم ببین

دارم به لب نوایی  به لب نوایی    به لب نوایی

آه از غم جدایی    غم جدایی      غم جدایی

هر گوشه ی کربلا

دریایی از کرب وبلاست

خاک پر از غربتش

لب تشنه ی خون شماست

مه غم محرمه

حاصلم فقط غمه

قلبم آروم نداره   آروم نداره   آروم نداره

هر دم چشام می باره   چشام می باره   چشام می باره

اینجا که دیده یک زمون بارون اشک حیدرو

روزی میاد که میبینه طوفان آه مادر

میذاره روی قلب من داغ و غم برادر

 

آتش دلم ببین

ناله حرم ببین

دارم به لب نوایی    به لب نوایی    به لب نوایی

آه از غم جدایی    غم جدایی    غم جدایی

 

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

باربگشائيد، اينجا کربلاست                   آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوي بهشت             به به از اين تربت مينو سرشت
کربلا، اي آفرينش را هدف                    قبله گاه عاشقان از هر طرف
طور عشق است و مطاف انبيا               نور حق اينجاست، اي موسي بيا
جسم را احيا اگر عيسي کند                جان و تن را کربلا احيا کند
گر سلامت رفت، از آتش خليل              نور ثار الله شد او را دليل
کربلا، قربانگه ذبح عظيم                      عرش رحمان را صراط مستقيم
گر خدا خواهي، برو اين راه را                کن زيارت کوي ثار الله را
شد ز عاشوراي او يک اربعين                 قتلگاهش را به چشم دل ببين
ماه، اينجا، واله و سرگشته است           و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان          اشک خون ريزد هنوز از آسمان
اختران، سوزند چون شمع مزار              مرغ شب مي‌نالد اينجا زار زار
گاه در صحرا خروش و، گه سکوت           خفته در اينجا شهيدي لا يموت
حضت سجاد بر خاکش نوشت               تشنه لب شد کشته سالار بهشت
اربعين است، اربعين کربلاست              هر طرف غوغائي از غمها بپاست
گوئي از آن خيمه هاي نيمسوز             خود صداي العطش آيد هنوز
هر کجا نقشي، ز داغ ماتم است            هرچه ريزد اشک، در اينجا، کم است
باشد از حسرت در اينجا يادها                هان به گوش دل شنو، فريادها
در دل هر ذره، صدها مطلب است           ناله سجاد و اشک زينب است
بايد اينجا داشت گوش معنوي                تا مگر اين گفتگوها بشنوي:
عمه جان، اينجا حسين از پا فتاد            چهره بر اين تربت خونين نهاد
عمه جان، اين قتلگاه اکبر است            جاي پاي حيدر و پيغمبر است
عمه جان، قاسم، در اينجا شد شهيد     تير بر قلب حسين اينجا رسيد
عمه جان، عباس اينجا داد دست            وز غمش پشت حسين اينجا شکست
اصغر لب تشنه، اينجا، عمه جان           شد ز تير حرمله خونين دهان
از براي غارت يک گوشوار                     شد در اينجا، کودکي نيلي عذار
تا قيامت، کربلا ماتمسراست                حضرت مهدي (حسان) صاحب عزاست

نام شاعر:حبيب چايچيان

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود به کربلا

 

وقتی نسیم می وزد، این بوی سیب چیست؟

این سرزمین تیره و گرم و غریب چیست؟

بی اختیار باز دلم شور می زند

با من بگو گواه دل بی شکیب چیست؟

شاید رباب بشنود آرام تر بگو

آن تیرهای چله نشین مهیب چیست؟

حالا که تیغ خنجرشان برق می زند

فهمیده ام که معنی شیب الخضیب چیست

مادر مرا سپرده به تو جانِ مادرم

آوارگی و یا که اسارت نصیب چیست؟

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

    سالار زينب (س)

دلِ من غرق تمناست بيا برگرديم

عاشقي با تو چه زيباست بيا برگرديم

 

سرزميني كه تورا عاقبت از من گيرد

آري اي يار همين جاست بيا برگرديم

 

بين هر خيمه كه رفتيم جگرم سوخت حسين

همه جا ناله ي زهراست بيا برگرديم

 

حيف از حنجر ششماهه كه تيرش بزنند

حرمله روبه روي ماست بيا برگرديم

 

مشكِ عباس اگر تير خورَد باكي نيست

حيفِ آن ديده ي سقاست بيا برگرديم

 

اينقَدَر گودي و اينقَدر سراشيبي و سنگ

اين زمين غرق معماست بيا برگرديم

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

برگرد اگه دستای زینب و بسته نمی خوای

برگرد اگه پای رقیه رو خسته نمی خوای

برگرد اگه دخترت طاقت سیلی نداره

برگرد اگه می خوای چشمای زهرا نباره

برگرد آخه رباب هزارتا آرزو داره

برگرد آخه بعیده اینجا بارون بباره

برگرد نذار بشكنه اینجا غروره عباس

برگرد آخه دل نگرونه حضرت زهرا

برگرد كه نبینه رو نیزه سرت رو خواهر

برگرد اینا می كشنت ای غریب مادر

برگرد اگه می خوای جوونت زنده بمونه

برگرد اگه می خوای نبینی  كه غرق خونه

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

   يا مظلوم

خواهرم اینجا زمین کربلاست

سرزمین غصه و درد و بلاست

 

این زمین بوی جدایی می دهد

خاتمه بر آشنایی می دهد

 

خواهرم اینجا اسیرت میکنند

در همین ده روزه پیرت میکنند

 

میشوی تو غرق ناله غرق آه

میزنم من دست و پا در قتلگاه

 

شعله ها بر باغ و گلشن ميزنند

در همين جا سنگ بر من ميزنند

 

دخترم را در غریبی میکشند

گوشوار از گوشهایش میکشند

 

خصم حیدر تیغ بر رویم کشد

شمر بی شرم و حیا مویم کشد

 

در همین جا کوفیان دف می زنند

در عزایم هلهله ، کف می زنند

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

دشت در دشت دلهره مي ريخت

هرم صحرا به آسمان مي رفت

کاروان در سکوت صحرا، گم

مرگ دنبال کاروان مي رفت

 

کاروان رفت تا دياري که

حزن و اندوه و داغ مي باريد

بوي دلتنگي و جدايي داشت

گريه گريه فراق مي باريد

 

همه جا بوي تشنگي دارد

بچه ها خواب آب مي بينند

هر طرف روي مي کنم آقا

چشم هايم سراب مي بينند

 

شوق و شور شهادت آقا جان

در نگاهت چقدر مشهود است

عرش معراج توست اين صحرا؟

اين همان وعده گاه موعود است؟

 

در نگاه پر از تلاطم تو

ندبه هايي غريب مي لرزد

مي روي تا به سمت آن گودال

دل زينب عجيب مي لرزد

 

بي مهابا غروب خواهد کرد

در همين خاک تيره ماه من

مي شود عاقبت همين گودال

قتلگاهت نه، قتلگاه من

 

اين زمين پر شده است از داغ ِ

لاله هايي که تشنه مي رويد

اين چه مهماني است کز هر سو

نيزه و تير و دشنه مي رويد

 

يک جهان ماتم و پريشاني

حاصل اشک و آه زينب بود

حرف هاي نگفته‌ي بسيار

در غروب نگاه زينب بود :

 

اگر امروز ماتمي دارم

در کنارم شکوه احساس است

اين طرف قاسم و علي اکبر

آن طرف شانه هاي عباس است

 

چه کنم در غروب عاشورا

که نه ياري نه همدمي دارم

دشت پر مي شود ز حرمله ها

نه پناهي نه محرمي دارم

 

در هجوم کبود بي رحمي

با پر يا کريم ها چه کنم؟

آتش و تازيانه مي بارد

تو بگو با يتيم ها چه کنم؟

 

گفت بابا «وديعةٌ مِنِّي»

بار غم را به دوش من مگذار

برو اما در اين غريبستان

خواهرت را به بي کسي مسپار

یوسف رحیمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

   سالار زينب (س)

اي مرا دلبر و دلدار بيا برگرديم

خيمه برپا مكن اينبار بيا برگرديم

 

دم به دم دشمن تازه نفسي مي آيد

تا كه فرصت بُوَد اي يار بيا برگرديم

 

باغبانا به تو و تك تكِ گُلهات قسم

كار گلزار شود زار بيا برگرديم

 

از نگاهه همه زنهاي حرم غم بارد

تا نگشتيم عزادار بيا برگرديم

 

تو نداري سَر ِ بازار ِ جفا يوسف من

غير شمشير خريدار بيا برگرديم

 

دشمن از ديدن عباس دلش ميلرزد

تا رويِ پاست علمدار بيا برگرديم

 

حیدر توکل

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ای غریب من ابر خونینی سایبان توست

...... پر شفق کردم ماه روی تو

شاید هر نخلی نیزه ای باشد رو به سوی تو

وای من درد

سینه چاک افتد

تکیه گاه من

روی خاک افتد

وای دلگیرم

میمیرم

ای غریب من ابر خونینی سایبان توست

غم در این صحرا  قافله دار کاروان توست

با نگاه من گریه همراهت

تا غروب تو یک قدم راهت

وای دلگیرم   می میرم می میرم

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

حاجيان جمعند دور هم همه
پس کجا رفته حسين فاطمه
او به جاي موي سر ، سر مي دهد
قاسم و عباس و اکبر مي دهد
حجّ او داغ جوانان ديدن است
دور نعش اکبرش گرديدن است
مسلخ او خاک گرم کربلاست
موقف او زير سمّ اسبهاست
سعي حجّ او صفا با خنجر است
مروه اش قبر علي اصغر است
او رود حجي که قربانش کنند
در يم خون سنگبارانش کنند

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

دارد این سرزمین با

داغ و غم  آشنایی

می وزد بین صحرا

باد تند جدایی

دل ز غم ها محجوب است

دیده ها چون یعقوب است

سینه ها پر آشوب است

بین این سرزمین

کرده دشمن کمین

بهرت ای نازنین

آه و واویلتا   آه و واویلتا   آه و واویلتا  واویلتا

بار بگشایید اینجا کربلاست

آب وخاکش با دل و جان آشناست

گرچه مشک اباالفضل

تا کنون پرز آب است

قلب من بی قرار

اشک طفل رباب است

دخترانت شادابن

کودکانت در خوابن

اهل خمه سیرابن

کربلا کربلا

زینب خسته را

مکن از او جدا

آه و واویلتا   آه و واویلتا   آه و واویلتا  واویلتا

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

حج از حجاز عازم دشت بلا شده

حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده

 

این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند

یک کاروان نور، سفیر خدا شده

 

اینها فدائیان تولّای حیدرند

ذبح عظیم، راهی دشت منا شده

 

پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را

این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده

 

نور خدا به ظلمت شب بار بسته است

یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده

 

ای محرمان رکاب بگیرید عمّـه را

زینب پیمبـر سفـر کربـلا شـده

 

رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق

از آسمان به سوی زمین راه وا شده

 

اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین

حالا زبانشان به عمو آب وا شده

 

محمود ژولیده

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

قافله دارد به کربلا می آید. یک وقت رسیدند به جایی که دیدند اسب امام حسین (ع) قدم از قدم بر نمی دارد. اسبش را عوض کردند دیدند راه نی رود. چند اسب عوض کردند. یک وقت جوان ها گفتند: آقا! چرا این اسب ها راه نمی روند؟ فرمود: ببینید از این عرب های باده نشین کسی هست در این سرزمین که اسم این سرزمین را بلد باشد.یک پیرمردی را آوردند. پرسیدند: آیا اسم این زمین را می دانی؟ گفت؟ آری آقا؛ این زمین چند اسم دارد. قادسیه، غاضریه، شاطی ء الفرات، فرمود: این زمین اسم دیگری هم دارد؟ گفت: این جا را نینوا هم می گویند. هنوز آن اسمی که امام حسین(ع) دنبالش می گردد آن عرب نگفته است. فرمود:آی مرد! این زمین اسم دیگری ندارد؟ گفت: چرا این جا را کربلا هم می گویند،فرمود:آی جوانها بارها را پایین بیاورید،بار منزل رسید.

 

آی زمین کربلا من ارمغان آورده ام      درّ کوچک اصغر شیرین زبان آورده ام

آمدند دور محمل خانم زینب(س) را گرفتند و محترمانه زینب را پیاده کردند.

اُف بر تو ای روزگار! چند روزی بیشتر نگذشت همین زینب(س) خواست سوار محمل شود،هر چه نگاه کرد یک نفرنبود تا کمکش کند. یک وقت رویش را برگردان طرف گودال قتلگاه صدا زد: واحسیناه! همه بگویید: حسین! حسین!

« یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا ذالاحسان بحق الحسین و بحق تسعة المعصومین من ذریة الحسین، یا الله! »

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

سعید توفیقی

ورود کاروان به کربلا

 

امروز آقا شور و حالت بی بدیل است

انگار هنگام نزول جبرئیل است

سرشار از انّا الیه الرّاجعونی

آیات استرجاع تو بانگ رحیل است

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

از ذوالجناح آن عرش پیما مرکب خود

بر خاک نازل گشتی و در زیر لب خود

هذا قریر العین می گفتی پیاپی

انگار که دل کنده ای از زینب خود

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

جبریل آمد تا رکابت را بگیرد

شاید که یک کم از شتابت را بگیرد

گفتم که این امّن یجیب از چیست؟ گفتی

شاید دعایم اضطرابت را بگیرد

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

در مَنظر چشمان دل نازک ترین ها

یعنی به پیش دیده ی محمل نشین ها

دِرهم عطا کردی و ملک خود خریدی

از مستجرهای خودت در این زمین ها

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

مانند باران تا که شر شر می زنی تو

بر شیشه ی قلبم تلنگر می زنی تو

حس می کنم که چادرم در دست باد است

در این زمین وقتی که چادر می زنی تو

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

در خواب دیدم نیزه ها روی تن توست

در دست من یک تکّه از پیراهن توست

فهمیدم از اشک تو و دلشوره ی خود

تعبیر خوابم کربلایی گشتن توست

یعنی بدان زینب که این پایان خط است

چون وعده ی من با خدا بین دو شطّ است

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

به دیار غم تو را جان من خیمه ها مکن برپا

                                                            سوز غربت و غم و غصه ها می وزد از این صحرا

 

حاجی کوی منا       رسیده کرببلا           حسین ثا ر الله    ابا عبد الله

 

این زمین مرا عا قبت اخا می کند جدا از تو

 

                                                   پذیرایی در دشت غم کنند  کو فیان چرا از تو

 

در این دیار عراق        رسد شمیم فراق

 

                                 حسین      ثار الله ابا عبد الله

 

 

مگر این زمین بی تو بی معین  می شود اخا مقتل

 

                                                    ای عزیز دل وای اگر روی روز عاشورا مقتل

 

 

امید ما همه ای عزیز فاطمه ای         حسین            ثار الله ابا عبد الله

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  5:20 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها