0

اشعار روز دوم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار روز دوم ماه محرم

اشعار روز دوم ماه محرم

 

ورود کاروان به کربلا

 

نگاه می کنم از هر طرف به دور و برم

پر است چهرهء نورانیِ بنی هاشم

برای خاطر زینب خدا نگه دارد

علیِ اصغر و عباس و اکبر و قاسم

 

اگر چه ناقه بلند است موقع اُطراق

کجا برای پیاده شدن غمی دارم؟

تبسم از لب من لحظه ای نمی افتد

دلم خوش است به همراه مَحرمی دارم

 

برای آمدن از محملم به روی زمین

دو دست من پسرِ بوتراب می گیرد

مؤدب است ، محبت به خواهرش دارد

برای من قمرِ من رکاب می گیرد

 

ز روز حرکتمان از مدینه تا اینجا

چه غصه ایست مرا تا که اکبری دارم

ز دست غصه و غمهای این زمانه چه باک

کنار خویش علمدارِ لشگری دارم

 

چه کاروانِ پر از شور و عشق و امّیدی

حرم پر است ز لبخند و مشکها پر آب

و تازه غصه ندارد فرات نزدیک است

بخواب در بغل آرام ای عزیز رباب

 

خدا کند که فقط چشم زخممان نزنند

خدا کند که بلا سمت خیمه ها نرسد

خدا کند که سرانجام داستان حسین

به تیر و نیزه و طوفان کربلا نرسد

 

خدا کند که نبینیم در کنار هم

رقیه ، زجر ، کتک ، تازیانه ، آبله را

رباب بی پسرش زنده ماندنش سخت است

خدا به خیر کند داستان حرمله را

 

خدا نظر کند  " أِبنِ طُفِیل " برگردد

که ضرب تیغِ خودش را به بازویی نزند

خدا کند نشود باز ، پای شمر اینجا

که ضربه با نوک چکمه به پهلویی نزند

 

مهدی مقیمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  3:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود کاروان به کربلا

 

دلم گرفته باز ای خدا، آه

سوز بده سوز جگر مرا آه

تا به هوایش بشوم فدا آه

یا كه شوم كشته ی بی هوا آه

حسین آمده به كربلا آه

هلاك شاهم و خراب سقا

مست حسینم از شراب سقا

دست من و لطفِ جواب سقا

كاش نراند ز حرم مرا آه

حسین آمده به كربلا آه

ستاره های آسمان طه

فرشته های خاندان زهرا

دلاوران دودمان مولا

كجا روند این همه... كجا؟ آه

حسین آمده به كربلا آه

قاطبه ی قافله، اهل دعا

بر لبشان زمزمه ی ربّنا

همنفس این همه روح رها

فاطمه محبوبه ی مصطفی آه

حسین آمده به كربلا آه

گاه عقیله رو كند به سقا

گاه به سوی لاله روی لیلا

گاه بگوید به حسین زهرا

دور مشو ز محملم... بیا آه

حسین آمده به كربلا آه

پشت قدِ برادران زینب

آه، نگاه نگران زینب

قافله ی اشك روان زینب

راوی درد است و غم و بلا آه

حسین آمده به كربلا آه

ملتهبم به التهاب زینب

مضطربم ز اضطراب زینب

فدای دیده ی پرآب زینب

ذكر لبش حسین... یا اخا آه

حسین آمده به كربلا آه

چقدر كودكان با ملاحت

كنار مادران در استراحت

مخدّرات با خیال راحت

بی خبر از بلا و ابتلا... آه

حسین آمده به كربلا آه

داغ عزیز دیدن و... شكستن

دل ز خوشی بریدن و... شكستن

زخم زبان شنیدن و شكستن

آه ز روزگار بی وفا آه

حسین آمده به كربلا آه

چه گویم از درد و غم و بلا؟... وای

خیمه و هجمه های ناروا وای

هجوم دشمنان بی حیا... وای

حرامیان و حرم خدا... آه

حسین آمده به كربلا آه

از آن طرف سری به نیزه بالا

از این طرف تنی به روی صحرا

دور ز غیرت نگاه سقا

شكست حرمت حرم... خدا آه

حسین آمده به كربلا آه

 

مجتبی روشن روان

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد

آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد

هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر تو خواهرت را میکشد

من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد

بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد

شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد

کرد اسفندی برایم دود و دستم را گرفت
عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد

باورش سخت است پایان قرار ما دو تاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد
 

بی گمان این خاک تعبیر همان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد

از همه شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد

روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد

واقعا سخت است فکرش را نمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد

 شاعر:محمد حسن بیات لو

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود کاروان به کربلا

 

می سوزم و چون آتشی در احتراقم

آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم

این دشت نیت کرده یارم را بگیرد

ای مرگ مرهم شو بر این زخم فراقم

با اشتیاق دیدن او زنده ماندم

آخر چه خواهد کرد غم با اشتیاقم

بوی جدایی می وزد در این بیابان

از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم

از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم

هر لحظه من دلواپس یک اتفاقم

جان یکی را تیر و خنجر می ستاند

جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم

اینجا سرت را روی نی می بینم آخر

آتش بگیرد دامن گلهای باغم

با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم

تنهایی ات داغی شده بر روی داغم

 

هادی ملک پور

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود کاروان به کربلا

 

نینوا دشت بلا غاضریه کرببلا

زینبم غم نخوری منزل آخر اینجاست

کربلایی که به من وعدهء آن را دادند

جدم و مادرم و حضرت حیدر اینجاست

 

قدری آرام به هنگام پیاده شدنت

نظری جانب چشمان گهربارم کن

دختر شیر خدا این همه محرم داری

لطف کن تکیه به دستان علمدارم کن

 

پای بگذار به زانوی علمدار اول

بعد بگذار به این دشت بلا خواهر من

محمل وناقه بلند است به هنگام فرود

دست خود را بده در دست علی اکبر من

 

ای علمدار برو خیمۀ زینب برپا

وسط خیمۀ اصحاب و بنی هاشم کن

خواهرم خیمه مهیاست به هنگام ورود

تکیه بر دوش علمدار من و قاسم کن

 

بهر آسایش و آرامش اهل حرمم

به ابالفضل بگویید دهد ترتیبی

خیمه بر پابکند تا  که جلوی خورشید

به گل روی سه ساله نرسد آسیبی

 

مشک ساقی پرِ آب است به همراه رباب

پسرم را همگی برده و سیراب کنید

من روی گریۀ ششماهۀ خود حساسم

دست در دست دهید و پسرم خواب کنید

 

این همه بغض نکن دست و دلم میلرزد

غم نخور پشت سر ماست دعای مادر

دشت ، آرام و حسین تو سرِ پاست هنوز

اتفاقی که نیفتاده هنوز ای خواهر

 

نه هنوز آمده شمر و نه هنوز آمده زجر

نه هنوزآمده خولی که بلایی خیزد

به ابالفضل اگر اذن دهم کوفه و شام

سر شمر وعمر سعد فرو می ریزد

 

اشکها را تو نگه دار برای گودال

که کند یاریِ اشک پدر و مادر من

صبر کن چند شب و روز دگر مانده هنوز

که ببینی به سر نیزهء اعدا سر من

 

مهدی مقیمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﭼﻮ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻱ ﻏﻢ ﮔﺸﻮﺩ ﺑﺎﺭ 

ﺍﺯ ﻏﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻳﺎﺭ


ﻧﻴﻠﻲ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻋﺰﺍ ﺭﺥ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ 

ﺭﻭﻳﺶ ﺳﭙﻴﺪ ﺑﺎﺩ ﺳﭙﻬﺮ ﺳﻴﺎﻫﮑﺎﺭ


ﻟﺸﮑﺮ ﻫﻤﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﭘﻲ ﮔﺮﻭﻩ 

ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻤﻲ ﺳﺘﺎﺩ ﻗﻄﺎﺭ ﺍﺯ ﭘﻲ ﻗﻄﺎﺭ


ﺷﺎﻩ ﺣﺠﺎﺯ ﺭﺍﺯ ﻭﻓﺎ ﮐﺲ ﻧﺸﺪ ﻣﻌﻴﻦ 

ﻣﻴﺮ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺯ ﺟﻔﺎ ﮐﺲ ﻧﮕﺸﺖ ﻳﺎﺭ


ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻬﺮ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻳﮏ ﺷﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺧﻴﻞ 

ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻬﺮ ﮐﺸﺘﻦ ﻳﮏ ﺗﻦ ﺩﻭ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ


ﺍﺯ ﻣﻮﻳﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﺷﮑﻴﺐ 

ﺍﺯ ﮔﺮﻳﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺁﻝ ﻧﺒﻲ ﻗﺮﺍﺭ


ﺁﻥ ﺩﻡ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻓﺮﻗﻪ ﺑﺴﺖ ﺧﺼﻢ 

ﺁﻓﺎﻕ ﭘﺮ ﺷﺮﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻓﻼ‌ﮎ ﭘﺮ ﺷﺮﺍﺭ


ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺁﻝ ﻧﺒﻲ ﻭﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺎﻥ 

ﺁﺑﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺟﺰ ﺩﻡ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺁﺑﺪﺍﺭ

 

 

میرزا یحیی مدرس اصفهانی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ای باغبان دیگر بهارت ماندنی نیست

اینحا بمانی برگ و بارت ماندنی نیست

دور فلک ، گرد تو می گردید ، اما

افسوس دیگر بر مدارت ماندنی نیست

بوی جدایی می دهد این خاک غمناک

انگار دیگر روزگارت ماندنی نیست

آرام جان من ، بیا اینحا نمانیم

در این زمین ایل و تبارت ماندنی نیست

گهواره را می ببنی و هی می کشی آه

حتی  گمانم شیرخوارت ماندنی نیست

می لرزد از تکبیر اکبر قلب دشمن

اینحا جوان با وقارت ماندنی نییست

غم از دلت می برد دیدار علمدار

دیگر مه شبهای تارت ماندنی نیست

فکری به حال دختران کوچکت کن

معجر که بر سر وقت غارت ماندنی نیست

دلشوره دارم ای برادر ، تو بر این خاک

می مانی و  زینب کنارت ماندنی نیست

اما سرت یک شب می آید شام ویران

وقتی که دیگر یادگارت ماندنی نیست

شاعر : رضا فراهانی

 
 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

از همین لحظه به جانم شرری افتاده

شور و دلواپسیِ بیشتری افتاده

این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد

این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد

این زمینی ست که در خواب خودم میدیدم

هر زمان یاد من افتاد به خود لرزیدم

خواب دیدم که به داغ جگرت میخندند

روی این خاک بلا دست مرا میبندند

از همین لحظه بیا فکر کفن باش حسین

لا اقل فکر من و معجر من باش حسین

بعد تو بر تن هر خیمه شرر می افتد

معجر خواهرت اینجا به خطر می افتد

شاعر: حسن كردي

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

یا صاحب الزمان...

بیا بیا دلمان را تکان بده شب اول

بیا و رزق فراوان مان بده شب اول

همیشه شرط وصال شما طهارت نفس است

برای توبه نمودن زمان بده شب اول

تو را به حرمت این خیمه ها ضمانت مان کن

اگرچه اهل گناهیم امان بده شب اول

محرمی که نباشی به کار شیعه نیاید

به اهل ندبه خودت را نشان بده شب اول

برای اینکه مبادا به روضه کم بگذاریم

به جمع سینه زنانت توان بده شب اول

دو ماه مثل تو باید به گریه انس بگیریم

به ما دو چشمه ی اشک روان بده شب اول

به سر زنان همه پشت سر تو راه می افتیم

بیا و ذکر حسین جان مان بده شب اول 

همیشه بانی خیری ، بیا و این دل مارا 

به دست مادر قامت کمان بده شب اول

تو خط بده که بخوانم ، به بام دارالعماره

سفیر خون خدا را نشان بده شب اول

 

*****

 

شب دوم

 

چه میشود که مرا هم صدا کنی شب دوم

خودت بساط عزا را به پا کنی شب دوم

منی که توبه نمودم ز معصیت شب اول

چه میشود که برایم دعا کنی شب دوم

چگونه ضجه زنم تا دلت به رحم بیاید

کبوتر دل من را هوا کنی شب دوم

به دست و پات می افتم فقط به شوق همینکه

مرا ز بند تعلق رها کنی شب دوم

اگر که من نرسیدم به ظهر روز دهم چه ؟؟

مرا در عشق حسینی فنا کنی شب دوم

حسین و قافله اش هم به غاضریه رسیدند

تو نیز رو به سوی نینوا کنی شب دوم

اگر که یک توک پایی میان روضه بیایی

اگر که حاجت من را روا کنی شب دوم

قسم به حضرت زهرا که یزم ماتم من را

به چشم بهم زدنی کربلا کنی شب دوم

نهیب میزنم حالا همش به خود که مبادا

گره ز روضه ی سربسته وا کنی شب دوم

هنوز چادر دخت علی که بر سر او هست

میان مرثیه خواندن حیا کنی شب دوم

 

*****

 

شب سوم

 

در انتظار تو چشمم پر آب شد شب سوم

نیامدی جگر من کباب شد شب سوم

اگر غلط نکنم هردومان بناست بسوزیم

دلم ز داغ عظیمی مذاب شد شب سوم

خودت بیا و به دادم برس ، ز هر کس و ناکس

غلام حلقه به گوشت جواب شد شب سوم

نگاه مرحمتت آنقدر گره گشا بود ...

که رشته کوه گناهم ثواب شد شب سوم

دوباره در غمت آقا مرا شریک بدانید

دوباره سهم دلم اضطراب شد شب سوم

ز " وای عمتی " تو قیامتی شده بر پا

ز ناله های تو حالم خراب شد شب سوم

نخواستی که بدانم چه آمده سر خانم

چه روضه هاکه فقط در حجاب شد شب سوم

حلال کن پسر فاطمه اگر به حضورت

برای ذکر مصیبت شتاب شد شب سوم

بنا نبود به اینجا دلم روانه شود لیک

دوباره حرف اسیر و طناب شد شب سوم

محرم و صفرش را گره زدم و گریزم

نگاه دختر و تشت شراب شد شب سوم

 

*****

 

شب چهارم

 

به شوق دیدن تو روضه امدم چهارشب

به حکم تو به سر و سینه ام زدم چهارشب

بیا عنان نفس سرکش مرا خودت بگیر

برای ترک معصیت مرددم چهارشب

شبی بیا و با خودت مرا به کربلا ببر 

که بد خمار  دیدن دو گنبدم چهارشب

شمیمی از حرم به خیمه ی عزا می آوری؟

خراب عطر ناب سیب مرقدم چهارشب

دعای خیر کن برای من که بر اقامه ی

عزای جد اطهرت مقیدم چهارشب

بخاطر دو گونه ی کبود و زخم سینه ام

میان خیل عاشقان زبانزدم چهارشب

گرفته خواب را ز چشم من غم عزیزتان

ببین ز فرط گریه در تهجدم چهارشب

به عشق کام تشنه ی تو روزه ام چهار روز

به "تکیه" مست ساعت تعبدم چهارشب

به حق زینب و دو نوجوان پرپرش بیا

به شوق دیدن تو روضه آمدم چهارشب

 

علیرضا خاکساری

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

حسین رسید به کربلا...

یک قافله دل آمد از راه

که زینت باغ بهشت است

یک قافله که فرش راهش

بال و پر حور و فرشته است

 

 

 

پیچیده عطر و بوی اسپند

این کار ، کار جبرئیل است

این جا بساط عشق برپاست

این جا دیار جبرئیل است

 

 

 

این کاروان آورده با خود

یک کهکشان خورشید با ماه

دنیا به چشم خود ندیده

مانند این ها را به والله

 

 

 

کوری چشم هر حسودی

هر یک شبیه آفتابند

کوچک ترین ها هم بزرگند

این ها همه عالی جنابند

 

 

 

 بر آسمان شانه ی ماه

عکس ستاره خوب پیداست

این دختر ناز و سه ساله

حوریه است و مثل زهراست

 

 

 
هنگام بازی ، دست عبّاس

در دست او قلاب می شد

با هر «عمو جان» رقیّه

هی در دلش قند آب می شد

 

 

 

چندین قدم هم آن طرف تر

یک بانوی حیدر شمائل

از شش جهت تحت نظارت

دارد می آید بین محمل

 

 

 

 خورشید ، رویش را ندیده

از بس که این زن با حجاب است

شکرخدا پای علمدار

این جا برای او رکاب است

 

 

 

وقتی که زینب شد پیاده

غم های او بی انتها شد

تا خیمه را عباس علم کرد

کرب و بلا ، کرب و بلا شد

 

 

 

 بوی جدایی را شنیده

این غصّه را باور ندارد

یک لحظه هم حتّی عقیله

چشم از حسینش برندارد

 

 

 

رو کرد آقا سمت زینب

پرسید از چه بی قراری ؟!

خواهر! خیالت تخت باشد

غصّه نخور ! عبّاس داری

 

 

 رو کرد آقا سمت عبّاس

گفت: ای پناه خانواده

با احتیاط از بین محمل

دوشیزگان را کن پیاده

 

 

خیلی مراقب باش عبّاس

نگذار طوفان پا بگیرد

ای نور چشم من ! مبادا

خاری به چادرها بگیرد

 

 

 

خیلی مراقب باش عبّاس

این ها عزیزان خدایند

بر چشم های هرزه لعنت

این ها کنیزان خدایند

 

 

حتماً سفارش کن به زن ها

حرزی به دخترها ببندند

چندین گره را قرص و محکم

در زیر معجرها ببندند

 

محمد فردوسی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﻘﺎﺕ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ
 
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ‌ﺳﺖ
 
ﻋﺸﻖ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮑﻪ ﺗﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
 
ﺩﺭ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺮ ﻓﺮﺍﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
 
ﺷﻂ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﯿﻎ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
 
ﺩﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺍﺑﯿﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
 
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻃﺒﻞ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
 
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻗﯿﺪ ﺳﺮﻭ ﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
 
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻫﺎ ﺟﺪﺍ
 
ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺳﺮ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ
 
ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﮔﺎﻩ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ
 
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﮎ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ
 
ﻋﺸﻖ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﺧﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
 
ﺑﺮ ﺳﺮ ﻫﺮ ﺧﯿﻤﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
 
ﺗﯿﻎ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
 
ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﯿﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
 
ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﺖ ﺍﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
 
ﯾﺎﺩ ﺍﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻏﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
 
ﮐﺮﺑﻼ‌ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﺯﻣﻮﻥ
 
ﮐﺮﺑﻼ‌ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺷﻂ ﺧﻮﻥ
 
ﺍﺻﻐﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﮐﺒﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
 
ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ ﻋﺸﻖ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
 
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
 
ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﻏﺴﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
 
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﻭ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺯﻧﺪ
 
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﯿﻤﻪ ﻫﺎ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﻨﺪ
 
ﺍﺷﮏ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻨﺪﻧﺪ ﺭﺍﻩ
 
ﻣﺎﺕ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺣﺮﻡ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﻭ ﻣﺎﻩ
 
ﮐﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﻡ ﺑﻼ‌ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺸﺪ
 
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﮐﺸﺪ

 

حمید کریمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

در مسیر کربلا

 

قافله نورکجا می رود

مروه پی سعی صفا می رود

ذبح عظیمی که خدا گفته است

با همه هستی به منا می رود

ماه بنی هاشمیان بی بدیل

درپی خورشید ولا می رود

شبه نبی اکبر نیکو لقا

بهرشهادت به رضا می رود

طفل رضیعی که به تاب وتب است

تشنه پی آب بقا می رود

زینب کبری پی تعظیم عشق

روح قدر بهر قضا می رود

زینت سجاده وروح نماز

بهرتجلای دعا می رود

همره این قافله تا شهر عشق

دست اجل پای به پا می رود

گفت چنین طاهره شوریده حال

خون خدا سوی خدا می رود

 

ابوالفضل آردیان طاهری

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود کاروان به کربلا

 

آمدی ای حاجی کرب و بلا حجت قبول

سر در آوردی چرا از نینوا حجت قبول

صاحب کعبه ! چرا از کعبه آواره شدی

کعبه ات اینجاست ای خون خدا ؟ حجت قبول

این بیابان جای اهل البیت پیغمبر نبود

پس چه شد آن وعده ها آن باغها حجت قبول

قاضریّه جای امنِ منزل و بیتوته نیست

آمد استقبالتان سر نیزه ها حجت قبول

گوئیا این سرزمین قربانگه یاران تست

قتلگاهت می شود جای منا حجت قبول

از حرم تا قتلگه سعیِ صفا و مروه است

ای عجب حج شما دارد صفا حجت قبول

جای زمزم خون بجوشد از گلوی اصغرت

هدیه کردی کودک شش ماهه را حجت قبول

تا قدم بر خاک پاک کربلا بگذاشتی

قلب زینب شد پر از درد و بلا حجت قبول

گفتی ای ساقی ببین بِین دو نهرِ آب را

پشت آن گودال کن خیمه بپا حجت قبول

ای علمدار سپاهم بارها را وا کنید

خارها را از بیابان کن جدا حجت قبول

دختر نازم که جا خوش کرده بر دوشِ عمو

بر زمین پایش نیاید یا اخا حجت قبول

اکبرم اینک برای خواهرم گیرد رکاب

هیچ نامحرم نبیند عمه را حجت قبول

می رسد روزی که یک مَحرم نداری زینبا

بعد من هستی اسیر اشقیا حجت قبول

زیر سم اسبها این استخوانها بشکند

پس ندا آید ز عرش کبریا حجت قبول

می رود سرها به نیزه  می شوم من بی کفن

از جنان گوید مرا خیر النساء حجت قبول

**

حجّ ابراهیمی از حجّ حسینی سر زند

ای مرید کشته های کربلا حجت قبول

 

محمود ژولیده

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورود کاروان به کربلا

 

این قافله هرچه شتابش بیشتر شد

دلشوره های آفتابش بیشتر شد

جای تمام نخلها لشگر درآمد

باهر قدم یعنی سرابش بیشتر شد

یک محمل و هجده نگهبان دلاور

ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد

پایین که می آید ز محمل قاسمش هست

عباس هم آمد رکابش بیشتر شد

از اسم اینجا میشود حس عطش کرد

سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد

چشم حسین افتاد بر سرنیزه هاشان..

دید اکبرش را اضطرابش بیشتر شد

خیره به طغیان فرات است آه اما

دلواپسی های ربابش بیشتر شد

شش ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است

بی تابی هنگام خوابش بیشتر شد

راوی نوشته روز عاشورا که آمد

تیر سه شعبه پیچ و تابش بیشتر شد

بستند با هر زحمتی بر نی سرش را

بالای نی کار طنابش بیشتر شد

شرم رباب از چشمهای شیرخوارش

از رفتن بزم شرابش بیشتر شد

ده روز دیگر همسفر باشمر هستند

مجروح سیلی سنان یا شمر هستند

 

سید پوریا هاشمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز دوم ماه محرم

ورودیه

تمام راه مراقب شدم که غم نرسد
به سمت محمل معصومه ها قدم نرسد

تمام راه نگاهم سوی بیابان بود
عذاب زندگیم خار و پای طفلان بود

تمام راه روی دوش مشک میبردم
چقدر غصه طفل رباب را خوردم

تمام راه مدد یاحسین برلب بود
همه حواس ابالفضل پیش زینب بود

تمام راه حرم باوقار و بی غم بود
وبالش سر طفلان همیشه دستم بود

ندید ابرغمی آسمان محملها
عمو شدم بشوم سایبان محمل ها

سپرده ام که رقیه به غصه پا بزند
گرفت اگر دل تنگش مرا صدا بزند

رسیده ایم به اینجا زمین کرببلا
منای یوسف زهرا زمین کرببلا

رسیده ایم به اینجا که کارها بکنیم
دوباره خیمه توحید را به پا بکنیم

رسیده ایم به اینجا رکاب باید شد
عصای دست خدای حجاب باید شد

مراقبم که حضورش شکوه جاده شود
به احترام تمام از شتر پیاده شود

مباد فاطمه جمع ما زمین بخورد
مباد پیش روی چشمها زمین بخورد

مباد خاک نشیند بروی معجر او
مباد اینکه شود باز چادر سر او

خدا نیاورد آن روز را که مرهم نیست
به دور عمه سادات هیچ محرم نیست

خدا نیاورد از گریه هاش رد بشوند
و چکمه ها همگی با عقیله بد بشوند

خدا نیاورد آنروز را غمی بخورد
زشمر و حرمله سیلی محکمی بخورد

سرم که هست سری روی نی نخواهد رفت
کسی زاهل حرم بزم می نخواهد رفت

سید پوریا هاشمی

 
 
چهارشنبه 14 مهر 1395  4:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها