0

اشعار استقبال از ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است
دوباره فصل جنون مرا رقم زده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد
وَ غم به گنبد قلبِ غمین عَلَم زده است

به هر حسینیه گویی حسین..حرم آنجاست
که دوست در دل عُشّاق خود حرم زده است

عجب دروغ بزرگیست، بی تو دم زدن از عشق
هر آنکه از تو سروده؛ ز عشق دم زده است

بدون شک به بهشت خدا رسد آخر
کسی که در جهت “مَنْ بَکی” قلم زده است

به بیت بیت سروده ز محتشم آقا
حرارتی بده افزون به آتشم آقا

وحید دکامین

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:47 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است
اتصالم به کریمان چقدر کم شده است
پرچم گنبد تو خصلت دیگر دارد…
این همان چادر زهراست که پرچم شده است
شرف آدمیت ریخته در گریه ی تو
آدم از گریه به تو بود که آدم شده است
هرکس آمد به حسینیه به معراج رسید
نوبت رفتنِ معراج گدا هم شده است
پیرهن مشکی من را به تنم کن مادر ..
باز غوغاست در عالم که محرم شده است
چایی روضه ی تو بود نمک گیرم کرد…
چه بساطی که در این سفره فراهم شده است


حامد جولازاده

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:47 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

همین که در محرم تو روضه خوانده می شود
دل همه به کربلای تو کشانده می شود

فقط به مجلس حسین می شود به چشم دید
که پادشاه پهلوی گدا نشانده می شود

جهنم است نسبتِ بهشت با حریم تو
کسی خطا کند سوی بهشت رانده می شود!

به مشی نوکری همیشه مشق فرق می کند
که «عشق» می نویسم و «حسین» خوانده می شود

محرّم از میان عرش با مصیبت حسین
سبوی اشک بر روی زمین چکانده می شود

تو را ز اصل نه ولی ز اسب بر زمین زدند
…که اسبها چنین به پیکرت دوانده می شود

رسیدنی ست آن زمان که با نوای منتقم
بهای قطره های خون تو ستانده می شود

مظاهر کثیری

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:47 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است

دوباره بیرق وپرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه وغصه و غم آمده است

دوباره سینه سپرهای کربلا جمعند
که لحظه های خوش نوحه و دم آمده است

تمام صحن حسینیه ازدحام گداست
که جا برای هزاران چو من کم آمده است

فقط نه نوح،نه موسی نه یوسف و یعقوب
دراین عزاکده عیسی بن مریم آمده است

 بیا که اشک بریزی کنار پیغمبر
چرا که فاطمه با قامت خم آمده است

شاعر:محمدحسن بیات لو

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت
با دست بشکسته مرا روزی خور این در نوشت

هرگز نمی کردم گمان اینجا مرا راهم دهند
نام مرا در بین نوکر ها خودش آخر نوشت

روز ازل وقتی خدا روزیِ عالم را نوشت
ارباب را ارباب و ما را بر درش قنبر نوشت

در عرش حق پیراهن خونین او آویختند
بیخود نبوده گر خدا این قلب را مضطر نوشت

نام حسین فاطمه اشک مرا جاری کند
رحمت به شیر مادرم، صد شکر بر این سرنوشت

هرکس که شد در این دهه دیوانه ی کوی حسین
زینب برای او “نمازِ صبحِ بالاسر” نوشت

حبُّ الحسین نعمتی ، قبرُ الحسین قبلتی
این جمله را هر نوکری در قلب خود با زر نوشت

من زاره فی کربلا زار العلیّ فی عرشه
این را همان اول خدا در عرش بر سردر نوشت

حُبُّ الحسینِ جُنَّنی» عابس بیان کرده ولی
بر چوب محمل خواهرش این جمله را با سر نوشت

می گفت زینب از فراز تل برادر جان ببین
آنکس که تقدیر تو بی انگشت و انگشتر نوشت…

…من را میان عده ای نامرحم و دور از حیا
آواره و بیچاره و بی یار و بی معجر نوشت


مهدی علی قاسمی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

میگن محرم که ز راه میومد
امام رضا کتیبه ها رو میزذ
میگفت الهی که برات بمیرم
کی پهلوت و با سرِ زانو میزد

میگن محرم که ز راه میومد
لباس مشکی می پوشید آقامون
به یادِ تشنگیِ شاه عطشان
یه قطره آب نمی نوشید آقامون

کتیبه ها رو میزذ و با گریه
روضه ی خونِگیش و بر پا میکرد
زخمِ روی پلکِ چشاش و وقفِ
زخمِ لبایِ گل زهرا میکرد

وقتی کتیبه ها رو میزذ، میگفت
چشام پر آبه و، سینَم پر آهه
هنوز می بینم جدَّم و، بمیرم
سرش رو نِیْ، تنش تو قتلگاهه

کتیبه ها رو که میزد با گریه
میگفت چطور تو رو به خون کشیدن
چی شد که یه قطره آبم نخوردی؟
بگو چطوری سرت و بریدن

وقتی کتیبه ها رو میزذ، میگفت
یابنَ شبیب جَدَّم و سر بریدن
یه گَلّه گرگ وحشیِ گرسنه
تنش رو توی خاک و خون کشیدن

میگن محرم که ز راه میومد
کوچه رو با سیاهی زینت می داد
وقتی می گفت سلام، سر بریده
از شدت گریه زمین میوفتاد

رضاباقریان

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

بوی اسپند ز ماتمکده ها می آید
بوی سیب از حرم خون خدا می آید

همه جا پر شده از زمزمه وای حسین
ماه جانبازی شاه دو سرا می آید

کعبه گشته است سیه پوش حسین ابن علی
بوی خون در وسط عرش خدا می آید

وسط عرش شده روضه مظلوم به پا
دم کشتند حسین را ز سما می ید

چقدر پیرهن مشکی ماه ماتم
به تن نوکر ارباب ولا می آید

نوحه باز چه شور است روی پرچم ها
روی دیوار حسینیه نما می آید

روضه خوان ها همه دارند گریز گودال
بر سر خواهر او وای چه ها می آید

مقتل سید طاووس چنین آورده
مادری گوشه مقتل به نوا می آید

دم ای وای غریبم چه شده ای مادر
به زبانش وسط دشت بلا می آید

وای از آن لحظه که در زیر سنان و نیزه
زهمان حنجر ببریده صدا می آید

حنجرخشک صدا زد که اخی برگرد
بوسه بر حنجر و حلقوم جدا می آ ید

قاسم قاسمی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

سلام بیرق پرچم،سلام ماه عزا
سلام حضرت زینب،سلام خون خدا
دوباره آمده ایم و عزا به پا کردیم
برای ماتمان روضه ها به پا کردیم

صدازدیم بیایند باز سینه زنان
به روضه خوان محل گفته ایم روضه بخوان
بخوانی که مرد غریبی ز راه آمده است
و شاه خسته دل کم سپاه آمده است
هنوز هست طعامی و آب بسیار است
هنوز بر سرشان سایه ی علمدار است
اما امان ز غریبی امان ز سوز و نوا
امان ز حادثه ی تلخ دشت کرب و بلا
که از جماعت نامرد پشت پا خوردند
میان دشت بلا نیزه بی هوا خوردند
و رأس تک تک انصار را جدا کردند
چقدر به ذریه فاطمه جفا کردند

امیرفرخنده

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

رنگ سیاه و سرخی پرچم رسیده است
شان نزول سوره ی مریم رسیده است

شال و لباس مشکی مارا بیاورید
حی علی العزا که محرم رسیده است

درمان درد ما بخدا با طبیب نیست
شکر خدا که دارو مرهم رسیده است

فطرس بیا وسینه زنان را نظاره کن
ماه عزا و نوحه و ماتم رسیده است

هرکس به قدر ظرفیتش فیض میبرد
زین رو گهی زیاد و گهی کم رسیده است

دریای بخشش است و فقط رزق میدهد
هرچه به ما رسیده از این یم رسیده است

شاهی که ابروی گدا را نمیبرد
آوازه اش به گوش دو عالم رسیده است

پیغمبران برای غمش گریه کرده اند
این گریه ها ز حضرت آدم رسیده است

مهمانمان بکن دو سه خط “روضه” روضه خوان
فصل نزول بارش نم نم رسیده است

عصر دهم صدای علیکن بالفرار
ای وای از آتشی که به مخیم رسیده است

بلوا شده است در ته گودال وای من
آنجا عقیله با قد خم هم رسیده است

هرچند وضع غارت او نامنظم است
رختش به هر قبیله منظم رسیده است

امیر علوی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:48 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

گاهی بیا با ما مدارا کن ؛ مدارا
از ما مگیر هرگز تمنای دعا را
ما را نبردی؛ پس بیاور کربلا را
از دست دارم میدهم اشک و بکا را

خسته شدم با این همه چون و چرا من
لبریزِ ازعشق تو بود این دل ؛ نه آهن

زیبا ترین افسانه ها را ما کشیدیم
یک گنبد و یک صحن و یک اقا کشیدیم
هر جا نبود اسمت به اسمت پا کشیدیم
یا خون دل خوردیم گاهی یا کشیدیم

دلبسته این پرچم سرخ و سیاهیم
ما از محرم تا محرم غرق آهیم

زیباتر از این روضه ها جایی ندیدیم
رنگین تر از چای دمت چایی ندیدیم
جز از در روضه بفرمایی ندیدیم
دیدیم هر چه غیر از اقایی ندیدیم

هر سال رفتن های ما با آمدن بود
امسال هم گر امدم لطف حسن بود

از عمه گویم از سر و سنگ صبورش
از روضهء مردی که له گردد غررورش
از خولی و ازخانه و کنج تنورش
از آن زنی که سخت میگردد عبورش

از روضه های ظهر روز خستگی تا
آن روضه طفلی که خواهد شد معما

طفلی که روی دست بابا آب میشد
از شدت گرمیِ گرما آب میشد
یا تشنه تر میشد لبش یا آب میشد
پیش رباب و زینب اقا آب میشد

بس کن ربابِ زینب از ؛ اینجا بلند است
مادر که میبیند سرِ نی ها بلند است

محمد مهدی نسترن

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

اشعار هلال ماه محرم – محسن حنیفی

 

فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود

باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود

 

باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند

کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود

 

با لباس مشکی ام احرام گریه بسته ام

یک زیارت با هزاران حج معادل میشود

 

سعی ما پای پیاده از نجف تا کربلاست

شاهراه وصل ما این حد فاصل میشود

 

نیت گریه نمودم در نماز نیمه شب

چون که روضه بهتر از درک نوافل میشود

 

رکعت اول به یاد تشنه لبها سوختم

رکعت بعدی من گودال کامل میشود

 

مادری پهلو شکسته میرسد از سمت عرش

روضه از اینجا به بعدش سخت و مشکل میشود

 

لحظه ای که سینه ی ارباب سنگین میشود

روضه سنگین ارباب مقاتل میشود

 

نیزه ها نامهربان هستند اما لحظه ای

مهربان با حنجر او تیغ قاتل میشود

 

سر غنیمت میرود گودال میگردد شلوغ

وقت غارت کردن مشتی اراذل میرسد

 

آه از آن لحظه ای که مادرش سر میرسد

با تنی عریان ، تنی بی سر مقابل میشود

 

محسن حنیفی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

نشسته ام بنویسم محرمت را باز
هزار نکته ی ناگفته از غمت را باز

خدا کند که امانم دهی و باز کنم
برای خیمه زدن بند پرچمت را باز

 

کویر خشک گدای دو قطره باران است
بریز بر سر من اشک نم نمت را باز

دلت می آید از این دلشکسته دست کشی
دلی که چنگ زده حبل محکمت را باز

به پشتوانه ی لطفت گناه کردم من
ببخش با کرمت ذنب آدمت را باز

دلم گرفته برای دو دم گرفتن ها
بدم به روح زمینگیر من دمت را باز

اگر که فاطمه در بزم روضه هست،که هست
بگو چگونه کنم شرح ماتمت را باز؟

به سمت گود سرازیر میزدند تو را
به تیر و نیزه و شمشیر میزدند تو را

محمد کاظمی نیا

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

اشعار هلال ماه محرم – قاسم نعمتی

 

ارباب روی نوکریِ من حساب کرد

با اینهمه گناه مرا انتخاب کرد

 

هرکس شنید ناله ی حی العزا

تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد

 

دلشوره داشتم که نبینم محرمت

یکسال این فراق دلم را عذاب کرد

 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

نام حسین بار دگر انقلاب کرد

 

توبه شکسته ها همه گویند یاحسین

رب الحسین هرچه دعا مستجاب کرد

 

از کودکی حسینیه دار محرممیم

این روسیاه را خودش عالیجناب کرد

 

هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت

اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد

 

گریه غبار سینه ی من داده شستشو

این قلب خاک خورده چنان دّر ناب کرد

 

تفسیر دستگیریه تو از رسول ترک

کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد

 

سینه برهنه ها همه از نسل عابسند

او کربلا طریق هی این وصل باب کرد

 

آید به گوش ناله ی محزون فاطمه

با اسم نام یک یک ما را خطاب کرد

 

ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب

صلی علی الحسین و صلی علی الغریب

 

قاسم نعمتی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

اشعار هلال ماه محرم

 

سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد

عطر سیب و بوی اسپند محرم می رسد

 

دست خود را روی سینه می گذارم با ادب

آه دارد مادری با قامت خم می رسد

 

میزبان زهرا که باشد من خیالم راحت است

چون که الطافش به مهمان ها دمادم می رسد

 

انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند

حضرت خاتم برای خیر مقدم می رسد

 

بار عام است و ضیافت خانه ی هیئت شروع

نامه های دعوت از عرش معظم می رسد

 

زیر و رو کردن فقط کار حسین بن علی ست

در محرم ارمنی هم زیر پرچم می رسد

 

چایی روضه دوای درد بی درمان ماست

بین این دارالشفا پیوسته مرهم می رسد

 

با لباس مشکی اَم از قبر می آیم بُرون

یک نخ این پیرهن فردا به دادم می رسد

 

جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند

کاروان کربلا از راه کم کم می رسد

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار استقبال از ماه محرم

امام حسین(ع)-مناجات محرمی

 

چشم اگر امسال را هم آبروداری کند

گریه می خواهد مرا از هرچه خود عاری کند

هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است

کاش پلک از این هنرها پرده برداری کند

بین دل با داغ او عقد اخوت بسته اند

در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند

نوحه خوان در روضه می خواند به استمداد اشک

بانگ "هل من ناصر"است این، کیست تا یاری کند؟

می روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است

پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند

رود می افتد به پایش تا به هر قیمت شده

قطره ای از خویش را در جان او جاری کند

آب اگر مهریه ی زهراست پس هر طور هست

باید از مهریه ی زهرا نگهداری کند

بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک

می تواند زخم را بر پیکرش کاری کند

می روم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی

بی محابا قد علم کرده است سرداری کند

آنکه تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل

می تواند پس سر بر نیزه را قاری کند

باز می آیم به خود، آنجا که در من یک نفر

گوشه ای کز کرده، می خواهد فقط زاری کند

چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی"است

کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند

 

علی فردوسی

 
 
دوشنبه 12 مهر 1395  12:49 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها