اخت موسی الرضا
جاده ها پا به پای مهتابند آسمانی که بیقرار شده
ابرها دسته دسته می لرزند بی هوا فصل انتظار شده
عشق همواره حرف مدعی است ,واژه ی نحو وصرف مدعی است
دستِ میزان ظرف مدعی است ,باغروری که رهسپار شده
گوشه ی چادری که خیس غم است,هرچه بغض آمده است آه کم است
پشت مادر شکسته تر ,نه خم است !خو اب دیده ست داغدار شده
از تبِ انتظار افتاده , چله اش در غبار افتاده
نوعروسی که بی ثمر مانده!...باز امیدوار ِیار شده
-خواهر عاشق رضایی تو ,گفته بودند باوفایی تو
نفسم نذر تو ,هوایی تو....-اشک برچشم ها سوار شده
وقت دیوانگیِ بی حد نیست؟؟ساعت التماسِ "باید" نیست ؟؟
حال اینجا شبیه مشهد نیست؟؟ چه کسی گفته دل مهار شده؟؟
&
سربه راهی که سربه زیرتر است ,مثل آزاده ای اسیرتر است
عشق این بار بی نظیرتر است وغروری که ماندگار شده
خبرآمد شفا گرفته کسی گوشه چشم خدا گرفته کسی
دست این پیر را گرفته کسی,هدیه ی مادری بهار شده
معجزه دست آسمان ساده ست ,گرهت را ببند آماده ست
اخت موسی الرضاست؛ دلداده ست,و زنی گفت بچه دار شده.......
شبنم فرضی زاده