گرد آوری:حسن سعادت پرور
از رخدادهاى مهم و حتمى عالم برزخ سؤال دو فرشته «نكير» و «منكر» است. از گفتار علما بر مىآيد كه سؤال نكير و منكر حقيقتی غير قابل انكار است.
مرحوم شيخ صدوق در این رابطه مىفرمايد:
اعتقاد ما در باره سئوال قبر اين است كه حق است و ناچار به پذيرش آن هستيم[1].
روايات در اين باره فراواناند؛ از جمله امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموند:«مَنْ انْكَرَ ثَلاثَةَ اشْياءَ فَلَيْسَ مِنْ شيعَتِنا: الْمِعْراجُ، وَالْمَسْأَلَةُ فِىالْقَبْرِ، وَالشَّفاعَةُ»[2].
هر كس سه چيز را انكار كند از شيعيان ما نيست: معراج، سؤال قبر و شفاعت.
اما اینکه در قبر از چه چیزی سؤال می شود ، آنچه از اخبار صحيح و مستفيض به دست مىآيد اين است كه از اصول اعتقادات سؤال و پرسش مىشود[3].
از برخى روايات نيز برمىآيد كه از بعضى اعمال مهم فروع دينى هم سؤال مىشود. امام جعفرصادق (علیه السلام) مىفرمايد: « يُسْأَلُ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَكَاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِيَامِهِ وَ وَلَايَتِهِ إِيَّانَا أَهْلَ الْبَيْتِ ...».[4]از ميت در قبرش راجع به پنج چيز سؤال مىشود: از نمازش و زكاتش و حجّش و روزهاش و ولايت ما اهل بيت (علیهم السلام) .
روايت شده است كه وقتى فاطمه بنت اسد مادر حضرت امير (علیه السلام) از دنيا رفت. پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) شروع به تجهيز او كرد و او را در پيراهن خویش كفن نمود ... وقتى او را در قبر گذاشتند، شهادتين را به او تلقين فرمودند.
هنگامی كه خاك بر او ريخته شد و مردم خواستند برگردند،
آن حضرت فرمودند: فرزندت، فرزندت، نه جعفر و نه عقيل فرزندت على بن ابى طالب ...صحابی از این عمل حضرت سؤال نمودند،حضرت فرمودند: وقتى دو فرشته بر او فرود آمدند و از پروردگارش سؤال كردند، گفت: اللَّه پروردگارم. گفتند:پيامبرت كيست؟ گفت: محمد (صلی الله علیه وآله) .پس گفتند: ولى و امام تو كيست؟ پس حيا كرد كه بگويد فرزندم ...
من به او گفتم: بگو: فرزندت على بن ابى طالب. پس خداوند چشمش را به آن روشن كرد[5].
آیا سؤال قبر عمومیت دارد؟
از بعضى از روايات استفاده مي شود كه سؤال در قبر اختصاص به كسانى دارد كه ايمان خود را خالص نموده و از مؤمنينِ صِرف هستند، و يا كفر خود را خالص نموده و از كفّارِ صرف هستند، واز سائر فرق و دستجات در قبر سؤالى نمىشود و از مؤاخذه و سؤال آنان صرف نظر مي شود.
درکتاب شریف «كافى» شيخ كلينى«رحمه الله» با چهار سند متّصل از حضرت امام باقر و امام جعفر صادق «عليهما السّلام» روایاتی به این مضمون نقل می کند که سؤال قبر عمومیّت نداردبلکه اختصاص به گروه خاصی دارد که ما آنها را نقل می کنیم:
بَابُ الْمَسْأَلَةِ فِي الْقَبْرِ وَ مَنْ يُسْأَلُ وَ مَنْ لَا يُسْأَلُ:
1- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیه السلام» :« لَا يُسْأَلُ فِي الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ يُلْهَوْنَ عَنْهُمْ».
2 - عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ «علیه السلام»، قَالَ:« إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً وَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ أَمَّا مَا سِوَى ذَلِكَ فَيُلْهَى عَنْهُمْ».
3- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ «علیه السلام»:
«قَالَ إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً وَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ أَمَّا مَا سِوَى ذَلِكَ فَيُلْهَى عَنْه».
4- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ «علیه السلام»:« لَا يُسْأَلُ فِي الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضا»[6].
«حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام فرمودند: «در قبر از كسى سؤال نمىشود مگر آن كسى كه ايمان خود را كاملًا خالص نموده باشد، و يا آن كسى كه كفر خود را خالص نموده باشد؛ و امّا بقيّه افراد از سؤال قبر آنها صرف نظر مي شود».
شيخ مفيد «رحمة الله عليه» به اين معنى كه در قبر از سؤال متوسّطين بين ايمان و كفر صرف نظر مىشود و سؤال اختصاص به مؤمنين محض يا كفّار محض دارد تصريح فرموده و گفته است كه:
«راجع به اين مسائل و سؤال در قبر و كيفيّت آن دليل عقلى نداريم بلكه دليل منحصر در ادلّه سمعيّه است و آنها اينچنين دلالت دارند».[7]
نکته:
آیا در قرآن مسألۀ سؤال قبر از افراد خاص آمده است؟
جواب:
در آیاتي که ذکر می گرد د اجمالا دلالتی بر سؤال در عالم قبر (كه همان سؤال در عالم برزخ است)وجود دارد :
1- «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ». (نحل/29).
همانها كه فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را مىگيرند در حالى كه به خود ظلم كرده بودند، در اين هنگام آنها تسليم مىشوند (و مىگويند) ما كار بدى انجام نمىداديم،
آرى خداوند به آنچه انجام مىداديد عالم است- اكنون از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود، چه جاى بدى است جايگاه مستكبران؟!
2- «وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ ».(نحل/30).و به پرهيزكاران گفته شد: پروردگارتان چه نازل كرده است؟ گويند: خير (نازل كرده است) براى كسانى كه نيكى كردهاند در اين دنيا نيكى است و قطعاً سراى آخرت بهتر است و چه نيكوست سراى پرهيزكاران.
3- «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». (نحل/32).
4- «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا: أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيرا». (النساء/97).كسانى كه فرشتگان، جانشان را مىگيرند، در حالى كه بر خويشتن ستم كردهاند، از آنان مىپرسند: شما در چه وضعى بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعف بوديم (و به ناچار در جبهۀ كافران قرار داشتيم) فرشتگان (در پاسخ) گويند: مگر زمين خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنيد؟ آنان، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.
در اين آيات همانطور كه ملاحظه مي شود سؤال فرشتگان از مردم ظالم و مردم با تقوى، در عالم برزخ است كه حجاب مُلكى از آنها مرتفع شده و فرشتگان با ارواح ملكوتى آنان به گفتگو مىپردازند.
لذاظهوراین آیات مؤید روایاتی می تواند باشد که سؤال و جواب را مخصوص مؤمنین خالص و کفار خالص می داند.
داستان سفيد شدن موى سر دختر افندى از ملاحظه عذاب قبر مادر
حضرت استاد علّامه طباطبائى «رضوان الله تعالی علیه »نقل كردند از مرحوم آية الحقّ عارف عظيم الشَّأن آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى «رضوانُ الله تعالی عَليه »كه ایشان فرمودند:
در نجف أشرف در نزديكى منزل ما، مادر يكى از دخترهاى أفندىها فوت كرد[8].
اين دختر در مرگ مادر بسيار ضجّه مي كرد و جدّاً متألّم و ناراحت بود و با تشييع كنندگان تا قبر مادر آمد و آنقدر ناله كرد كه تمام جمعيّت مشيّعين را منقلب نمود.
تا وقتى كه قبر را آماده كردند و خواستند مادر را در قبر گذارند فرياد ميزد كه من از مادرم جدا نمىشوم؛ هر چه خواستند او را آرام كنند مفيد واقع نشد.ديدند اگر بخواهند اجباراً دختر را جدا كنند، بدون شكّ جان خواهد سپرد.
بالاخره بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هم پهلوى بدن مادر در قبر بماند، ولى روى قبر را از خاك انباشته نكنند و فقط روى آنرا از تختهاى بپوشانند و سوراخى هم بگذارند تا دختر نميرد و هر وقت خواست از آن دريچه و سوراخ بيرون آيد.
دختر در شب اوّل قبر، پهلوى مادر خوابيد؛ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند كه ببينند بر سر دختر چه آمده است، ديدند تمام موهاى سرش سفيد شده است.
گفتند: چرا اينطور شده است؟
گفت: هنگام شب، من كه پهلوى مادرم خوابيده بودم، ديدم دو نفر از ملائكه آمدند و در دو طرف ايستادند و يك شخص محترمى هم آمد و در وسط ايستاد.
آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد او شدند و او جواب مي داد؛ سؤال از توحيد نمودند جواب داد: خداى من واحد است، و سؤال از نبوّت كردند جواب داد: پيغمبر من محمّد بن عبد الله است. سؤال كردند: امامت كيست؟
آن مرد محترم كه در وسط ايستاده بود گفت: لَسْتُ لَهُ بِإمامٍ؛ من امام او نيستم.
در اين حال آن دو فرشته چنان گرزی بر سر مادرم زدند كه آتش به آسمان زبانه كشيد.
من از وحشت و دهشت اين واقعه به اين حال كه مىبينيد درآمدهام.مرحوم قاضى رضوانُ الله عَليه مي فرمود: چون تمام طائفه دختر، سنّى مذهب بودند و اين واقعه طبق عقائد شيعه واقع شد، آن دختر شيعه شد و تمام طائفه او كه از أفندىها بودند همگى به بركت اين دختر شيعه شدند.[9]
طبق این مبنا که سؤال وجواب جنبۀ عمومی نداشته ظاهرا نباید از این زن سؤال می شد.بنابراین شاید این زن و دختر واقوامش مشمول لطف خداوند قرار گرفته اند تا با مشاهدۀ این حالت اقوام او به مذهب اهل بیت «علیهم السلام»راه یابند.
والسلام
[1] . اعتقادات صدوق، باب الاعتقاد فى المسائلة فى القبر.
[2] . بحارالانوار، ج 6، ص 223، چاپ مؤسسه الوفاء، بيروت.
[3] . بحارالانوار، ج 6، ص 270؛ اعتقادات شيخ صدوق، پاورقى ص 70- 71 از شيخ مفيد، ترجمه سيد محمد علىالحسنى،
[4] .ا لكافي ج3 ، 241 ، باب المسألة في القبر و من يسأل و من لا يسأل .
[5] . بحار الانوار، ج 6، ص 242.
[6] . الكافي ج3 236 باب المسألة في القبر و من يسأل و من لا يسأل ..... ص : 235
[7] . تصحيح الاعتقاد، ص: 101
[8] .منظور از افندىها سنّىهاى عثمانى بودند كه از طرف دولت عثمانى در آن هنگام كه عراق در تحت تصرّف آنها بود به مشاغل حكومتى اشتغال داشتند، و بعد از جنگ بين الملل اوّل كه دولت كفر بر مسلمين غلبه كرد و كشور عثمانى را تجزيه نمود، عراق از تحت قيمومت عثمانى خارج شد.
[9] .معاد شناسی ،آیت الله حسینی تهرانی ،ج3ص103.