سلطانیه
بخش سلطانیه با وسعتی حدود ۱۵۶ هکتار در ناحیه مرکزی متمایل به غرب استان زنجان، ۴۸ درجه و ۴۸ دقیقه طول شرقی جغرافیایی و ۳۶ درجه و ۳۶ دقیقه عرض شمالی جغرافیایی با ارتفاع ۱۸۸۰ متر از سطح دریا در ۴۰ کیلومتری جنوب خاوری استان زنجان قرار گرفته است. از شمال به طارم علیا (شهرستان زنجان) از شرق به حومه ابهر، از جنوب و جنوب غربی به شهرستان خدابنده و از غرب به شهر زنجان محدود می گردد و ۹۴۰کیلومتر مربع وسعت دارد.[۱]
سلطانیه امروزی به عنوان مرکز بخش از توابع شهرستان ابهر به شمار می رود که از سه دهستان به نامهای سلطانیه، سنبل آباد و گزل دره تشکیل گردیده است. سرچشمه رودخانه زنجان رود از شمال مرکز بخش سلطانیه بوده و به طرف زنجان ادامه پیدا می کند.کوههای هادچه، ساری داش در جنوب، کنک دره و قره داش در جنوب شرقی و کوه های یان بلاغ و آغ داغ در شمال و جنوب این بخش قرار گرفته اند.
سلطانیه در فاصله هفت کیلومتری شمال کوه های سلطانیه و دوازده کیلومتری جنوب کوه های طارم و در چهار کیلومتری از جاده ترانزیتی( تهران، زنجان، بازرگان) واقع و عنوان شهر، از سال ۱۳۴۴، به آن داده شده است.
چمن طبیعی سلطانیه بخشی از فلات زنجان – ابهر را در بر گرفته که این فلات از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در سمت شرقی – غربی امتداد دارد تشکیل شده است که با وسعت تقریبی ۳۵ کیلومتر مربع به طول ۲۰ کیلومتر و عرض متوسط دو کیلومتر در سمت جنوب این فلات قرار گرفته است.
شیب عمومی ناحیه از جنوب به شمال و از شرق به غرب است و شیب شهر بسیار اندک و در برخی نواحی به صفر می رسد.[۲] کاوش های زمین شناختی، حاکی از این نکته است که در عمق ۶۰ سانتی متری سراسر محدوده اراضی چمن سلطانیه را خاک سفید یکدست فرا گرفته است که خود مانع از نفوذ آب به اعماق زمین شده و در نتیجه آن، عمل آبیاری چمن به گونه ای طبیعی و پیوسته صورت می پذیرد.[۳] این ویژگی سبب ایجاد یکی از زیباترین چمنزارهای دنیا شده است که از آن در متون جغرافیایی به نام « پرری » [۴] یاد می شود.
وجه تسمیه سلطانیه:
نام قدیم سلطانیه شهرویاژ، شهرویاز و شهرویان بوده و از توابع قزوین بشمار می رفته است و مغولان آن را ” قورآلان ” نامیده و هنوز هم روستایی بنام ” اولان ” در نزدیکی سلطانیه دیده می شود.
شاردن در سفرنامه خود درباره پیشینه شهر سلطانیه می نویسد: « سلطانیه یکی از بلاد باستانی پارتها می باشد »[۶]، اما نشانی آن را نام نبرده است. بسیاری از نویسندگان و محققین اروپایی بر این باورند که سلطانیه بر روی بقایای تیکراناکرت بنا شده است. کرت در فارسی باستان به معنی شهر و بلده و تیکران نیز نام یکی از پادشاهان است.
حمداله مستوفی درباره مکان شهر سلطانیه در تاریخ گزیده نگاشته است: « محل این شهر در جایی بود که مغولان بدان
” قنقوراولانگ ” می گفتند و ” اولانگ ” مرتع و چمن را گویند.»
پیشینه تاریخی شهر سلطانیه:
منطقه سلطانیه از قدیم ترین ازمنه، مورد توجه اقوام مختلف قرار گرفته است. براساس کتیبه های بدست آمده از شاهان آشور در قرن هشتم پیش از میلاد، سلطانیه محل سکونت طایفه جنگ آور ” ساکاراتیها ” بوده و در عهد فرمانروایان ماد به نام ” اریباد ” خوانده می شده است و پارتها آن را به نام نخستین پادشاه خود ” ارساس ” نامیدند.
افزون بر روایت تاریخی، موقعیت محل نیز گویای این مطلب است: سلطانیه قبل از ایلخانان مغول نیز مورد توجه بوده و شواهد باستان شناسی حاکی است که دشت سلطانیه حداقل از هزاره پنجم پیش از میلاد مسکون بوده است. وجود سفال های نخودی رنگ منقوش با طرح های هندسی سیاه رنگ و همچنین سفال های هزاره چهارم و سفال های خاکستری رنگ هزاره اول پیش از میلاد در جنوب شرقی شهر قدیم سلطانیه ( اطراف تپه نور ) خود روشنگر این نکته است. سفالهای خاکستری رنگ نقاط مختلف دشت سلطانیه از آن جهت که خط سیر تاریخی این تمدن و گسترش آن را آشکار می سازد، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.
پس از غازان برادرش اولجایتو به سلطنت رسید، او حاکم مرو بود و پس از فوت برادر به پایتخت آمد. شاید مشاهده شهر تبریز و ابنیه غازانی، انگیزه ایجاد شهر یا مجموعه ای مشابه را در ذهن او بوجود آورده باشد. به گواه مدارک و شواهد تاریخی نخستین بار که بنای شهر سلطانیه طرح ریزی شد در زمان ارغون تحقق یافت، حافظ ابرو در این باره اظهار نظر می کند : « فرمان فرمود تا شهر برکشیدند و بنای قلعه آن از سنگ تراشیده اشارت فرمود فاما چون بنیاد عمارت کردند زمانه فرصت نداد که به اتمام رسد. »
این نقشه در زمان الجایتو جهت پیشبرد اهداف سیاسی توسعه یافت و « در مدت ده سال به مرتبه ای رسانید که از بلاد مسکون معمور تر شد.»[۱۱] ابتدا محل بر پایی شهر از نظر موقعیت طبیعی و منطقه ای در چمن طبیعی دشت نزدیک زنجان بین دو رشته کوه در جنوب و شمال نزدیک تر به کوههای جنوبی که این منطقه با تمام نیاز های زندگی مغولان سازگاری داشت و در دوره ارغون جزء مناطق ویژه و توقفگاه های چادر نشینان مغول به شمار می رفت.
عوامل دیگری که سلطانیه را از نظر زیستی واجد شرایط کرده بود، وجود منابع آب زیرزمینی، زنجان چای و رودخانه های اطراف که در جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربی به سمت سلطانیه جریان دارند و برای کشاورزی و شرب مناسب است، آبهای زیرزمینی همجوار کوههای سلطانیه واقع در جنوب شهر، برای مصرف شرب نسبت به نواحی شمالی شهر از کیفیت بهتری برخوردار است .[۱۲] انگیزه دیگری که در ساخت شهر سلطانیه گفتنی است تفکر به یادگار گذاشتن نام نیکو و حیات جاودانی از طریق ساخت بناهای ماندگار بود.
مصالحی که برای ساخت شهر سلطانیه لازم بود، از کوه های جنوب سلطانیه از معدنی بنام ویر که از روستاهای پر جمعیت سلطانیه بشمار میرود، آورده اند. کوره های پخت آجر در خود محل وجود داشته است. در شهر سلطانیه علاوه بر ارگ مجموعه ای از بناهای عمومی، دینی، تربیتی و اقتصادی ایجاد شد که هر یک با توجه به اندیشه سازندگان و جایگاه خود در بخشی از شهر جای داده شده بود.
در یک نگرش کلی می توان دریافت که این شهر، دارای ویژگیهای شهرهای ایران دوران اسلامی بوده
و کشفیات باستان شناسی این مساله را روشن ساخته است. فضاهای اقتصادی مناسب با رفع نیازهای شهر نشینان، مساجد به پیروی از سنن اسلامی، بازار، حمام، مدرسه و … هر یک به نوعی با هم مرتبط و ضامن بقای یک شهر اسلامی است.
قلعه یا ارگ سلطنتی:
در مرکز شهر، قلعه یا ارگ و یا مرکز سیاسی قدرت وجود داشت که دسترسی به آن قابل انکار بود. تدابیر استحفاظی و استحکامات دفاعی ساخته شده در ارگ سلطانیه با حصار و ۱۶ برج به ارتفاع ۹ متر و شعاع ۱۷٫۵ متر و خندقی به عرض۳۰ متر دور بارو، از آن دژی دست نیافتنی ساخته بود که در مقابل تهاجم بیگانگان مصون ماند.
ارگ سلطنتی که بخشهایی از برج و باروی آن به عرض سه متر با سنگهای آهکی سبز بزرگ قابل رؤیت و دارای دو دروازه در شمال و جنوب است که محدوده حاکم نشین را در شهر قدیم نشان می دهد. در مینیاتور مطراق چی[۱۴] ورودی قلعه در وسط یکی از باروها که در راستای گنبد سلطانیه بوده نشان داده شده است و بیان تمامی مورخین بر وجود یک ورودی در جبهه شمالی دلیل بر تایید مطلب فوق است. اما حافظ ابرو از ورودی کوچکتری در ضلع جنوبی قلعه نام می برد.
احتمالا در پیرامون و نزدیک ارگ در قسمتهای شرق، شمال و جنوب بنا های کمتری وجود داشته و در اطراف گنبد و در کنار ساختمانهای پرشکوه و جلال درباری داخل ارگ بر اساس سنن اسلامی و از مجموع گفته مورخینی همچون: شمس الدین محمد بن محمود آملی، غیاث الدین بن همام، حافظ ابرو و ابواقاسم کاشانی چنین نتیجه گرفته می شود که می توان از ساختمانهایی مثل ابواب البر (گنبد سلطانیه)، مدارس، خانقاه، دارالشفا، دارالضیافه، دارالحفاظ، دارالسیاده، مساجد، دارالقرآن، دارالحدیث بنای کریاسی، سرای مخصوص و ۱۲ سراچه بعلاوه ساختمان برج و بارو به همراه یک دروازه نام برد و از قسمتهایی هم صحبت شده که باستان شناسان هر از چند گاهی یکی از آنها را می یابند مثل درهای نقره کوب کاشیهای برج و بارو و همچنین می توان گفت که اعظم ساخت و سازهای سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده انجام گرفته است هرچند که شروع ساخت و سازها مربوط به زمان ارغون می باشد. در تاریخ وصاف از اولجایتو نقل شده که: « و بنایان حاذق و مهندسان چابک که بناء مهارت سمنار را بدست تخجیل عرضه شفا جرف ها برسازند بعمل اشتغال نمودند و بر ایشان معماران و سرکاران امین دقیقه بین نکته گیر حرفه شناس مسارفت رفت و استدراک هر خلل بگماشتند.»
اولجایتو پس از طرح شهر برای ساخت آرامگاه خود هنرمندان و معماران و صنعتگران را از هر سو به سلطانیه آورد تا یکی از شاهکارهای عظیم معماری و هنری دنیا را بنا کند. همان گونه که بیان شد اساس بنای گنبد سلطانیه در زمان غازان خان پسر آباقا و فرزند هولاکو گذاشته شد. پس از فوت غازان اولجایتو به وصیت پدر عمل کرد و تصمیم گرفت که ساخت بنا را تمام کند و به همین انگیزه سلطانیه را به پایتختی انتخاب کرد و وسعت آن را گسترش و از دوازده هزار گام به سی هزار گام افزایش داد. در این میان با استفاده از نبوغ هنرمندان نخبه آن روزگار و فراخوانی آنها به منطقه سلطانیه و درایت خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر خود، کار ساخت گنبد را آغاز کرد.
سلطانیه پس از روزگار الجایتو
در اواخر حکومت ایلخانان سلطانیه رو به زوال نهاد ، نحوه عملکرد سرداران پیشین در ابعاد مختلف اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی سبب ضعف پایه های حکومت ایلخانی شد و ابتکار ذکاوت و تدبیر غازان و اولجایتو تنها برای مدتی توانست این وضعیت را کنترل کند ، پس از مرگ اولجایتو پایه های حکومت ایلخانان سست گردید و نظام نا متعادل مالیاتی و ترکیب نامناسب طبقاتی روی هم رفته سبب زوال دولت آنان و به تبع آن سلطانیه شد . صاحب تاریخ اولجایتو که روزگار سلطانیه را لحظه به لحظه نگاشت ، از علایق اولجایتو به عمارت و آبادانی می نویسد: ” عاقبت همه ناتمام بماند و کار او تمام شد .”[۱۶]
سلطانیه در دوره تیموری
فرستادگان تیموری به سلطانیه رفتند و اموال و خزایین سلطانیه را به تاراج و غارت بردند، بر اساس گفته مورخان آن دوره سلطانیه به تیول اهدایی تیمور به میرانشاه داده شد و او در حقیقت برسلطانیه ویران شده حکومت می کرده است . میرانشاه می خواست در سلطانیه ساختمانهایی بسازد، اما نتوانست و مشکلات ، اورا از ادامه کار باز داشت و ناتوانی اورا بر این کار روح ویرانگری را در وی شدت بخشید و گفت :” به هر صورت باید کاری کنم که مرا آیندگان همواره به خاطر آورند.”و دستور داد هر آنچه که ساخته بودند ، ویران کردند[۱۷]، به هر حال میرانشاه کلیه بناهای شهر را ویران کرد اما آرامگاه اولجایتو باقی ماند.
سلطانیه در دوره صفویه:
سیاح معروف قرن ۱۷ میلادی “شاردن” در توصیف شهر سلطانیه در دوره صفویه نگاشته است: “دراین شهرچند دستگاه ساختمان عالی عمومی ( مسجد، کاروانسرا ، قلاع و بقاع) که از لحاظ بنا و معماری شایان توجه است مشاهده می شود، به طوری که سلطانیه در گذشته از جانب مغرب نیم فرسخ بیشتر از حدود کنونی وسعت داشته است، وجود بقایای مساجد و قلاع و بروج نظامی در این قسمت از شهر، دلیل این ادعا بشمار میرود.”[۱۸]
سلطانیه در دوره قاجار:
ساخت بناهای جدید توسط شاه قاجار منجر به تخریب تدریجی آرامگاه اولجایتو شد. بردن مصالح و مواد بنای گنبد سلطانیه برای ساخت تفرجگاه شاه و تبدیل آن بنای با شکوه به انبار علوفه و حشم، آثار نا مطلوبی بر این اثر گذاشته است.
گنبد سلطانیه:
یکی از مهمترین و عظیم ترین یناهای آرامگاهی دوران اسلامی در ایران است که پس از کلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ایتالیا و مسجد ایا صوفیه استامبول سومین بنای بزرگ تاریخی و از حیث فناوری ساخت گنبد، بزرگترین گنبد آجری در جهان به شمار می رود. این بنای بس عظیم از شاهکارهای هنری دوره ایلخانی و در واقع تجلی گاه هنر معماری این دوره است. گنبد سلطانیه علاوه بر شکوه و عظمت معماری که در نوع خود بی نظیر است، دانشنامه ای از نقش و طرح در تزیینات معماری آن روز، که بیانگر برهه ای از تاریخ معماری و هنر ایران است.
بنای گنبد در دوران حکومت خدابنده از ۷۰۴ تا ۷۱۳ ه.ق. احداث شده[۲۰] و تنها بنایی است که از مجموعه ارگ سلطانیه باقی مانده است. بانی و سازنده آن را رشیدالدین فضل الله و تاج الدین علیشاه ذکر کرده اند. در داخل شهر نیز به دستور اولجایتو بنای مقبره بزرگی برای او در نظر گرفته شده بود. الگوی ساخت بنای سلطانیه مقبره سلطان سنجر در مرو است که اولجایتو در زمان ولیعهدی (وقتی حاکم مرو بود) بارها آنجا را دیده بود. به نقل ازمرحوم کریم پیرنیا در کتاب جغرافیای تاریخی سلطانیه آمده است که شیوه ساختمانی گنبد سلطانیه به پیروی از مدرسه ضیائیه(۶۲۳ ه.ق.) که مقارن ظهور چنگیز ساخته شده و نیز گنبد جبلیه یا هارونیه طوس که سرمشق سایر گنبدهای دوره ایلخانی است[۲۱]، ساخته شده و همچنین تصریح کرده که « یزدی بندی گنبد سلطانیه ملهم از این شیوه است.»
گنبد سلطانیه در سمت جنوب غربی ارگ سلطانیه برپا شده است و در داخل ارگ هر یک از رجال معروف دارای عمارتی بودند و علاوه بر آن در ساختن بناهای عمومی و قصرها با یکدیگر رقابت داشتند. در اطراف بنای سلطانیه بناهای الحاقی وجود داشته که ویران شده است.[۲۲]
عمارت گنبد سلطانیه:
زمین طبیعی سلطانیه فشرده و یکپارچه متشکل از مواد آهکی و خاک رس و خرده سنگهای کوچک (حداکثر ۳۵ سانتی متر) است. این ویژگی سبب شده تا زیر پای گنبد محکم و سفت شود. از علل پایداری در مقابل عوامل تخریبی مختلف همین یکپارچگی زمین است.[۲۳]
ساختمان سلطانیه بر روی یک نقشه هشت ضلعی بنا شده است که طول هر ضلع آن ۱۷ متر و فاصله میان وجوه خارجی آن ۴۲ متر و ضخامت بنا حدود ۴۰/۷ متر است. بر هر وجه در داخل، یک ایوان قرار گرفته که در طبقه همکف به شکل هشت ایوان (چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک) مشخص است و در بالا دارای یک طبقه دیگر است که به فضای داخلی مشرف است.[۲۴] قوس ایوان ها در این فضا پنج او هفت تند است، در منتهی الیه این قوس ها کتیبه هایی با متن احادیث نبوی در آن نوشته شده و سپس مقرنس کاری زیبایی که وظیفه ترمبه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعی را به دایره تبدیل نموده و زمینه اجرای گنبد را فراهم آورده است.
ساخت گنبد به گونه ای است که در نمای خارجی دو طبقه و از داخل سه طبقه به نظر می رسد، این بنا در جهات اصلی جغرافیایی احداث شده و در ضلع جنوبی آن بنای الحاقی تربت خانه و در زیر تربت خانه، سردابه که متشکل از فضاهای متعدد است، قرار دارد.
در مورد هشت وجهی بودن آن برخی معتقدند انتخاب طرح هشت ضلعی از روی محاسبات تجربه شده معماری و به خاطر مرکزیت ایستایی در نظر گرفته شده است[۲۵]. ولی برخی دیگر از پژوهشگران بر این اعتقادند که طرح وجوه مثمن گنبد تنها به سبب ایستایی آن نیست بلکه احتمالاً دارای این مضمون و کنایه از عرش الهی است، که بر اساس احادیث، هشت ملک آن را حمل می کنند.[۲۶]
طریقه تقسیمات در معماری داخلی و تئوری فضاهای این بنا تقارن برگرد یک محور است که امتداد آن به طرف قبله متوجه است. قوس این گنبد با دور بسیار تند و کشیده اجرا شده و از نقطه نظر دهانه و ارتفاع و چگونگی ساختمان در تمام ایران بی نظیر است.[۲۷]
درگاه های ورودی گنبد؛ در روزگار آبادانی رفت و آمد از طریق چهار درگاه کوچک انجام می شده است، ورودی های بزرگ مورد استفاده مردان و ورودی های کوچک که به ایوانهای کم وسعت طبقه اول منتهی می شد به زنان اختصاص داشت و احتمالاً ورودی های شرقی و شمال غربی مورد استفاده مردان قرار می گرفته است و ورودی جنوبی گنبد به لحاظ الحاق تربت خانه به گنبد، درگاه ورودی بین تربت خانه و گنبد بوده است.
بعد از طبقه همکف، طبقه اول، شامل دهلیزهای ارتباطی است این طبقه در ارتفاع ۴۰/۹ متری قرار گرفته است و از طریق سه واحد پلکان دسترسی به آن امکان پذیر است. این راهرو دور تا دور بنا را احاطه کرده و نسبتاً تاریک است که تامین نور و روشنایی آن ها بوسیله پنجره هایی که در چهار ایوان بزرگ تعبیه شده است صورت می گیرد.
در راهروهای طبقه اول اتاقک هایی وجود دارد که احتمالاً برای بانوان و خانواده ی سلطنتی در نظر گرفته شده است تا در مراسم مختلف نظاره گر آداب مراسم فرهنگی خود باشند.
طبقه دوم شامل ایوان هایی است که این ایوان ها هر یک بوسیله سه قوس تقسیم می شود هیچ گونه ارتباطی با داخل گنبد بغیر از راه پله هایی که از طبقه همکف بالا می آید، ندارد.در ایوانهای طبقه دوم (رو به بیرون) در هر وجه بنا سقف راهروهای مستطیل شکل با تاقهای ضربی پوشیده شده که دارای سه چشمه تاق، یک چشمه تاق میانی و دو چشمه تاق در اطراف آن است که چشمه تاق میانی بزرگتر و موازی با انحنای تاق متقاطع است.
از طبقه دوم هشت پلکان در داخل جرزها ایجاد شده که به مناره ها منتهی می شود و این طبقه را به طبقه سوم مرتبط می کنند. پله ها مدور و چرخشی هستند، هر پله ۹۰ سانتی متر طول و ۳۰ سانتی متر ارتفاع دارد. ارتفاع طبقه سوم (پشت بام) حدود ۸۰/۲۷ متر است، در این طبقه پا تاق گنبد و پایه های هشت ضلعی مناره ها قرار گرفته است. ارتفاع ۴۰/۱ و ارتفاع گنبد ۱۹ متر از طبقه سوم است[۲۸]. در نمای بیرونی گنبد در هر هشت ضلع آن تاق نماهایی وجود دارد که عملکرد سازه ای تزیینی دارند.
تربت خانه:
دومین فضای مورد بحث آرامگاه اولجایتو ، فضای موسوم به تربت خانه می باشد. این فضا به شکل مستطیل با طول ضلع ۶۰/۱۷ متر و عرض ۸/۷ متر و با ارتفاع ۱۶ متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبی در خود جای داده است. بر اساس یافته های باستان شناسی این بنا کمی پس از احداث و تکمیل گنبد ساخته و به آن الحاق شده است.
پوشش سقف تربت خانه از سه واحد تاق و تویزه ساخته شده قطر طاق وسطی که بزرگتر است ۹ متر و طاقهای طرفین ۳ متر قابل اندازه گیری می باشد در ارتفاع ۰/۳ متری از کف ، درگرداگرد آن کتیبه ای در دو قلم ریز به خط کوفی مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف کلمات را تزئینات اسلیمی پر نموده است . بین تربت خانه و محوطه زیر گنبد درب بزرگی از مس و طلا قرار داشت که به مرور زمان از بین رفته و یا به غارت برده شده است .
برخی اشاره به این داستان دارند که این فضا جهت انتقال حرمین شریف دو امام بزرگوار حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) در نظر گرفته شده است که به دلیل مخالفت علما، این عمل صورت نگرفته است. بدلیل استفاده از تربت آن امامان در مصالح ساخت این فضا به آن تربت خانه گویند.
سردابه:
سردابه گنبد سلطانیه در ضلع جنوبی و در زیر تربت خانه واقع شده است و درگاه ورودی آن در ایوان جنوبی به وسیله نه پله و عبور از یک پاگرد به طول ۱۶۵سانتی متر به کف سردابه راه می یابد . ( تصویر پلان سردابه در فوق به نمایش گذاشته شده است)
اینگونه استنباط می شود که سردابه گنبد سلطانیه پیش از سایر بخشهای آن بنا شده و پیش از اتمام بنای گنبد مورد استفاده قرار گرفته است.[۲۹] تزیینات به کار رفته در سردابه شامل نقش آجر در رجهای منظم است . مجموعه بنا با دو طاق مجاور و راهرو کوچک ارتباطی ، دارای دو پله با سقف کوتاه ، بهترین شیوه ساخت سردابه سازی است .[۳۰] به گواه نوشته جامع التواریخ رشیدی ، سلطان اولجایتو پس از انجام تشریفات و مراسم کفن و دفن در سردابه مدفون شد . [۳۱]
گنبد:
گنبد سلطانیه دو پوش پیوسته است، چنانکه گاهی دو پوسته بی هیچ واسطه به هم متصل شده است و دو پوش گنبد موازی است. بین دو پوسته گنبد از ۴۰/۱ تا ۶۰ سانتی متر فاصله است، فاصله دو پوش با تاقهای هلالی پر شده و فضای بین دو پوسته به تدریج از پایین به بالا کمتر می شود و بدون پشت بند، شانه و یا وسیله تقویت کننده دیگری ساخته شده است. این تغییر ضخامت که از دیدگاه فنی و مهندسی برای افزایش پایداری و نیز سبکی گنبد ضروری به نظر می رسد، بیانگر درک حسی سازندگان آن از اصول ایستایی پوسته ها و رفتار دینامیکی آنها است. بدنه اصلی گنبد و تمام ساختمان با آجر ساخته شده است و سپس روی گنبد را با روکش کاشی های فیروزه ای و لاجوردی و آبی تزیین نموده اند.
مناره ها:
در طبقه سوم در زوایای هشتگانه بنا، هشت مناره ایجاد شده است که به استثنای یک مناره در ضلع شمال شرقی و نیمی از مناره زاویه شمال غربی که بخشی از کاشیکاری آن باقی مانده، بقیه مناره ها فروریخته است. این مناره ها تو خالی است و به وسیله پلکان جرخشی از بام تا سقف ایوانهای طبقه سوم و تا نوک مناره راه پیدا می کند.
مناره ها از نظر فرم، اسکلت و ابعاد یکسان اند. راه یابی به این مناره ها از هشت پلکان ساخته شده در داخل جرزه امکان پذیر است و هشت مناره در هشت گوشه این بنا علاوه بر ایفای نقش ایستایی خود در آرایش و ابهت بنا نیز نقش به سزایی دارند. ساخت ایوانهای جانبی و وجود هشت مناره در گوشه بام برای جلوگیری از رانش گنبد بزرگ ایجاد شده است. این فن آوری در معماری ایران، اول بار در بنای مقبره اسماعیل سامانی در بخارا و سپس در سلجوقی در مقبره سلطان سنجر مورد آزمایش قرار گرفته است.
نقشه مناره ها از ابتدا تا ارتفاع دو متری در قائده، به سبک خود بنا، هشت ضلعی منتظم است که قطر آنها ۴۰/۲ متر و طول هر ضلع آنها یک متر است. سپس نقشه آنها به دایره کامل مبدل شده و قطر دایره مناره ها از نمای بیرونی ۲۰۵ سانتی متر و ضخامت جداره آنها ۴۰ سانتی متر است.
حداکثر ارتفاع هر مناره در حال حاضر ۵۰/۱۵ متر است که با افزایش گادسته های متناسب احتمالاً ارتفاع اولیه آن ۱۸ متر بوده است. گلدسته ها در زمان پا برجایی با آجرکاری و کاشی کاری تزیین شده بودند، این نوع منقش کردن و آراستگی از نیمه دوم قرن سوم هجری به بعد رایج شده است و پس از این دوره کلیه قسمتهای خارج مناره ها را با آجر و یا گچ و کاشیکاری رنگین با کاربرد ایان و روایات و احادیث نبوی(ص) زینت می کرده اند.[۳۲]
در آغاز دوره ایلخانی سطح خارجی دیوار منار بدون پوشش اضافی با نماسازی آجری عرضه می شد و تزیینات آجری رو به افول نهاد و به جای آن معقلی رونق تازه ای یافت.[۳۳] در بخشهای انتهایی تنها مناره باقی مانده در زیر گلدسته، گیلویی هایی از مقرنس دیده می شود که با کاشیهای فیروزه های و لاجوردی مزین شده است و با قطار بندی بخش انتهای نمای خارجی گنبد قابل مقایسه است.
تزیینات گنبد سلطانیه:
به طور کلی تزیینات گنبد را به دو دوره تقسیم کرده اند که دوره اول شامل تزیینات اصلی گنبد، کاشی کاری و قسمتی از گچبریها می باشد، دوره دوم شامل گچبری و نقاشی روی تزیینات دوره اول است. آنچه که از بررسی هنرهای کاربردی در گنبد سلطانیه بر می آید و اطلاعاتی که کاوشگران در اختیارمان می گذارند، حاکی از اینست که هر دو دوره تزییناتی متعلق به دوره ساخت بنا و همزمان با اولجایتو ابو سعید صورت گرفته است. سبب تغییرات در تزیینات گنبد را اختلافات مذهبی و سیاسی آن دوره می دانند.
هنرهای کاربردی آجرکاری، کاشی کاری، تلفیق آجر و کاشی، برخی کتیبه ها از جمله کتیبه های معقلی در خارج و داخل بنا و همچنین بخشی از گچبری ها از جمله نمای بیرونی و ایوانهای طبقه اول را به دوره اول تزیینات گنبد نسبت داده و پاره ای از گچبریها و نقاشیها، نگارش خطوط و کتیبه ها بویژه در داخل گنبد و تربت خانه را به تزیینات دوره دوم نسبت داده اند.