0

معرفی استان ها(زنجان)

 
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

معرفی استان ها(زنجان)

زنجان

زنجان بزرگ ترین و مهم ترین شهرستان استان زنجان به شمار می آید که مرکز استان نیز هست. دیرینگی و قدمت ناحیه زنجان بر اساس مطالعات انجام شده به اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد می رسد. بعضی از تاريخ نگاران، شهر زنجان را با شهر "آگانزانا" كه بطلميوس از آن نام برده است، يكی دانسته اند. آثار باستانی متعددی که در این منطقه وجود دارند بهترین گواه قدمت و پیشینه تاریخی، این خطه از استان زنجان است. 
مجموعه بازار زنجان، بنای رختشوی خانه، عمارت و باغ معین، عمارت ذوالفقاری و عمارت دارايی، مسجد جامع زنجان یا مسجدسيد، مسجدخانم، مسجد ميرزايی، مسجد قلابر، مسجد عباسقلی خان، مسجد چهل ستون، مسجد آقا شيخ فتح الله، مسجد و مدرسه ملا، بنای مسجد و گرمابه حسينيه اعظم، گرمابه حاج داداش، گرمابه مير بها، گرمابه قيصريه، بقعه امام زاده سيد ابراهيم (ع)، امامزاده ام البنين، آرامگاه ميرزا ابوالقاسم، كاروان سرای نیک پی، کاروان سرای سنگی، كاروان سرای قره بلاغ، سرای دخان، قلعه يا حصار زنجان، قلعه قمچی، قلعه قلایر، پل مير بهاءالدين، پل سردار و پل حاج سيد محمد برخی از مکان های تاریخی و دیدنی این شهرستان هستند.
در زمینه جاذبه های طبیعی نیز زنجان از مناطق قابل توجه استان و ایران است. زنجان از نظر امکانات و تاسیسات مناسب گردشگری از دیگر شهرستان های استان وضعیت بهتری دارد و در بازدید آنوبانینی مشاهده شد که از اقامتگاه ها و رستوران های نسبتاً مناسبی برخوردار است. 

 منطقه زنجان از گذشته دور و به دلیل قرار گرفتن بر سر راه تجاری ری قديم به آذربايجان دارای اهميت بوده است. قديمى ترين نامى كه به اين منطقه اطلاق شده، زنديگان به معناى اهل كتاب زند (معروف ترين كتاب آيين زردشتى ساسانى) و گان از پساوند اهل باستان است كه در دوره ساسانيان بر اين منطقه گذاشته شده است. نطفه اصلی این منطقه از شهر زنجان آغاز شده و در کتاب های تاریخی و سفرنامه جهانگردان، پژوهشگران و سفیران سیاسی کشورهای مختلف بارها از این منطقه یاد شده است. حمدالله مستوفی در "نزهه القلوب" درباره زنجان چنين آورده است؛ "زنجان از اقليم چهارم است... اردشير بابكان آن را ساخت و شهين خواند. دور و باروش ده هزار گام است در فترت مغول خراب شد. هوايش سرد است و آبش از رودخانه ای كه به آن شهر منسوب است و از حدود سلطانيه بر می خيزد و در سفيدرود می ريزد. 
از قنوات ارتفاعات آن جا اكثر غله بود و در رودخانه جاليز و برنج نيز كارند، اما در آن شهر و ولايتش ميوه نيست و از طارمين آوردند...". 
ياقوت حموی که در قرن هفتم هجری قمری می زیسته در "معجم البلدان" درباره زنجان چنین آورده است؛ "زنجان به فتح اول و سكون ثانی شهر بزرگ و مشهوری است از نواحی جبال كه بين آذربايجان و ديگر شهرهای جبال واقع شده است. نزديک قزوين و ابهر است. عجم آن را به فتح (گاف) زنگان گويند. از اين شهر مردمانی از اهل علم و ادب و حديث برخاسته اند"
 در كتاب "حدودالعالم من المشرق الی المغرب" که در قرن چهارم هجری قمری تالیف شده، درباره زنجانچنين آمده است "زنگان شهری است با نعمت بسيار و مردمانی آهسته".
دیرینگی و قدمت زنجان بر اساس مطالعات انجام شده به اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد مربوط می رسد. وجود نظرهای گوناگون درباره قدمت و تاریخ این منطقه اظهار نظر نهایی در مورد تاریخ اسکان در این منطقه را با دشواری روبه رو كرده است. دانشمندان با استناد به وجود محوطه های تاريخی در گاوازنگ، قره تپه، منجوق تپه و قبرستان های محوطه مذكور به فاصله های 4، 6 و 10 كيلومتری شهر فعلی، موجوديتشهر زنجان را در اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد تأييد می كنند. مسلم اینکه موجودیت شهری زنجان در دروه ساسانیان تایید شده است.
این شهر باتوجه به نزدیکی تقریبی به تهران و وجود بزرگراه تهران-زنجان که طی این مسیر را بسیار تسهیل کرده است و با توجه به آب و هوای خوب، صنایع دستی و آثار باستانی خود می تواند در زمینه گردشگری نیز پیشرفت خوبی داشته باشد و به عنوان یکی از مناطق گردشگری قابل دسترسی نسبتا سریع و آسان به ویژه در فصل های گرم به شمار آید.

سه شنبه 6 مهر 1395  3:04 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

ابهر

شهر ابهر دومین شهر بزرگ بعد از زنجان می باشد . ابهر با وسعتی برابر 277هزار هکتار در85 کیلومتری مرکزی استان واقع شده است . این شهرستان به علت قرار داشتن در کنار جاده بین المللی تهران – بازرگانان از نظر شاخص های اقتصادی " اجتماعی و فرهنگی در بهترین و مطلوبترین موقعیت استان قرار دارد .

وجود کارخانه های متعدد / کشاورزی پر رونق / باغ های سرسبزو پر محصول / طبیعت زیبا و بکر / وجود منابع / شن و ماسه / آثر تاریخی منحصر به فرد از جمله گنبد سلطانیه / آب و هوای مناسب / قرار گرفتن در مسیر جاده ترانزیت / نزدیکی با مرکز استان / همجواری با استان سر سبز گیلان و قزوین و شهرهای خرمدره و تاکستان / دارا بودن امکانات حمل ونقل همچون آزاد راه وایستگاه راه آهن خرمدره / دلیل بر رونق وشهرت ابهر می باشد .

 

راه ها و دروازه های ابهر

ابهر دارای حصار عظیم در زمان ساسانیان بوده و دو دروازه شرقی و غربی داشته که دروازه ی شرقی آن جنب قلعه تپه به نام درب المذوق نامیده می شده و دروازه ی غربی آن به نام فلاج آباد یا خلج آباد مشهور بوده است .

کاروانیان عازم شهر های قزوین و همدان و ری از دروازه ی شرقی ابهر عبور می کردند در ابهر محلاتی به نام های ایشیگی و درمذقان معروف است .

از راه های قدیم که از جنوب ابهر عبور می کرده : جاده ابریشمی بود که ار چین آغاز و پس از طی سمرقند و بخارا _ مرو _ گرگان _ ری _ قزوین _ وارد ابهر می شده وه به سمت زنجان  _ تبریز _ ایروان ادامه داشته . راهی نیز از تبریز آغاز وه به ابهر می رسید و ابهر را از طریق ساوه وقم به اصفهان و بغداد مربوط می ساخت و در این منطقه به جاده اصفهان معروف بود . راه ابهر به ری نیز وجود داشت .

 

 

 

جغرافیای شهر ابهر

ابهر در قدیم  اوهر نامیده می شد است.مردم محلی به آن ابر می گویند . نام ابهر از آب + هر تشکیل شده و در زبان تاتی به معنی آب آسیا است . ریزابه های ابهر رود از قدیم آسیاب های زیادی را به چرخش در آورده که امروزه نیز چنین است .

در دوره ی  ساسانیان هنگامی که  خسرو اول انوشیروان  ایران را به چهار قسمت تقسیم کرد ابهر در منطقه دوم یعنی استا ن جبال قرار داشت در این دوره منطقه ابهر رود تحت تسلط خاندان مهران یکی از هفت خاندان مهم حکومت گر ایران قرار داشت .

 

 

تاریخچه ی ابهر

منطقه ابهر و مناطق ابهر رود (ابهر چای) از نخستین زیستگا ه های انسانی در ایران است و از پیشینه ی تاریخی طولانی برخوردار است . در هزاره دوم پیش از میلاد دره ابهر رود از رونق قابل توجهی برخوردار بوده است در قرن نهم پیش از میلاد مادها در این منطقه اتحادیه ای از قبیله های گوناگون را به وجود آوردند که مقر آن در ابهر چای بوده است.

در زمان روی کار آمدن حکومت ایلخانان و انتخاب سلطانیه به عنوان پایتخت این منطقه به علت برخوردار شدن از شبکه های جاده ای اهمیت ارتباطی قابل توجهی به دست آورد. وجه تسمیه این شهر از واژه پهلوی (اوهر) گرفته شده است . این واژه به معنی محل بستن آبهاست . جایگاه نخستین  خانه های ابهر  تپه ای باستانی به نام تپه قلعه است و در کنار راست ابهر رود جای دارد . 

 

 

ابهردر قدیم

ابهر از قدیم الایام به دو قسمت بزرگ به نام محله بالا و محله پایین تقسیم شده که در حال حاضر این تقسیم بندی به قوت خود باقی است .

البته محله پایین ابهر به مرکزیت مسجد جامع و قلعه تپه قدیمی ترین  محله ابهر و محله بالا نسبت به آن جدید است .ساکنین دو محله بزرگ ابهر آداب و رسوم مشترکی  دارند از نظر گویش و لهجه اختلاف بسیار اندکی  در میان ایشان مشاهده می شود .

مسجد کبیرا بهر که امروزه به نام مسجد نورالنبی  نامیده میشود در اوایل صفویه دارای گنبد و گلدسته  بوده و یکی از سه مسجد بزرگ ابهر به شمار می رفت  مسجد جامع ابهر که از سابقه ی بیشتری برخوردار است  در محله ی پایین قرار گرفته به طوری که در تواریخ ذکر شده قدیمی ترین محل سکونت در ابهر محله پایین و اطراف قلعه تپه بوده و شهر یکپارچه ابهر را تشکیل می داده و دارای حصار و دروازه بوده است .

محلات ابهر

محله ملک قصاب : که زمانی این محله درب اختصاصی داشته و مانند قلعه ای حفاظت می شده از قدیمیترین محلات ابهر محسوب میشود ساکنان آن غالبا مردان متدین و ریش سفیدان زراعت پیشه بودند .

محله اکبر آباد : نو بنیاد است و بنیان گذارش حاج علی اکبر فخیمی است  که برای اولین بار در این محل که آنجا را قبلا توپخانه مبارکه می نامیدند ساختمان احداث کرد و به نام اکبر آباد نامید .

محله دهک :محله ایست به قدمت تاریخ ابهر زیرا که این محله از اصطلاحات رایخ قبل از زمان ساسانی زردشتی است :

محله حاج محمد خان : که از ملاکین ابهر بوده است .

محله خلج آباد : که عموما به محله بالا اطلاق می شده و مسجد نور النبی در این محله قرار دارد .

محله شیخ آباد : نشیمنگاه شیوخ معتبر ابهر .

محله آقا صدرا : که در ابهر مسجدی هم به نام او هست .

محله سید ساجدین : که از افاظل سادات محترم ابهر بوده .

محله جانقورداش : که محله مسکونی همان جهانگیر تاش بانی کاروانسرای جنب مسجد جامع ابهر بوده است

محله قلعه تپه : قدیمیترین محل استقرار انسانی در ابهر بود .

محله شناط یا چینات : یکی از قدیمیترین محلات ابهر بوده که در شمال ابهر واقع شده است.

محله زرکوبان و محله نعلبندان و محله درب المذوق(درمذقان)

 

مسجد جامع ابهر

ای مسجد در سنه 888 ه. ق . ساخته شده است و دو در دارد : یکی طرف مشرق و دیگری طرف مغرب . صحن آن هشت ذرع ، عرض و دوازده ذرع طول دارد و حوض عمیقی دارد که مخروبه است. مقصوره و ایوان سمت جنوب مسجد واقع و دو مناره کاشی در دو گوشه ایوان ساخته شده و دو شبستان آن در سمت مشرق و مغرب ایوان واقع شده است .

تاریخ بنا و بانی اولی مسجد در سنگ مرمری نوشته شده ولی نام بانی و تاریخ بنا محو شده است. گویند یکی از امراء صفویه آن را تعمیر کرده و عبد الله میرزا پسر فتحعلی شاه نیز آن را تعمیر کرده است . این مسجد دو محله ً ابهر را از هم جدا می کند و خود آن در محلهً قدیم در مشرق قصبه واقع شده است .

 

شاردن می نویسد : ابهر در دوره شاه عباس دوم صفوی دارای 2500خانه و باغچه بوده است . چنانچه سواره نیم ساعت وقت لازم داشته تا از آن عبور کند . ابهر در این زمان دارای اماکن عمومی بسیار و سه مسجد بزرگ بوده و در وسط شهر بقایای گلین قلعه مخروبه ای مشاهده می شود .

 بخشی از اماکن مذهبی , تاریخی  ابهر

آثار تاریخی

اماکن مذهبی

مجموعه غارهای داش کسن

امام زاده اسماعیل

بقعه ملاحسن کاشانی

امام زاده زید الکبیر

گنبد سلطانیه

 

 

آرامگاه پیر احمد زهر نوش

آرامگاه پیر احمد زهرنوش در منتهی الیه جنوبی ابهر قرار گرفته و شامل بقعه و چند واحد الحاقی در شمال غربی آن است . بنای اصلی آرامگاه از دو طبقه تشکیل یافته که طبقه زیرین محل آرامگاه و تالار بالایی محل خانقاه و جایگاه ذکر و بحث بوده است . البته این آرامگاه به اداره میراث فرهنگی (موزه ) شهرستان ابهر تبدیل شده است تا شاید مسوً لین اهمیت بیشتری به این آرامگاه بدهند.

نکته جالب در مورد این آرامگاه ورود و خروجش به شهر ابهر بوده افراد مسن تر میگویند : که در دوره های مختلف تاریخی به علت وسعت شهر ابهر این آرامگاه 5 بار در محدوده شهر قرار گرفته و در دوره های دیگر به علل مختلف از محدوده شهر خارج شده است . دیوار خارجی بنا که از آجر و با نقش ساده ساخته شده است ، دارای پیش و پس سازهایی است که جلوه خاصی به مجموعه بخشیده است پلان این اثر تاریخی هشت ضلعی می باشد که گنبد یک پوش آن با هنر مندی تمام  اجرا گردیده است .

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

سه شنبه 6 مهر 1395  4:22 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

خرمدره

خرم دره کوچک ترین شهرستان استان زنجان است که درون شهرستان ابهر در خاور استان واقع شده است. اين شهرستان از طبيعت بسيار زيبايی برخوردار بوده و به برکت وجود ابهررود همواره در طول حيات خود از مناطق دیدنی و سرسبز استان زنجان بوده است. سفرنامه نویسانی که از این منطقه دیدار كرده اند، در سفرنامه های خود از آن با عناوين های “نیکو”، “خرم”، “سرسبز” و “دهکده آباد” یاد کرده اند. روایات متعدد مورخین و جغرافی دانان از این منطقه، پیشینه آبادانی و حیات منطقه را یادآوری می کند. كشتزارها و باغ های ميوه كه با دستان پرتوان اهالی شهر و روستاهای خرم دره ايجاد شده، اين منطقه را به ناحیه ای خوش آب و هوا و ديدنی تبديل کرده است. بيش تر خيابان های خرم دره به دليل انبوهی درختان، در سايه هستند و در فصول چهارگانه به تابلوهای زيبای طبيعی تبديل می شوند كه تحسين هر بيننده ای را بر می انگيزند. شهرستان خرم دره کوچک ترین شهرستان استان زنجان بوده و از طبیعت زیبا و منحصر به فردی برخوردار است ولی به واسطه تاریخ یکنواخت خود، کمی مساحت و دهکده بودن در روزگار گذشته اثر تاریخی جالب توجهی وجود ندارد ولی خیابان بندی های منظم، طراوت آب و هوایی، دسترسی به خدمات و بازرگانی مطلوب و نزدیکی به بناهای تاریخی شهرستان ابهر، سبب شده که این منطقه بستر مناسبی برای اسکان مسافران منطقه سلطانیه و ابهر بوده و از قابلیت‌های خوبی در زمینه جذب جهانگردان برخوردار باشد.

مکان های دیدنی و تاریخی
كشتزارها و باغ های ميوه كه با دستان پرتوان اهالی شهر و روستاهای خرم دره ايجاد شده، اين منطقه را به ناحیه ای خوش آب و هوا و ديدنی تبديل کرده است. بيش تر خيابان های خرم دره به دليل انبوهی درختان، در سايه هستند و در فصول چهارگانه به تابلوهای زيبای طبيعی تبديل می شوند كه تحسين هر بيننده ای را بر می انگيزند. شهرستان خرم دره کوچک ترین شهرستان استان زنجان بوده و از طبیعت زیبا و منحصر به فردی برخوردار است ولی به واسطه تاریخ یکنواخت خود، کمی مساحت و دهکده بودن در روزگار گذشته اثر تاریخی جالب توجهی وجود ندارد ولی خیابان بندی های منظم، طراوت آب و هوایی، دسترسی به خدمات و بازرگانی مطلوب و نزدیکی به بناهای تاریخی شهرستان ابهر، سبب شده که این منطقه بستر مناسبی برای اسکان مسافران منطقه سلطانیه و ابهر بوده و از قابلیت های خوبی در زمینه جذب جهانگردان برخوردار باشد.  

 صنايع و معادن
از آغاز دهه چهل، با استقرار كارخانجات مواد غذايی مينو در حوزه نفوذی شهر خرم دره و به كارگيری حدود دو هزار نفر كارگر و كاركنان شاغل در اين كارخانجات رونق و رشد خرم دره افزايش يافته و با توسعه بخش صنعت مواد غذايی و خدمات، چهره روستايی اين منطقه به چهره صنعتی – خدماتی شهری تبديل شده است. در پی رونق کشاورزی شرکت های بزرگ و کوچک نیز فعال شده و اسباب رونق خدمات صنعتی و بازرگانی این منطقه را فراهم كرده اند. دامداری در کنار کشاورزی از مشاغل مهم مردم منطقه است و پرورش انواع دام به صورت سنتی و صنعتی و پرورش طیور در مرغداری های بزرگ و کوچک در منطقه رایج است. صنایع دستی شهرستان خرم دره را بافته های داری شامل قالی بافی، گليم بافی و جاجيم بافی که بيش تر توسط زنان و دختران و در روستاهای اطراف بافته می شوند، تشکیل می دهد 

کشاورزی و دام داری 
اقتصاد شهر خرم دره بر پايه كشاورزی، دامداری و خدمات استوار است. کشاورزی در شهرستان خرم دره به دليل استعداد فراوان از نظر آب های زير زمينی و خاک های حاصلخيز رواج بسيار يافته و شغل اصلی مردم این ناحیه شده است. نوع كشت در اين شهرستان آبی و ديمی و محصولات عمده آن گندم، جو، تره بار، انگور، لوبيا، بنشن، زردآلو، سيب و بادام است. شهرستان خرم دره قبل از ايجاد راه ‌آهن و جاده ترانزيتی و در كل تبديل به يك شهر، دهكده خرم، آباد و پر رونقی در 6 كيلومتری شهر ابهر بود و در امر كشاورزی و زراعت فعاليت داشت، هم‌چنين برای مسافرينی كه از جاده ابريشم می گذشتند، محل استراحت و تجديد نيرو محسوب می شد.   
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام خرم دره برگرفته از موقعيت طبيعی اين منطقه است و چون خرم دره روستای خوش آب و هوا و خرمی واقع شده بود، به اين نام معروف شده است. چنان که از آثار و نوشته های مورخين، جغرافی دانان و سفرنامه نويسان برمی آيد، منطقه خرم دره به واسطه وجود ابهر رود در طول حيات خود همواره منطقه ای آباد و سرسبز بوده است. به نوشته حمداله مستوفی كه در قرن هشتم قمری مدتی متصدی مالياتی ابهر و زنجان بوده، ابهر دارای بيست و پنج روستا بوده و كل درآمد ساليانه ماليات آن به 14.000 دينار می ‌رسيده است. يكی از آن بيست و پنج روستا قطعاً خرم دره بوده است. در سفرنامه سيف ‌الدوله (دوران قاجار) درباره خرم دره آمده شده است “خرم دره ده با صفای معتبری است. باغات و زراعت زياد دارند. آبش بسيار، در كنار رودخانه‌ای واقع است. حمام و مسجد خوبی دارد. مردمش ترک زبان هستند و بعضی باراندازها به جهت كاروانسرا ساخته‌اند.” در زمان ناصرالدين شاه مادام ديولافوا فرانسوی كه از خرم دره ديدن كرده در سفرنامه خود نوشته است: ” در دو منزلی سلطانيه، دهكده قشنگ و باصفايی است كه موسوم است به خرم دره. الحق نام شايسته‌ای است كه به حقيقت نزديک است. از تبريز تا اين جا دهكده‌ای كه اين طور آباد و خرم باشد نديده بودم.”
مهم ترین علت وجودی شهر خرم دره جريان ابهر رود در طول شهر است که دليل اصلی وجود باغ ها و زمين های کشاورزی و چهره سبز و خرم اين منطقه به حساب می آيد. روستای خرم دره در گذشته شامل محله‌های لشگری، چاله محله و محله حصاری بوده و پس از آن محله‌های نوكر زک (قنات نو)، حاج ملاعلی، ناوک و گونه ‌زار، سلطان آباد، تازه كند و شهرک قدس به آن اضافه شده است و به اين ترتيب شهر در مقاطع مختلف تاريخی توسعه يافته است. همچنين بارندگی مناسب و عبور ابهررود از ميان آن، سبزی و طراوت خاصی به خرم دره بخشيده که باعث شده است سفرنامه نويسان و جغرافی دانان از آن با عنوان باغ شهر نيز ياد کنند.

مشخصات جغرافيايي
شهرستان خرم دره با مرکزيت شهر خرم دره يكی از شهرستان های استان زنجان است كه در خاور استان زنجان قرار گرفته است. اين شهرستان از نظر جغرافیایی در 48 درجه و 55 دقيقه تا 49 درجه و 17 دقيقه درازای خاوری و 36 درجه و 10 دقيقه تا 36 درجه و 25 دقيقه پهنای شمالی واقع شده و مرکز آن نیز در موقعيت 49 درجه و 11 دقيقه درازای خاوری و 36 درجه و 12 دقيقه پهنای شمالی در جلگه‌ ای ميان دو رشته كوه قرار گرفته و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا 1570 متر است. شهر خرم دره در كرانه ابهر رود واقع شده و شاخه ای از اين رود از ميان شهر عبور می کند. اين شاخه در آبادانی باغ ها و مزارع سرسبز اين منطقه نقش اساسی دارد. اين شهرستان كه به شکل قطره ای در دل شهرستان ابهر قرار گرفته است، از شمال به استان قزوين و از جنوب، خاور و باختر به شهرستان ابهر محدود می شود. خرم دره تا چندی پيش از لحاظ تقسيمات سياسی يكی از شهرهای شهرستان ابهر بود كه محدوده اطراف شهر و روستاهای گرداگرد آن را شامل می شده است ولی در تقسيمات کشوری سال 1377 با عنوان يک شهرستان مستقل به مرکزيت شهر خرم دره شناخته شد. بر اساس آخرين آمار جمعيتی سال 1375 جمعيت اين شهرستان 51،681 نفر برآورد شده که 39.094 نفر از این جمعیت در شهر خرم دره ساکن بوده اند. شهرستان خرم دره از لحاظ وسعت كوچک ترين شهرستان استان بوده و به لحاظ تراكم نسبى جمعيت در سطح استان رتبه اول را دارا است. همچنين اين شهرستان با 6/75 درصد بالاترين ميزان شهرنشينى در استان زنجان را دارا می باشد. شهرستان خرم دره بر اساس تقسيمات کشوری آبان ماه 1381، از يک بخش مرکزی، 2 دهستان به نام های الوند و خرم دره و يک شهر به نام خرم دره تشکيل شده است.

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

سه شنبه 6 مهر 1395  7:10 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

خدابنده

خدابنده یکی از شهرستان های جنوبی و كوهستانی استان زنجان است که قدمت تاريخ و تمدن آن به هزاره چهارم و پنجم پیش از ميلاد می رسد. این منطقه از جاذبه های طبیعی و تاریخی زیادی برخوردار است. دو منطقه تاریخی سهرورد و سجاس که در محدوده اين شهرستان قرار گرفته اند، آثار تاریخی ارزشمندی را در خود جای داده اند. شهرستان خدابنده به لحاظ پیشینه تاریخی و دیرینگی بعد ازشهرستان های زنجان و ابهر، از اهمیت زيادی برخوردار است. روستاهای گرماب، قلابر و سجاس از جمله آبادی های قدیمی و مناطق تاریخی و ارزشمند استان به شمار می آیند که جزو کانون های دیرینه زیستی استان به شمار آمده و در محدوده شهرستان خدابنده قرار گرفته اند. چشمه آبگرم در روستای گرماب و غار تاریخی و منحصر به فرد کتله خور که 100 متر ابتدایی آن محل زندگی انسان های نخستين تشخیص داده شده، به همراه بقعه تاریخی و زیبای قیدار نبی و آرامگاه تاریخی سلاطین مغول و... از جمله ارزش ها و جاذبه های جهانگردی شهرستان خدابنده هستند که در صورت برنامه ریزی صحیح، فرهنگ سازی زیربنایی پذیرش جهانگرد برای مردم منطقه و فراهم نمودن امکانات رفاهی برای جهانگردان و ایرانگردان در جلب افراد برای بازدید از این منطقه مفید واقع خواهد شد و به رونق اقتصادی آن کمک شایانی خواهد كرد.  

 زمانی که زنجان از لحاظ تقسیمات کشوری با عنوان فرمانداری کل شناخته می‌شد، بخش بزرگی از این فرمانداری بوده که بعد از بخش بهار همدان بزرگترین بخش در سطح کشور به شمار می‌رفته است تا اینکه در سال 1348 با تأسیس فرمانداری به شهرستان تبدیل گردید و هم‌اکنون شامل 4 بخش (مرکزی، افشار، بزینه رود، سجاس‌رود) و 4 شهر قیدار، گرماب، زرین‌رود، سجاس و 10 دهستان سهرورد، کرسف، دوتپه سفلا، آقبلاغ سفلا، زرینه‌رود، بزینه‌رود، شیوانات، قشلاقات، خرارود، سجاس‌رود و 268 آبادی می‌باشد.

 

 عده‌ای آن را مأخوذ از نام ایل «خدابنده‌لو » می‌دانند که زمانی در این دیار سکونت داشته و هم‌اکنون نیز در بخش بزینه‌رود شهرت خدابنده بیشتر از سایر فامیلی‌ها مشاهده می‌شود. اما به روایت دیگر خدابنده برگرفته از نام سلطان محمد خدابنده (الجایتو) از نوادگان مغول است که بعد از پذیرش دین اسلام نامش را به محمد خدابنده تغییر داده است و مقبره وی همان گنبد بزرگ و تاریخی سلطانیه می‌باشد. مرکز شهرستان نیز با توجه به وجود آرامگاه حضرت قیدار نبی(ع) فرزند حضرت اسماعیل و نوه حضرت ابراهیم خلیل‌اله به قیدار مشهور شده است. در منطقه خدابنده استقرار یکجا نشینی مطلق در اواخر هزارۀ چهارم و اوایل هزارۀ پنجم قبل از میلاد شناسایی شده و مورد بررسی قرار گرفته است. بقایای زیستی و تمدنی تپه «تکمه تپه»  در قشلاقات افشار و تپۀ « امان» خدابنده نمایانگر تمدن شایانی است که آثار تکنیکی و هنری آنها انسان قرن بیست و یکم را به تحسین وا می‌دارد.مدارک باستان‌شناسی و متون تاریخی ناشی از  رونق و حیات این منطقه جغرافیایی در سرتاسر دوران اسلامی بویژه در قرن‌های چهارم، در دوران حکومت گنکریان و قرن پنجم تا هشتم هجری در دوران حکومت سلجوقیان و ایلخانان بوده ودر حد شکوفایی از نظر سیستم اقتصادی و مظاهر فرهنگی و هنری به حیات ادامه داده است.

در قرن هفتم و هشتم هجری همین رونق منطقه‌ای است که توجه ایلخانان مغول را به خود جلب نموده است. سجاس و سهرورد دو شهر تاریخی شهرستان خدابنده هستند که حـمـدالله مستوفی در نزهه القلوب صفحۀ 69 می‌نویسد: (( سجاس و سهرورد در اول دو شهر بوده است که درفترت مغول خراب شده و اکنون از هر کدام به قدر دیهی باقی مانده است)).

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

چهارشنبه 7 مهر 1395  11:26 AM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

سلطانیه

بخش سلطانیه با وسعتی حدود ۱۵۶ هکتار در ناحیه مرکزی متمایل به غرب استان زنجان، ۴۸ درجه و ۴۸ دقیقه طول شرقی جغرافیایی و ۳۶ درجه و ۳۶ دقیقه عرض شمالی جغرافیایی با ارتفاع ۱۸۸۰ متر از سطح دریا در ۴۰ کیلومتری جنوب خاوری استان زنجان قرار گرفته است. از شمال به طارم علیا (شهرستان زنجان) از شرق به حومه ابهر، از جنوب و جنوب غربی به شهرستان خدابنده و از غرب به شهر زنجان محدود می گردد و ۹۴۰کیلومتر مربع وسعت دارد.[۱]

 

سلطانیه امروزی به عنوان مرکز بخش از توابع شهرستان ابهر  به شمار می رود که از سه دهستان به نامهای سلطانیه، سنبل آباد و گزل دره تشکیل گردیده است. سرچشمه رودخانه زنجان رود از شمال مرکز بخش سلطانیه بوده و به طرف زنجان ادامه پیدا می کند.کوههای هادچه، ساری داش در جنوب، کنک دره و قره داش در جنوب شرقی  و کوه های یان بلاغ و آغ داغ در شمال و جنوب این بخش قرار گرفته اند.

سلطانیه در فاصله هفت کیلومتری شمال کوه های سلطانیه و دوازده کیلومتری جنوب کوه های طارم و در چهار کیلومتری از جاده ترانزیتی( تهران، زنجان، بازرگان) واقع و عنوان شهر، از سال ۱۳۴۴، به آن داده شده است.

چمن طبیعی سلطانیه بخشی از فلات زنجان – ابهر را در بر گرفته که این فلات از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در سمت شرقی –  غربی امتداد دارد تشکیل شده است که با وسعت تقریبی ۳۵ کیلومتر مربع به طول ۲۰ کیلومتر و عرض متوسط دو کیلومتر در سمت جنوب این فلات قرار گرفته است.

شیب عمومی ناحیه از جنوب به شمال و از شرق به غرب است و شیب شهر بسیار اندک و در برخی نواحی به صفر می رسد.[۲] کاوش های زمین شناختی، حاکی از این نکته است که در عمق ۶۰ سانتی متری سراسر محدوده اراضی چمن سلطانیه را خاک سفید یکدست فرا گرفته است که خود مانع از نفوذ آب به اعماق زمین شده و در نتیجه آن، عمل آبیاری چمن به گونه ای طبیعی و پیوسته صورت می پذیرد.[۳] این ویژگی سبب ایجاد یکی از زیباترین چمنزارهای  دنیا شده است که از آن در متون جغرافیایی به نام « پرری » [۴] یاد می شود.

 وجه تسمیه سلطانیه:

نام قدیم سلطانیه شهرویاژ، شهرویاز و شهرویان بوده و از توابع قزوین بشمار می رفته است و مغولان آن را ” قورآلان ” نامیده و هنوز هم روستایی بنام ” اولان ” در نزدیکی سلطانیه دیده می شود.

 

شاردن در سفرنامه خود درباره پیشینه شهر سلطانیه می نویسد: « سلطانیه یکی از بلاد باستانی پارتها می باشد »[۶]، اما نشانی آن را نام نبرده است. بسیاری از نویسندگان و محققین اروپایی بر این باورند که سلطانیه بر روی بقایای تیکراناکرت بنا شده است. کرت در فارسی باستان به معنی شهر و بلده و تیکران نیز نام یکی از پادشاهان است.

 حمداله مستوفی درباره مکان شهر سلطانیه در تاریخ گزیده نگاشته است: « محل این شهر در جایی بود که مغولان بدان

” قنقوراولانگ ” می گفتند و ” اولانگ ” مرتع و چمن را گویند.»

پیشینه تاریخی شهر سلطانیه:

منطقه سلطانیه از قدیم ترین ازمنه، مورد توجه اقوام مختلف قرار گرفته است. براساس کتیبه های بدست آمده از شاهان آشور در قرن هشتم پیش از میلاد، سلطانیه محل سکونت طایفه جنگ آور ” ساکاراتیها ” بوده و در عهد فرمانروایان ماد به نام ” اریباد ” خوانده می شده است و پارتها آن را به نام نخستین پادشاه خود ” ارساس ” نامیدند.

افزون بر روایت تاریخی، موقعیت محل نیز گویای این مطلب است: سلطانیه قبل از ایلخانان مغول نیز مورد توجه بوده و شواهد باستان شناسی حاکی است که دشت سلطانیه حداقل از هزاره پنجم پیش از میلاد مسکون بوده است. وجود سفال های نخودی رنگ منقوش با طرح های هندسی سیاه رنگ و همچنین سفال های هزاره چهارم و سفال های خاکستری رنگ هزاره اول پیش از میلاد در جنوب شرقی شهر قدیم سلطانیه ( اطراف تپه نور ) خود روشنگر این نکته است. سفالهای خاکستری رنگ نقاط مختلف دشت سلطانیه از آن جهت که خط سیر تاریخی این تمدن و گسترش آن را آشکار می سازد، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.

 

پس از غازان برادرش اولجایتو به سلطنت رسید، او حاکم مرو بود و پس از فوت برادر به پایتخت آمد. شاید مشاهده شهر تبریز و ابنیه غازانی، انگیزه ایجاد شهر یا مجموعه ای مشابه را در ذهن او بوجود آورده باشد. به گواه مدارک و شواهد تاریخی نخستین بار که بنای شهر سلطانیه طرح ریزی شد در زمان ارغون تحقق یافت، حافظ ابرو در این باره اظهار نظر می کند : « فرمان فرمود تا شهر برکشیدند و  بنای قلعه آن از سنگ تراشیده اشارت فرمود فاما چون بنیاد عمارت کردند زمانه فرصت نداد که به اتمام رسد. »

این نقشه در زمان الجایتو جهت پیشبرد اهداف سیاسی توسعه یافت و « در مدت ده سال به مرتبه ای رسانید که از بلاد مسکون معمور تر شد.»[۱۱] ابتدا محل بر پایی شهر از نظر موقعیت طبیعی و منطقه ای در چمن طبیعی دشت نزدیک زنجان بین دو رشته کوه در جنوب و شمال نزدیک تر به کوههای جنوبی که این منطقه با تمام نیاز های زندگی مغولان سازگاری داشت و در دوره ارغون جزء مناطق ویژه و توقفگاه های چادر نشینان مغول به شمار می رفت.

عوامل دیگری که سلطانیه را از نظر زیستی واجد شرایط کرده بود، وجود منابع آب زیرزمینی، زنجان چای و رودخانه های اطراف که در جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربی به سمت سلطانیه جریان دارند و برای کشاورزی و شرب مناسب است، آب­های زیرزمینی همجوار کوه­های سلطانیه واقع در جنوب شهر، برای مصرف شرب نسبت به نواحی شمالی شهر از کیفیت بهتری برخوردار است .[۱۲] انگیزه دیگری که در ساخت شهر سلطانیه گفتنی است تفکر به یادگار گذاشتن نام نیکو و حیات جاودانی از طریق ساخت بناهای ماندگار بود.

مصالحی که برای ساخت شهر سلطانیه لازم بود، از کوه های جنوب سلطانیه از معدنی بنام ویر که از روستاهای پر جمعیت سلطانیه بشمار میرود، آورده اند. کوره های پخت آجر در خود محل وجود داشته است. در شهر سلطانیه علاوه بر ارگ مجموعه ای از بناهای عمومی، دینی، تربیتی و اقتصادی ایجاد شد که هر یک با توجه به اندیشه سازندگان و جایگاه خود در بخشی از شهر جای داده شده بود.

 

 در یک نگرش کلی می توان دریافت که این شهر، دارای ویژگی­های شهرهای ایران دوران اسلامی بوده

و کشفیات باستان شناسی این مساله را روشن ساخته است. فضاهای اقتصادی مناسب با رفع نیازهای شهر نشینان، مساجد به پیروی از سنن اسلامی، بازار، حمام، مدرسه و … هر یک به نوعی با هم مرتبط و ضامن بقای یک شهر اسلامی است.

قلعه یا ارگ سلطنتی:

در مرکز شهر، قلعه یا ارگ و یا مرکز سیاسی قدرت وجود داشت که دسترسی به آن قابل انکار بود. تدابیر استحفاظی و استحکامات دفاعی ساخته شده در ارگ سلطانیه با حصار و ۱۶ برج به ارتفاع ۹ متر و شعاع ۱۷٫۵ متر و خندقی به عرض۳۰ متر دور بارو، از آن دژی دست نیافتنی ساخته بود که در مقابل تهاجم بیگانگان مصون ماند.

ارگ سلطنتی که بخش­هایی از برج و باروی آن به عرض سه متر با سنگ­های آهکی سبز بزرگ قابل رؤیت و دارای دو دروازه در شمال و جنوب است که محدوده حاکم نشین را در شهر قدیم نشان می دهد. در مینیاتور مطراق چی[۱۴] ورودی قلعه در وسط یکی از باروها که در راستای گنبد سلطانیه بوده نشان داده شده است و بیان تمامی مورخین بر وجود یک ورودی در جبهه شمالی دلیل بر تایید مطلب فوق است. اما حافظ ابرو از ورودی کوچکتری در ضلع جنوبی قلعه نام می برد.

احتمالا در پیرامون و نزدیک ارگ در قسمتهای شرق، شمال و جنوب بنا های کمتری وجود داشته و در اطراف گنبد و در کنار ساختمانهای پرشکوه و جلال درباری داخل ارگ بر اساس سنن اسلامی و از مجموع گفته مورخینی همچون: شمس الدین محمد بن محمود آملی، غیاث الدین بن همام، حافظ ابرو و ابواقاسم کاشانی چنین نتیجه گرفته می شود که می توان از ساختمانهایی مثل ابواب البر (گنبد سلطانیه)، مدارس، خانقاه، دارالشفا، دارالضیافه، دارالحفاظ، دارالسیاده، مساجد، دارالقرآن، دارالحدیث بنای کریاسی، سرای مخصوص و ۱۲ سراچه بعلاوه ساختمان برج و بارو به همراه یک دروازه نام برد و از قسمتهایی هم صحبت شده که باستان شناسان هر از چند گاهی یکی از آنها را می یابند مثل درهای نقره کوب کاشیهای برج و بارو و همچنین می توان گفت که اعظم ساخت و سازهای سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده انجام گرفته است هرچند که شروع ساخت و سازها مربوط به زمان ارغون می باشد. در تاریخ وصاف از اولجایتو نقل شده که: « و بنایان حاذق و مهندسان چابک که بناء مهارت سمنار را بدست تخجیل عرضه شفا جرف ها برسازند بعمل اشتغال نمودند و بر ایشان معماران و سرکاران امین دقیقه بین نکته گیر حرفه شناس مسارفت رفت و استدراک هر خلل بگماشتند.»

 

اولجایتو پس از طرح شهر برای ساخت آرامگاه خود هنرمندان و معماران و صنعتگران را از هر سو به سلطانیه آورد تا یکی از شاهکارهای عظیم معماری و هنری دنیا را بنا کند. همان گونه که بیان شد اساس بنای گنبد سلطانیه در زمان غازان خان پسر آباقا و فرزند هولاکو گذاشته شد. پس از فوت غازان اولجایتو به وصیت پدر عمل کرد و تصمیم گرفت که ساخت بنا را تمام کند و به همین انگیزه سلطانیه را به پایتختی انتخاب کرد و وسعت آن را گسترش و از دوازده هزار گام به سی هزار گام افزایش داد. در این میان با استفاده از نبوغ هنرمندان نخبه آن روزگار و فراخوانی آنها به منطقه سلطانیه و درایت خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر خود، کار ساخت گنبد را آغاز کرد.

سلطانیه پس از روزگار الجایتو

در اواخر حکومت ایلخانان سلطانیه رو به زوال نهاد ، نحوه عملکرد سرداران پیشین در ابعاد مختلف اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی سبب ضعف پایه های حکومت ایلخانی شد و ابتکار  ذکاوت و تدبیر غازان و اولجایتو تنها برای مدتی توانست این وضعیت را کنترل کند ، پس از مرگ اولجایتو پایه های حکومت ایلخانان سست گردید و نظام نا متعادل مالیاتی و ترکیب نامناسب طبقاتی روی هم رفته سبب زوال دولت آنان و به تبع آن سلطانیه شد . صاحب تاریخ اولجایتو که روزگار سلطانیه را لحظه به لحظه نگاشت ، از علایق اولجایتو به عمارت و آبادانی می نویسد: ” عاقبت همه ناتمام بماند و کار او تمام شد .”[۱۶]

سلطانیه در دوره تیموری

فرستادگان تیموری به سلطانیه رفتند و اموال و خزایین سلطانیه را به تاراج و غارت بردند، بر اساس گفته مورخان آن دوره سلطانیه به تیول  اهدایی تیمور به میرانشاه داده شد و او در حقیقت برسلطانیه ویران شده حکومت می کرده است . میرانشاه می خواست در سلطانیه ساختمانهایی بسازد، اما نتوانست و مشکلات ، اورا از ادامه کار باز داشت و ناتوانی اورا بر این کار روح ویرانگری را در وی شدت بخشید و گفت :” به هر صورت باید کاری کنم که مرا آیندگان همواره به خاطر آورند.”و دستور داد هر آنچه که ساخته بودند ، ویران کردند[۱۷]، به هر حال میرانشاه کلیه بناهای شهر را ویران کرد اما آرامگاه اولجایتو باقی ماند.

سلطانیه در دوره صفویه:

سیاح معروف قرن ۱۷ میلادی “شاردن” در توصیف شهر سلطانیه در دوره صفویه نگاشته است: “دراین شهرچند دستگاه ساختمان عالی عمومی ( مسجد، کاروانسرا ، قلاع و بقاع) که از لحاظ بنا و معماری شایان توجه است مشاهده می شود، به طوری که سلطانیه در گذشته از جانب مغرب نیم فرسخ بیشتر از حدود کنونی وسعت داشته است، وجود بقایای مساجد و قلاع و بروج نظامی در این قسمت از شهر، دلیل این ادعا بشمار میرود.”[۱۸]

سلطانیه در دوره قاجار:

ساخت بناهای جدید توسط شاه قاجار منجر به تخریب تدریجی آرامگاه اولجایتو شد. بردن مصالح و مواد بنای گنبد سلطانیه برای ساخت تفرجگاه شاه و تبدیل آن بنای با شکوه به انبار علوفه و حشم، آثار نا مطلوبی بر این اثر گذاشته است.

گنبد سلطانیه:

یکی از مهمترین و عظیم ترین یناهای آرامگاهی دوران اسلامی در ایران است که پس از کلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ایتالیا و مسجد ایا صوفیه استامبول سومین بنای بزرگ تاریخی و از حیث فناوری ساخت گنبد، بزرگترین گنبد آجری در جهان به شمار می رود. این بنای بس عظیم از شاهکارهای هنری دوره ایلخانی و در واقع تجلی گاه  هنر معماری این دوره است. گنبد سلطانیه علاوه بر شکوه و عظمت معماری که در نوع خود بی نظیر است، دانشنامه ای از نقش و طرح در تزیینات معماری آن روز، که بیانگر برهه ای از تاریخ معماری و هنر ایران است.

بنای گنبد در دوران حکومت خدابنده از ۷۰۴ تا ۷۱۳ ه.ق. احداث شده[۲۰] و تنها بنایی است که از مجموعه ارگ سلطانیه باقی مانده است. بانی و سازنده آن را رشیدالدین فضل الله و تاج الدین علیشاه ذکر کرده اند. در داخل شهر نیز به دستور اولجایتو بنای مقبره بزرگی برای او در نظر گرفته شده بود. الگوی ساخت بنای سلطانیه مقبره سلطان سنجر در مرو است که اولجایتو در زمان ولیعهدی (وقتی حاکم مرو بود) بارها آنجا را دیده بود. به نقل ازمرحوم کریم پیرنیا در کتاب جغرافیای تاریخی سلطانیه آمده است که شیوه ساختمانی گنبد سلطانیه به پیروی از مدرسه ضیائیه(۶۲۳ ه.ق.) که مقارن ظهور چنگیز ساخته شده و نیز گنبد جبلیه یا هارونیه طوس که سرمشق سایر گنبدهای دوره ایلخانی است[۲۱]، ساخته شده و همچنین تصریح کرده که « یزدی بندی گنبد سلطانیه ملهم از این شیوه است.»

 

گنبد سلطانیه در سمت جنوب غربی ارگ سلطانیه برپا شده است و در داخل ارگ هر یک از رجال معروف دارای عمارتی بودند و علاوه بر آن در ساختن بناهای عمومی و قصرها با یکدیگر رقابت داشتند. در اطراف بنای سلطانیه بناهای الحاقی وجود داشته که ویران شده است.[۲۲]

عمارت گنبد سلطانیه:

زمین طبیعی سلطانیه فشرده و یکپارچه متشکل از مواد آهکی و خاک رس و خرده سنگهای کوچک (حداکثر ۳۵ سانتی متر) است. این ویژگی سبب شده تا زیر پای گنبد محکم و سفت شود. از علل پایداری در مقابل عوامل تخریبی مختلف همین یکپارچگی زمین است.[۲۳]

ساختمان سلطانیه بر روی یک نقشه هشت ضلعی بنا شده است که طول هر ضلع آن ۱۷ متر و فاصله میان وجوه خارجی آن ۴۲ متر و ضخامت بنا حدود ۴۰/۷ متر است. بر هر وجه در داخل، یک ایوان قرار گرفته که در طبقه همکف به شکل هشت ایوان (چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک) مشخص است و در بالا دارای یک طبقه دیگر است که به فضای داخلی مشرف است.[۲۴] قوس ایوان ها در این فضا پنج او هفت تند است، در منتهی الیه این قوس ها کتیبه هایی با متن احادیث نبوی در آن نوشته شده و سپس مقرنس کاری زیبایی که وظیفه ترمبه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعی را به دایره تبدیل نموده و زمینه اجرای گنبد را فراهم آورده است.

ساخت گنبد به گونه ای است که در نمای خارجی دو طبقه و از داخل سه طبقه به نظر می رسد، این بنا در جهات اصلی جغرافیایی احداث شده و در ضلع جنوبی آن بنای الحاقی تربت خانه و در زیر تربت خانه، سردابه که متشکل از فضاهای متعدد است، قرار دارد.

در مورد هشت وجهی بودن آن برخی معتقدند انتخاب طرح هشت ضلعی از روی محاسبات تجربه شده معماری و به خاطر مرکزیت ایستایی در نظر گرفته شده است[۲۵]. ولی برخی دیگر از پژوهشگران بر این اعتقادند که طرح وجوه مثمن گنبد تنها به سبب ایستایی آن نیست بلکه احتمالاً دارای این مضمون و کنایه از عرش الهی است، که بر اساس احادیث، هشت ملک آن را حمل می کنند.[۲۶]

طریقه تقسیمات در معماری داخلی و تئوری فضاهای این بنا تقارن برگرد یک محور است که امتداد آن به طرف قبله متوجه است. قوس این گنبد با دور بسیار تند و کشیده اجرا شده و از نقطه نظر دهانه و ارتفاع و چگونگی ساختمان در تمام ایران بی نظیر است.[۲۷]

درگاه های ورودی گنبد؛ در روزگار آبادانی رفت و آمد از طریق چهار درگاه کوچک انجام می شده است، ورودی های بزرگ مورد استفاده مردان و ورودی های کوچک که به ایوانهای کم وسعت طبقه اول منتهی می شد به زنان اختصاص داشت و احتمالاً ورودی های شرقی و شمال غربی مورد استفاده مردان قرار می گرفته است و ورودی جنوبی گنبد به لحاظ الحاق تربت خانه به گنبد، درگاه ورودی بین تربت خانه و گنبد بوده است.

بعد از طبقه همکف، طبقه اول، شامل دهلیزهای ارتباطی است این طبقه در ارتفاع ۴۰/۹ متری قرار گرفته است و از طریق سه واحد پلکان دسترسی به آن امکان پذیر است. این راهرو دور تا دور بنا را احاطه کرده و نسبتاً تاریک است که تامین نور و روشنایی آن ها بوسیله پنجره هایی که در چهار ایوان بزرگ تعبیه شده است صورت می گیرد.

در راهروهای طبقه اول اتاقک هایی وجود دارد که احتمالاً برای بانوان و خانواده ی سلطنتی در نظر گرفته شده است تا در مراسم مختلف نظاره گر آداب مراسم فرهنگی خود باشند.

طبقه دوم شامل ایوان هایی است که این ایوان ها هر یک بوسیله سه قوس تقسیم می شود هیچ گونه ارتباطی با داخل گنبد بغیر از راه پله هایی که از طبقه همکف بالا می آید، ندارد.در ایوانهای طبقه دوم (رو به بیرون) در هر وجه بنا سقف راهروهای مستطیل شکل با تاقهای ضربی پوشیده شده که دارای سه چشمه تاق، یک چشمه تاق میانی و دو چشمه تاق در اطراف آن است که چشمه تاق میانی بزرگتر و موازی با انحنای تاق متقاطع است.

از طبقه دوم هشت پلکان در داخل جرزها ایجاد شده که به مناره ها منتهی می شود و این طبقه را به طبقه سوم مرتبط می کنند. پله ها مدور و چرخشی هستند، هر پله ۹۰ سانتی متر طول و ۳۰ سانتی متر ارتفاع دارد. ارتفاع طبقه سوم (پشت بام) حدود ۸۰/۲۷ متر است، در این طبقه پا تاق گنبد و پایه های هشت ضلعی مناره ها قرار گرفته است. ارتفاع ۴۰/۱ و ارتفاع گنبد ۱۹ متر از طبقه سوم است[۲۸]. در نمای بیرونی گنبد در هر هشت ضلع آن تاق نماهایی وجود دارد که عملکرد سازه ای تزیینی دارند.

تربت خانه:

دومین فضای مورد بحث آرامگاه اولجایتو ، فضای موسوم به تربت خانه می باشد. ‌این فضا به شکل مستطیل با طول ضلع ۶۰/۱۷ متر و عرض ۸/۷ متر و با ارتفاع ۱۶ متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبی در خود جای داده است. بر اساس یافته های باستان شناسی این بنا کمی پس از احداث و تکمیل گنبد ساخته و به آن الحاق شده است.

پوشش سقف تربت خانه از سه واحد تاق و تویزه ساخته شده قطر طاق وسطی که بزرگتر است ۹ متر و طاقهای طرفین ۳ متر قابل اندازه گیری می باشد در ارتفاع ۰/۳ متری از کف ، درگرداگرد آن کتیبه ای در دو قلم ریز به خط کوفی مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف کلمات را تزئینات اسلیمی پر نموده است . بین تربت خانه و محوطه زیر گنبد درب بزرگی از مس و طلا قرار داشت که به مرور زمان از بین رفته و یا به غارت برده شده است .

برخی اشاره به این داستان دارند که این فضا جهت انتقال حرمین شریف دو امام بزرگوار حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) در نظر گرفته شده است که به دلیل مخالفت علما، این عمل صورت نگرفته است. بدلیل استفاده از تربت آن امامان در مصالح ساخت این فضا به آن تربت خانه گویند.

سردابه:

سردابه گنبد سلطانیه در ضلع جنوبی و در زیر تربت خانه واقع شده است و درگاه ورودی آن در ایوان جنوبی به وسیله نه پله و عبور از یک پاگرد به طول ۱۶۵سانتی متر به کف سردابه راه می یابد . ( تصویر پلان سردابه در فوق به نمایش گذاشته شده است)

اینگونه استنباط می شود که سردابه گنبد سلطانیه پیش از سایر بخشهای آن بنا شده و پیش از اتمام بنای گنبد مورد استفاده قرار گرفته است.[۲۹] تزیینات به کار رفته در سردابه شامل نقش آجر در رجهای منظم است . مجموعه بنا با دو طاق مجاور و راهرو کوچک ارتباطی ، دارای دو پله با سقف کوتاه ، بهترین شیوه ساخت سردابه سازی است .[۳۰] به گواه نوشته جامع التواریخ رشیدی ، سلطان اولجایتو پس از انجام تشریفات و مراسم کفن و دفن در سردابه مدفون شد . [۳۱]

گنبد:

گنبد سلطانیه دو پوش پیوسته است، چنانکه گاهی دو پوسته بی هیچ واسطه به هم متصل شده است و دو پوش گنبد موازی است. بین دو پوسته گنبد از ۴۰/۱ تا ۶۰ سانتی متر فاصله است، فاصله دو پوش با تاقهای هلالی پر شده و فضای بین دو پوسته به تدریج از پایین به بالا کمتر می شود و بدون پشت بند، شانه و یا وسیله تقویت کننده دیگری ساخته شده است. این تغییر ضخامت که از دیدگاه فنی و مهندسی برای افزایش پایداری و نیز سبکی گنبد ضروری به نظر می رسد، بیانگر درک حسی سازندگان آن از اصول ایستایی پوسته ها و رفتار دینامیکی آنها است. بدنه اصلی گنبد و تمام ساختمان با آجر ساخته شده است و سپس روی گنبد را با روکش کاشی های فیروزه ای و لاجوردی و آبی تزیین نموده اند.

 مناره ها:

در طبقه سوم در زوایای هشت­گانه بنا، هشت مناره ایجاد شده است که به استثنای یک مناره در ضلع شمال شرقی و نیمی از مناره زاویه شمال غربی که بخشی از کاشیکاری آن باقی مانده، بقیه مناره ها فروریخته است. این مناره ها تو خالی است و به وسیله پلکان جرخشی از بام تا سقف ایوانهای طبقه سوم و تا نوک مناره راه پیدا می کند.

مناره ها از نظر فرم، اسکلت و ابعاد یکسان اند. راه یابی به این مناره ها از هشت پلکان ساخته شده در داخل جرزه امکان پذیر است و هشت مناره در هشت گوشه این بنا علاوه بر ایفای نقش ایستایی خود در آرایش و ابهت بنا نیز نقش به سزایی دارند. ساخت ایوانهای جانبی و وجود هشت مناره در گوشه بام برای جلوگیری از رانش گنبد بزرگ ایجاد شده است. این فن آوری در معماری ایران، اول بار در بنای مقبره اسماعیل سامانی در بخارا و سپس در سلجوقی در مقبره سلطان سنجر مورد آزمایش قرار گرفته است.

نقشه مناره ها از ابتدا تا ارتفاع دو متری در قائده، به سبک خود بنا، هشت ضلعی منتظم است که قطر آنها ۴۰/۲ متر و طول هر ضلع آنها یک متر است. سپس نقشه آنها به دایره کامل مبدل شده و قطر دایره مناره ها از نمای بیرونی ۲۰۵ سانتی متر و ضخامت جداره آنها ۴۰ سانتی متر است.

 

حداکثر ارتفاع هر مناره در حال حاضر ۵۰/۱۵ متر است که با افزایش گادسته های متناسب احتمالاً ارتفاع اولیه آن ۱۸ متر بوده است. گلدسته ها در زمان پا برجایی با آجرکاری و کاشی کاری تزیین شده بودند، این نوع منقش کردن و آراستگی از نیمه دوم قرن سوم هجری به بعد رایج شده است و پس از این دوره کلیه قسمتهای خارج مناره ها را با آجر و یا گچ و کاشیکاری رنگین با کاربرد ایان و روایات و احادیث نبوی(ص) زینت می کرده اند.[۳۲]

در آغاز دوره ایلخانی سطح خارجی دیوار منار بدون پوشش اضافی با نماسازی آجری عرضه می شد و تزیینات آجری رو به افول نهاد و به جای آن معقلی رونق تازه ای یافت.[۳۳] در بخشهای انتهایی تنها مناره باقی مانده در زیر گلدسته، گیلویی هایی از مقرنس دیده می شود که با کاشیهای فیروزه های و لاجوردی مزین شده است و با قطار بندی بخش انتهای نمای خارجی گنبد قابل مقایسه است.

تزیینات گنبد سلطانیه:

به طور کلی تزیینات گنبد را به دو دوره تقسیم کرده اند که دوره اول شامل تزیینات اصلی گنبد، کاشی کاری و قسمتی از گچبریها می باشد، دوره دوم شامل گچبری و نقاشی روی تزیینات دوره اول است. آنچه که از بررسی هنرهای کاربردی در گنبد سلطانیه بر می آید و اطلاعاتی که کاوشگران در اختیارمان می گذارند، حاکی از اینست که هر دو دوره تزییناتی متعلق به دوره ساخت بنا و همزمان با اولجایتو ابو سعید صورت گرفته است. سبب تغییرات در تزیینات گنبد را اختلافات مذهبی و سیاسی آن دوره می دانند.

هنرهای کاربردی آجرکاری، کاشی کاری، تلفیق آجر و کاشی، برخی کتیبه ها از جمله کتیبه های معقلی در خارج و داخل بنا و همچنین بخشی از گچبری ها از جمله نمای بیرونی و ایوانهای طبقه اول را به دوره اول تزیینات گنبد نسبت داده و پاره ای از گچبریها و نقاشیها، نگارش خطوط و کتیبه ها بویژه در داخل گنبد و تربت خانه را به تزیینات دوره دوم نسبت داده اند.

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

چهارشنبه 7 مهر 1395  3:08 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

طارم

شهرستان طارم، یکی از شهرستان‌های استان زنجان است. این شهرستان در شمال استان واقع شده و با استان‌های گیلان ،قزون و اردبیل همسایه می‌باشد. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی، برابر با ۴۳٬۹۶۴ نفر بوده‌است.مرکز این شهرستان، شهر آب بر می‌باشد. شهرستان طارم یکی ازشهرستان‌های هفتگانه استان زنجان می‌باشد که درشمال استان واقع گردیده این شهرستان دربهمن ماه سال ۱۳۷۶ به مرکزیت شهرآب بر تأسیس گردیده و شامل دوبخش، پنج دهستان و۱۵۵آبادی می‌باشدکه ۱۰۱آبادی آن دارای سکنه ومابقی خالی ازسکنه می‌باشند.

این شهرستان از شمال به استان گیلان، از شرق به شهرستان تاکستان استان قزوین از جنوب به شهرستان ابهر و از غرب به شهرستان زنجان محدود است. شهرستان طارم با مساحتی بالغ بر ۲۲۳۵ کیلومتر مربع درمدارهای جغرافیایی ۴۸درجه و ۳۰ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۴ دقیقه طول جغرافیایی از نصف‌النهار گرینویچ و ۳۶ درجه و تا ۳۸ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۱۳ دقیقه عرض شمال از خط استوا قرار گرفته‌است.

شهرستان طارم دارای ناهمواریهای بسیار بوده و رودخانه پرآب و خروشان قزل اوزن، دره عمیقی را در آن ایجاد نموده که ارتفاع کف این رودخانه در گیلوان به کمتر از ۴۰۰ متر از سطح دریا رسیده و طرفین آن رشته کوههایی قرار گرفته که ارتفاع برخی از قلل آن به بیش از ۲۸۰۰ متر بالغ می‌گردد.

گودترین نقطه استان ،یعنی گیلوان واقع در دره قزل اوزن با ارتفاعی معادل ۳۰۰ متر از سطح دریا در این شهرستان واقع شده‌است و شهر آب بر، مرکز شهرستان درارتفاع ۷۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد.

سهم شهرستان طارم از کل جمعیت استان حدود ۵ درصد بوده و همچنین سهم مساحت آن از استان ۱۰ درصد می‌باشد.

عبور رودخانه قزل اوزن به عنوان شاهرگ حیاتی از این شهرستان توانمندیهای کشاورزی را دو چندان نموده و باعث رشد، توسعه و رونق اقتصادی منطقه گردیده، تاحدی که به عنوان قطب کشاورزی مخصوصاً در زمینه تولید محصول زیتون (۲۷٪ زیتون کل کشور) این منطقه را به عنوان منطقه استراتژیک کشاورزی استان معرفی می‌نماید.

شهرستان طارم علاوه بر موقعیت مهم کشاورزی از نظر تاریخی نیز قدمتی به درازای تاریخ ایران داشته و فولاد و اریا دو خاطره حکومتها و دوره‌های مختلفی را در ذهن کوچک خود جای داده‌است، به طوری که آتشکده‌ها و قلاع دیگر آثار بجای مانده از تاریخ کهن ایران زمین نشان از تاریخ دیرینه این منطقه دارد که می‌تواند بیانگر تمدن و فرهنگ غنی و اصیل ایرانی نیز باشد، تا آنجا که ناصرخسرو قبادیانی تاریخ‌نویس و محقق شهیر ایرانی را در مهمان‌نوازی و تنوع محصولات و باغات پر ثمر وادار به تحسین نموده‌است.

با عنایت به سابقه دیرینه فرهنگی و دینی که در مردم شهرستان طارم وجود داشته، قریب به اتفاق مردم این شهرستان شیعه ۱۲ امامی بوده و در ایام و مناسبتهای ویژه از قبیل سوگواری حضرت اباعبداله‌الحسین (ع) و ایام ماه مبارک رمضان و سایر اعیاد و وفیات به صورت گسترده شرکت و از فیوضات این ایام بهره‌مند می‌گردند، و همچنین با توجه به شعور بالای سیاسی مردم این شهرستان در اکثر مراسمات ملی وسیاسی از قبیل انتخابات، ایام‌الله دهه فجر، روزقدس، ۱۳ آبان و سالگرد ارتحال امام راحل (ره) و… به صورت چشمگیر شرکت می‌نمایند.

- زبان مردم ترکی آذربایجانی با لهجه خاص طارم می‌باشد.

با توجه به اعتقادات دینی مردم شهرستان ناهنجاریهای اجتماعی در شهرستان از قبیل سرقت، اختلافات قومی قبیله‌ای، خانوادگی در حد ناچیز بوده و بعضاً نیز از طریق میانجی‌گری معتمدین و ریش سفیدان محلی و بعضاً از طریق شوراهای اسلامی و حل اختلاف اصلاح و برطرف می‌گردد. همچنین با عنایت به تقیدات مذهبی و دینی مردم، علیرغم هزینه‌های بالایی که خانوده‌ها متحمل می‌گردند، سن ازدواج در این شهرستان متعادل بوده و بعضاً دختران را در سنین پائین شوهر می‌دهند و با توجه به بررسی‌های انجام شده در اکثر خانواده‌ها سیستم پدرسالاری حاکم بوده است؛ و دختران بدلیل عدم وجود مراکز آموزشی عالی غالباً ترک تحصیل کرده و مجبور به ازدواج می‌شوند. به دلیل توقعات بالای خانواده‌ها مراسماتبزرگداشت و همچنین عروسی‌ها  گاهی در بعضی از(روستاها) سه روز به صورت شبانه روزی عروسی گرفته می‌شود.

یکی از سنتهای اصیل مردم توجه ویژه به موسیقی سنتی بوده که در عروسی‌ها به صورت مرسوم استفاده می‌نمایند.

فرهنگ و تمدن منحصر به فرد منطقه در کنار فرهنگ غنی ایران زمین علیرغم تمام بی‌مهری‌های حکومتهای قبلی و موقعیت جغرافیایی و ژئوپولتیکی منطقه، شخصیتهای بزرگی را از لحاظ علم و دانش تحویل جامعه نموده‌است که نمونه‌های زیادی از این حیث قابل ادعا می‌باشد.

شهرستان طارم از لحاظ منظرگاهها و تفرجگاههای طبیعی نیز همچون تاریخ پر بار خود به عنوان نگین درخشان در کنار تمام صفات و شایستگی‌های دیگر در استان مطرح بوده و توجه به این مقوله می‌تواند خاطره‌های شیرینی را برای هموطنان و مهمانان گرامی فراهم آورده و اقتصاد بسته منطقه را رونق بخشد

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

چهارشنبه 7 مهر 1395  8:22 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

ماهنشان

شهرستان ماهنشان یکی از هفت شهرستان استان زنجان، واقع در غرب استان با مساحت ۴۱۸۰ کیلومترمربع در امتداد ۴۸ درجه و ۱۰ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۲۰ دقیقه  طول شرقی نصف النهار گرینویچ و ۳۷ درجه و ۱۰ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی خط استوا با ارتفاع متوسط ۱۳۵۰ متر از سطح دریا واقع شده است. مرتفع‌ترین قسمت این شهرستان کوه بلقیس با ارتفاع ۳۳۰۰ متر می‌باشد.

این شهرستان از موقعیت جغرافیایی ویژه و ممتازی به لحاظ قرارگیری و ارتباط با سایر نواحی برخوردار می باشد بطوریکه از شمال به استان آذربایجان شرقی، از غرب با آذربایجان غربی از جنوب با استان کردستان و از شرق به شهرستانهای زنجان و ایجرود محدود می شود اوضاع جوی و شرایط اقلیمی منطقه کوهستانی و اغلب سال پوشیده از برف و دارای آب و هوای نسبتاً سرد می باشد.

 

شهر ماهنشان مرکز این شهرستان است.این شهر در فاصله ۱۱۳ کیلو متری غرب زنجان قرار گرفته است.
کشاورزی شغل رایج مردمان این شهرستان است.وجود زمینهای مرغوب و آب کافی بویژه جریان داشتن رودخانه قزل اوزن در این شهرستان موجب رونق کشاورزی شده است. میزان مراتع این شهرستان ۴۱۸۰۰۰ هکتار است.

مادها از طریق مصب و کناره های رودخانه قزل اوزن وارد فلات ایران شدند و در روستاهائی همچون مادآباد در ۱۵ کیلومتری شهر ماهنشان مستقر شدند و وجود قلعه های دفاعی همچون قلعه بهستان در ۱۲ کیلومتری ماهنشان معماری زیبا و هنرمندانه ای را به نمایش گذاشته است در دوره افشاریه این شهرستان محل استقرار ایل افشار بوده که بیشترین موقع جغرافیائی این ایل در حاشیه رودخانه قزل اوزن بوده است ایل افشار یکی از مهمترین تیره های غنی بگلو بوده که در کتاب مراه البلدان از این منطقه به عنوان منطقه افشاریه یاد شده است همچنین دهستان قزل گچیلو نیز به عنوان منطقه افشاریه عنوان شده که از فرهنگ دولت نادرشاه افشاری خبر می دهد . در دوره صفویه این منطقه از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار بوده و محور تدافعی در مقابل تهاجمات عباسیان بوده که مبارزاتی بین شیعیان صورت گرفته که مقبره هایی با زبان عربی از جمله قبرستان شهیدلر وجود دارند . اماکن تاریخی که مهمترین آن قلعه بهستان متعلق به دوره هخامنشیان ، حسینیه روستای قلعه ارزه خوران اواخر قاجاریه  ، مقبره مولانا همتی انگورانی (قرن دهم هجری ) قلعه کلیسا در روستای کلیسا ، گنجعلی بیگ قلعسی در روستای گنج آباد ، قلعه یاستی قلعه در روستای یاستی قلعه ، منجیق لیق در روستای یاستی قلعه دوره ساسانی ، گیلار تپه قرن ۶ هجری قمری در روستای قلعه جوق سیاه منصور ، اورتا تپه قرن ۶۰۲ هجری قمری در روستای یاستی قلعه ، تپه تولکی کانی قرن ۱۰۹ هجری قمری روستای پری ، قبرستان گورتپه در روستای ینگیجه ، دریاچه طبیعی خندقلو ، یخچال طبیعی قوشقار ، قلعه جوق سیاه منصور و ….می توان نام برد .

 

شهرستان ماهنشان در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۷۵ براساس مصوبه شماره ۲/۱۰۰۳۵۰ هیأت وزیران از شهرستان زنجان منتزع و با تأسیس فرمانداری به شهرستان تبدیل گردید که هم اکنون شامل دو بخش (مرکزی و انگوران) دو شهر (ماهنشان و دندی) پنج دهستان (ماهنشان، اوریاد، قزل گچیلو واقع در بخش مرکزی، قلعه جوق سیاه منصور و انگوران واقع در بخش انگوران) با ۱۲۸ روستا ۶۲ روستا در بخش مرکزی و ۶۶ روستا در بخش انگوران می باشد جمعیت شهرستان براساس سرشماری عمومی سال ۸۵ بالغ بر ۴۲۶۵۷ نفر میباشد غالب مردم شهرستان شیعه اثنی عشر و درصد کمی از پیروان اهل تسنن و فرقی نظیر اهل حق نیز در این شهرستان زندگی می کنند.  

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

چهارشنبه 7 مهر 1395  8:24 PM
تشکرات از این پست
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:معرفی استان ها(زنجان)

ایجرود

شهرستان ایجرود یکی از شهرستان های استان زنجان است که در باختر منطقه واقع شده و از شمال به شهرستان زنجان از جنوب به شهرستان خدابنده، از شمال خاوری به سلطانیه در ابهر، از شمال باختری به شهرستان ماه نشان و از باختر به شهرستان بیجار (استان کردستان) محدود می شود. شهرستان ایجرود در 47 درجه و 49 دقیقه تا 48 درجه و 35 دقیقه درازای خاوری و 36 درجه و 5 دقیقه تا 36 درجه و 34 دقیقه پهنای شمالی واقع شده است. شهر زرین آباد مرکز این شهرستان نیز در 48 درجه و 17 دقیقه درازای جغرافیایی و 36 درجه و 25 دقیقه پهنای جغرافیایی و ارتفاع 1740 متری سطح دریا واقع شده است.

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

پنج شنبه 8 مهر 1395  1:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها