0

پاسخ به شبهات

 
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

پاسخ به شبهات

با سلام خدمت تمامی پیروان راه حق و حقیقت

در این فرصتگاه قصد دارم برخی از شبهات پیرامون زندگانی امام حسن مجتبی علیهم السلام را با استفاده از متون تاریخی و دانش استدلالی پاسخگو باشم

سوالات خود را ثبت نمایید و یاری تان را دریغ نفرمایید

با تشکر قبلی

http://gharibhasan.rasekhoonblog.com

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 30 شهریور 1395  9:53 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 1 : حسن ابن علی ع و فتوحات صدر اسلام

حسن ابن علی ع و فتوحات صدر اسلام

یکی از شبهاتی که ذهن بیشتر جوانان را در رابطه با زندگانی امام حسن ع پر کرده است شرکت یا عدم شرکت ایشان در فتح ایران است . با اشاره کوتاهی به مستندات تاریخی پاسخگوی این امر خواهیم بود .

 

1) در عهد عمر ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را برای فرماندهی جنگ ها انتخاب می کردند و یا برای تشویق قشون در جنگ ، آنها را جزو فرماندهان به جنگ ها می بردند تا اسباب تشویق مجاهدین گردد . چنانکه به نقل ابن خلدون : او از افسران و فرماندهان جنگ های افریقیه و طبرستان بوده است . در عهد عثمان ، رسما امام حسن (ع) از فرماندهان نیروی اسلام بود و در جنگ های افریقیه که در سال 26 هجری رخ داد امام حسن (ع) فرمانده قشون بود و فتوحاتی به دست او رخ داد .

* زندگانی امام حسن مجتبی (ع) – عماد الدین حسین اصفهانی ( عماد زاده ) انتشارات اسوه – ص 119

+ به نقل از : ( العبر ابن خلدون – ج 2 – ص 128 )

+ به نقل از : حیاه الامام الحسن بن علی – باقر شریف قرشی ج 1 – ص 201

 

2) از جمله افراد سپاه سعید بن عاص در فتح طبرستان در زمان عثمان ، حسنین (ع) و ابن عباس بودند .

* حسن بن علی (ع) امام مصلح – مرضیه محمد زاده – انتشارات دلیل ما – ص 234

+ به نقل از : فتوح البلدان - بلاذری – ص 468

+ به نقل از : الکامل فی التاریخ – ابن اثیر – ج 3 – ص 109

+ به نقل از : البدایه و النهایه – ابن کثیر – ج 7 – ص 154

+ به نقل از : الفتوحات الاسلامیه - دحلان – ج 1 – ص 175

+ به نقل از : معجم البلدان – یاقوت حموی – ج 4 ص 17

+ به نقل از : تاریخ طبری – ج 5 – ص 296

 

3) حسن (ع) به عنوان رزمنده وارد اصفهان شد و از آنجا به عزم ملحق شدن به مبارزان از گرگان گذشت .

* حسن بن علی (ع) امام مصلح – مرضیه محمد زاده – انتشارات دلیل ما – ص 235

+ به نقل از : تاریخ اصفهان – محدث ابو شیخ انصاری – ج 1 – ص 69

+ به نقل از : ذکر اخبار اصفهان – حافظ ابونعیم اصفهانی – ص 164

+ به نقل از : تاریخ جرجان - سهمی – ص 7

 

4) آنان علاقه مند بودند دامنه نفوذ اسلام گسترش پیدا کند و از آنجایی که این فتوحات را در خدمت دین و در جهت گسترش نفوذ اسلام می دیدند ، به صفوف مجاهدان پیوستند و وارد میدان کارزار گردیدند . آنان اندوهی را که به خاطر تضییع حق پدرشان در دل داشتند به خاطر نشر حقایق اسلامی در پرده مصلحت فرو پوشاندند . زیرا آنچه برای اهل بیت (ع) اهمیت خاص داشت ، اسلام و فدا شدن در راه آن بود .

* حسن بن علی (ع) امام مصلح – مرضیه محمد زاده – انتشارات دلیل ما – ص 236

+ به نقل از :  سیره الائمه الاثنی عشر – هاشم معروف الحسنی – ج 2 – ص 16

 

5) در سال های 25 تا 29 هجری که با انتقال قدرت از عمر به عثمان فضای باز سیاسی به وجود آمده بود و لازم بود که از فرصت ها درست استفاده شود ، شرکت حسنین (ع) آن هم در مقطعی خاص در فتوحات ایران و آفریقا ، دلیل بر مشروعیت آنان نمی شد ؛ زیرا با مشورت و رضایت پدرشان امیر المومنین (ع) صورت پذیرفته بود و خود ایشان از قبول مسئولیت که به دنبال آن مشروعیت حکومت را به همراه داشت اجتناب می کرد .

* حقایق پنهان – احمد زمانی – ص 119

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 30 شهریور 1395  9:59 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 2 : امام محوري در تاريخ پژوهي

امام محوري در تاريخ پژوهي

چرا برای بررسی حوادث زمان امام حسن (ع) و دیگر امامان ، تاریخ را از دیدگاه محور بودن امامان بررسی می کنیم نه حاکمان وقت ؟ ( یعنی بررسی قبایل بنی امیه و بنی عباس مثل تاریخ نگاری سلسله های ایرانی )

الف - معمولاً کتاب هایی که به بررسی تاریخی موضوعات مختلف پرداخته اند به چند دسته کلی تقسیم می شوند :

1 – بررسی حادثه ای تاریخی

2 – بررسی شخصیتی تاریخ ساز

3 – بررسی محدوده ای زمانی

4 – بررسی یک سلسله پادشاهی

5 – بررسی یک قومیت یا قبیله ای خاص

6 – بررسی یک منطقه جغرافیایی

7 – بررسی یک پدیده یا مفهومی خاص

این دسته بندی ها بر اساس اولویت در بررسی ها و موضوعات اصلی تاریخ نگاری ها صورت گرفته است . ممکن است نوشته ای که در قالب یکی از موضوعات فوق باشد ، 6 مورد دیگر را نیز در بر گیرد . نامگذاری کتابی با یکی از همین عناوین ، فقط اهمیت ویژه آن را نسبت به سایر موارد نشان می دهد .

ب - اگر پذیرفته باشیم همه امامان شیعه معصوم هستند ، می توان در مقام قیاس راه و روش ، آنان را بر تمامی حاکمان و سلاطین برتری داد ؛ زیرا با اعتقاد به عصمت ، درستی تمام تصمیمات و اعمال امامان قابل اثبات است . در چنین شرایطی برای الگو برداری مراجعه به معصومین (ع) در نظر همگان عملی عقلانی محسوب می شود .

پ - اگر پذیرفته باشیم که حاکمان حقیقی و جانشینان به حق خداوند در زمین برگزیدگانی هستند که خودش انتخاب و معرفی کرده است و این برگزیدگان را پیامبران و امامان معصوم (ع) بدانیم ، سلطنت ها و حکومت های غیر او را طاغوت خوانده و آن را که خداوند بر سریر نشانده انتخاب می کنیم نه آن کس را که شمشیر بر تخت .

ت - لازم به یادآوری است که منبع دسته اول ما برای جستجوی حق و حقیقت ، قرآن می باشد و سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصوم (ع) در درجات بعدی قرار می گیرد . ارجح بودن امام پژوهی بر طبق دو مورد قبل مختص به زمان حضور ایشان در اجتماع می باشد و ما باید برای تکمیل دانش تاریخی خود پا را از این 250 سال فراتر نهاده و دوره های دیگر تاریخی را نیز بررسی کنیم . هم از آن جهت که سیره امامان ما محدوده ی زمانی کوتاهی از تاریخ را به خود اختصاص داده است و هم این جهت که روایات و احادیث بسیاری از خود ائمه اطهار (ع) در مورد اهمیت مطالعه و کنکاش در تاریخ بشری به ما رسیده است .

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 30 شهریور 1395  10:01 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 3 : گریه بر مصائب اهل بیت ع

آیا صرف گریه کردن بر مصائب امام حسن مجتبی (ع) ، شفاعت فاطمة الزهرا (س) و یا رسول الله (ص) را نصیب ما خواهد کرد ؟

     روایات مشابه و زیادی از خود معصومین (ع) در مورد پاداش عزاداری و گریستن در مصیبت هایشان نقل شده است . در این میان نه تنها امام حسن (ع) که در مورد امام حسین (ع) و دیگر ائمه معصوم (ع) نیز چنین سخنانی مصداق روایی دارد ؛ با این تفاوت که بر این دو ریحانه نبی (ص) تأکید بیشتری شده است .

الف – قالب بیان احادیثی با این مضامین از دو حال خارج نیست ؛ نفی و وصل .

1 – قالب نفی

     جملاتی نظیر « شفاعت ما بر کسی که فلان کار را انجام دهد نمی رسد » را در بر می گیرد . حال می توان چنین استدلال کرد که هر کس عمل 1 را انجام دهد به بهشت نمی رود ؛ هر کس عمل 2 را انجام دهد به بهشت نمی رود و هر کس عمل 1 را انجام ندهد ولی عمل 2 را انجام دهد نیز طبق جمله دوم به بهشت نمی رود ؛ زیرا در جمله صحیح رسیده دوم هیچ پیش شرطی ذکر نشده و فقط صرف عمل نکردن به آن کار را محرومیت از بهشت اعلام می دارد . پس می توان چنین گفت که مجموعه افعال قالب نفی با یکدیگر هم پوشانی دارند . آنچنان که لازمه بهشتی شدن دوری از تمامی آنهاست .

2 – قالب وصل

     جملاتی نظیر « من شفاعت می کنم کسی را که فلان عمل را انجام دهد » را در بر می گیرد ؛ یعنی هر فردی که یکی از اعمال برشمرده در این مجموعه را انجام دهد مورد شفاعت ائمه معصوم (ع) قرار می گیرد .

     اما اگر ما این برداشت را قبول کنیم با سؤالی منطقی مواجه خواهیم شد . اگر فردی هم عمل سفارش شده و هم عمل نهی شده را انجام داد تکلیفش چیست ؟ همان طور که اشاره شد اعمال منفی با یکدیگر هم پوشانی دارند . با استفاده از این مجموعه می توان بر مجموعه وصل نیز استدلال کرد . با مثالی این قضیه را روشن تر می کنیم .

     در روایات آمده که شفاعت ائمه معصوم (ع) به انسان بی نماز نمی رسد ؛ از آنجا که لازمه دوری از نهی ، عمل به معروف است ، درمان بی نمازی نیز رجوع به نماز است ؛ پس می توان چنین گفت که چون بی نماز نبودن یکی از شروط لازمه مشمولیت شفاعت است نماز خواندن نیز یکی از چندین شرط لازمه پذیرش شفیع می باشد . چنین عملی را شرط لازم می دانند نه کافی ! به همین ترتیب نیز می توان اثبات کرد که دیگر اعمال حسنه نیز هر کدام شرطی لازم برای تحقق این وعده الهی است . در نهایت مجموع این احادیث و روایات به ما خواهند فهماند که شفاعت ( همان رحمت خاص خداوند ) مخصوص بندگانی است که خود را مقید به انجام واجبات و دوری از تمام محرمات کنند .

ب – فعل گريستن ؛ تحریک شدن عواطف انسانی و انتقال دردها و فشارهای روحی از طریق عوامل بیرونی و درونی ؛ نظیر شنیدن آلام و مصیت های دیگران .

1 – مسکن جسمی و روحی : چنین گریه ای محدود به همان تعریف فعل گریستن است و پا را از چهره ظاهری این عمل فراتر نمی نهد . درهمین رابطه گفته اند : صرف جاری کردن قطراتی بر صورت به واسطه نام ائمه معصوم (ع) هيچ برگ زرد گناهی را از پیکری بیمار جدا نخواهد کرد .

2 – نشان سالکی که طی طریق می کند : آن کس که بر مصیبت حسن (ع) و سستی پیروان او می گرید ، دوست دارد خود را به خصوصیات یاران باوفای حسن (ع) بیاراید نه خیانت کاران به او . آن کس که به واسطه محبت به اهل بیت (ع) اشک از دیده جاری می کند ، همین محبت ، کششی می شود به سوی تبعیت از سخنان آنان و حقیقت ورای آن و هدایت می یابد . چنین اشکی ، ارزشمندی را برای صاحبش به ارمغان می آورد و زنجیره محبت ، اطاعت و هدایت را بر گردن او می آويزد .

اصلی ترین فلسفه بخشیدن مقام شفاعت به ائمه معصوم (ع) نیز همین می باشد؛گرایش به سمت حاملان وحی و تبعیت از اعمال حسنه آنها برای کسب شایستگی شناخت و قرب باری تعالی .

3 – نشان کاملی که جلوه می کند : آن کس بر مصیبت بزرگانی چون اهل بیت (ع) ناله سر می دهد و اشک از دیده جاری می کند که بزرگی مصیبت ایشان را درک کرده باشد و بداند که چه ظلمی ، در چه زمانی و مکانی ، چگونه و از طرف چه کسانی بر آنها روا شده است .

     کسی که ظالم را بشناسد ، بی شک بر افعال زشت و ناپسند شناخت دارد که برخی از آنها را در وجود ظالم دیده است . هم چنین اعمال نیک و صحیح را نیز به درستی تشخیص داده که برای شناسایی حق ، آنها را شاهد گرفته است .این چنین فردی است که به تبعیت دانسته های عقلی اش و راهنمایی های الهی ، هدایت شده است و زاری اش در پی فراق است و ثبت تصاویری ماندگار بر لوح نگار .

دست حق ( علی ع ) یارتان

چهارشنبه 14 مهر 1395  6:57 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 4 : انتخاب اهداف

اولویت بندی اهداف

     ما نمی خواهیم بگوییم آتش بس امام حسن (ع) با معاویه درست بوده است ، آنچه در آن شکی نیست صحیح بودن راه در تمام شرایط است ؛ یعنی وقتی قدم به قدم با ماجرا پیش بروی متوجه خواهی شد که امام در هر زمانی با گزینه های متفاوتی مواجه بوده که همواره بهترین را برگزیده است . بیشتر این مسیر ها در مقابل امام ناشی از شرایطی تحمیلی یاران نزدیک ایشان در شرایط بحرانی نبرد بود . برای روشن شدن هر چه بیشتر این موضوع به موارد زیر اشاره می کنیم :

هدف اول امام : بر کناری معاویه از حکومت شام و اداره صحیح جامعه اسلامی    

     امام حسن (ع) برای تحقق این هدف در ابتدا شروع به نامه نگاری با دربار معاویه نمود و او را دعوت به پذیرش حق کرد تا حجت را برای تمام شنوندگان تاریخ تمام کرده باشد ؛ ولی این جنگ سرد راه به جایی نبرد . امام با گذشت زمان هدف دیگری را برای خودشان تعریف کردند و متناسب با آن نیز اعمال دیگری را انجام دادند . 

هدف دوم : جنگ با معاویه برای از بین بردن تمام ظلم با سپاه گران اسلام

     از اقدامات امام برای تحقق این هدف می توان به جمع آوری سپاه از سراسر سرزمین عراق اشاره کرد . ایشان پس از ناکامی در بر انگیختن مردم به ناچار دوباره هدف کوتاه مدت خود را تغییر دادند .

هدف سوم : دفاع از آرمان های مقدس دین اسلام با همان سپاه گرد آمده

     امام حسن (ع) شروع به سازماندهی های نظامی و طرح ریزی تاکتیک های عملیاتی نمود و فرماندهان هر قسمت را با تعیین محدوده اختیاراتشان مشخص کرد . این بار نیز فرماندهان و بزرگان ارتش عراق امام را از دستیابی به خواسته های الهی شان نا امید کردند . معاویه بیشتر آنها را با وعده هایی چون مال و ثروت ، پست و قدرت و یا همسری یکی از ذخترانش و پیوند با دربار شام فریفت و نفرات فراوانی را از سپاه امام جدا کرد .

هدف چهارم : آگاه سازی سپاهیان از شرایط موجود ( آخرین تلاش ها برای نبرد با نیرو های شامی )

     امام با سخنرانی های افشاگرانه خود پرده از شایعات فراوان در کارزار پرده برداشت و مواضع خود را به روشنی برای نفرات باقی مانده بیان کردند . ایشان برای ادامه جنگ و یا آتش بس نیز اختیار را به خود آنها سپردند که با پاسخ مثبت اکثر افراد مواجه شدند .

هدف پنجم : آتش بس

     امام با اطلاع از نظر سپاهیان تصمیم تاریخی خود را گرفته و نقطه عطفی برای مسیر تاریخ ایجاد کردند . قصد امام از این کار حفظ اندک شیعیان وفادار برای بیداری افکار عمومی و در نهایت از بین بردن ریشه طاغوت از جغرافیای انسانیت بود . البته این هدف ، هدفی بلند مدت بود که با چاشنی هایش در طول مسیر ( نظیر قیام کربلاییان ) به تریج تحقق می یافت .

دست حق ( علی ع ) یارتان

جمعه 16 مهر 1395  11:17 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 5 : چرا مذل المؤمنین ؟

چرا مذل المؤمنین ؟

     در پاره ای از روایات می خوانیم بعضی از یاران امام حسن مجتبی (ع) ایشان را با الفاظی چون « خوارکننده مؤمنان » و یا « سیاه کننده روی مؤمنان » خطاب می کردند . در این جریان چند نکته قابل توجه است :

1 – این روایات اوضاع اسف بار زمان حضرت را نشان می دهد که حتی یاران نزدیک ایشان نیز از بینش سیاسی پائینی برخوردار بودند و با وجود مشاهده اتفاقات پیرامونشان قادر به تجزیه و تحلیل آن نبودند .

2 – پذیرش صلح انتخاب بد از بدتر بود و در این موضوع شکی نیست . پس به طور یقین مقصری وجود داشته که باعث به وجود آمدن شرایطی شده تا دست به چنین انتخابی زده شود .حال ، یاران امام برای آرام کردن روح مبارزگر خود به دنبال خطاکارند . عقل به آنها اجازه نمی دهد حتی لحظه ای فکر کنند که یک لشگر مسلمان خطا کرده اند ولی رهبری که هدایتشان را بر عهده داشت مصون بدانند . این عمل نمایانگر ساده انگاری شان بود ؛ زیرا همه را همچون خود پایبند به بیعتشان با رهبری می دانستند . همین امر باعث شد پیکان انتقادات در مرحله اول به سمت امام روانه شود .

3 – یکپارچه به نظر آمدن آراء مردم با توجه به عملکردشان، نشان دهنده تفاوتی عمیق در  ظاهر و باطن آنها بود ؛ زیرا همگی برای مبارزه با معاویه اعلام آمادگی کرده بودند که راهی میدان نبرد شدند ؛ ولی با گذشت زمان مشخص شد که عده ای دست در دستان معاویه داشتند ، عده ای دیگر پی غنیمت ، عده ای به دنبال رؤسا و بزرگان خود و عده ای دیگر در جستجوی هدف هایی دیگر . چنین بود که در آن زمان مردم را مبرا دانسته و طوق گناه را بر گردن پیشوای خود می انداختند .

4 – آری ، چهره مؤمنان سیاه شد که رو سیاهشان می خواندند ؛ اما نه به واسطه حسن که به وسیله خودشان ؛ به وسیله نافرمانی شان ؛ به وسیله بزرگانی که برای خود انتخاب و از آنها تبعیت می کردند ؛ آری ؛ خواسته های نفسانی و راحت طلبی شان آنها را خوار و ذلیل کرد .

دست حق ( علی ع ) یارتان

جمعه 16 مهر 1395  11:19 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 6 : معاویه و مسیر حق

آیا معاویه می دانست در حال طی مسیری اشتباهی است ؟

     برای یافتن پاسخ این پرسش می بایست در ابتدا به چند پرسش زیر پاسخ گفت :

الف – آیا معاویه با راه حق آشنا شده بود ؟

1 – در فتح مکه توسط پیامبر اسلام (ص) خود و پدرش اسلام آوردند .

2 – او دو دوره والی حکومت اسلامی وقت ( عمر و عثمان ) در سرزمین شام بود .

3 – امیر المؤمنین علی (ع) بار ها با ادله منطقی او را دعوت به پذیرش حق کرده بود .

4 – امام حسن (ع) نیز همواره با هشدار هایی فطرت گرایانه او را از ادامه مسیر انحرافی اش باز می داشت .

ب – آیا ممکن است با وجود موارد الف ، معاویه نتوانسته باشد حق را تشخیص دهد ؟

1 – طبق آیه قرآن ، راه رشد و سعادت از راه های دیگر مشخص شده و متمایز است و همگان می توانند آن را تشخیص دهند .

2 – از این آیه که خداوند می فرماید : « از چیزی که بدان علم نداری پیروی مکن » مشخص می شود حق با عقل قابل تشخیص است و ما هم شاهدیم که در طول تاریخ هیچ کس معاویه را مجنون نخوانده و قوه عقل او را انکار نکرده است .

3 – معاویه در پاره ای از سخنانش به حق بودن و بزرگی ائمه معصوم (ع) اعتراف کرده است .

پ – آیا شواهدی بر انحراف معاویه از مسیر اصلی وجود دارد ؟

1 – امیر المؤمنین (ع) او را از حکومت عزل کرد و او کنار نرفت و با خلیفه وقت مسلمین وارد نبرد شد .

2 – به نبرد با جانشین به حق خلیفه ، امام حسن مجتبی (ع) پرداخت .

3 – پیمان صلح با امام حسن (ع) را با وجود سوگند های فراوان به زیر پایش گذاشت .

4 – لعن به حضرت علی (ع) را باب نمود .

5 – صحابه بسیاری از رسول خدا (ص) را از دم تیغ گذراند .

ت – چرا معاویه با تشخیص مسیر حق از آن روی گردان بود ؟

     ابتدا باید بدانیم چگونه است که گناهکارانی با وجود آگاهی بر عمل گناهی که مرتکب می شوند همچنان بر آن مداومت دارند ؟ برای بررسی بیشتر ، فرآیندی را که در درون این افراد روی می دهد از اول ثبت می کنیم .

1/1– تا زمانی که انسان در فکر و باورش عملی را زشت بشمارد ، به آن اقدام نمی کند .

1/2 – همه انسان ها کار های بد را می شناسند ؛ زیرا اصول اخلاق نسبی نیست .

1/3 – در نتیجه هیچ انسانی نمی تواند مرتکب هیچ گناهی شود مگر با تغییر باور ها و عقایدش .

2 – فردی که می خواهد مرتکب اولین گناهش شود ، در تقابل شدیدی میان باور هایش و آنچه بدو هجوم آورده قرار می گیرد . این نبرد ذهنی ماهیتی پنهانی ( درونی ) دارد ؛ ولی در رفتار و خلق فرد نیز بروز پیدا می کند . در این تقابل به اصطلاح منطق با منطق ، هر دو طرف سعی بر مجاب کردن طرف مقابل خود دارند تا اثبات کنند که خود درست ترند .

3 – مرز غلبه افکار جدید بر باور های قدیم ، مرز انجام گناه و دوری از عادت های گذشته و خو گرفتن به اعمالی جدید خواهد بود . هر گناهی که انجام شود ، نفس نیک ( لوامه ) ضعیف تر و نفس بد ( اماره ) گستاخ تر خواهد شد ؛ به همین دلیل نفس اماره خواسته های بعدی اش را راحت تر طلب خواهد کرد . معمولاً این کارزار هر بار قبل از ارتکاب عمل خطا انجام می شود ؛ هرچند کوتاه ؛ ولی انجام می شود .

4 – افکار هجومی از مجاری متفاوتی در آغوش نفس اماره منتقل می شوند ؛ نظیر انسان های موجود در محیط اطراف و یا رسانه هایی همچون تلویزیون . راه جلوگیری از آنان را نیز باید در همین مجاری جستجو کرد و باید آموخت که پیروزی دائمی ، مستلزم تداوم بهره گیری از تغذیه معنوی است . 

5 – لحظه پشیمانی به خاطر سست بودن استدلالات مهاجمین بی تردید صورت می گیرد که از آن با عنوان توبه یاد می شود . افکار قدیمی ( ذات پاک هر فرد ) هر چند ضعیف ، می تواند زنگار از خود بزداید و بازیابی شود ؛ اما اگر مدت زمانی طولانی خود را از خوراک معنوی دور نگه داریم ، استدلال هایی که افکار جدید را با خود آورده بودند دوباره قدرت گرفته و پشت سر هم شکست ها تکرار خواهند شد . گاهی این شکست ها آنقدر تکراری می شود که فرد دیگر احساس تلخی روز های اول را ندارد و احساس نمی کند روز به روز در حال تحلیل و از بین رفتن است ؛ گاهی نیز احساس می کند زندگی همین است . به تدریج خطا ها در لباس عادت ها گم می شوند ؛ دیگر نیازی نیست افکار منفی به فرد هجمه ببرد ، حال خود اوست که تک تک به سراغ همه آنها خواهد رفت .

6 – به طور مثال : من انسان فقیری هستم ؛ من انسان معلولی هستم و توانایی کار کردن ندارم ؛ من سه روز است که غذا نخورده ام ؛ پس اگر برای سیر کردن شکم خود دزدی کنم گناهی بر من نوشته نمی شود .

     وقتی چنین بهانه هایی به طور دسته جمعی بر سر نفس هجوم بیاورند ، مجال اندیشیدن از وی گرفته می شود و در یک لحظه ممکن است او را وادار به عملی کند که هیچ کس از قبل فکرش را هم نمی کرد . 

     حال در مورد معاویه چه می توان گفت ؟! چنین افکاری پلیدی از چه طرقی به او هجوم آورده که او تبدیل به فرزند خوانده شیطان شده است ؟

1 – روآوری مال و ثروت دنیا به او ( در دست داشتن خزانه و مالیات های شام )

2 – شجره او ( دشمنان خاندان نبوت )

3 – امکانات رفاهی فراوان ( به گفته خود او هیچ لذتی نبود که از آن متنعم نشده باشد . )

4 – حس انتقام جویی ( کشته شدن اقوام و دوستان او در جنگ های صدر اسلام )

5 – حس برتری طلبی افراطی ( به یاد ریاست خاندانش بر شهر مکه قبل از اسلام )

6 – دستیابی به قدرتی ماندگار (تبدیل حکومت شام به سلطنت برای خود و فرزندش )

     نباید فراموش کرد که همه این موارد در حکم انگیزه برای عمل گناه محسوب می شود نه علت موجه گناه ؛ در اصل تمام بندگان بر حسب توان و استعداد هایی که به آنها داده شده در مسیر چنین انگیزه هایی قرار می گیرند . آن کس که انگیزه هایش بیشتر و بزرگ تر است در صورت پیروزی بر آنها مقامش نیز بلند تر و بالا تر از سایرین می شود . در صورت تسلیم شدن در برابرشان نیز زمین خوردنش سخت تر از دیگران خواهد بود .

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 4 آبان 1395  11:37 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 7 : ترانه های مسموم

ترانه های مسموم

اتل متل توتوله / گاو حسن چه جوره / نه شیر داره نه پستون / گاوشو ببر هندسون / یک زن کردی بسون / اسمشو بزار عم قزی / دور کلاش قرمزی / آچینو واچین / یه پاتو ورچین /

     هنگامی که دکتر روازاده در مبحث تهاجم فرهنگی غرب به شعر بالا اشاره کرد ، توجهم به موضوع جلب شد و هنگامی که تأکیدش بر کلمه حسن قرار گرفت مرا واداشت تا این موضوع را بیشتر بررسی کنم .

     استاد گرمارودی این نوشته را در باب « ترانه های کودکانه » قرار می دهد و در مورد ویژگی های آن این چنین می نویسد : « این دسته از ترانه ها از لحاظ مضمون و موضوع صرفاً کودکانه است ( یعنی جامعه هدفش کودکان 6 تا 13 سال است که بهترین دوران یادگیری است . ) و به دلیل ریتم قابل توجهش و کاربردی که برای آن در نظر گرفته شده ( یک بازی ساده بدون نیاز به وسیله ) مورد استقبال کودکان قرار می گیرد به نحوی که جملات آن در ذهن کودک ماندگار می شود . »*

     ترانه مورد نظر ما علاوه بر ویژگی های فوق با سایر ترانه های کودکانۀ هم سنخ خود کمی متفاوت است ؛ زیرا مضمون آن متناسب با کاربردش نیست ( مثل ترانه گرگم و گله می برم ...) بی گمان به صورت بازی درآوردن آن نیز به خاطر استعمال بیشتر آن بوده است .

     در ضمن هنگامی که داستان ها و مثل های قدیمی ایران را زیر و رو می کنیم متوجه می شویم که برای نامگذاری شخصیت اصلی داستان ها کمتر از اسامی مذهبی استفاده شده است .این بدان خاطر است که قصه های ما قدیمی و کهن هستند و در آن دوران ها اسامی مذهبی چندان رواج نداشته است و دیگر این که ایرانیان برای اسامی مذهبی از آن رو که نام امامان معصوم (ع) است ، حرمت زیادی قائل بوده اند .

     ولی متأسفانه در چند جا از دو اسم مذهبی خاص استفاده شده است که به آن ها اشاره می کنیم .

     اول در داستان حسن کچل که نام داستان یادآور تنبلی و راحت طلب بودن است و دوم در ترانه خودمان که حسن را صاحب گاوی معرفی می کند که بر خلاف سایر گاو های دیگر که منبع خیر و برکت هستند ، نه شیر دارد و نه آلتی برای شیر دادن . در این ترانه از مهملات استفاده شده تا نوعی بی نظمی در کنار نام حسن در ذهن ها نقش ببندد . گاو بی شیردان ، بردن گاو به هندوستان ، گرفتن زن از کردستان و نامگذاری از اسامی آذربایجان که هیچ کدام ربطی به یکدیگر ندارند .

     محور اصلي داستان ها و ضرب المثل هاي حسني ديگر نيز همين وارونگي هاست . « حسن يك ، حسن دو ، حسن دسته به دسته ، حسن يك جا نشسته ، حسن چرا نمي خندي ؟... » ، « حسني به مكتب نمي رفت وقتي مي رفت جمعه مي رفت » ، « چه كاره حسني ؟ » و ... حتي اين كاربري نام در ميان نويسندگان و كارگردانان معاصر ، اين مهندسين فرهنگي جامعه آنچنان جا افتاده است كه براي هر شخصيت داستاني با ويژگي هاي فوق الذكر تنها گزينه مقابل خود را « حسن » مي بينند . « وقتي حسني مرد شد » و « حسني و لوبياي سحر آميز » از اين دستند .

     این حسن که مدام از آن سخن می رانیم ، این نام معصومی که مدام به آن حمله می شود و می خواهند ذکر آن تداعی کننده تنبلی ، راحت طلبی ، بی نظمی و نوعی کج روی باشد ، این نام معصومی که در داستان ها قرار داده شده است بی جهت نیست ؛ که اشاره ای به خود ان معصوم است . آری اولین حسن تاریخ و بزرگ ترین ایشان .

     البته نامي ديگر نيز در روايات مدرن به گوش مي رسد ، مظلوم تر از پسر ، پدر . « علي » بزرگترين مرد تاريخ كه حتي نام الهي اش جز به بزرگي بر زبان جاري نمي شود . اين روز ها به گوش مي رسد كه در شهر هاي عراق ، دزدكان خياباني را « علي بابا » مي خوانند و مي خواهند قداست زدائي كنند . بيچارگان در نام ها هم مانده اند ؛ شما را چه به دشمني بزرگان و پاك سيرتان . علي را با چپ ها چه كار ؟ اين شما ها هستيد كه خود را به كوچه چپ زده ايد و ملت به درستي ، چپ را از كوچه علي خارج كردند .

     اما بدا به حال دست های پنهانی که آگاهانه به تخریب پیکره واحد ائمه معصوم (ع) و رهبری الهی می پردازند و یا نا آگاهانه از روی ضعف شناخت در سیره آن بزرگواران ، دیگران را از ایشان دور می کنند ؛ زیرا برای خداوند بسی آشکارند . آنها كه دين جدا و دنيا را جدا مي خواهند يكي بودن ولايت و خلافت علي و فرزندش را بر نمي تابند ؛ آنها كه فكر مي كنند نقطه ضعف تاريخ ائمه شيعه را هدف قرار گرفته اند در اشتباهاتشان غلتانند و فرصت تماشاي حقيقت را از دست داده اند . سكوت علي همچون خودش حق بود و صلح حسن ، زيباترين نرمش قهرمانانه تاريخ .

 

* موسوی گرمارودی ، سید مصطفی ؛ شعر کودک از آغاز تا امروز ؛ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – تهران 1382 صص 34 و 35

دست حق ( علی ع ) یارتان

پنج شنبه 6 آبان 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 8 : تجربه و سن حاکم اسلامی

آیا استدلال معاویه مبنی بر صاحب حق بودن در زمینه حکومت داری به واسطه تجربه و سن بیشتر قابل قبول است ؟

     لازمه پاسخگویی منطقی به این سؤال ، توجه دقیق به نکات زیر است :

الف – آیا معاویه چنین استدلالی کرده است ؟

     بله ؛ او در جواب نامه امام حسن (ع) مبنی بر گردن نهادن به حکم الهی و کناره گرفتن از قدرت چنین می نویسد : « تو می دانی که من زمان بیشتری بر سر قدرت بوده ام و تجربه و سنم از تو بیشتر است . مرا اجابت کن و از من اطاعت نما . » [ ص 61 قصه صلح خونین به نقل از مقاتل الطالبیین صص 37 تا 40 / ص 101 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 13 ] معاویه در تمام مکاتبات و مناظراتی که با امام حسن (ع) انجام داده هیچ چیز دیگری غیر از موارد فوق را گواه خود نگرفته است .

ب – در چه شرایطی تقدم زمانی حقی را بر فردی مترتب می کند ؟

     در پاره ای از اوقات هنگامی که چند نفر خواستار یک چیز می شوند و آن چیز به خودی خود مطلوب همه باشد ، این تقدم زمانی است که تعیین می کند آن مطلوب نصیب چه کسی خواهد شد .

     برای روشن تر شدن این مفهوم از مثال های زیر بهره می بریم :

1 – در مسابقات ورزش نظیر دو ، تقدم زمانی در عبور از خط پایان ، حق دستیابی به جایزه برتر را نصیب فرد مقدم خواهد کرد .

2 – در اماکنی با صفوف توزیع ، تقدم زمانی در ایستادن ، حق دستیابی سریع تر به کالا را برای فرد به ارمغان می آورد .

3 – در سیستم های خدماتی مانند حمل و نقل عمومی ، تقدم زمانی در صفوف یعنی حق زود تر سوار شدن و انتخاب مکان نشستن .

     همان طور که از مثال های فوق مشخص است این حقوق در اموری به افراد واصل می شود که :

1 – قابلیت رقابت وجود داشته باشد

2 – نوع مصرف زمان یکسان باشد

3 – طرفین چنین رقابتی را پذیرفته باشند 

4 – قانونی وجود داشته باشد ؛ چه عقلی چه شرعی ( و حتی عرفی )

5 – رقبا هم عصر و زمان باشند ( محدوده زمان رقابت مشخص باشد  )

6 – حق دریافتی مشخص ، روشن و متناسب با نوع رقابت باشد

7 – فرد بر حقش مالکیت داشته باشد ( توانایی واگذاری آن را از روی اختیار به دیگران داشته باشد )

پ – آیا برتری سنی ، فرد را دارای حقی ( در زمینه حکومت داری ) می کند ؟

     هر امر رقابتی که با استفاده از تقدم زمانی تعیین شود ، باید 7 شرط فوق را هم زمان دارا باشد ؛ وگرنه این تقدم نمی تواند در محاورات و اجرائیات به عنوان استدلالیات به کار رود .

     برتری سنی نیز نوعی تقدم زمانی ( در به دنیا آمدن ) محسوب می شود . برای اینکه اثبات کنیم که این تقدم زمانی معاویه نسبت به امام حسن مجتبی (ع) او را صاحب حق حاکم شرع بودن نمی کند باید اثبات کنیم که حکومت اسلامی بعد از رحلت پیامبر (ص) امری رقابتی نبوده است . بر این فرض کافی است استدلال کنیم یکی از شروط هفت گانه فوق در آن صدق نمی کند .

1 – از آنجا که ما شیعیان اعتقاد داریم بر تعیین خلیفه از جانب خداوند و ابلاغ رسول خدا (ص) در روز غدیر ، در نتیجه حکومت اسلامی بعد از رسول خدا را امری رقابتی به حساب نمی آوریم . هر چند این دلیل برای پاسخگویی به سؤال اصلی مان کافی است ولی در ادامه به 6 مورد دیگر نیز اشاره می کنیم .

2 – معاویه در طول 22 سال حکومتش بر شامات و فلسطین ، نیابت 4 ساله عمر و 13 ساله عثمان و طغیان 5 ساله علیه خلیفه وقت امیر المؤمنین (ع) را بر گردن داشت . تجربه ای که او از آن دم می زد همان نارضایتی مردم شام از او در زمان عمر [ ص 101 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ ] و عدم انجام دستورات عثمان ( عدم یاری وی در زمان درخواست نیرو ) و لشگر کشی هایش مقابل امیر المؤمنین علی (ع) است . آری او حکومت داری را بر پایه فسق و فجور و تظاهر در سطحی عالی آموخته بود . در مقابل حسن بن علی (ع) ، سیاستمداری حقیقت مدار ، فردی که 7 سال در آغوش سرچشمه وحی پرورش یافته ، 23 سال در سکوت پدر شریک بوده و 5 سال بازوی توانمند علی (ع) در تنها حکومت عدل مطلق جهان روزگار گذرانده است .

     فردی زمان را در کنار بیعت شکنان مصرف کرده و به همانان نیز وفادار نمانده و دیگری در آغوش عصمت ، از هر گونه خطا و اشتباه تطهیر شده و پرورش یافته است . چگونه می توان پذیرفت که هر دو دروس مشترکی را طی کرده باشند ؟ 

3 – صرف حضور در میدان کارزار و لشگرکشی مردم عراق و شام مقابل هم نشان دهنده عدم پذیرش این رقابت حداقل از جانب یکی از طرفین مخاصمه است . شاهدی بر این ماجرا که در تاریخ هم ثبت شده است آخرین پاسخ معاویه به فرستادگان امام حسن (ع) قبل از شروع جنگ می باشد : « برگردید ! میان ما و شما به جز شمشیر نیست . » [ ص 104 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ / به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج4 صص 10 و 13 ]  

4 – بررسی این مورد نیز همانند شرط اول است ؛ ساز و کار تعیین خلفای بعد از پیامبر (ص) در روز غدیر توسط پیامبر خدا (ص) از جانب خدا به تمامی مردم اعلام شده است ؛ به نحوی که هیچ کس نمی تواند در طول تاریخ آن را انکار کند .

5 – این تنها موردی است که در مورد شروط یک رقابت صحیح در مسئله حکومت صدق می کند . حسن بن علی (ع) و معاویه بن ابو سفیان گرچه هم سن و سال نبودند ولی هم عصر و دوره بوده و هر دو در یک محدوده زمانی ادعای حکم رانی بر قلمروی اسلامی را داشتند .

6 – سن بیشتر ، گزاره برابری برای مدیریتی موفق تر و مدیری لایق تر نمی باشد . می توان چنین بیان کرد که سن و تجربه بیشتر تنها عامل انتخاب حاکم نیست ؛ که اگر چنین بود همواره می بایست مسن ترین افراد جامعه بر مسند قدرت نشسته و حکومتدار جامعه اسلامی باشند .

7 – این مورد نیز کامل کننده شروط 1 و 4 می باشد . وقتی خداوند شایسته ترین فرد را برای خلافتش در زمین انتخاب می کند ، غیر او نمی تواند چنین مقامی را واگذار کند ؛ حتی اگر خود امام باشد .

 

* قصه صلح خونین

تاریخ زندگی سیاسی اجتماعی حضرت امام حسن مجتبی (ع) / علی نظری منفرد / انتشارات سرور / چاپ اول / 1383 / قم

* صلح امام حسن (ع)

پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ / شیخ راضی آل یاسین / مترجم : سید علی خامنه ای / دفتر نشر فرهنگ اسلامی / تهران / چاپ ششم / 1386

دست حق ( علی ع ) یارتان

پنج شنبه 13 آبان 1395  6:34 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 9 : فرار از کوفه

علت ترک کوفه و سکونت در مدینه بعد از واگذاری حکومت چه بود ؟  

     اگر چه علت حرکت امام حسن (ع) از کوفه به مدینه به طور صریح و روشن در مصادر تاریخی ذکر نشده است ، اما می توان با استفاده از روایاتی معتبر بر آن استدلال کرد .

فرضیه های عقلی و پاسخگویی به آنها

1– سخنان تلخ دوستان در کوفه

     امام حسن (ع) در مدت کوتاهی که بعد از امضای صلح نامه در کوفه بود به سؤالات بسیاری که از طرف مراجعه کنندگان مطرح می شد پاسخ داد و متناسب با ظرفیت هر کس سخنی به او می گفت تا نسبت به درستی این آتش بس موقت مجاب شود . سخنان امام با « مالک بن ضمرة » ، « حجر بن عدی » ، « عدی بن حاتم » ، « بشر همدانی » ، « ابو سعید عقیصاتیمی » و .. گواه صادقی است بر ناراحت نشدن از سخنان شیعیانشان . [ ص 214 تا 218 حقایق پنهان ]  

     امام حسن (ع) با چنان گذشت بی پایانی ، به دل گرفتن سخنان از سر نا آگاهی دوستانی ، بعید می نماید . ایشان چون به دیر هند رسیدند با نگاهی به شهر کوفه چنین سرودند : « من خانه دوستانم را از روی دشمنی ترک نمی کنم ؛ چون آنها از پیمان من و تعهد هایم دفاع می کردند . » [ ص 250 حقایق پنهان / به نقل از اعیان الشیعه ج 1 ص 575 ]

2 – مشاهده یاران کوفی بی وفا که انتخاب صلح را به او تحمیل کردند

     مردم کوفه در عین گناهکاری ، امام خود را قلباً دوست داشتند ؛ چنانچه کاروان امام حسن (ع) را گریه کنان بدرقه کردند . [ ص 469 قصه صلح خونین / به نقل از کامل ابن اثیر ج 3 ص 407 ] در ضمن امامان ما با پشت کردن مردم به آنها پشت نمی کردند ؛ چنانچه امیر امؤمنین (ع) نیز با چنین شرایط مشابهی در کوفه زندگی می کرد . امام حسن (ع) نیز از رویارویی و پاسخ به اتهامات کوفیان امتناع نکرد . کلام امام خطاب به « سفیان بن ابی لیلی » و « عبد الله بن زبیر » حسن ختام خوبی برای این ماجرا است . [ صص 212 و 213 حقایق پنهان ]

 3 – خاطرات تلخی از کوفه نظیر شهادت پدر

     صبر بر مصیبت ها از ویژگی های بارز امامان معصوم (ع) می باشد ؛ به ویژه امام حسن مجتبی (ع) که دیگران را نیز به صبر و پایداری در برابر مشکلات دعوت می نمود . در ضمن اگر شهادت پدر در کوفه واقع شد ، نباید فراموش کرد که شهادت مادر و رحلت پیامبر اکرم (ص) در مدینه صورت گرفته بود .

4 – مدینه زادگاه و محل تعلق خاطر امام

     آری ! تعلق خاطر به 7 سال ابتدائی زندگی اش ؛ بهترین زمان از نیم قرن حیات پر برکت امام مجتبی (ع) ؛ زمانی که پیامبر (ص) عزیز همه بود و او عزیز پیامبر (ص) . درست است که این هفت سال در مدینه بود ولی همه مدینه این نبود . حسن بن علی (ع) مدینه بعد از سقیفه را نیز فراموش نکرده است . آنگاه که با دستانی کوچک دست در دست پدر و برادر ، به همراه مادر سوار بر استر ، کوچه های مدینه را در پی یافتن بیعت کنندگانی که پیوندشان را با دستان آسمانی علی (ع) نگسسته باشند ، شبانه طی می کردند . این 25 سال نیز جزء عظیمی از خاطرات امام حسن (ع) از مدینه بود . این روی دیگری از مدینه بود که تاریخ به او نشان داد به همراه شهادت مادرش به عنوان تلخ ترین خاطره آن .  

5 – اجرای دستور معاویه به عنوان رئیس حکومت مبنی بر ترک کوفه

     مطرح کنندگان این فرضیه به این روایت استناد می کنند که بنی امیه از حضور امام حسن (ع) در کوفه ناخشنود بود . [ ص 222 قصه صلح خونین ] ولی در هیچ یک از اسناد تاریخی بیانی از درخواست معاویه از امام حسن (ع) مبنی بر ترک کوفه نیامده است . بنا بر این ما از بحث بیشتر پیرامون این موضوع اجتناب می کنیم .

 6 – تفاوت حکام معاویه در مدینه و کوفه

     معاویه پس از به دست گیری قدرت ، مغیرة بن شعبه را بر کوفه [ ص 470 قصه صلح خونین / به نقل از تتمة المنتهی ص 25 ] و مروان بن حکم را بر مدینه حاکم کرد . [ص 470 قصه صلح خونین / به نقل کامل ابن اثیر ج 3 ص 420 ]  لازمه پذیرفتن فرضیه فوق این است که بپذیریم مروان نسبت به اهل بیت پیامبر (ص) رئوف تر بوده تا مغیرة . برای دانستن موضع مروان نسبت به امام حسن مجتبی (ع) کافی است بدانیم که در مدت اقامت امام حسن (ع) در مدینه ، مروان چندین بار او را مسموم نمود . [ ص 510 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ] حتی نقل کرده اند که قبل از عزیمت امام به مدینه ، او از معاویه درخواست کرد مجلسی با حضور امام حسن (ع) ترتیب دهد تا بتواند او و پدرش را سب کند . مروان به هتاکی و فحاشی معروف بود . [ ص 507 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ]

     حال می توان گفت دم زدن از رأفت مروان بن حکم نسبت به بنی هاشم ، به جز سخنی از سر نا آگاهی از متون تاریخی ، چیز دیگری نمی تواند باشد .

7 – جو سیاسی شدید کوفه

     تاریخ گواه است که معاویه بعد از فرو نشستن آتش جنگ و نشستن بر اریکه قدرت ، در یک سخنرانی خطاب به مردم عراق چنین اعلام کرد : « من با شما نجنگیدم تا واجباتی چون نماز و روزه و حج را انجام دهید ، که خود به جا می آوردید ؛ من جنگیدم تا سلطه خود را بر شما اثبات کنم . » [ ص 211 حقایق پنهان / به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 16 ] آنچه مشخص است معاویه در ظاهر مشکل چندانی با مذهب مردم نداشته است – او با جدا کردن سیاست از دیانت ، آنچه را که باقی می ماند برای خود خطرناک نمی دانست و برای عوام فریبی نیز بر این قسمت باقیمانده تأکید فراوان می کرد – از این رو نسبت به شهر کوفه که پایتخت سیاسی بود حساسیت فراوان نشان داده و محیط آن را نسبت به شهر های دیگری همچون مدینه بسته تر نگه می داشت . مدینه از آرامشی نسبی برخوردار بود ؛ آنچنان که در یک زمان چندین نفر در مسجد پیامبر (ص) مشغول نقل حدیث و تفسیر قرآن می شدند . [ ص 325 قصه صلح خونین / به نقل از کشف الغمة ج 2 ص 169 ] 

     به همین دلیل بود که معاویه بعد از اطمینان از حرکت حسن بن علی (ع) به مدینه ، به سوی شام روانه شد . [ ص 510 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ] امام حسن (ع) نیز به همین دلیل مدینه را به عنوان پایگاه و جبهه جدیدش برگزید . ایشان جلسات درس خود را در آزادی کامل در مسجد پیامبر برقرار می کردند . نا گفته نماند که با ثمره های نخست مبارزات امام ، بنی امیه حساس شده و همین امر باعث به شهادت رسیدن ایشان شد .   

     امام حسن (ع) در طول اقامت در مدینه به اعمالی چون تربیت و آموزش نیرو های کارآمد [ اسامی 50 تن از شاگردانی که از محضر امام فیض می بردند در متون تاریخی ذکر شده است . صص 252 تا 257 حقایق پنهان ] ، نشر فرهنگ اصیل اسلام و مبارزه با بدعت ها ، رسیدگی به نیازمندان ، حمایت سیاسی و اقتصادی از شیعیان ، اظهار انزجار و افشاگری بر ضد معاویه ، ممانعت از پیوند ازدواج با بنی امیه مشغول بودند . این آزادی عمل ارمغان سکونت در شهر پیامبر (ص) و دوری از مراکز قدرت ، شام و کوفه بود . هنگامی که عقب گردی به کوفه داشته باشیم می فهمیم که بی جهت نبود که امام حسن (ع) پیشنهاد یاران را مبنی بر ماندن در کوفه نپذیرفت و در جواب آنها فرمود : « لیس الی ذلک سبیل » چاره ای جز این نداریم . [ ص 249 حقایق پنهان / به نقل از اعیان الشیعه ج 1 ص 575 ]

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 25 آبان 1395  8:26 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 10 : چه شد که آتش بس شد ؟

چه شد که آتش بس شد ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

1 -  پس از شهادت اميرالمؤمنين ، امام حسن (ع) ، عهده دار خلافت اسلامی و امامت مسلمانان گرديد .

در اين زمان معاويه دستور داد نامه هايي برای بزرگان عرب و رؤسای قبايل و سرشناسان شهرها بنويسند و بارشوه های کلان و پست های حکومتی ، آنان را از امام حسن جدا و در زمره پيروان خويش درآورد . او پس از مدتی با فراهم کردن لشگری از مردم شام ، تجاوز به قلب سرزمين های اسلامی را آغاز کرد .

امام حسن (ع) نيز برای مقابله با آن توانست با سپاهی متشکل از 20 هزار نفر راهی ميدان جنگ شود .

حال برای روشن شدن وضعيت سوق الجيشی سپاه امام حسن به بررسی بيشتری در مورد آن می پردازيم . در يک ديد کلی می توان گروه های حاضر در سپاه امام را به هفت دسته بزرگ تقسيم کرد .

يکی از گروه های تشکيل دهنده سپاه خوارج بود ، اين گروه با هردو طرف دشمن بودند ولی چون معاويه را فردی قدرتمند و امام حسن را ضعيف تر از او می پنداشتند ، تصميم گرفتند که به جبهه امام حسن (ع) پيوسته تا با تقويت آن ، معاويه را شکست دهند , سپس امام را نيز بکشند .

از ديگر گروه های سياسی گونه باند اموی بود . عناصر اين باند از طرفداران و وابستگان معاويه بودند ، معاويه با برخی از آن ها در خفا قراردادی بست و آن ها با اعلام وفاداری به معاويه ، او را به حرکت به سوی کوفه شويق کرده و تضمين دادند هرگاه سپاه او به اردوگاه امام نزديک شود ، آن حضرت را دست بسته تسليم کنند و يا ناگهان او رابکشند .

يکی ديگر از گروه ها پيروان رؤسای قبایل بودند . اين گروه تعداد فراوان تری داشت و به علت اطاعت کورکورانه از رؤسای خود ، خطرشان بيشتر بود .

از ديگر گروه های قدرتمند ، گروه « الحمراء » بود . اينان مردانی جنگی بودند که در برابر پول به هر جنايتی تن در می دادند .

از ديگر سست عنصران سپاه ، گروه آزمندان بودند که برای کسب غنايم می جنگيدند .

10ـ گروهی ديگر از فرومايگان سپاه ، شکاک ها نام داشتند و پيوسته در حال ترديد و دودلی به سر می بردند .

11ـ و گروه آخر ، شيعيان بودند که از تعداد کمتری نسبت به ساير گروه ها برخوردار بود .

12ـ سپاه امام حسن (ع) از نظر استقرار نيروها نيز به دو دسته تقسيم می شد . دسته اول شامل 8هزار نفر بود که به همراهی امام در جبهه مدائن موضع گرفتند و دسته دوم شامل 12 هزار نفر به فرماندهی عبيدالله بن عباس به عنوان سپاه پيشرو در مسکن روياروی نيروهای شامی موضع گرفتند .

13ـ با استقرار عبيدالله بن زياد در مسکن ، معاويه پيکی نزدش فرستاد و با پيشنهاد فرماندهی و پول کافی او را تطميع کرد . عبيدالله فريفته ی

هدايا و وعده هايش شد و شبانه به همراه هشت هزار نفر از نيروهای خود به معاويه پيوست و با اين عمل ، وحدت اردوگاه امام را از هم پاشيد و سپاه پيشرو به چهار هزار نفر تقليل يافت .

14ـ در سياست های نظامی امروز ، ارزش هر فرد دارای روحيه 3 برابر نيروهای عادی است . با اين حساب ، نسبت سپاه مسکن به سپاه شام که از 60 هزار نيروی تازه نفس تشکيل می شد ، برابر 1 به 45 بود و حتی با پيوستن سپاه مدائن اين نسبت به 1 به 15 می رسيد .

15ـ از طرف ديگر ، امام حسن (ع) با حربه های فريب کارانه ی معاويه مواجه بود که هيچ عملی در مقابل سياست های حق به جانبش که خود را صحابی و کاتب وحی کمعرفی می کرد ، نتيجه بخش نبود ، حتی معاويه با پيش دستی در پيشنهاد صلح ، سعی کرد که خود را فردی مصلح جلوه دهد و به ظاهر ، حکومت را از راه قانونی اش به دست آورد .

16ـ امام با مشاهده ی چنين وضعی ، در مورد صلح يا ادامه ی جنگ از مردم نظرخواهی کرد و از هر سوی لشگر فريادی هماهنگ بلند شد که « ما خواهان بقا و زندگی هستيم » اين هماهنگی به قدری بود که آن سال را سال اجماع نام گذاری کردند ، زيرا همه مسلمين به آن رضايت دادند .

17ـ به طور کلی ، دلايل پذيرفتن صلح از جانب امام حسن (ع) را می توان به صورت خلاصه چنين بيان کرد : وجود دشمن غداری چون معاويه ، افشای چهره ی واقعی معاويه و بيداری افکار عمومی برای برپاطي انقلاب ، پيمان شکنی فرماندهان لشگر و پيوست نشان به معاويه ، کمی عدد سپاهيان ، شورش در سپاه باقيمانده ی امام و غارت اردوگاه ، قدرت و کثرت ارتش شام ، جواب مثبت سپاهيان به صلح ، حفظ جان اندک شيعيان باقيمانده برای حفظ اسلام ، جلوگيری از شهادت امام حسين (ع) و نافرجام نماندن قيام عاشورا و عمل به وظايف الهی که از قبل برايش تدوين شده بود را نام برد .

18ـ پس از عقد قرارداد صلح ، معاويه به مسجد کوفه آمد و بر فراز منبر گفت : « ای مردم کوفه ! می پنداريد به خاطر نماز و زکات و حج با شما جنگيدم ؟ با آن که می دانستم شما اين همه را به جای می آورد . من بدين جهت به نبرد شما آمدم تا بر شما حکمرانی کنم ، آگاه باشيد هر عهدی که بستم زير اين دو پای من است .

19ـ وقتی معاويه شروطی را که توافق شده بود زير پا گذاشت ، امام با انديشه ی پيمان شکنی موافقت نکرد ، زيرا هرچه چهره معاويه برای امت اسلامی در آن دوران نمايان تر می شد ، امام به هدف خود ، که قيام عمومی بر ضد سلطنت معاويه بود نزديک تر می شد .

20ـ بعد از شهادت امام حسن (ع) ، امام حسين (ع) نيز به مدت 10 سال در زمان حکومت معاويه در پيروی از سياست های برادر ، هرگز سر به مخافت برنداشت ، زيرا می دانست که مرگ در چنين وضعی کم ترين سودی را به اسلام نخواهد بخشيد .

21ـ حال ، طاعنان هرچه می خواهند بگويند ، بگذار حسن،پسر رسول خدا , همان مخلوقی باشد که خدا او را برای صلح ذخيره کرده نه برای جنگ ، و برای مسالمت آفريده نه برای مخاصمت ، بگذار اين همان نهالی باشد که خدا او را برای مسلمانان در زمين نشانده نه برای خود او ، و برای دين تربيت کرده نه برای سلطنت ، بگذار سهم او ازاين ماجرا ، باقی و ابدی باشد نه زودگذر و آنی ، و در آن نشأت دائمی باشد نه لذت اين جهان فانی ، و از لطف و رحمت خدا باشد ، نه از دست مردم .

22ـ بگذار معاويه با او دشمنی کند ، عبيدالله بن زياد بدو خيانت ورزد و کوفه از ياری و همراهی وی سرباز زند و او را تنها گذارند ، اما آن چه هرگز او را تنها نخواهد گذاشت ، آن نسب کرامتوار و آن امامت و پيشوایی مفترض الطاعة و بالاخره ، آن مودّت و محبتی است که خدا مردم را بدان امر کرده است .

اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود      

                                            امتی را نبود راهبری بهتر ازاين 

زنده شد باز از اين صلح موقت اسلام         

                                       نيست در حسن سياست هنری هتر ازاين

 

والسلام

دست حق ( علی ع ) یارتان

پنج شنبه 18 آذر 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

شبهه 11 : منطقه نبرد

سیاست نظامی برتر (1)

     یکی از تاکتیک های نظامی برتر در زمان صدر اسلام و سال های بعد از آن ، نحوه جبهه گیری سپاهیان امام حسن مجتبی (ع) در مقابل ارتش معاویه است . ایشان در ابتدا راهی نخیله شده ، سپس بر طبق تاکتیک های زمانه خود در دیر عبد الرحمن سپاهیان را به دو قسمت مقدمه و عقبه تقسیم می کند و در دو جبهه مسکن و مدائن موضع گیری می کند .

     امام حسن (ع) خود در سپاه پشتیبان ماند و فرماندهی سپاه مقدم را به پسر عم خویش عبید ا.. بن عباس سپرد . سپاه مقدم راه مسکن پیش گرفت تا از پیشروی بیشتر لشگریان معاویه جلوگیری کند و آنها را در همان مکان متوقف سازند تا در صورت درگیری ، سپاه پشتیبان از راه برسد . امام خود  جهت جمع آوری نیرو راهی مدائن شد تا هم شیعیان خالصش را جمع آوری کرده و هم از مسکن چندان دور نشده باشد .

اگرچه امام حسن (ع) با اتخاذ چنین تدبیری ( به علت های مختلف ) راه به جایی نمی برد ، ولی یک راه بهانه دیگر را نیز بر طاعنان تا ابد می بندد .

چرا نخیله ؟

الف مختصات و مشخصات

     مکانی در نزدیکی کوفه از طرف شام ؛ هم اکنون نیز در سمت کربلا بنایی است معروف به « خان النخیله » که فاصله آن تا کوفه 12 میل است . [ پاورقی ص 115 ]

ب پیشنهاد کننده

     امام حسن (ع) در خطابه ای برای بسیج مردم کوفه در مقابل شامیان چنین فرمودند : « شنیده ام که معاویه پس از اطلاع از تصمیم ما بر جنگ به این سوی راه افتاده است ؛ پس شما نیز به اردوگاه تان در نخیله در آیید . » [ ص 115 ]

پ چرا بیرون شهر ؟

1 پرهیز از جنگ شهری ( کشیده شدن جنگ به داخل شهر ) و تلفات غیر نظامیان

2 آمادگی پیدا کردن نیرو ها در شرایطی مشابه میدان نبرد

3 تظاهرات ؛ نشان دادن قدرت نیرو ها و جدی بودن تصمیم بر جنگ به دشمن ( در جهت بازدارندگی یا تضعیف روحیه دشمن قبل از نبرد )

4 نزدیک تر شدن به دشمن و جلوگیری از غافلگیری

ت چرا نزدیک شهر ؟

1 استفاده از منابع کوفه جهت پشتیبانی نیرو ها

2 تسهیل حرکت عمده سپاه عراق مستقر در کوفه

     لازم به ذکر است اگر تهدید نظامی قریب الوقوع ( جدی و سریع ) صورت گیرد ، منطقه پراکندگی ( تجمع نیرو ها ) دور تر انتخاب می شود .

 

علت انتخاب مسکن مختصات و مشخصات

1 این نقطه در آن هنگام آخرین نقطه مرز های شمالی عراق هاشمی یا مناطق تحت فرمان کوفه یعنی مرکز حکومت هاشمی بود . [ ص 119 ]

2 قریه ی سرسبز و پر درخت « اوانا » بر ساحل نهر « دجیل » متعلق به آن است . [ ص 119 پاورقی ]

3 به نظر می رسد که در آن روز مسکن از همین دشت وسیع کنونی میان دو دهکده « سمکیه » و « بلد » در نزدیکی سامراء فراتر نبوده است . [ ص 120 ]

4 این نقطه از نظر محصول زیاد و آبشخور های نزدیک و دشت های گسترده اش معروف بوده و به همین دلیل محل مناسبی برای صف آرایی و جنگ به شمار می رفته است . البته در تاریخ این سرزمین ، میدان جنگ امام حسن (ع) و معاویه نخستین میدان نبردی بود که تشکیل می شد . [ ص 120 ]

 5 در اراضی مسکن نواحی سرسبز و روستا های معروف فراوانی وجود داشت که از آن جمله « اوانا » ، « عکبرا » و « العلث » بود . [ ص 120 ]

6 - « العلث » که آخرین آبادی شمالی مسکن بود ، در برابرش دهکده « الجنوبیه » قرار داشت . این همان نقطه ای است که معاویه پس از ترک « جسر منبج » با سپاهیانش به آنجا سرازیر شد و دو سپاه در برابر یکدیگر موضع گرفتند . [ ص 120 ]

7 - « العلث » در میانه « عکبرا » و سامرا واقع شده و عکبرا قریه ای است از نواحی دجیل نزدیکی اوانا [ ص 120 پاورقی ]

8 معاویه رو به سوی عراق تا « جسر منبج » پیش آمده بود . ( در نواحی علیای فرات ) [ ص 109 ]

9 - « منبج » شهر قدیمی بزرگی است که تا پلی به همین نام معروف است بر روی فرات ، 3 فرسنگ و تا حلب 10 فرسنگ ( و به گفته معجم : 2 روز ) فاصله است . معجم می نویسد که از آنجا تا « ملیطه » 4 روز و تا فرات 1 روز راه است . [ ص 109 پاورقی ]

 

علت انتخاب مدائن مختصات و مشخصات

1 مدائن در ابتدای خط سیری قرار داشت که عراق را به فارس و شهر های دنباله آن متصل می کرد و از لحاظ موقعیت جغرافیایی تنها نقطه ای بود که راه های کوفه و بصره و ایران در آنجا به یکدیگر می پیوستند و از نظر ارزش نظامی ، سنگری در برابر پیشامد های جنگی محسوب می شد . [ ص 119 ]

2 این شهر پایتخت هزار ساله ساسانیان و وارث عظمت بابل بود . پیش از آنکه مدائن بر اثر بنای شهر بغداد به سال 150 هجری رو به ویرانی رود ، بیش از صد سال پس از فتح آن در حال عمران و آبادانی بود و در این مدت کوفه را از صنایع و گنجینه ها و محصولات خود تغذیه می کرد . موالی ایرانی که اسلام آورده بودند به تدریج از این شهر وارد کوفه می شدند . [ ص 119 پاورقی ]

3 مدائن 7 شهر نزدیک به هم در کنار دجله بوده که مسلمانان در سال 15 هجری آن را گشودند . این شهر ها بدین قرارند : از سوی مغرب « سلوکیه » ، « درزیجان » و « وه اردشیر » و « جندی شاپور » ( کوکه ) در ناحیه مظلم ساباط متصل به شاهرود . از سوی مشرق « اسپانیر » ، « رومگان » و « تیسفون » ( شهر مرکزی مدائن ) . [ ص 118 پاورقی ]

4 در دوران حکومت سلمان فارسی بر مدائن ، مردم آن همه تشیع و پیروی از آل محمد (ص) را پذیرفتند و تا قرن 7 هجری نیز همواره شیعیان خالص و پر شور در آن سکونت داشتند . [ ص 119 پاورقی ]

 

ارتباط بین مسکن و مدائن

1 مسکن و مدائن بیش از 15 فرسنگ با یکدیگر فاصله نداشتند . [ ص 120 ]

2 - « دیر عبد الرحمن » بر سر دو راهی میان دو اردوگاه امام در مدائن و مسکن قرار داشت . [ ص 118 ] که امام حسن (ع) با گذشتن از این نقطه دست به تقسیم نیروها زد .

 

ساباط مختصات و مشخصات

1 شهری در نزدیکی مدائن ( تیسفون ) که در غرب ایران و در نزدیکی دجله واقع شده است . امام مجتبی (ع) جهت بسیج نیرو ها و شرکت آنان در جبهه ، خود بدان جا رفته بود . [ پاورقی ص 180 حقایق پنهان ]

2 « ساباط » در لغت به معنای فضای سر پوشیده میان دو خانه است . این نام برای خواندن یک آبادی در مدائن نیز به کار می رفته که در کنار پلی بر روی شاهرود قرار داشته است . شاید به آن جهت آن را ساباط نامیده اند که پوشش سر پوشیده و کم نظیری در آن وجود داشت و شاید همان موضع سر پوشیده را « مظلم ساباط » می نامیدند . [ پاورقی ص 147 ]

 

     به غیر از موردی که اشاره شده و از کتاب ارزشمند حقایق پنهان می باشد سایر موارد فوق که به ذکر شماره صفحه آنان بسنده شده از کتاب صلح امام حسن مجتبی (ع) است .

* صلح امام حسن (ع)

پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ / شیخ راضی آل یاسین / مترجم : سید علی خامنه ای / دفتر نشر فرهنگ اسلامی / تهران / چاپ ششم / 1386

* حقایق پنهان

پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) / احمد زمانی / مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم / قم / چاپ سوم / 1380

دست حق ( علی ع ) یارتان

پنج شنبه 18 آذر 1395  7:34 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها