0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

قطعات ادبى:

اسماعيل نورى علاء:غدير،معيارى كه بدنيا آمد

آرى...خم! 
شربدار ولايت‏ 
غدير حادثات‏ 
و ميان منزل افشاى رازهاست. 
بنگريدش‏ 
كه بر اوج دست و بازو 
در چنگ چنگالى از نور 
ايستاده است‏ 
ـبه ابرها نزديكتر تا به ما 
و نگاه نمى‏كند 
نه در چشمان مشتاق‏ 
نه در ديدگان دريده از حسد. 
به اين ترانه گوش كنيد 
كه در هفت آسمان مى‏طپد: 
«هر كه مرا مولاى خويش بداند اينكه فرا چنگ من ايستاده مولاى اوست».آرى  
امروز همه چيز كامل است‏ 
معيارى بدنيا آمده‏ 
كه در سايه‏اش‏ 
نيك و بد از هم مشخصند. 
در اين زلال،بايد جان را به شستشو نشست‏ 
در غدير،يك تاريخ تبلور پيدا كرد.

و بدينسان،آن دشت كه ديروز گمنامش، 
كندى و سستى قافله‏ها را مى‏زدود، 
امروز، 
طلوع آفتاب ولايت را بستر شد.

آن بركه آب،ميانه كويرى برهوت، 
كه رنج و خستگى مسافران را به جان مى‏خريد، 
امروز، 
چشمه جوشان و هميشه جارى پهنه آرمان‏هاى والا گشت.

بدينسان بود كه پيامبر(درود خدا بر او و خاندانش) 
ندا در داد: 
آنها كه بى‏ولايت على(سلام خدا بر او)رفته‏اند، 
باز گردند و 
در كناره غدير،«آينه بلند اى آسمان كوير» 
با حماسه‏ساز نهضت اسلام،روح مطهر زمان، 
بيعتى دوباره كنند، 
و در طبيعت حقيقت،تنفسى روحنواز و مستى‏زا... 
و اينگونه بود كه به يكباره، 
ـاز كالبد بى‏جان يك دشت پر سكوت‏ 
غوغاى اجابت و پذيرش برخاست.و هياهوى سر در گم انسانى، 
ـدر بازتاب مرزهاى روشنى و جاودانگى‏ 
جوششى مداوم يافت، 
بيراهه‏ها،نهاده شد، 
و حجت در جانشان بياميخت.

راستى را، 
مگر خورشيد در غروبش، 
ماه را به نور افشانى،نمى‏گمارد؟ 
و مگر دريا، 
ابر را، 
از خود و براى خود،غنا نمى‏بخشد؟ 
در اين زلال،بايد جان را به شستشو نشست و از اين دريا،بايد گوهرهاى ناب به دست آورد.

در غدير كه به چه مى‏انديشد؟ 
در غدير گويا محمد صلى الله عليه و آله مى‏انديشد: 
بدون على عليه السلام چگونه خواهد رفت؟ 
و على عليه السلام مى‏انديشد: 
بدون محمد صلى الله عليه و آله چگونه خواهد رفت؟ 
و على عليه السلام مى‏انديشد: 
بدون محمد صلى الله عليه و آله چگونه خواهد ماند؟ 
و مردم بين همين رفتن و ماندن است كه به ابهامى شگفت گرفتار آمده‏اند: 
اين همان محمد صلى الله عليه و آله است كه مى‏ماند،اگر با على بيعت مى‏كرديم، 
و اين حتى على عليه السلام است كه مى‏رود،اگر بيعت را شكستيم!! 
توده مردم به چگونگى بيعت مى‏انديشند و سران توطئه به شكستن بيعت...!!

چهارده قرن با غدير ص 177

محمد باقر انصارى

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

شعر من از کرم اوست که ارزش دارد

این جهان از قدم اوست که ارزش دارد

هیئت ام با علم اوست که ارزش دارد

خادمی حرم اوست که ارزش دارد

 

باز مست از می صهبای غدیرم کردند

عمری است بر در این خانه اسیرم کردند

 

خواستم مدحیه های علوی بنویسم

عامیانه ولی بین المللی بنویسم

خواستم از دم عشق ازلی بنویسم

در دل خود صد  وده بار "علی" بنویسم

 

مرتضی کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ؟؟

این چه شمعی ست فقط فاطمه پروانه اوست ؟؟

 

خبر آمد که آقای غدیرش کردند

و به فرمان خداوند وزیرش کردند

به ید احمد مختار امیرش کردند

و مرا تا ابدالدهر اسیرش کردند

 

غم ندارم به رسول مَدَنی نائب هست

غصه ای نیست عَلیِ بنِ اَبیطالِب هست

 

گوئیا وحی رسیده نَبیَ الله ، بگو

همه را جمع کن و در وسط راه بگو

برو بر منبر و با یک دل آگاه بگو

" اَشهَدُ اَنَّ عَلیً وَلیُ الله "بگو

 

تو بگو تا همگان بشنوند این اَشهد را

تو بگو تا بشناسند ولی ایزد را

 

مثل امروز همه مالک و  عمار شدند

دست در دست علی با نفسش یار شدند

عده ای سخت از این واقعه بیزار شدند

از همان اول کاری چو سگی هار شدند

 

تا قیامت به دو رویان لجن لعنت باد

به ابوبکر و عمر - نعره بزن - لعنت باد

 

بعد پیغمبر اسلام ولایت دارد

او به جن و ملک و انس امامت دارد

اوست که بعد نبی حق خلافت دارد

در دل مرد و زن شیعه اقامت دارد

 

چقدر بیعت با شیر خدا شیرین است

هر کسی منکر حیدر بشود بی دین است

 

به خدا دلبر دلهاست تعجب نکنید

بخدا شاه دو دنیاست تعجب نکنید

آری او شافع فرداست تعجب نکنید

همه ی هستی زهراست تعجب نکنید

 

اَسَدُالله ست علی ، کور شود چشم حسود

وَ یَدُ الله ست علی ،کور شود چشم حسود

 

وسط معرکه ها هم قدمش نیست که نیست

گفته حاتم که رقیب کرمش نیست که نیست

بشری نیز حریف قلمش نیست که نیست

بیرقی هم به شکوه علمش نیست که نیست

 

هرکه هرجا که رسیده همه ، کارِ علی است

به خداوند قسم که " همه کاره " علی است

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

نوبت خم و غدیر است

امروز بگو ، مگو چه روز است ؟
تا گویمت این سخن به اکرام
 
موجود شد از براى امروز
آغاز وجود تا به انجام
 
امروز ز روى نص قرآن‏
بگرفت کمال ، دین اسلام
 
امروز به امر حضرت حق‏
شد نعمت حق به خلق اتمام
 
امروز وجود پرده برداشت‏
رخساره خویش جلوه ‏گر داشت
 
امروز که روز دار و گیر است‏
مى ده که پیاله دلپذیر است
 
از جام و سبو گذشت کارم‏
وقت خم و نوبت غدیر است
 
امروز به امر حضرت حق‏
بر خلق جهان على امیر است
 
امروز به خلق گردد اظهار
آن سر نهان که در ضمیر است
 
عالم همه هر چه بود و هستند
امروز به یک پیاله مستند
 
" آیة الله میرزا حبیب الله خراسانى "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مگریز از عهد روز غدیر

بیاویزد آن کس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر
 
چه گویی به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محکم شَبَر یا شُبیر
 
" حکیم ناصرخسرو قبادیانی "
 

**************************

ساقى خم غدیر

باده بده ساقی ، ولى ز خم غدیر
چنگ بزن مطربا ، ولى به یاد امیر
 
وادى خم غدیر ، منطقه نور شد
باز کف عقل پیر ، تجلى طور شد
 
" آیة الله کمپانى "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دلم مست شراب الغدیر است

سراپایم کتاب الغدیر است

الا ساقی، سر و جانم فدایت

تمام هست خود، ریزم به پایت

نجات از بند و دام هستیم ده

ز  مینای ولایت مستیم ده

چنان برگیر با یک جرعه هوشم

که چون خم در غدیر خم بجوشم

دل از کف داده ام «ما انزلم» کن

ز « اکملت لکم » دین کاملم کن

بده جامم که عیدی دل پذیر است

نه نوروز است، این عید غدیر است

وجودم مست از جام تولاست

دلم دریایی از نور تجلاست

بیا تا مدح مولا را بگوییم

به صحرای غدیر خم بپوییم

محمد نغمه توحید دارد

در آن صحرا خدا هم عید دارد

چه صحرایی، ز جنت با صفا تر

ز دامان منی هم دلرباتر

چه عیدی خوب تر از عید قربان

چه روزی روز عترت روز قرآن

محمد، وقت ابلاغ است، «بلغ»

منافق را به دل داغ است «بلغ»

محمد پیک حق را این پیام است

رسالت بی ولایت نا تمام است

نمایان کن جلال حیدری را

کز آن کامل کنی پیغمبری را

بگو با مردم عالم علی کیست

بگو دین جز تولای علی نیست

بگو حکم علی نص کتاب است

بگو خط علی اسلام ناب است

بگو این آیه بر من گشت نازل

نبوت بی ولایت نیست کامل

تویی پیغمبر و حیدر امیر است

تو را غار حرا او را غدیر است

رسالت با ولایت یک کتاب است

یکی ماه است و دیگر آفتاب است

الا ای خلق عالم سر به سر گوش

محمد دم زند خاموش خاموش

محمد را به لب دُرّ ثمین است

ثناگوی امیر المومنین است

تو گویی می رسد بر گوش جان ها

پیامش در زمین و آسمان ها

که هرکس را منم امروز مولا

علی از نفس او بر اوست اولی

علی دین را امام راستین است

علی دست خدا در آستین است

علی یعنی چراغ اهل بینش

علی یعنی پناه آفرینش

علی آیینه ی آیین اسلام

علی یعنی تمام دین اسلام

علی میزان، علی ایمان، علی حق

علی سر تا قدم توحید مطلق

علی مولود کعبه رکن دین است

علی آیینه حق الیقین است

علی بر حزب حق، صاحب لوا بود

علی فرمانده کل قوا بود

علی شمعی که در بزم ازل سوخت

علی جبریل را توحید آموخت

علی در مُلک هستی ناخدا بود

علی پیش از خلایق با خدا بود

علی حمد و علی ذکر و علی دم

علی حجر و حطیم و بیت و زمزم

علی حج و صلاه است و صیام است

علی رکن و قعود است و قیام است

علی دست خدا در فتح خیبر

علی روز احد یار پیمبر

علی در یاری حق ترک جان گفت

علی در بستر ختم الرسل خفت

علی اسلام را در صدر تابید

علی در بدر هم چون بدر تابید

علی دین است و قرآن است و احمد

علی یعنی علی یعنی محمد

ولی الله اعظم رکن دین اوست

اولوا الامر تمام مسلمین اوست

که قرآن می کند وصف خضوعش

ز خاتم بخشی و حال رکوعش

هزاران سلسله آواره ی اوست

حدیث منزله در باره اوست

گهر از «سلمک سلمی» فشانم

حدیث «لحمک لحمی» بخوانم

علی داد از ولادت با نبی دست

نبی عقد اخوت با علی بست

نمیدانم که بودم چیستم من؟

اگر پرسید یاران کیستم من؟

مسلمانم، مسلمان غدیرم

امیرالمومنین باشد امیرم

بود خاک در او آبرویم

غلام یازده فرزند اویم

چو از اول گل من را می سرشتند

بر آن گل نام مولا را نوشتند

ولای مرتضی بود و گل من

علی بود و علی بود و دل من

ولایت روح را آب حیات است

ولایت خلق را فُلک نجات است

ولایت گوهر دریای نور است

ولایت همدم موسی به طور است

ولایت هدیه رب جلیل است

ولایت رهنمای جبرئیل است

ولایت گل برآرد از دل خار

ولایت میثم است و چوبه دار

ولایت یعنی از حیدر حمایت

ولایت یعنی از عترت روایت

ولایت یعنی از جان دست شستن

به موج خون رضای دوست جستن

ولایت یعنی از گهواره تا گور

طریق عترت از روی خط نور

ولایت بستگی دارد به فطرت

ولایت خط قرآن است و عترت

به قرآن قول پیغمبر همین است

تمام دین امیر المومنین است

به حقِ حق همین است و جز این نیست

که هرکس را ولایت نیست دین نیست

تو را گر مهر مولا نیست در دل

ز طاعات و عباداتت چه حاصل

اگر گیری وضو با آب زمزم

اگر سجاده گردد عرش اعظم

اگر گویی اذان بر بام افلاک

گر از تکبیر گردد سینه ات چاک

اگر ضرب المثل گردد خضوعت

به حمد و قل هوالله و رکوعت

اگر در سجده صدها سال مانی

خدا را از درون خسته خوانی

اگر باشد به توحیدت تعهد

اگر گردی شهید اندر تشهد

مبادا بر نماز خود بنازی

ولایت گر نداری بی نمازی

گرفتم این که مانند تن و جان

وجودت شد یکی با کل قرآن

اگر مهر شه مردان نداری

به قرآن بهره از قرآن نداری

محمد شهر علم است و علی در

ز در، در شهر وارد شو برادر

هر آنکو ناید از در دزد باشد

که در محشر جحیمش مزد باشد

مرا غرق تجلا کن علی جان

مرا مست تولا کن علی جان

ز جام معرفت سیراب گردان

چو شمع محفل خود آب گردان

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

شور عشقت به دل،زوال نداشت

آینه غیر تو خیال نداشت

بهتر و برتر از وجود خودت

مظهری ذات ذوالجلال نداشت

زادگاهت نبود اگر کعبه

کعبه بر سینه اش مدال نداشت

گر که حبل المتینی تو نبود

هیچ کس تا خدا وصال نداشت

ای تمامیّت نِعَم با تو

بی تو دین خدا کمال نداشت

تا به عشق تو مبتلا گشتم

با غدیر خُم آشنا گشتم

برکه ای بود و مثل دریا شد

با تو این بادیه مُصفّا شد

از جهاز شتر برای رسول

منبری مثل نور برپا شد

گفت:ای حاجیان بیت الله

از خدا وحیِ تازه انشا شد

بر هر آنکس که نَفس من أولی است

این علی سرپرست و مولا شد

پس دعا کرد والِ مَن والاه

با علی هرکه هست آقا شد

باز فرمود:عادِ مَن عاداه

بی علی هرکه هست رسوا شد

با علی باش پادشاهی کن

بی علی باش هرچه خواهی کن

ای علی ای ظهور و جلوه ی ذات

ای جمال خدای را مرآت

ذکر نامت عبادتی باشد

که کند سَیّئات را حَسَنات

من و شرح مقام تو؟،هرگز!

من و درک بزرگی ات؟،هیهات!

به بُلندای عصمت تو درود

به شُکوه غدیر تو صلوات

دوّمین شخص عالم خِلقت

ای که هستی تو نور در ظُلُمات

بی وجود تو ما همه معدوم

با دَمِ تو گرفته ایم حَیات

هرکه دنیا مُحِبّ تو باشد

کار او راحت است در سَکرات

هرکه در راه تو قدم برداشت

پای او مُحکم است در عَرَصات

(ای که گفتی فَمَن یَمُت یَرَنی)

کاش هر لحظه بود وقت مَمات

تو بیائی دگر چه غم دارم؟

صورتم را به پات بگذارم

باعث شوکت غدیر توئی

به دو عالم فقط امیر توئی

به خدا بهر حضرت خاتم

بهترین یاور و نَصیر توئی

جبرئیل امین بُوَد فخرش

که به او مُرشد و دبیر توئی

فاتح عرصه های جنگ و نبرد!

بر خدا و رسول،شیر توئی

زِرِه نام فاطمه به تَنَت

صاحب جوشن کبیر توئی

به سرای تو مُستجیر منم

مظهر ذکر "یامُجیر" توئی

من یتیم و اسیر و مسکینم

و شنیدم که دستگیر توئی

دست ما را گرفته ای،امّا

جان زهرا رها مکن مولا

ای علی ای به ذات یکتا دست

روی دست تو نیست بالادست

ما اگر عاشقت شدیم،نبود

به جز اینکه گرفتی از ما دست

دست در دست آمدیم امروز

که بگیری ز ما تو فردا دست

روز عید است لیک می خواهم

روضه خوانم برای تو با دست

اینکه امروز گفت:"بَخّ لَک"

اینکه امروز داد مولا دست

روز دیگر طناب می بندد

بر همان دست های رعنا،دست

روز دیگر به صورت سیلی

می زند بر جمال زهرا،دست

چون که آگاه بود می شکنند

غرقِ بوسه نمود طاها،دست

این مدینه ولی به کرب و بلا

داد در راه دوست سقّا دست

دل هر شیعه غرقِ ماتم شد

نظری یاعلی،محرّم شد

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مهدی صفی یاری

امام علی(ع)-مدح و عید غدیر

 

گرفته یا علی لب های ما را

ندارد هیچ کس مولای ما را

اگر می شد غزل می گفتم اما

«دوبیتی» بسته دست و پای ما را

***

من آوای جلی را دوست دارم

دعای «ینجلی »را دوست دارم

«دوبیتی» جا ندارد تا بگویم ...

چقدر آقا علی را دوست دارم

***

خدا نام ولی را بُرد بالا

پیام ینجلی را بُرد بالا

تمام دست ها بودند آنجا

ولی دست علی را بُرد بالا

***

خدایا ذکر مان را یا علی کن

سرود بکرمان را یا علی کن

غم امروز و فردا خوردنی نیست

تمام فکرمان را یا علی کن

***

جهان مثل علی مولا ندارد

علیّ عالی اعلا ندارد

خدا گفتن به او کفر است اما

خدا می داند که او همتا ندارد

***

به هر جا رفت دل حرف از علی بود

که قبل از آب و گل حرف از علی بود

از آن روزی که آدم شعر می گفت

مفاعیلن فَعِل حرف از علی بود

***

به بام کعبه بانگ یا علی بود

امام بت شکن مولا علی بود

همان بت هم که یک روزی خدا بود

دلش خوش بود یکجا با علی بود

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

   يا ولي الله

خبری آمد از خدایِ جلیل

هان همه گوش ای اهالی ِ ایل

خبری که از آن خبر دادند

در صُحُف در زَبور در انجیل

خبری آنقدر حیاتی که

پابرهنه دویده جبرائیل

رفتگان هر چه زود باز آیند

ماندگان هم رسند با تعجیل

این خبر را نسیم هم چون باد

برساند به گوش هایِ اصیل

 

بعداز این ناقص است دین اله

بی ولایِ علی ولی الله

 

مَشِکَن این حس بی تکلم را

مزنی بَر هَم این تجسم را

که غدیر است و در خیال خودم

دیده ام داده ای به من خُم را

چقدر گویمت سلام و علیک

چقدر نشنوم علیکُم را

مثل مردابِ خشکم ای باران

تو به روحم بده تلاطم را

نظری کن بر این دلِ خاموش

بزن آتش شکسته هیزم را

از چه جز نانِ جو نخوردی تو

پدرت خورده بود گندم را

 

مثل توحید چون خداوندی

که نداری شبیه و مانندی

 

ای الفبای شیعه ها مولا

مشق عین و لام و میم یا مولا

قلم عشق رویِ لوح وجود

مینویسد فقط تو را مولا

تو چه کردی که خلق مبهوط است

که تویی بنده یا خدا مولا

هر چه خواهی بریز چون نیکوست

برسد هر چه از شما مولا

ای که خون تو در رگ شیعه

محشری میکند به پا مولا

)مهدي میری)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی

طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی

چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن

به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی

ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم

سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی

بشناختم خدا را چو شناختم  علی را

به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی

علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق

تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی

نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن

تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی

همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

جان را به یک اشاره مسخّر کند علی 
دل را به یک نظاره منوّر کند علی 
ایجاد گل ز شعله ی آذر کند علی 
یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی 
بر کائنات جود مکرّر کند علی 
او را سزد به خلق امیری و رهبری 
او آورد عدالت و قسط و برابری 
تیغش رسد به چرخ گه رزم‌آوری 
با ذوالفقار حیدری و دست داوری 
یک لحظه فتح قلعه ی خیبر کند علی 
افلاک را مهار کند با نظاره ای 
بی‌مهر او به چرخ نتابد ستاره ای 
نبود به دهر منقبتش را شماره ای 
ابلیس را به بند کشد با اشاره ای 
یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی 
پیغمبری نبوده بدون ارادتش 
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش 
پروردگار فخر کند بر عبادتش 
چون بندگی به خالق داور کند علی 
او ناخداست کشتی لیل و نهار را 
فرمان دهد هماره خزان و بهار را 
تقسیم کرده روز ازل خلد و نار را 
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را 
با یک نگاه خویش ابوذر کند علی 
گردون به پیش تیغ علی افکند سپر 
از حمله اش قضا و قدر می‌کند حذر 
شمشیر فتح داور و شیر پیامبر 
روز از سران فتنه بگیرد به تیغ، سر 
شب در خرابه با فقرا سرکند علی 
هنگام بذل دست بوَد دست داورش 
گر کوهی از طلا بود و کوهی از زرش 
اول نهد طلا به کف سائل درش 
نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش 
این گوی خاک را به جهان زر کند علی 
هر جا خدا خداست علی هم بوَد امیر 
خورشید را توان کشد از آسمان به زیر 
از بس که بود دیو هوا در کفش اسیر 
حتی شکم ز نان جوین هم نکرد سیر 
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علی 
در آسمان لوای امامت بپا کند 
در خاک، با خدا دل شب التجا کند 
در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند 
در رزم تیغ خویش به دشمن عطا کند 
در مهد، پاره پیکر اژدر کند علی 
طاقی که تا قیام قیامت نیافت جفت 
جان را هماره در ره اسلام ترک گفت 
از جبرئیل نغمه ی «الا علی» شنفت 
در لیلة المبیت به جای رسول خفت 
تا جان خود فدای پیمبر کند علی 
شاهی که هست و بود به دستش مسخر است 
با یک فقیر زندگی او برابر است 
از بس که در خلافت خود عدل‌گستر است 
سهم عقیل را که بر او خود برادر است 
با سهم یک فقیر برابر کند علی 
روزی که از خطای همه پرده می‌درند 
روزی که خلق تشنه به صحرای محشرند 
دل‌ها ز تشنگی چو شررهای آذرند 
آنان که مست جام تولّای حیدرند 
سیرابشان ز چشمه ی کوثر کند علی 
دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان 
بر دستش اختیار مکان داده لامکان 
گردد به گردش نگهش محور زمان 
دست خداست با سر انگشت می‌توان 
افلاک را هماره مسخّر کند علی 
دین یافت از ولادت شیر خدا کمال 
بی‌مهر حیدر است مسلمان شدن محال 
عالم به او و او به خدا دارد اتکال 
در عین بندگی به خداوند ذوالجلال 
اعجاز، همچو خالق داور کند علی 
آدم سرشته شد گلش از خاک پای او 
کس را چه زهره تا که بگوید ثنای او 
مداح او کسی است که باشد خدای او 
اکسیر معرفت طلب از کیمیای او 
شاید مس وجود تو را زر کند علی 
دنیا ندیده مثل علی راست قامتی 
در هر دلی بپاست ز شورش قیامتی 
هر نقطه را بوَد ز ولایش علامتی 
هر لحظه ریزد از سر دستش کرامتی 
جود از نیاز خلق، فزون‌تر کند علی 
دل از خیال منظر حسنش صفا گرفت 
باید از آن جمال نشان خدا گرفت 
حق از نخست، عهد ولایش ز ما گرفت 
روزی که تیرگی همه جا را فراگرفت 
ما را شراب نور به ساغر کند علی 
روز جزا که هست همان روز سرنوشت 
هرکس به حشر می‌دروَد هر چه را که کشت 
بخشنده می‌شوند همه کرده های زشت 
روید ز شعله های جهنم گل بهشت 
گر یک نگه ز دور به محشر کند علی 
مهر قبول توبه ی آدم به نام اوست 
موسی به طور همسخن و همکلام اوست 
از قله های وهم فراتر مقام اوست 
امر قضا به حکم خدا در نظام اوست 
تا در نظام خود چه مقدّر کند علی 
مدح علی است کار خداوند ذوالجلال 
اینجا تمام عالم خلقت کرند و لال 
بی‌لطف او به کس نبوَد قدرت مقال 
«میثم» چو دم زنی ز ثنای علی و آل 
هر دم تو را عنایت دیگر کند علی

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

بهار جشن امامت آمد

                       ایّام عید ولایت آمد

کامل شده دینِ رسولُ الله

                             ابالحسن شده ولیُ الله

ای بر همه ولی        جانم علی علی

یا مولا یا مولا یا حیدر

از امر خالق حیّ سرمد

                                   زد بانگی بر همه عالَم احمد

که بعدِ من ابالحسن مولاست

                                  ولیِّ حق ، حاکمِ بر دلهاست

نور هدایت است        شمس ولایت است

یا مولا یا مولا یا حیدر

سرمست از جام عشق غدیرم

                          بر دام حبّ حیدر اسیرم

صبر و شکیب بداده ام از کف

                           پر زده دل تا نجف الاشرف

ای نور منجلی             جانم علی علی

یا مولا یا مولا یا حیدر

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند
قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند
خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون
که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند
ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی
وسیله‌اش بود علی ، خدا هر آن چه را کند
به جنگ بدر و نهروان، علی است یِکّه قهرمان
نگر که دست حق عیان ، قتال اشقیا کند
به روی دوش مصطفی ، نهد چو پای مرتضی
نگر به بت شکستنش ، که در جهان صدا کند
به رزم خندق و اُحُد ، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد
خدا به دستِ دست خود ، لوای حق بپا کند
چو افضل از عبادت خلایق است ، ضربتش
علی تواند این عمل ، شفیع ما‌سِوی کند
به پیشگاه کردگار ، ز بس که دارد اعتبار
دُیون جمله بندگان ، تواند او ادا کند
نماز ، بی ولای او ، عبادتی است بی‌وضو
به منکر علی بگو ، نماز خود قضا کند
هر آنکه نیست مایلش ، جفا نموده با دلش
بگو دل مریض خود ، به عشق او شفا کند
علی است آن‌که تا سحر ، سرشک ریزد از بصر
پی سعادت بشر ، ز سوز دل دعا کند
علی انیس عاشقان ، علی پناه بی‌کسان
علی امیر‌مؤمنان ، که مدح او خدا کند
پس از شهادت نبی ، که را سِزَد به جز علی
که تا به حشر آدمی ، به کارش اقتدا کند
قسیم نار و جنتّش ، ترازوی محبّتش
که مؤمنان خویش را ، ز کافران جدا کند
گهی به مسند قضا ، گهی به صحنۀ غزا
گهی به جای مصطفی ، که جان خود فدا کند
علی است فرد و بی‌نظیر ، علی مجیر و دستگیر
که نام دل‌گشای او ، گره ز کار وا کند
زکار قهرمانیش ، پر است زندگانیش
نگین پادشاهیش ، به سائلی عطا کند
امیر کشور عرب ، ثنا کنان ، دعا به لب
برد طعام نیمه شب ، عطا به بی‌نوا کند
ز کوی شاه اولیا ، که مهر اوست کیمیا
کجا روی ، بیا بیا ، که دردها دوا کند
کنیم چون‌که های‌ و‌ هو ، به پیشگاه لطف هو
خدا نظر کند به او ، علی نظر به ما کند
دل علی گداخته ، که با زمانه ساخته
امام ناشناخته ، ز خلق شکوه‌ها کند
پس از وفات فاطمه ، کشید دامن از همه
که ختم عمر خویش را ، به کنج انزوا کند
ز قبر بنت مصطفی ، کجا رود علی ، کجا
که نیست یار آشنا ، دلش ز غم رها کند
سرشک بر دو عین او ، ز اشک زینبین او
که گریه بر حسین او ، به یاد کربلا کند
علی غریب و خون جگر ، ز هجر یار نوحه‌گر
کنار آن جدار و در ، اقامۀ عزا کند
)حسان) بگیر دامنش ، قسم به حقّ محسنش
گره گشای انبیا ، حوائجت روا کند

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

پیمبر در غدیر خم به امر ایزد یکتا
علی شاه ولایت را نمود آن رتبه والا
شد از فرمان آن سرور مهیا مجلس و منبر
ز رحمت بر چنان منبر بر آمد سید بطها
پس از آن گفت پیغام خدا را بر مسلمانان
که شد امروز کامل نعمت و دین بر شما یکجا
نبی دست علی بگرفت و فرمود ای مسلمانان
هر آنکس را منم مولا علی اورا بود مولا
ولایت خود امامت یا خلافت هست و این منصب 
معین گردد از سوی خدا نز خلق و نز شورا
خلافت را لیاقت باید و تقوی و علم و دین 
بجز مولا علی کس را نبود این جملگی معنا
که را جز شیر حق دانی که گوید در حقش احمد
که او در منزلت با من چو هارون است با موسی
که را غیر از علی بوده است تاج لا فتا بر سر
که غیر از آن ولی سوده است بر دوش پیمبر پا
چه کس خوابید در بستر به هنگام خطر جز او
در آن تاریک شب تا وارهد پیغمبر از اعدا
چه کس گفتا سلونی غیر از آن حلال هر مشکل
که وقت پاسخ مشکل نشد در مانده و رسوا
که جز او فارس خندق که جز او فاتح خیبر 
که را هرگز جز او زیبد که باشد همسر زهرا
به میدان مظهر قهر الهی گرد نام آور
به منبر عالم علم لدنی عارف والا
همانا اوست مصداق یدالله فوق ایدیهم
که شد دست خدا ظاهر ز او در عرصه هیجا
چو مدح او خدا گوید "چمن" درمانده زین معنی
نه تنها من که مداحان همه در مانده و دروا

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

تویی ولی خداوندگار یا حیدر
که هم ولی و هم آئینه دار یا حیدر
به نامه عمل جمله بندگان خدا
ولایت تو بود اعتبار یا حیدر
نه این جهان که به عقبا و روز رستاخیز
خدا به دست تو داد اختیار یا حیدر
بهشت جای تو و دوستان تو باشد
و جای دشمن تو قعر نار یا حیدر
به جمله پادشهان فخر می فروشم من
کنم به نوکری ات افتخار یا حیدر
خدای تو چو دید لا فتی بغیر از تو
عطا نمود به تو ذوالفقار یا حیدر
چو قصد جنگ کنی از یلان به پا خیزد
ندای الحذر و الفرار یا حیدر
به جنگ اگر عدویت قصد زنده ماندن داشت
نداشت چاره به غیر از فرار یا حیدر
علی علی اسد الله یا علی حیدر
علی علی ید الله یا علی حیدر
تویی به خلق دو عالم امیر یا حیدر
منم به عشق و ولایت اسیر یا حیدر
تمام ملک الهیست خوان احسانت
تمام خلق به پیشت فقیر یا حیدر
امیر بر همه ی خلق از ازل بودی
اگر چه شد علنی در غدیر یا حیدر
بجز تو روز قیامت مرا امیدی نیست
به جان فاطمه دستم بگیر یا حیدر
تمام هستی من نوکری درگه توست
تمام هستی من را مگیر یا حیدر
اگر چه بود همه دنیا به دست قدرت تو
ز نان جوش نگشتی تو سیر یا حیدر
اگر چه خلد برین است با صفا اما
بدون تو نبود دلپذیر یا حیدر
به پای تو ملک الموت جان خود ریزد
به او اگر تو بگویی بمیر یا حیدر
علی علی اسد الله یا علی حیدر
علی علی ید الله یا علی حیدر

تو مرتضی تو علی تو غضنفری حیدر
تو بت شکن اسد الله حیدری حیدر
تو بهر طفل یتیم مهربان تر از پدری
گه نبرد چو شیر دلاوری حیدر
چو ذوالفقار به کف گیری از برای نبرد
ز دشمنان نماند به تن سری حیدر
جلال و جاه تو را جز خدا نمی داند
که ما ز هرچه بگوییم برتری حیدر
بجز خدای تعالی بجز رسول خدا
ز هرچه هست در عالم، تو سری حیدر
به پای قنبر تو دست وهم ما نرسد
فدای تو که تو مولای قنبری حیدر
به جن و انس و ملک گو که صفحه بشمارند
کتاب فضل تو را نیست آخری حیدر
اگر که احمد مختار نبود ختم رسل
نبود شبهه و شکی پیمبری حیدر
علی علی اسد الله یا علی حیدر
علی علی ید الله یا علی حیدر
از آن زمان که به کعبه زدی قدم حیدر
عیان شده که تویی صاحب حرم حیدر
فقط نه عالم خاکی به زیر پرچم توست
تو روی عرش الهی زدی علم حیدر
تمام امر قضا و قدر به دست توست
به یک اشاره تو می خورد رقم حیدر
تمام خلق اگر راه غیر تو بروند
قدم نهم به هر جا نهی قدم حیدر
میان قبر و به روی پل صراط هرگز
به قلب من نبود با تو هیچ غم حیدر
به سینه تو بود نقش، لوح محفوظ و 
بود به دست یداللهی ات قلم حیدر
تمام رزق خلائق از صغیر و کبیر
به اختیار تو گردد زیاد و کم حیدر
نفس کشیدن بی مهر تو حرامم باد
علیست ذکر دم من و بازدم حیدر
علی علی اسد الله یا علی حیدر
علی علی ید الله یا علی حیدر

ولي حضرت داور فقط تويي حيدر
وصي و جان پيمبر فقط تويي حيدر
فقط به شيعه نه تنها که بر تمامي خلق
امام و سرور رهبر فقط تويي حيدر
براي اينکه مقامت عيان بود اين بس
که بهر فاطمه همسر فقط تويي حيدر
کسي که فضل و کمالات و مدح او هرگز 
نداشت اول و آخر فقط تويي حيدر
بدون تو کسي بهره اي ز علم نبرد
به شهر علم نبي در فقط تويي حيدر
اگر چه شير نبرد است بي شمار اما 
ميان آن همه، حيدر فقط تويي حيدر
فقط تو بت شکني و فقط تو صف شکني
کننده در خيبر فقط تويي حيدر
به لشکر و به سپاه خدا و ختم رسل
امير و شير دلاور فقط تويي حيدر
علي علي اسد الله يا علي حيدر
علي علي يد الله يا علي حيدر
تويي ولي خداوند ذوالکرم حيدر
هميشه تاج ولاي تو بر سرم حيدر
به راه تو از ان رو نشسته ام همه عمر 
شنيده ام که تويي صاحب کرم حيدر
به درگه تو کنار مسيح و خضر و خليل
خوشم ز جمله گدايان اين درم حيدر
به پادشاهي عالم مرا نيازي نيست
که من غلام غلامان قنبرم حيدر
ميان آتش دوزخ محب تو سوزد؟
قسم به ذات خدا نيست باورم حيدر
فقط نه اينکه شده زادگاه تو کعبه
ز يمن مقدم تو گشته محترم حيدر
فمن يمت يرني گفته اي و منتظرم
اجل بيايد و روي تو بنگرم حيدر
بگو کشند به تيغ و کشند بر دارم
به جان بلاي ولاي تو مي خرم حيدر
علي علي اسد الله يا علي حيدر
علي علي يد الله يا علي حيدر

به بوتراب کنندت خطاب يا حيدر
منم به زير قدومت تراب يا حيدر
ولايت تو و اولاد پاک و معصومت
ملاک حق به يوم الحساب يا حيدر
براي هرکه کند روز و شب عبادت حق
بدون مهر تو جنت سراب يا حيدر
اگر که قطره بود با تو، مي شود دريا
ولي بدون تو گردد حباب يا حيدر
اگر چه رو سيهم من ولي قبولم کن
مرا غلام درت کن حساب يا حيدر
بجز تو از همه خلق نا اميدم من
مکن مرا ز در خود جواب يا حيدر
اگر ز کثرت عصيان شب است روز دلم
محبتت به دلم آفتاب يا حيدر
جهيم از قدم تو بهشت مي گردد
بهشت بي گل رويت عذاب يا حيدر
علي علي اسد الله يا علي حيدر
علي علي يد الله يا علي حيدر
مسيح سائل احسان توست يا حيدر
کليم خادم و دربان توست يا حيدر
تمام خلق خدا ريزه خوار خوان تو
تمام ملک خدا خوان توست يا حيدر
اگر که عالم غيبي برات فخري نيست
که اين به سينه سلمان توست يا حيدر
ميان امت اسلام نجات مي يابد
فقط کسي که مسلمان توست يا حيدر
خوشا به حال کسي که محب تو باشد
که در بهشت تو مهمان توست يا حيدر
خدا هزار هزار عالم آفريد و همه 
چو گوي در کف دستان توست يا حيدر
نظام ارض و سما و نظام ليل و نهار
تمام در يد فرمان توست يا حيدر
من حقير چه گويم به وصف و مدح تو؟
که ذات حق ثناخوان توست يا حيدر
علي علي اسد الله يا علي حيدر
علي علي يد الله يا علي حيدر

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

پیک خدا شد هم سخن با رسول الله 
بلغ ما انزل الیک یا رسول الله 
عید غدیر است امر خطیر است 
احمد بشیر است حیدر امیر است 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
عید تمام نعمت و اکمال دین است 
عید رضایت خدا از مؤمنین است 
کوثر به جام است عید قیام است 
حق را پیام است حیدر امام است 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
ای اهل عالم بشنوید از رسول الله 
ذکر خوش اللهم والِ من والاه 
دل غرق نور است شادی و شور است 
شعر و شعور است روز سرور است 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
ما جز امیرالمؤمنین رهبر نداریم 
یک لحظه دست از دامن او بر نداریم 
یار الستیم عهدی که بستیم 
تا زنده هستیم در راه هستیم 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
تو کبریا را مظهری مولا علی جان 
سر تا قدم پیغمبری مولا علی جان 
شاه ولایت شمس هدایت 
بحر عنایت جانم فدایت 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
یار و هم آغوش نبی یا علی مولا 
بت شکن دوش نبی یا علی مولا 
یار پیمبر فاتح خیبر 
ساقی کوثر شافع محشر 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک 
تو مصطفی را تا ابد قائم مقامی 
ختم رسل را جانشین ما را امامی 
شمس الضحایی نور الهدایی 
سرّ خدایی سعی و صفایی 
ای جان ختم المرسلین عیدت مبارک 
مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها