0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

غدیریه

اُنس

خلوصی دارد آبی رنگ و یکتا
زبانزد گشته از یک اُنسِ زیبا
خدا می ‏داند و بس ، برکه خُم
چه حالی می کند با عشقِ مولا علیه السلام .

جام ولا (1)

دو روزِ نیستی ، هستم کن ای عشق
رهایم نه ، که پابستم کن ای عشق
خُمار آلوده حقم بیا باز
به جامی از علی علیه السلام مستم کن ای عشق !

جام ولا (2)

سبو مست از لبِ فرزانه ‏ات شد
? غدیر ? آمد پُر از ? خُم ? خانه ‏ات شد
خدا را شکر از این دل ، چون سرانجام
سرِ عقل آمد و دیوانه ‏ات شد !

دلنواز

تحیر زاده شد در اهلِ بینش
خدا تعریف شد با این گزینش
... وَ یادِ دلْ‏نوازش ناتمام است ،
علی علیه السلام ، مردِ تمامِ آفرینش !

علی ، جمع اضداد

بسوزانْ دیده ، دیگرْ بین شو ای دل
در این بُستان ، شگفتی‏ چین شو ای دل
شگفتی ، جمعِ اضداد است ، آری
ز شورِ ? یا علی ? ، شیرین شو ای دل .

"محمد کاظم بدرالدین "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

غدیر ، گل همیشه بهار

گل همیشه بهارم غدیر آمده است‏
شراب کهنه ما در خم جهان باقى است
 
خداى گفت که ? اکملت دینکم ? ، آنک‏
نواى گرم نبى در رگ زمان باقى است
 
قسم بخون گل سرخ در بهار و خزان‏
ولایت على و آل ، جاودان باقى است
 
گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق‏
بنام پاک تو در ذهن مردمان باقى است
 
" سید مصطفى موسوى گرمارودی "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

چراغانى صحراى غدیر

گفت برخیز که از یار سفیر آمده است‏
به چراغانى صحراى غدیر آمده است
 
موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز
 
بیعت شیشه ‏اى و آهن پیمان شکنى‏
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !
 
پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند
 
موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز
 
" ناصر شعار ابوذرى "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

تنها در غدیر !!

دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر
موج مى ‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
 
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ‏
بى‏ گمان بارى رقم مى‏ خورد فردا در غدیر
 
اى فراموشان باطل سر به پایین افکنید
چون پیغمبر دست حق را برد بالا در غدیر
 
حیف اما کاروان منزل به منزل مى ‏گذشت‏
کاروان مى ‏رفت و حق مى‏ ماند تنها در غدیر !!
 
" علیرضا سپاهى لائین "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

آب غدیر آب حیات

اى شرف اهل ولایت ، غدیر
برکه سرشار هدایت ، غدیر
 
زمزم و کوثر ز تو کى بهترند
آبروى خویش ز تو مى‏خرند
 
این که کند زنده همه چیز آب‏
زاب غدیر است نه از هر سراب
 
از ازل این برکه بجا بوده است‏
آینه لطف خدا بوده است
 
" طاهره موسوى گرمارودى "

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

آية الله كمپانى:ساقى خم غدير

باده بده ساقيا،ولى ز خم غدير 
چنگ بزن مطربا،ولى به ياد امير

وادى خم غدير،منطقه نور شد 
باز كف عقل پير،تجلى طور شد

آية الله كمپانى:غدير،حديثى از قديم

ولايتش كه در غدير شد فريضه امم‏ 
حديثى از قديم بود ثبت دفتر قدم

كه زد قلم به لوح قلب سيد امم رقم‏ 
مكمل شريعت آمد و متمم نعم

شد اختيار دين به دست صاحب اختيار من

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

سيد رضا مويد:ولايتعهدى حيدر،لبخند فاطمه

از ولايتعهدى حيدر،خدا تاج شرف‏ 
بار ديگر بر سر زهراى اطهر مى‏زند

در حريم ناز و عصمت زين همايون افتخار 
فاطمه لبخند بر سيماى شوهر مى‏زند

اين بشارت دوستان را جان ديگر مى‏دهد 
دشمنان را اين خبر،بر قلب خنجر مى‏زند

سيد رضا مؤيد:سلام بر غدير،باب رحمت

باز تابيد از افق روز درخشان غدير 
شد فضا سرشار عطر گل ز بستان غدير

موج زد درياى رحمت در بيابان غدير 
چشمه‏هاى نور جارى شد ز دامان غدير

شد غدير خم تجليگاه انوار خدا

تا در آنجا جلوه‏گر شد نور مصباح الهدى

آفرينش را بود بر سوى آن سامان نگاه‏ 
ما سوى الله منتظر تا چيست فرمان اله

ناگهان ختم رسل آن آفتاب دين پناه‏ 
برفراز دست مى‏گيرد على را همچو ماه

تا شناساند به مردم آن ولى الله را

وال من والاه خواند،عاد من عاداه را

اى غدير خم كه هستى روز بيعت با امام‏ 
بر تو اى روز امامت از همه امت سلام

از تو محكم شد شريعت و ز تو نعمت شد تمام‏ 
ما بياد آن مبارك روز و آن زيبا پيام

از ولاى مرتضى دل را چراغان مى‏كنيم

با على بار دگر تجديد پيمان مى‏كنيم

خط سرخى كز غدير خم پيمبر باز كرد 
باب رحمت را ز اول تا به آخر باز كرد

بر جهان ما سوى حق راه ديگر باز كرد 
از بهشت آرزوها بر بشر در باز كرد

از غدير خم كمال شرع پيغمبر شده است

مهر اين فرمان بخون محسن و اصغر شده است

اين خدائى روز،بر شير خدا تبريك باد 
بر تمام انبيا و اوليا تبريك باد

يا امام العصر اين شادى تو را تبريك باد 
چهارده قرن امامت بر شما تبريك باد

سينه‏ها از داغ هجران داغدارت تا به كى

چون«مؤيد»شيعيان در انتظارت تا به كى

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

فرصت شيرازى:نوش از خم غدير

اين خم نه خم عصير باشد 
اين خم،خم غدير باشد

از خم غدير مى‏كنم نوش‏ 
تا چون خم برآورم جوش

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

غلامرضا سازگار

امام علی(ع)-عید غدیر

 

ز مصر نور به کنعان دل بشیر آمد

هلا تمامی پیغمبران! غدیر آمد

به گوش جان علی‌دوستان چو آیۀ وحی

بشارت از طرف داورِ قدیر آمد

علی که نفْس رسول است بر رسول خدا

وزیر بود که بار دگر وزیر آمد

امام عالم خلقت دوباره گشت امام

امیرِ پیشتر از انبیا، امیر آمد

سرود تازۀ روح الامین مبارک باد

نزول آیـۀ اکمـال دین مبارک باد

تبارک الله از این عید، عید خلق و خدا

که حق و باطل از یکدگر شدند جدا

ولادت دگرِ انبیا بوَد این عید

ولادت علی است و ائمه و شهدا

فرشتگان به علی دست می‌دهند که تو

امام و رهبر مایی به غیر تو ابدا!

تمام خلق جهان جن و انس و حور و ملک

نمی‌زنند علی را دگر به نام صدا

تمام خطبه به نام غدیر می‌خوانند

به اتفـاق علـی را امیر می‌خوانند

غدیر گوشه‌ای از حوزۀ نظام علی است

غدیر سکۀ سرخ خدا به نام علی است

غدیر بال و پر شیعه در عروج به حق

غدیر جلوه‌ای از نور مستدام علی است

غدیر حج علی‌دوستان به دور علی

غدیر قبلۀ دل، مسجدالحرام علی است

غدیر مهر قبولی به نامۀ اعمال

غدیر کوثر فیضِ خدا به جام علی است

غدیـر آرزوی انبیاست از آدم

غدیر عید کمالِ پیمبر خاتم

الا تمام علی‌دوستان شتاب کنید

غدیر آمده راه خود انتخاب کنید

سقیفه بعد غدیر است پیش روی شما

فرشته‌اید و از این دیو اجتناب کنید

سران فتنه مبادا که فتنه انگیزند

سقیفه را به سرِ جملگی خراب کنید

به هوش، بعد پیمبر علی امام شماست

سراب را بگذارید، رو به آب کنید

به ریسمان خداونـد جمله چنگ زنید

خلیل‌وار به شیطان دوباره سنگ زنید

ستودۀ سخنِ «انّما» علی ست علی

فشردۀ همه انبیا علی ست علی

برادر و وصی و لحم و نفْس پیغمبر

قسم به جانِ رسول خدا علی ست علی

امیر خیبر و پیروز «بدر» و مرد «احد»

قسم به دین، همۀ دین ما علی ست علی

مباد همره فرعونیان هلاک شوید

فقط به سوی خدا رهنما علی ست علی

هزار مرتبـه فریـاد زد پیمبـرتان

که ای تمامی عالم علی است رهبرتان

علی است نفْس پیمبر، پیمبر است علی  

ز روبهان چه زیان؟ شیرِ داور است علی  

فراریان احد پشت سر نگاه کنید

چگونه حافظ جان پیمبر است علی  

به آن دو تن که ز خیبر گریختند بگو

فرار از آنِ شما، مرد خیبر است علی  

نه آن سه تن، که اگر صد خلیفه باز آیند

پس از رسول همانا که رهبر است علی  

پس از غدیر کند بر خلافتش اقرار

حدیث منـزلة و داستانِ یوم‌الدار

علی ست بت‌شکن دوشِ خواجۀ دو سرا

علی ست یار نبی در کنار غار حرا

علی ست شیرِ خروشان روز و عابد شب

علی ست هم سخن حق و همدمِ فقرا

علی برادر پیغمبر و ابوالحسنین

علی ست مظهر دادار و همسرِ زهرا

علی ست تیر خدا از کمان به سینۀ کفر

علی ست میر و علمدار محشر کبرا

علی ست روز قیـامت قسیـم جنّـت و نـار

علی ست حق؟ نه، که حق را علی بوَد معیار

اذان علی ست، اقامه علی، قیام، علی ست

رکوع، سجده، تشهّد، دعا، سلام، علی ست

اگر امام شناسید فاش می‌گویم

قسم به روح همه انبیا، امام علی ست

کسی‌ که گوش و زبان است و چشم و دست خدا

کسی که کار خدایی کند مدام، علی ست

خداست ذکر علی و، علی ست ذکر خدا

تمام دین خداوند یک کلام علی ست

علی نظام و قوام و امام اسلام است

علی به قول پیمبر تمام اسلام است

علی ست جان نبی و نبی بوَد جانش

فزون‌تر از ملک و جن و انس، ایمانش

پیمبران خدا عاشق ابوذر او

فرشتگان خدا خاک راه سلمانش

ز پاکی پدر و مادرم بوَد در دل

محبّتش، پدر و مادرم به قربانش

ملائکند همه عاجز از شناخت او

اگر چه دیده بشر در لباس انسانش

امامِ در همـه اعصار ناشناس علی ست

علی‌شناس خدا و خداشناس علی ست

وجود را -ابدا- بی ‌علی نمی‌خواهم

بهشت را به خدا بی‌ علی نمی‌خواهم

اگر تمام شهیدان دهند دسته گلم

به سیدالشهدا بی‌ علی نمی‌خواهم

اگر مسیح دوایم دهد به شدّت درد

من از مسیح، دوا بی ‌علی نمی‌خواهم

هزار مرتبه گر از عطش فنا گردم

ز خضر آب بقا بی ‌علی نمی‌خواهم

خـدا کنـد کف خاکی ز مقدمش باشم

یکی ز حلقه به گوشان «میثمش» باشم

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

محمود ژولیده

امام علی(ع)-مدح و عید غدیر

 

روزی که دل ها را مَعادی آفریدند

اندیشه ها را اعتقادی آفریدند

وقتی که نور فطرت انسان رقم خورد

در نفس نیکان اعتمادی آفریدند

ما بندگان یک خدا وز یک نژادیم

کی رنگ تبعیض نژادی آفریدند؟

وقتی ز انوار ولایت آب و گل ریخت

ما را ز گِل های زیادی آفریدند

چون نور عترت پرتو افشان شد به عالم

ما را ز نور بامدادی آفریدند

تا بی تفاوت نفس دین داری نباشد

دل را به بغض و حُب منادی آفریدند

آن روز بنیاد تشیّع را نهادند

کز مکتب شیعه نهادی آفریدند

تا هیچ جا خالی نماند از تشیع

از جنس ما در هر بلادی آفریدند

در سینه های مملو از عشق ولایت

جایی برای حزن و شادی آفریدند

جام شهادت را به جان شیعه دادند

یعنی گِل ما را جهادی آفریدند

اصلاً از اوّل با محبّت های زهرا

ما را گدای خانه زادی آفریدند

مُنذر پیمبر بود و هادی مرتضی بود

ما را مقیم باب هادی آفریدند

باب امیرالمؤمنین بابُ الغدیر است

ای شیعیان مژده علی ما را امیر است

عید غدیر آمد دل و جان یا علی گفت

رقص جنون باد و طوفان یا علی گفت

چون پای جانان بر سر آن برکه وا شد

صحرای خم از پرده ی جان یا علی گفت

در خطبه ی ناب غدیریّه پیمبر

با هر فراز خود غزل خوان یا علی گفت

زهرا برای یاری ختم نبوت

از کعبه تا صحرای سوزان یا علی گفت

آن دم که پیغمبر علی را برد بر دست

من کنتُ مولا گفت و با آن یا علی گفت

آن آیه ی مشکل به احمد کی شد آسان

وقتی علی بالای دستان یا علی گفت

امّت برای بیعت یکباره با او

شد یک صدا و از دل و جان یا علی گفت

هر نطفه ی پاک و حلال از روز اوّل

تا روز میلادش فراوان یا علی گفت

ذکر کلون درب جنّت هر که کوبید

در خیر مقدم بر محبّان یا علی گفت

وقت نجات از قعر دریاهای ظلمت

یونس به بطن حوت هر آن یا علی گفت

چون علم الاسماء، بر آدم عطا شد

با خواندن هر اسم و هر عنوان علی گفت

احمد که طعم صعبِ مُستصعب چشیده

وقت نزول کلّ قرآن یا علی گفت

ذکر قدیم حضرت حق را که داند

سبحان به وقت خلق انسان یا علی گفت

هر کس ولای حضرت مولا ندارد

تا صبح محشر دوستی با ما ندارد

در بین هر ظلمت کده ما روشناییم

ما با ید و بیضای موسی آشناییم

در اختیار ما بُود تخت سلیمان

سلطان دل هاییم تا با مرتضاییم

با خضر هم راهیم و با نوحیم دمساز

اهل نجات کشتی قالو بلائیم

از تاج ذوالقرنین بر سر سایه داریم

تا هم نوای قوم های بینواییم

داوود عمری هم نوای ناله ی ماست

یعنی که از روز ازل در کربلاییم

یکتا پرستان را سراسر می شناسیم

مثل خلیل بت شکن مرد خداییم

زهرائیان روزگار خویش هستیم

اهل قیام و پیرو راه ولاییم

فرقی میان ما و سلمان نیست هرگز

چون با ولایت یکدل و یکرنگ ماییم

حیدر امام و ما همه مأموم هستیم

با ذکر مولا گمرهان را رهنماییم

حق را ز باطل خوب اینک می شناسیم

تا بر سر خوان مناجات و دعاییم

ما با شهیدان خدایی عهد بستیم

آغوش خود را بر شهادت می گشاییم

هم سفره ی راز و نیاز حیدر استیم

تا پای جان هم عهد با پیغمبر اَستیم

ما پرتو ذات علی را در سینه داریم

در سینه با مهر علی گنجینه داریم

دیروز و امروز عشق را پیدا نکردم

حبّ علی در سینه از دیرینه داریم

ما نطفه های پاک صحرای الستیم

قالوا بلی را بر لب از آدینه داریم

ایمان ما سرچشمه از کوثر گرفته

ما مستی از آن باده ی زرّینه داریم

لبیک گویان صف خمّ غدیریم

از دشمن مولا به دل ها کینه داریم

ما را به عطر یاس انسی ماورائی ست

احساس فرزندی او در سینه داریم

ما از اضافی گِل سرخ حسینیم

از خاک پاک بوتراب آیینه داریم

ما سنگ کینه خوردگان کاروانیم

این گونه بر پیشانی خود پینه داریم

تا با مصیبت های زینب هم نواییم

دوریم از شش گوشه امّا کربلاییم

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

خوشدل كرمانشاهى:خم ولاى ساقى كوثر

در غدير خم نبى خشت از سر خم برگرفت‏ 
خشت از خم و لاى ساقى كوثر گرفت

از خم خمر خلافت در غدير خم بلى‏ 
ساقى كوثر ز دست مصطفى ساغر گرفت

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مجید لشکری

امام علی(ع)-مدح و عید غدیر

 

دیده دو دو زده سرگرم کمی حیرانی ست

جام نوشیده شده مستی آن پنهانی ست

دست بر چشم نمالم، به خدا رؤیا نیست

قصد و منظور من آن جا که خودت می دانی ست

از تعجّب نظرم دست به دندان برده است

قصّه ام آب از آن برکه ی جوشان خورده است

 ضربِ خورشید و قمر؟! نورٌ علی نور شده است

دشمن از شدّت نور است چنین کور شده است

وَه ! که شیطان به سجود آمده مجبور شده است

جارْ جبریل زده: سور خدا جور شده است

این ید الله ست که فرمانده «ایدیهم» شد

رایت الله ست که بر دست نبی قائم شد

 روی دستان نبی شورش محشر دیدم

محشری را به روی دست پیمبر دیدم

برتر از حشر که من حضرت حیدر دیدم

حیدر از دور پر از نور سراسر دیدم

نور را بیشتر از پیش مقدّس دیدم

روی بازوی علی صبح تنفّس دیدم

رمز خلقت همه گم در کف دستان نبی ست

قبضه ی فُلک نهم در کف دستان نبی ست

جوشش برکه ی خم در کف دستان نبی ست

راز «اکملت لکم» در کف دستان نبی ست

ماه بالاتر از آن است که من می بینم

دارم از باغ غزل مدح علی می چینم

تو همانی که خدا «سوره ی قرآنی» کرد

نه! که قرآن خودش را به تو ارزانی کرد

آیه در آیه تو را وصف و غزل خوانی کرد

سه شب آمد به سر سفره و مهمانی کرد

در سر کعبه تب انداخته ای! یعنی چه؟

«مست از خانه برون تاخته ای! یعنی چه؟»

 پای بیرون زدی از بیت قیامت کردی

گرم آغوش نبی سوره تلاوت کردی

بین قنداقه به عالم تو سیادت کردی

گر چه با حال زمین سخت رعایت کردی

هان! «اذا زلزلت الارض»! زمین می لرزد

وصله ی کفش تو بر عرش برین می ارزد

خاک در زیر قدم های تو آذین دیده است

با تو قلب نبی و فاطمه تسکین دیده است

بارها جنگ، تو را مرد نخستین دیده است

نه به یکبار که بسیار که چندین دیده است

ذوالفقارت به خدا هوش بصیرت برده

هفت نسل از عدویت دیده به گردن خورده

 تو به شمشیر خودت درس بصیرت دادی

درس جنگاوری و رزم و رشادت دادی

نخل ها را به شب و نافله عادت دادی

عادت گریه و تسبیح و عبادت دادی

هیبت اللهی و بر ضعف بدن می گریی!

نکند جای خودت بر دل من می گریی؟

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

نظيرى نيشابورى:هستى ما از خم غدير تو مست

قسم به جان تو اى عشق اى تمامى هست‏ 
كه هست هستى ما از خم غدير تو مست

در آن خجسته غدير تو ديد دشمن و دوست‏ 
كه آفتاب بود آفتاب بر سر دست

فراز منبر يوم الغدير اين رمز است‏ 
كه سر ز جيب محمد،على برآورده

حديث لحمك لحمى بيان اين معناست‏ 
كه بر لسان مبارك پيمبر آورده

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

میلاد عرفان‎پور

امام علی(ع)-عید غدیر

 

مرا آب و گل از خم غدیر است

وجودم از ولایت ناگزیر است

سری دارم كه بر دامان زهراست

دلی دارم كه در بند امیر است

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مصطفى محدثى خراسانى:انتظار آسمان در غدير

ملتهب در كنار يك بركه‏ 
روح تاريخ پير منتظر است

دست خورشيد تا نهد در دست‏ 
آسمان در غدير منتظر است

بر سر آسمانى آن ظهر 
آيه‏هاى شكوه نازل شد

مژده دادند آيه‏هاى شكوه‏ 
دين احمد تمام و كامل شد

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:54 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها