0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند

با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند

 

گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

زنبور وار جمله سر شکر آمدند

 

صبح طلوع آیه تطهیر بود ظهر

فصل طهارت است همه اطهر آمدند

 

از جای جای شرق و شمال و جنوب و غرب

با نیت بلند برآن ششدر آمدند

 

خیف از منی شور عرفات از تف شعور

کردند اتحاد و بر مشعر آمدند

 

لب تشنگان واحه تفتیده، از عطش

له له زنان و خسته لب کوثر آمدند

 

شب یازه ها فکنده به حول و ولایشان

بر دامن ستاره روشنگر آمدند

 

خمیازه می کشید بجای قدح چرا

مستان وضو کنند . می و ساغر آمدند

 

با باری از امانت سنگین به روی دوش

آن پنج تن ملائک اعظم سر آمدند

 

اینک صدا صدای بلال است می رسد

اینک همه به حاشیه منبر آمدند

 

یاقوت سرخ با حجرالاابیض از بهشت

بر استلام خال لب حیدر آمدند

 

انداختند فرش پر آنگه فرشته ها

یعنی که از خجالت مردم در آمدند

 

حی علی و لایت حیدر بلند شد

با پای سر به محضر پیغمبر آمدند 

 

حی علی ولایت حیدر بلند شد

حی علی که دید نبی یکسر آمدند

 

فرمود ناشران همگی منتشر کنند
فرمود کاتبان همه با دفتر آمدند

 

فرمود آفتاب شما بعد ازین علی است

فرمود حاضران همه بر باور آمدند !؟

 

فرمود از مسیر علی هر که کج رود

در جاهلیت است اگر هم به حج رود

علی حنیفه

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

عید غدیر

نامت قرار مطلق ِ دلـ بی قرارها
از خنده های توست دوام بهارها
ورد زبان شیعه فقط ذکر "یا علی" ست
تکرار می شوی تو به این شیوه بارها
بازوی تو حریف تمام سلاح هاست
رمز شکستِ سخت ترین اقتدارها
دنیا چه کوچک است اگر رو به رو شود
با کفشهای کهنه ات ! آن وصله دارها

قربان دستهای پر از پینه ات علی
آن غربت همیشه و دیرینه ات علی

.............................
........................................
........................................
...........................................
.............................................
........................................
.........................................
...........................................

اما غدیر چشم تو پایان نمی گرفت
این خاک بی ولای تو سامان نمی گرفت

سامان نمی گرفت و پر از التماس بود
از اتفاق های جهان در هراس بود
این روزگار ! آاااه.. که این روزگار تلخ
از مستی شراب ، عجب بی حواس بود
تاریخ می گریست و با اشک می نوشت:
اف بر شما که بیعت تان بی اساس بود
سهم علی ز شهر شما درد و غصه بود
سهمش مزار مخفی ِ بانوی یاس بود

....................................
..........................................

بعد از نبی ز راه حقیقت جدا شدید
انکار می کنید که اهل ریا شدید؟
.........................................
...........................................
در پرده بود چهره ی شیطانی شما
باد آمد و به ثانیه ای برملا شدید
هر قدر از غدیر علی دورترشدید
نزدیک تر به حادثه ی کربلا شدید

آه از خیانتی که به خورشید کرده اید
در نور روز این همه تردید کرده اید؟

نام علی ست حاصل باران و آفتاب
رنگین کمان پر شده از رنگ های ناب
نام علی ست حیدر کرار...مرتضی...
به به! عجب حقیقت محضی : ابوتراب!
با ذکر" یا علی مددی" مست می شوند
آنان که بی نیازترین اند از شراب
آن نانجیب، قعرِ درک را بنا گذاشت
آن لحظه ای که دست تو را بست با طناب

روشن تر از کلام صریح و بلیغ تو...
آن سال های سال سکوت عمیق تو

مولا ! من آمدم... که بدانی غدیری ام
من را به هر کجا بکشانی غدیری ام
امروز نه ...برای همیشه...تمام عمر
در هر زمانه ای و زمانی غدیری ام
یا لایق بهشتم و یا اهل دوزخم
من را به هر کجا بنشانی غدیری ام
مردان آن زمانه به تو زخم ها زدند
حالا من از دیار زنانی غدیری ام

عید است و من گرفته دلم در هوای تو
مولا! اجازه هست بگریم برای تو؟

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

با نام تو ، که نام کلامی مقدس است
با یاد تو ، که یاد سلامی ، مقدس است !
می خواهم از نگاه تو گویم ، برای تو
از عارفانه های بسی ، دل ربای تو
وا می کنم کتاب تو را ، آه می کشم
تصویری از نگاه تو با ماه ، می کشم
نهج البلاغه ، آینه خاطرات کیست !
آیینه ای که نزد شما بوده ، دیدنی ست
با ما بگو ، که لحن کلامت ، کجایی است ؟!
این خطبه ها ، نشانه عشق خدایی است
گویی که پرده از رخ بیداد می کشند
با واژه های خاطره ، فریاد می کشند
تا با شروع خاطره ، آغاز می کنی
دل را اسیر پنجه پرواز می کنی
پرواز در مسیر شروعی که از غدیر
تا کوفه شد ، بهانه یک فصل بی نظیر
فصلی که در فضیلت آن ، مثنوی کم است
فصلی که جاودانه ترین ، فصل عالم است
***
آغوش ناز سمت شما ، باز می کند
دریا ، به نام آبی خود ، ناز می کند
باید به احترام شما شعر نغز گفت !
باید بدون واسطه از مغز مغز گفت :
جام شما کجا و تماشای ما کجا ؟!
دست شما کجا و تمنای ما کجا ؟!
مهتاب رنگ خورده ، کجا و جمالتان !
خورشید پا برهنه کجا و جلالتان !
سرو از قیام قامتتان ، شرم می کند
کوه از مرام طاقتتان ، شرم می کند
در خاک هم ، به اوج فلک می رسد مرام
هفت آسمان ، به نام شما می دهد: سلام !
گویی فقط به مستی خود ، ناز می کنیم
صحبت ز عاشقانه ترین راز می کنیم
**
ای جلوه ی جمال جمیل پیمبری !
وی حجت جلال جلیل پیمبری !
**
مولا ، به نام عشق که عاشق ترین تویی
حتی برای خاطره ، لایق ترین تویی
آنجا که عشق ، نام تو را قاب می کند
یخ های چشم فلسفه را آب می کند !
آنجا که علم ، پنجه به دیوار می کشد
از جهل خویش ، ناز نمودار می کشد !
آنجا که مرگ ، پیش تو یک امر ساده است
سرگشته رازهای جهان ، سر گشاده است !
بهتر ، همین که ساده بگویم : امام من !
تقدیم روح پاک تو بادا ، سلام من .

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ياعلي قانون گندم مانده است
عشق روي دست مردم مانده است
ياعلي نام تو طوفان مي كند
مرگ را هرشب پريشان مي كند
كعبه ديوارش به نامت باز شد
(ياعلي گفتيم و عشق آغاز شد)1



اين هم غزلي عاشقانه تقديم همه شما

تنظيم كن با گردش چشمت زمين را
بر هم بزن دنياي هر خانه نشين را
يا منتشر كن خنده را در روزگارم
يا لااقل كم كن كمي چين از جبين را
آرام كن اين باد را با عطر گيسو
محكم بكن بر اسب طوفان بند زين را
من كدخداي ِ روستاي ِ خالي ِ دل
با خود ببر اين مانده در خود ...كمترين را
در ازدحام سنگ ها درگير هستم
يك گوشه چشمي كن تو اين تنها ترين را

مجتبي اصغري فرزقي- مشهد

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

قطعه ی غدیر
قطعه ی غدیر



آخرین حج رسول انجام شد

آمد و گردید مهمان در غدیر

با هزاران کاروانی مصطفی

کرد منزل در بیابان در غدیر

تا کند ابلاغ ،فرمان ِ خدا

بر همه جمع مسلمان در غدیر

رفت بر منبر کنار ِ او علی

آسمان شد نورباران درغدیر

گفت،بعد از من علی مولا بود

چهره ها گردید شادان درغدیر

گفت اکملت لکم الیوم دین

با علی بستند پیمان در غدیر

اشک شوق آمد به چشم مومنین

دیده گریان،چهره خندان،درغدیر

مسلمین جام از غدیر خم زدند

از زلال ِنور ایمان در غدیر

هجده ی ذی الحجه مانده چون گلی

بر سر ِ خار ِمغیلان در غدیر

بعد ِچندین قرن ازحج الوداع

روح دین جاری است،چون جان در غدیر

مانده هم ،خاکستری آیاهنوز

در اجاق سرد بی جان در غدیر؟

ای «رها»عید ِ«غدیرخم» بود

یادگار عهد و پیمان در غدیر

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مستـــــیم وسرخوشــــیم وغزل پرداز
از بـــــــــــاده ی غریب غدیر امروز
مطرب حدیث عشـــق وطرب سر کن
بعد از نــــبی علــی است امیر امروز
*****
از باده الســـــــت نه این مستی است
این مستی از شراب کدام عشق است ؟
رخســــــــــــار دلبران همه آتشگون
دلها مگـــــر خراب کدام عشق است؟
****
گلواژه ها به دشـــت جنون گلگون
بی خویشــــــــــتن،غزالِ تغزل ها
گویی سرشـــته، دست کسی امروز
بوی خــــــــدا به گیسوی سنبل ها
*****
خمخانه شـــد غدیر وولایت ،می
هستی شد ازولای علی سر مست
پیوست آســـــمان به زمین انگار
دست نبی چو برد فراز آن دست
*****
اینک بهار رُستن و رَستن هاست
این مژده ام ســـحر زسروش آمد
فرصت شــــــمار مستی وشیدایی
مولای عــــــــشق باده فروش آمد
****
این باده جز هدایت ورحمت نیست
این گلشن از گلاب وگل آکنده است
تاریخ بـــــــا ولای علی جاریست
هستی به اشتیــــــاق علی زنده است
***
جای درنگ نیـــــست در این سودا
پیمانه زن محبت احمـــــــــــــــد را
ساقی می از سبوی ولایــــــت بخش
مطرب بخوان سرود محمــــــــــد را

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

هاجر دو قطره اشک... نمی ریزد! فرمان اوست -دوستِ ابراهیم-

درگاه او فراتر از این داغ است.دل آن اوست -دوستِ ابراهیم-



او چشمه زیر پای تو جوشانده است، مارا به این دیار خودش خوانده است

حالا جوان شدی و سر و قلبت ،قربان اوست -دوستِ ابراهیم-



من کیستم که اشک بریزم... نه! دست تورا به دست پدر دادم

ای کاش خوانده بود کنیزش را،جان جان اوست -دوستِ ابراهیم-



دلواپس سلامتی ات بودم.یک عمر وقف راحتی ات بودم

شکر خدا که حاصل عمر من،ایمان توست یاورِ ابراهیم!



من سر بلند تر شدم اسماعیل ،وقتی سر بلند تو را دیدم

مادر فدای توست به قربانگاه قربان توست یاورِ ابراهیم!



برگشته اند؟! شکر! چه می بینی؟ این میش سر بریده جواب چیست؟

یعنی خدا شنیده دعایت را ، بی اشک و آه هاجرِ ابراهیم؟!



سبحان رب... چشمه زمزم کو؟ باید وضو گرفت و نمازی خواند

عید است عید معجزه قربان، عید وفا و باورِ ابراهیم

هاجر بخند عید مبارک باد
این هدیه حمید مبارک باد


نغمه مستشارنظامی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

برای تهنیت آن یار با وفا امروز

زدردر امد چون هدهد سبا امروز

گشود اناب گوهر فشان و خنده کنان

پس از سلام به من داد مژده ها امروز

که ای به درد و غصه و مبتلا برخیز

که بهر درد تو اورده ام دوا امروز

بنوش جامی از خم وال من والاه

زدست سید سالار انبیا امروز

دوباره حق در رحمت به روی خلق گشود

برای خاطر سلطان اولیا امروز

با هر بار خدا ی مصطفی به خم غدیر

گرفت جشنی از بهر مرتضی امروز

به حکم محکم حق نصب شد در ان صحرا

بجای ختم رسل ختم اوصیا امروز

جهان پیر تو گفتی دوباره گشت جوان

زیمن مقدم سر دار لا فتی امروز

زبعد احمد مرسل به گلشن توحید

علی به حکم حق گشت ناخدا امروز

خدای گفت یدالاه فوق ایدیهم

رسول او پی اثبات مدعا امروز

بروی دست علی را گرفت و ثابت کرد

که هست دست خدا فوق دستها امروز

ادای حجت قولی نمود بعد از فعل

بمدح صاحب دیهیم انما امروز

که اینگروه بدانید از صغیر و کبیر

علیست ایینه ذات کبریا امروز

بهر کسی که منم والی و منم مولا

علیست والی و مولا مقتدا امروز

امیر اوست بهر مومن و ید قدرت

بقد و قامت او دوخت این قبا امروز

چو دوستی خداوند دوستی علی

فریضه شد به همه خلق ما سوی امروز

کمال یافت ز اکملت دینکم اسلام

تمام نعمت حق گشت بر شما امرو

 

شاعر : حميد كريمي

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

ای نگار روحانی خیز و پرده بالا زن

در سرادق لاهوت کوس لا و الاّ زن

در ترانه مـعنی دم ز سـرّ مولا زن

وانکه از غــدیر خــم باده تولاّ زن

تا ز خود شوی بیرون زین شراب روحانی

در خم غدیر امروز باده ای به جوش آمد

کـز صفــای او روشـن جــان بـاده نــوش آمــد

وان مــبشّر رحــمت بـاز در خـروش آمد

کان صنم که از عشاق برده عقل و هوش آمد

با هیولی توحید در لباس انسانی

عقل و وهم کی سنجد اوج کبریایش را

جان و دل چه سان گویند مدحت و ثنایش را

گــر رضای حق جویی رو بجو رضایش را

هــرکــه در دل افـــزود رأیـــت ولایــــش را

همچو خواجه بتواند دم زد از مسلمانی

 

 

ملک الشعرای بهار

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

قطره ای بودم وچکیده شدم

سمت دریای تو کشیده شدم

بارهاست سنگ عاشقی خوردم

باز اطراف عشق دیده شدم

اشهدصبح وظهروشام توام

کز روی ماذنه شنیده شدم

تا که وحی ترا به شانه نهم

مثل جبیریل آفریده شدم

از درخت ولایت طوبی

مثل یک سیب سرخ چیده شدم

چارده قرن من نمک زادم

از اهالی حیدر آبادم

آب پیدا شده نگاه کنید

چشمه دریا شده نگاه کنید

وقت وقت نزول دادن من ...

...کنت مولاه شده نگاه کنید

تا دوباره همه طواف کنند

کعبه ای پا شده نگاه کنید

پسر حضرت ابی طالب

شاه دنیا شده نگاه کنید

کوری چشم های آن سه نفر

علی آقا شده نگاه کنید

یاعلی یاابالحسن ای شاه

اشهدانک ولی الله

به نگاهت کمی نقاب بده

فرصتی هم به آفتاب بده

تا رطب های من شود باده

نخل جان مرا شراب بده

کمی از زیر پای سجاده ات

تا شود تربتم تراب بده

از خودت از بیان شرح خودت

دست پیغمبران کتاب بده

تا که امشب جهان فدات شود

به جهان حق انتخاب بده

ای بزرگ شگفت ناپیدا

ای امیر شریف بی همتا

آفتاب عشیره ی مجنون

قبله گاه قبیله ی لیلا

پادشاه حجاز ونان بر دوش

زخمی بار کیسه ای خرما

ما کجا وزیارتت خورشید

تو کجا و کوچه های این دنیا

تندتر میزند به نام شما

تبش قلب حضرت زهرا

نام تو فتح باب پیغمبر

در حوالی لیله الاسرا

نام تو نیل می شکافد باز

نام تو زهره میدرد هرجا

نام تو میشود رجز وقتی

تیغ عباس میکند غوغا

مادرم گفت جای لالائی

تا که خیزم به نام تو برپا

ذکری از والی الولی گفتم

راه افتادم وعلی گفتم

خواست حق آنچه میدمد گردد

چهره ات جلوه ی احد گردد

خواست حق تا که در احد آئی

که شرف با تو مستند گردد

خواست حق تا که طاق ابرویت

قبله ی جان الی الابد گردد

یاد تو ذکر موج دریاهاست

لحظه هائی که جزر ومد گردد

رد پای تو را نمی یابم

عرش حتی اگر رصد گردد

مرتضی مرتضی ست در همه حال

گرجهان جمله عبدود گردد

نفسی ده سینجلی گوییم

صدو ده بار یا علی گوییم

گردوخاکی میان میدان است

رزم گاهی دوباره حیران است

ابروانی کمی گره خورده

لحظه ها لحظه های طوفان است

ماندن اینجاچقدر ناممکن

مردن اینجا چقدر آسان است

لشگری را به خویش پیچانده

ذوالفقاری که گرم جولان است

حول روز قیامت آمده است

یا نه شیرخدا رجز خوان است

دستمال نبرد خود را بست

یعنی این کوه گرم طغیان است

هیبتش کوه را زمین زده ست

هر سپاهی از آن پریشان است

پهلوان پروری که می بینی

از نژاد امین رضوان است

این که پیچیده لافتی باشد

بانک تکبیر از خدا باشد

حب حیدر بود اساس نماز

عجلوا بالصلوه قبل الفوت

مهر او مایه ی حیات همه

عجلوا بالحیوه قبل الموت

بس بود واژه های تکراری

مدح خوانم ز بهر نوکر تو

مرده راجان تازه می بخشد

خاک پای غلام و قنبر تو

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

يا هوالآخر و هو الاول

مینویسم غدیر از اول

از سراج المنیر از اول

تو همان مستجار هستی و من

من همان مستجیر از اول

دل به بیگانه ای نبستم من

بر تو بودم اسیر از اول

پدر خاک حضرت افلاک

همنشین فقیر از اول

سفره ی تو ندید عمری جز

نمک و نان و شیر از اول

از تو من را گناه دورم کرد

دست من را بگیر از اول

گرچه روز غدیر امضا شد

بودی آقا امیر از اول

 

 

با ولای توام تا آخر

همه پای توام تا آخر

 

 

می شود غرق آفتاب شدن

سر به یک ثانیه شراب شدن

صد و ده سال از شراب نجف

میشود خورد تا خراب شدن

بس که بخشیدی از کرم چه کنم ؟

ما به غیر از خجالت آب شدن

ما نداریم حاجتی غیر از

خاک نعلین بوتراب شدن

در دعاهای ما بحق علی است

شرط اصلی مستجاب شدن

 

 

چون غدیر است هو علی صد و ده

لعنت ما برای سیصد و ده

 

 

ای یدالله فوق ایدیهم

اسد الله فوق ایدیهم

در قنوت شبت خدا می گفت

دست دلخواه فوق ایدیهم

روی دست پیمبری یعنی

ولی الله فوق ایدیهم

 

 

چشم بد دور از تو می ماند

فاطمه وان یکاد می خواند

 

 

پر محیاست بام می خواهند

این خلایق امام می خواهند

روی بال پیمبر باران

دست ها التیام می خواهند

قرن ها ميشود تمام بشر

از ولایت پیام می خواهند

این جماعت کنار ایوانت

یک جواب سلام می خواهند

پس مزن گوشه ای مرا آقا

که سلاطین غلام می خواهند

بیت ها در غدیر بی تابند

همه ختم الکلام می خواهند

 

 

یا علی یا ابالحسن یا هو

وحده لا امیر الا هو

 

 

پای عشقت جگر تراشیدن

بعد از احرام سر تراشیدن

ما همه محرم توایم آقا

کعبه را با نظر تراشیدن

دل ما با ولا درست شده

دل نگو که گوهر تراشیدن

دو علی در میان صورت من

با تمام هنر تراشیدن

یک شبه جبرییل می سازد

دست تو وقت پر تراشیدن

 

 

خاک ما از نجف سرشته شده

نوکرت جان به کف سرشته شده

 

 

سجده ی بی شمار می کردی

تا سحر ذکر یار می کردی

تو امیر دو عالمی به تنت

جامه ی وصله دار می کردی

بانی سفره های افلاکی

نان جو اختیار می کردی

خانه ات ساده بود مثل خودت

از تجمل فرار می کردی

تا به زهرا سلام می دادی

دل او را بهار می کردی

او به تو افتخار می کرد و

تو به او افتخار می کردی

 

 

السلام ای امام آقا جان

یا ابانا سلام بابا جان

 

 

ما همه در حرم بزرگ شدیم

با ولا مرد و زن بزرگ شدیم

اگر امروز آبرو داریم

با علی داشتن بزرگ شدیم

وطن ما نجف بود اینجا

همه دور از وطن بزرگ شدیم

ذره اما به یمن نوکریت

بین هر انجمن بزرگ شدیم

ما قبیله قبیله نسل به نسل

بین سینه زدن بزرگ شدیم

با غلامی خانواده ی تو

با حسین و حسن بزرگ شدیم

 

 

لب گودال خم تو شاه هستی

یاد گودال قتلگاه هستی

 

 

کینه ها از غدیر افزون شد

از تب نیزه دشت هامون شد

با لب تشنه گفت یا علی مددی

دهنش ناگهان پر از خون شد

خواهرت را به قصد کشت زدند

تازیانه غلاف گلگون شد

خواهرش یک طرف خودش یک سو

شمر از قتلگاه بیرون شد

 

 

در دلم شور ماتمت آقا

بی قرار محرمت آقا

(جواد پرچمي)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

باید که با عرش خداوندی طرف شد

وقتش شده تا عازم شهر نجف شد

هر کس ولایت را به فرزندش نیاموخت

فرزند او در دین و دنیا ناخلف شد

هر دشت و دریا بی نگاه لطف مولا

مثل بیابان خشک و بی آب و علف شد

دور حرم عاشق فراوان و زیاد است

باید کلافی آورم باید به صف شد

خوب است اینکه بعد مستی و زیارت

بعد از نجف هم راهی وادی طف شد

آنجا که وقتی حرمله دست به کمان شد

حلقوم طفل کوچکی او را هدف شد

از گوش تا گوش علی را پاره کردند

آخر به روی دست بابایش تلف شد

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

آفتاب ظهر روزهجدهم

ديد ساقي ايستاده پاي خم

باخدايش عشق بازي مي كند

صحبت ازافشاي رازي مي كند

كيست اين ساقي رسول خاتم است

صاحب تفسيراسم اعظم است

دورتادورسرش خيل ملك

درطواف او تمام نه فلك

جبريل اين بار جور ديگري است

بحث اتمام ره پيغمبري است

وقت تكميل رسالت آمده

گاه تنزيل ولايت آمده

تالب پيك الهي باز شد

شرح صدر مصطفي آغاز شد

در كناربركه بار انداختند

منبربالابلندي ساختند

با جلال وعزت پيغمبري

باشكوه واقتدارديگري

رفت تاپايان رساندراه را

سازد آگه بنده ی گمراه را

ير جهاز اشتران قد راست كرد

خطبه اش رااين چنين آغازكرد

ايها الناس اي مسلمانان خموش

وحي منزل را فرا داريد گوش

ايها الحجاج حج كامل کنید

روي برحق پشت برباطل كنيد

ايهالناس اين منم ختم رسل

صاحب نور رسالت عقل كل

من رسول ا... اعظم احمدم

تاج مخلوقات حي سرمدم

آمدم تا خير را نازل كنم

راه كل انبياء كامل كنم

اينكه دستش روي دستان من است

نفس قدسي من وجان من است

اين علي با شد امام المتقين

شيرميدان ها، بوارالكافرين

دست بوس محضرش روح الامين

دست پنهان خدا در آستين

مظهرعين اليقين حق اليقين

بهترين مخلوق رب العالمين

اين علي فاروق حق و باطل است

هركه رو گرداند از او جاهل است

اين علي بر شانه هايم پا گذاشت

ذره اي ترديد در قلبش نداشت

برفراز شانه هايم تانشست

همچو ابراهيم بت ها راشكست

لنگر هفت آسمان حيدر بود

مقتداي انس و جان حيدر بود

صاحب تيغ دودم تنها علي است

محرم صاحب حرم تنها علي است

هم بود يار و انيس فرشيم

هم بودخلوت نشين عرشيم

جزعلي نفس رسول ا... كيست

صورت انساني  ا... كيست

مادوتا يك روح در دو پيكريم

شاهكار دست حي داوريم

مادوتا منشق ز نور مطلقیم

دست حق باماست ماهم باحقيم

اولين مردمسلمان است علي

اولين قاري قرآن است علي

حال تكليفم ادا بايد شود

صحبت از سر خدا بايد شود

هركه رامن مقتدا و رهبرم

او شهادت مي دهم پيغمبرم

هركه را مولاي بي همتا نبي است

بعداز اين مولاي او تنها عليست

شد ولي اولين و آخرين

حضرت حيدرامير المؤمنين

آي مردم نيت قربت كنيد

با وصي مصطفي بيعت كنيد

آي مردم گفته ی رب كريم

بشنويد... هذا صراط المستقيم

هر كه شك بر او نمايدكافراست

منكراو منكرپيغمبر است

هركه بر گرداند از او روي خويش

آتش قهرخدا دارد به پيش

اي خدا با دوستانش دوست باش

ياور هركس كه يار اوست باش

اي خدا دارو ندارمن عليست

يارصاحب اقتدارمن عليست

آنچه بايد مصطفي مي گفت گفت

يرهمه خلق خدا مي گفت گفت

جملگي دست دعا برداشتند

ليك درسر فتنه هاي داشتند

از سر شانه عبا انداختند

اهل كينه رنگ خود را باختند

روي لب گفتند بخیِ ياعلي

زيرلب گفتند حرفي باعلي

حال بر دست پيعمبرشاد باش

بعداز آن آماده بيداد باش

آنكه اول بهر بيعت مي دويد

نقشه ی قتل پيغمبر را كشيد

عقده بدرو احد ابراز شد

فتنه اي با نام دين آغاز شد

وقت آن شد تا سوابق روشود

روي اصلي منافق روشود

مردم از راه حقيقت گم شدند

شاخه هاي گل همه هيزم شدند

دربهشت قرب احمد آمدند

درميان خانه زهرا را زدند

دستهايی كه به روي دست بود

خالق هستي هرچه هست بود

باعمامه دورگردن بسته شد

امت واحد هزاران دسته شد

ناله زهراي ا طهر مي رسيد

خويش را دنبال حيدر مي كشيد

بوسگاه مصطفي آتش گرفت

فاطمه سرتا به پا آتش گرفت

چادري كه برتر از سجاده بود

زير پاي اينو آن افتاده بود

فاطمه مي گفت بابا مي زدند

مرتضی مي گفت زهرا مي زدند

عاقبت هم فضه او را جمع كرد

زير چادر ماجرا را جمع كرد

شاعر: قاسم نعمتي

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

رضا رسول زاده

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

ما عاشقیم و طالب دیدار دلبریم

ما شیعه ایم و نوکر مولای قنبریم

حتی اگر که شهپر جبریل مان دهند

غیر از نجف به هیچ هوایی نمی پریم

مثل علی رفیق صمیمی نیافتیم

ما حرف دل به محضر دلدار می بریم

در قلب ما محبت او موج می زند

ما از قدیم سائل در گاه حیدریم

ما را فدائیان ولایت نوشته اند

ما باده نوش از کف ساقی کوثریم

ما بی علی ز راه هدی دور می شدیم

حیدر نبود ما ز خدا دور می شدیم

روزی که مست از می قالوا بلی شدیم

از سر سپردگان امیر ولا شدیم

گفتند هر کجا به علی اقتدا کنید

زآن روز پیروان شه لا فتی شدیم

ما را گدای خانه ی حیدر رقم زدند

دیدیم پادشاه به ارض و سما شدیم

روز ازل که نور جمالش طلوع کرد

ما روبرو به مظهر شمس الضحی شدیم

دنیا برو که با تو دگر قهر کرده ایم

حالا که خاک مَقدم مشکل گشا شدیم

از سینه جز به نام علی غم نمی رود

آن کس که حیدری ست، جهنم نمی رود

شیر خدا و شیر رسول این علی بود

دلداده و عزیز بتول این علی بود

آن کس که حق برای شناساندنش به خلق

قرآن خود نموده نزول این علی بود

آن کس که بی ولایت او حق ز بندگان

اعمالشان نکرده قبول این علی بود

آن کس که بی محبت او در ره سلوک

کس معرفت نکرده حصول این علی بود

آن کس که در شناخت کنه وجود او

غرق تحیراند عقول این علی بود

آن کس که پیش پای جمال منورش

خورشید هم نموده افول این علی بود

پا منبری مصحف ناب علی شدیم

او شد ابو تراب و تراب علی شدیم

حیدر امیر ماست بجز او امیر نیست

یکتاست مرتضی و برایش نظیر نیست

هر جا نگاه کرده ام از شرق تا به غرب

یک دل ندیده ام که به زلفش اسیر نیست

سائل برو به حلقه ی بیت الولا بزن

جز یار ما کسی به جهان دستگیر نیست

اصل کلام اطاعت امر پیمبر است

هر کس مطیع نیست، یقینا بصیر نیست

گفتا نبی : امام شما بعد من علی ست

جز این سخن به مجمع روز غدیر نیست

هرکس که سر به پای علی خم نمی کند...

...بیعت نمی کند، به جهنم نمی کند

جایی بجز سرای علی سر نمی زنیم

جز بار گاه قدسی او در نمی زنیم

ما آبرو به لطف علی کسب کرده ایم

روی نیاز بر کس دیگر نمی زنیم

خط و نشان عشق کشیدیم بر جبین

تا پای مرگ جز دم از حیدر نمی زنیم

دنیا برای شیعه کشی کرده قد علم

نقش خطا به صفحه ی باور نمی زنیم

ما منحرف ز راه ولایت نمی شویم

ما دست جز به دامن رهبر نمی زنیم

گمراه کی شویم ؟ که تا حق، مسیر علی ست

مولا علی و عشق علی و امیر علی ست

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

اگر چـه عید فطـر و عید قـربان

به نـزد مسلمین عیـد کبـیر است
و لیـکن بـر اسـاس نصّ قـرآن 
کمال دین ما« عید غدیر » است

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  8:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها