0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دین‌پرور علی است
ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌مر علی است
ت تبارك تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغ‌آور خسرو مستغنی از لشگر علی است
ث ثری مقدم ثریا متكا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات كبریا مظهر علی است
ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است
ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاكم حكم اللهی حیه در حیدر علی است
خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شكار
خسرو ملك ولایت خلق را رهبر علی است
د داماد نبی دست خدا دارای دین  
داعی ایجاد موجودات از داور علی است
ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است
ر رفیع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی كوثر علی است
ز زبر دست و زكی و زاهد و زهد آفرین
زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است
س سعید و سید و سرور سلونی انتساب
سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است
ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف
شمع ایوان هدایت شافع محشر علی اس
ص صدیق و صبور و صالح و صاحب كرم        
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است
ض ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر
ضاربی كز ضربش المضروب لایخبر علی است
ط طبیب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب
طاق نه كاخ مطبق طرح را لنگر علی است
ظ ظهیر ملك و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اكبر علی است
ع عین‌الله و علی جاه و علام الغیوب
عالم علم علی الاشیا ز خشك و تر علی است
غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین
غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علی است
ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم
فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است
ق قلب عالم امكان قسیم خلد و نار
قاضی روز قیامت خواجه‌ی قنبر علی است
ك كنز علم ماكان و علوم مایكون    
كاشف سر و علن از اكبر و اصغر علی است
ل لطفش شامل احوال كل ما خلق
لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است
م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف وز انجیل را مصداق و المصدر علی است
ن نظام نه فلك از نام نیكش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است
و واجب منزلت ممكن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع یك سر علی است
هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است
ی یدالله فوق ایدیهم یكی از مدح او
یك سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است
آدم و نوح سلیمان و خلیل بی‌خلل
موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است
جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی
می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است
گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر
یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

على اى هماى رحمت! تو چه آیتى خدا را
كه به ما سوى فكندى، همه سایه هما را
دل اگر خداشناسى، همه در رخ على بین
به على شناختم من، به خدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم، اثر از فنا نماند
چو على گرفته باشد، سر چشمه بقا را
مگر اى سحاب رحمت، تو ببارى، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوى را
برو اى گداى مسكین، در خانه على زن
كه نگین پادشاهى، دهد از كرم گدا را
به جز از على كه گوید، به پسر كه قاتل من
چو اسیر توست اكنون، به اسیر كن مدارا
به جز از على كه آرد، پسرى ابوالعجایب
كه علم كند به عالم، شهداى كربلا را
چو به دوست عهد بندد، ز میان پاكبازان
چو على كه مى‏تواند، كه به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیرم، چه گویم، شه ملك لافتى را
به دو چشم خون‌فشانم، هله‏اى نسیم رحمت !
كه زكوى او غبارى، به من آرتوتیا را
به امید آن كه شاید، برسد به خاك پایت
چه پیامها كه دادم، همه سوز دل صبا را
چو تویى قضاى گردان، به دعاى مستمندان
كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو ناى هر دم، ز نواى شوق او دم
كه لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب درین امیدم، كه نسیم صبحگاهى
به پیام آشنایى، بنوازد آشنا را »
ز نواى مرغ یا حق، بشنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن، چه خوش است «شهریارا»!

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

در غدير خم , طلوع نور بود ----- خم , تجلى گاه , کوه طور بود
کاروانى شد, مقيم آن زمين ----- کاروان سالار, ختم المرسلين
غرق شادى , جمله افلاکيان ----- خرم و سرمست خيل خاکيان
جبرئيل آورد, پيغام از خدا ----- بر حبيب او, رسول مصطفى ص
گفت آوردم , به فرمان کريم ----- بهر تو اينک پيامى بس عظيم
امتت را آگه از اين راز کن ----- عقده از کار دو عالم باز کن
داد فرمان خاتم پيغمبران ----- تا به پا شد, منبرى در آن مکان
بر فراز منبر آن , والا مقام ----- کرد حجت بر مسلمانان تمام
گفت پيغمبرص که بعد از من على ----- رهبر خلق و امام است و ولى
پس بخوانيد اى قدح نوشان خم ----- آيه اليوم اکملت لکم
خانه زاد خانه امن خدا ----- شد وصى و جانشين مصطفى
خانه زاد کعبه نورى منجلى است ----- کعبه دلهاى مشتاقان على است
خانه زاد کعبه بر دوشش به شب ----- مى برد شام يتيمان عرب
تا مبادا کودکى بى نان و آب ----- سر نهد بر بستر و بالين خواب

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ولايتش كه در غدير شد فريضه امم‏
حديثى از قديم بود ثبت دفتر قدم
كه زد قلم به لوح قلب سيد امم رقم‏
مكمل شريعت آمد و متمم نعم
شد اختيار دين به دست صاحب اختيار من

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ملتهب در كنار يك بركه‏
روح تاريخ پير منتظر است
دست خورشيد تا نهد در دست‏
آسمان در غدير منتظر است
بر سر آسمانى آن ظهر
آيه‏هاى شكوه نازل شد
مژده دادند آيه‏هاى شكوه‏
دين احمد تمام و كامل شد

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست
مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست
مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست
مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست
مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست
مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست
مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست
مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست
مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست 
اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست
بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست
مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست
هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست
بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست 
ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست
بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست
گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست
*** مصطفی باد کوبه ای هزاوه ای(امید)***

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

این صدای گرد و خاک بال کیست؟
این تلاطم های موج یال کیست؟
اولین بار است میخواند سرود!!
آخرین بار است می آید فرود
آمد و شوقی شد و در سینه ریخت
برسرم بارانی از آئینه ریخت
بند تسبیحم برایش دانه شد
مسجد قلبم کبوترخانه شد
آیه ای آورده سنگین و ثـقیل
زیر این آیه تلف شد جبرئیل
آیه ای از حضرت قدوس خم
شیعیان ، الیوم اکملت لکم
....
آیه ای آورد و خود پرواز کرد
باب عشق و عاشقی را باز کرد
آیه اش ظرفیت سی جزء بود
وه که هم اعجاز و هم ایجاز کرد
می شود با گفتن یک واژه اش
یک صد و ده مرتبه اعجاز کرد
می شود با خواندنش جبریل شد
سینه ی هفت آسمان را باز کرد
گفت باید از همین ساعت به بعد
روز را با یا علی آغاز کرد
گفت و گفت و گفت از حمد خدا
با عبارات و اشاراتی رسا
....
گفت حمد آن که باران آفرید
از کویر و ابرها نان آفرید
استجابت را شبیه آب کرد
آه را از پشت طوفان آفرید
شیعه ی خورشید ، یعنی ذره را
آفرید اما فراوان آفرید
از نکاح اسم رحمن و رحیم
طفل اقیانوس امکان آفرید
بعد از آن که شانه ای بر باد داد
حال دریا را پریشان آفرید
خود نمایی کرد بر جن و ملک
حیدری از جنس انسان آفرید
....
سایه را دنباله ی خورشید کرد
نور را بر ذره ها تأکید کرد
گفت زین پس هر کسی دارد نیاز
سوی حیدر پهن سازد جانماز
هر که را من قبله بودم تا به حال
کعبه اش باشد علی ، تم المقال
ابن که دستم منبر دستش شده
این که جبرائیل هم مستش شده
روی این آئینه حق تابیده است
عکس تجریدی خود را دیده است
حرف حق را می زند آئینه وش
با لب شمشیر تیز و مخلصش
دستهایش بوی خیبر میدهد
خستگی را از همه پر میدهد
منبری از خطبه های ناب خواند
در غدیر اسم علی را آب خواند
السلام ای آب دریای صمد
ای زلال قل هو الله احد
ای که میگردی شبیه انبیا
بر هدایت کردن قومت، بیا
ای رسول مردم آئینه ها
بعثت غارت، حرای سینه ها
ای به بالای جهاز اشتران
شأن تو بالاست در بالا بمان
از تو می ریزد صفات کبریا
ذات تو ممسوس ذات کبریا
نردبان وصف تو بی انتها
پله ی این نردبان سوی خدا
چون تکلم میکنی موسائی ام
تا که خلقم میکنی عیسا ئی ام
جت دردم، کشتی نوحت کجاست؟
جسم سردم، گرمی روحت کجاست؟
ای مسیح دردهای لاعلاج
ما همه دردیم ، ظرف احتیاج
ما همه زخم یتیم کوچکیم
کن مدارا با همه ، ما کودکیم
ما نسیم ذکر تقدیس توائیم
حاجیان فصل تندیس توأئیم
کوچه را میگردی و طی میکنی
کوزه را ظرفیت می میکنی
روی دوشت کیسه ی خرما و نان
میروی در کوچه ها دامن کشان
کیسه نه دل میبری بر روی دوش
شیعه هستم شیعه ی خرما فروش
ای یفیدی ای کبودی ای بنفش
ای به چشم پای سلمان ، جای کفش
ای به هر گام تو صدها التماس
کیسه بر دوش سحر ای ناشناس
ما همه مدیون شمشیر توئیم
تشته ی نان جو و شیر توئیم
بیعت گیجیم ما را راه بر
با خودت تا اشتهای چاه بر
***شیخ رضا جعفری ،  برگرفته از وبلاگ سواد آینه***

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ولایت چیست ؟ اصل آفرینش
کلید قفل سیر درک و بینش
ولایت چیست ؟تحصیل تعهد
صراط ما پس از ایاک نعبد
ولایت چیست ؟معراج تکامل
پی اثبات ذات پاک حق قل
ولایت علت غایی است ما را
به حمت فعل بی ماضی است ما را
ولایت آب و گل را در هم آمیخت
که از آمیختن آدم برانگیخت
ولایت نور را شد ساحل نور
که طوفانش بود در خط دستور
ولایت کوه آتش را کند گل
به ابراهیم در وقت توکل
ولایت در کف موسی عصا شد
به امر حق به شکل اژدها شد
ولایت را دم عیسی قرین است
که انفاس خوشش جان آفرین است
ولایت در ولایت گشت کامل
کز او نور هدایت گشت حاصل
ولایت جمع را تفریق دارد
که درکش سالها تحقیق دارد
ولایت رمز اثبات وجود است
ز جود او همه بود و نبود است
ولایت دشمن نامردمی هاست
یگانه رهبر سر در گمی هاست
ولایت هر که دارد غم ندارد
قوامش بیش هست و کم ندارد
ولایت یازده نور جلی بود
که پیوند تمامی با علی بود
اگر خواهی بدانی این علی کیست
ولی حق کسی غیر از علی نیست
علی حق را تجلی صفات است
امامت را چو سیم ارتباط است
به او رنگ ولایت چون ولی شد
علی مهدی شد و مهدی علی شد
به نخل دین ولایت برگ و بال است
ولایت را جهان در انتظار است
ولایت پای تا سر عدل و داد است
بشر را آخرین حکم جهاد است
ولایت کاخها را کوخ سازد
که قانون بشر منسوخ سازد
ولایت دیده ها را دیده بان است
ظهور مهدی صاحب زمان است
بشر را لطف نا محدود آید
ظهور مهدی موعود آید
ولایت معنی الله و نور است
شکوه رجعت و روز ظهور است
رسالت از ولایت گشت کامل
که هستی از کمالش گشت حاصل
ولایت خاتمیت راست خاتم
که ختم خاتمیت هست خاتم
دگرگونی اگر عالم پذ یرد
ره خاتم از آن خاتم بگیرد
***ژولیده نیشابوری***

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟
کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟
صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟
چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:‌کسی دستگیر می‌آید
کسی بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر می‌آید
کسی که به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی که به نرمی موج حریر می‌آید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر می‌آید
خبر دهید به یاران:‌دوباره از بیشه
صدای زنده یک شرزه شیر می‌آید
خم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی
به آبیاری خاک کویر می‌آید
کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد
کسی دوباره سراغ فقیر می‌اید
کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های سبک
کسی که مرگ به چشمش حقیر می‌آید
غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب
کسی سراغ من گوشه گیر می‌آید
کسی به کلبه شاعر، به کلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر می‌آید
شبیه چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیه آینه روشن ضمیر می‌آید
علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رود سر به زیر می‌آید
شبیه آیه قرآن نمی‌توان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟
مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر می‌آید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر می‌آید
بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید...
***مرتضی امیری اسفندقه*** 

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

 آهنگ غدیر از دل خم بر گوش است

سرمست کنار قدحی می نوش است

چون بوی ولایت علی می آید

احمد بنگر که حیدرش بر دوش است

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را
چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را
دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد
چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را
و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت
تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را
عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد
تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را
پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»
تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را
عطر «من كنتُ...» و غوغاي «علي مولاه»
قافله قافله راند اين همه كوشيدن را

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

يا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همى
بأبى أنت و أمّى
گوئيا هيچ نه همى به دلم بوده، نه غمى
بأبى أنت و أمّى
منكر عيد غدير خم و آن خطبه و تنزيل
كر و كور است و عرازيل
با كر و كور چه عيد و چه غديرى و چه خمى
بأبى أنت و أمّى

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

من تشنه جان را بیا ای امیر

شرابی بنوشان زخم غدیر

که تا جان جانم پر از می شود

درون خالی از غیر چون نی شود

چو نی گشتم آنگه طوافی کنم

به پا شورشی نینوائی کنم

که نی را بود نینوائی نسب

اگر ناله دارد نباشد عجب

پس از ماجراهای دشت بلا

عجب شعله خیز است نی را نوا

چرا درد می بارد از نای نی

که این آتش انداخت در جان وی؟

***

غدیر هدیه نور از خدای پیغمبر

غدیر آینه دار علی ولی الله است

غدیر عید همه عمر با علی بودن

غدیر نقش ولای علی به سینه ماست

غدیر روشنی چشم پیروان علی است

غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض

غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست

غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش

غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست

هنوز از دل تفتیده غدیر

بلند صدای مدح علی با نوای روح افزاست

هنوز ناله اکملت دینکم گوید

هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست

که هر که را که پیمبر منم علی مولاست

علی علیم و علی عالم و علی اعلاست

علی ولی و علی والی و علی والاست

علی است حق و حقیقت به دور او گردد

علی است عدل و عدالت به خط او پویاست

علی است حج و علی کعبه و علی زمزم

علی صفا و علی مروه و علی بطحاست

علی صرط و علی محشر و علی میزان

عل بهشت و علی کوثر و علی طوباست

علی اذان و اقامه علی رکوع و سجود

علی قیام و قعود و علی سلام و دعاست

علی محمد و یاسین و قدر و کوثر و نور

علی مزمل و اللیل ویوسف و طاهاست

علی به قول محمد (ص) در مدینه علم

زدر در آی که راه خطا همیشه خطاست

حدیث منزله را زعلی بگیر و به خلق بگو

مخالف هارون مخالف موسی است

حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد

به آب زر بنویسم اگر رواست روا

تو گوئی آنچه دو گوشم بود به گفته او

که گفت خصم علی کافر است یا زنسل زناست

خدا گواست پی دشمن علی نروم

حلال زاده رهش از حرام زاده جداست

چگونه قاتل زهرا امام خلق شود

مدینه مرده شرف نیست یا علی تنهاست

چگونه غیر علی را امام خود دانم

که او سرا پا آئینه رسول خداست

مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست

بهشت من همه در خلوت علی پیداست

جهنم است بهشتی که بی علی باشد

جحیم با رخ نورانی علی زیباست

 

***

می خواستم شعری بگویم

تا پر کنی از باده کوثر سبویم

می خواستم از اوج پروازت بگویم

ای نازنین من ، من از نازت بگویم

می خواستم از نرگس مستت بگویم

از بوسه های عشق بر دستت بگویم

می خواستم یک شمه از کارت بگویم

مهر درخشان از شب تارت بگویم

یکباره عقل خفته ام بیدار گردید

مدح تو ای مولای من دشوار گردید

دیدم که از وصف تو گفتن ناتوانم

مثل غباری پیش راه آسمانم

دیدم که تو از ما سوی الله هم سوائی

دیدم تو عبدی لیک مانند خدائی

تو از حریر نوری و من جنس خاکم

خورشید رحمت بی عنایاتت هلاکم

ترسیدم از نور رخ تو کور گردم

موسای سر در گم به کوه طور گردم

عقلم نهیبم زد که ای مسکین کجائی

گفتا که بس کن بی مروت بی حیائی

در این خیال واهی خود راه بستم

در انتظار توبه در راهت نشستم

گفتم که بر دامانت امشب سر گذارم

گردن به زیر بوسه خنجر گذارم

تا ذوالفقار تو ببوسد گردنم را

در خون کشاند تیغ عشق تو تنم را

بگذار امشب با دلت همسایه باشم

گر چه کویرم لیک زیر سایه باشم

ای چلچراغ عشق روشن کن دلم را

ای باغبان باغ گلشن کن دلم را

ای بوتراب عشق خاکی بر سرم کن

اول گلم کن بعد از آن هم پرپرم کن

ای حیدر پردرد امشب باورم کن

در این غریبی آشنا با کوثرم کن

بگذار تا با عشق کوثر خو بگیرم

هر چند خارم از گل تو بو بگیرم

بگذار باشم روی آن چادر غباری

بخشد مگر زهرا به عبدش اعتباری

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

عمریست که دم به دم علی می گویم

در حال نشاط و غم علی می گویم

یک عمر علی گفتم و اانشاءالله

تا آخر عمر هم علی می گویم

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

اگرنیکو سرشتم یا که زشتم

اگر از اهل دوزخ یا بهشتم

زخاک قبر من چون خشت سازند

گل عشق علی روید ز خشتم

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها