0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دشت غوغا بود،غوغا بود،غوغا در غدير
موج مى‏زد سيل مردم مثل دريا در غدير
در شكوه كاروان آن روز با آهنگ زنگ‏
بى‏گمان بارى رقم مى‏خورد فردا در غدير
اى فراموشان باطل سر به پايين افكنيد
چون پيغمبر دست حق را برد بالا در غدير
حيف اما كاروان منزل به منزل مى‏گذشت‏
كاروان مى‏رفت و حق مى‏ماند تنها در غدير

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته

می‌سوزم از این عشق چو اسفند برشته

با جوهر اشك و قلم بال فرشته

بر لوح دل خسته ام این جمله نوشته

جز مهر علی در دل من خانه ندارد

"كس جای در این خانهٔ ویرانه ندارد"

ما از می مرد افكن این میكده مستیم

شادیم كه پیمانه و پیمان نشكستم

تا عشق علی هست در این میكده هستیم

پس خورده نگیرید كه ما باده پرستیم

هشدار كه نوشیدن این باده مجاز است

"المنة لله که در میکده باز است"

فهمیدم از این راز كه در كعبه شكاف است

هر جا كه بود نام ید الله مطاف است

این گفته نه بیهوده و این دم نه گزاف است

در روز جزا شیعه‌ات از نار معاف است

چون غیر علی در دو جهان هیچ ندیدند

"مردان خدا پردۀ پندار دریدند"

تا نام تو پیچید در آن شبه جزیره

شد پاك از این خاك گناهان كبیره

زد چنگ به دامان تو هر ایل و عشیره

شد ثابت و سیار در اوصاف تو خیره

جز ساقی كوثر ز كسی جام نگیریم

"ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم"

زان باده كه در روز غدیریه به خم بود

پیدای تو شد هر كه در آن حادثه گم بود

فریاد ملائك بابی انت و ام بود

زان راز كه در آیۀ اكملت لكم بود

بیتی ست امامت در این خانه تویی تو

"امروز امیر در میخانه تویی تو"

آن بازوی خیبر شكنش رفت چو بالا

با دست شریف پدر ام ابیها

دادند دو دریا چو به هم دست تولا

شد ولوله و غلغله در عرش معلا

گفتند ملائك همگی عید مبارك

این عید به هر پیرو توحید مبارك

ای عقل در اوصاف تو حیران و مردد

وصف تو نگنجیده به هفتاد مجلد

عالم همه گم گشته آن موی مجعد

محبوب ابوالقاسم محمود محمد

نامش همه جا هست بگویید كجا نیست

"كس نیست كه آشفتۀ آن زلف دو تا نیست"

هر كس كه ز حبّ تو به لب ناد علی داشت

در جام دل خویش صفایی ازلی داشت

آسودگی از شرك خفی شرك جلی داشت

گمراه نگردید هر آن كس كه ولی داشت

از نام علی كاخ ستم در خطر افتاد

"با آل علی هر كه در افتاد ور افتاد"

"تا صورت پیوند جهان بود علی بود"

یعنی هدف از عالم موجود علی بود

تسكین دل آدم و داود علی بود

از آیۀ انفاق چو مقصود علی بود

ای محو جمال تو شده صاحب خانه

"مقصود تویی كعبه و بتخانه بهانه"

ای كاش شود میثم و سلمان تو باشم

تا روز جزا دست به دامان تو باشم

در هر دو جهان ریزه خور خوان تو باشم

كافر شوم از خویش و مسلمان تو باشم

كردیم نثار قدم تو دل و دین را

"تقدیم نمودیم همان را و همین را"

افسوس كه با نام تو كردند خرافات

در دایرۀ تنگ جنایات و مكافات

یك عده پی شطح و گروهی پی طامات

در كاخ نشستند به عنوان خرابات

ما با تو نشستیم و از این قوم بریدیم

"ما چون ز دری پای كشیدیم، كشیدیم"

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

اين خم نه خم عصير باشد
اين خم،خم غدير باشد
از خم غدير مى‏كنم نوش‏
تا چون خم برآورم جوش

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

چـــنـــیــن روزی خــجــسته بی نظیر است
مـــبــــارک شـــیعــــیان عـــید غــدیر است
در این عـــیــــد ولایـــــــت گـــشــــت ثابت
عــلــی مــولاست گر چشمی بصیـر است
امـــامــــت واجــــب اســـــت بــعد از نبوت
که فـــــرمــــــان خـــــداوند کبــیــــر است
خـــلافـــــت پیــــــش مـــا مــعــنـــــــا ندارد
چـو مــــولایــــم عـــلــــی تنها امــیر است
عـــــلــی را نـیســــت در عــــالـــم نــظیری
علی بــس که شجـــاع است و دلیـر است
عــلــی بــی حدّ غــنــی و بی نـیـــاز است
کـــه دنــیـــا پــیـش چـشمانش حقیر است
چــه غــوغـا می کــنــد ذکــر تــو حــــــیــدر
هـــمـــه دلـــهــــا به حــبّ تو فــقــیـــر است
عـــلــــــی لــطـــف و کــــرم دارد فــــــــراوان
کــه هـــر قـــلبــی به عـشــق او اسیر است
"سروده : محسن زعفرانيه"

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

چـــنـــیــن روزی خــجــسته بی نظیر است
مـــبــــارک شـــیعــــیان عـــید غــدیر است
در این عـــیــــد ولایـــــــت گـــشــــت ثابت
عــلــی مــولاست گر چشمی بصیـر است
امـــامــــت واجــــب اســـــت بــعد از نبوت
که فـــــرمــــــان خـــــداوند کبــیــــر است
خـــلافـــــت پیــــــش مـــا مــعــنـــــــا ندارد
چـو مــــولایــــم عـــلــــی تنها امــیر است
عـــــلــی را نـیســــت در عــــالـــم نــظیری
علی بــس که شجـــاع است و دلیـر است
عــلــی بــی حدّ غــنــی و بی نـیـــاز است
کـــه دنــیـــا پــیـش چـشمانش حقیر است
چــه غــوغـا می کــنــد ذکــر تــو حــــــیــدر
هـــمـــه دلـــهــــا به حــبّ تو فــقــیـــر است
عـــلــــــی لــطـــف و کــــرم دارد فــــــــراوان
کــه هـــر قـــلبــی به عـشــق او اسیر است
"سروده : محسن زعفرانيه"

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

تا حاجت تمام دلم را روا کند
باید خدا به پای علی ام فدا کند
آن قدر قیمتی است فدای علی شدن
خود را فداش حضرت خیر النسا کند
شیعه شدن که آرزوی هر پیمبری است
آن رتبه است که فاطمه باید عطا کند
چه حل شود چه حل نشود مشکلات من
من راضی ام به آن چه مشکل گشا کند
آن کس که اختیار دو عالم به دست اوست
اصلاً عجیب نیست که کار خدا کند
از لا به لای خلق قیامت که می شود
بر گردن علی است که ما را سوا کند
عمری نشسته ایم به پای محبتش
فردای حشر فاطمه با ما چه ها کند؟
حتی حسین با همه ی دستگیری اش
با مهر مرتضی است به ما اعتنا کند
نیمه نگاش حضرت عباس می شود
او قادر است خلقت عباس ها کند
اهل کرم معطل خواهش نمی شوند
او حاجت نخواسته را هم عطا 
شاعر:جواد حیدری

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور لایت، شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادی کل، مدح علی شیر خدا را
*****
جبرئیل آمده از سوی خداوند تعالی، به رخش نور تجلی، به لبش حکم تولّی، که الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبی امی خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوی حق بر تو بر آل تو هر دم، به علی باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حکم خدا را، وَ بگو گفته ی ما را، که خدا یار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشایی و تولای علی را به خلایق ننمایی و دل اهل ولا را نربایی، به خدایی که تو را داده چنین قدر و جلالت، به تو و حیدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سیطره ی کفر و دو رویی همه بر هم بزن از شیر خدا دم بزن اینک بچشان بر همگان جام ولا را
*****
چو شنید این سخن از پیک خدا خواجه ی عالم، شرف دوده ی آدم، نبی پاک و مکرم، همه توحید مجسم، لب جانبخش مسیحایی او غنچه صفت باز شد از هم، که الا ای همه حجاج، زن و مرد، ز پیر و ز جوان، خُرد و کلان، باز بگیرید عنان، کز طرف ذات خدای دو جهان آمده فرمان، که بگویم به شما آنچه شده وحی به من از سوی خلاق زمن، خلق در آن برکه شده جمع، چو پروانه که بر دور و بر شمع، بفرمود نبی تا ز جهاز شتران گشت به پا منبر و چشم همه بر قامت پیغمبر و بگذاشت نبی پای بر آن منبر و فرمود بسی حمد و ثنای احد داور و پس خواند یکی خطبه ی غرّای ز هر نقص مبرا، به نوایی که بسی بود دل آرا، به ندایی که زن و مرد شنیدند ز لعل لبش آن طُرفه ندا را
*****
سخن ختم رسل برد ز سر هوش زن و مرد، سراپا همگان گوش، به جز نطق محمد همه خاموش، الا ای همه را بار ولایت به سر دوش، مبادا شود این قصه فراموش، که ناگاه نگاه نبی افتاد به رخسار علی، حجت حی ازلی، شیر خداوند جلی، آن به خداوند ولی، فارس میدان یلی، خواند ورا بر روی منبر به کنارش به چنان عزّ و وقارش، صلوات همه ی خلق نثارش، نگه ختم رسل سوی علی، شیفته ی روی علی، گشته ثناگوی علی، آی همه امت احمد بشتابید و بیایید و ببینید، همه دست علی را به سر دست محمد، دو لب خویش گشوده، دل یک خلق ربوده، که هر آنکس که منم رهبر و مولاش، بود تا ابدالدهر علی رهبر و مولاش، علی سرور و آقاش، علی حصن حصین است، علی سرّ مبین است، علی یاور دین است، علی یار و معین است، علی فخر زمان است، علی میر سماوات و زمین است، علی حبل متین است، امام است و امین است، همین است و همین است، علی رهبر و مولاست شما را
*****
علی صوم و صلات است، علی حج و زکات است، علی صبر و ثبات است، علی خضر حیات است، علی نیت و تکبیر، علی حمد و رکوع است، وَ قیام است و قعود است، علی حج و علی کعبه، علی مروه، علی سعی و علی رکن و مفاف است و طواف است، علی اول اسلام، علی آخر اسلام، علی محور اسلام، علی رهبر اسلام، علی سرور اسلام، علی یاور اسلام، علی ردّ و قبول است، علی بحر عقول است، علی جان رسول است، علی زوج بتول است، علی عرش و علی فرش، وَ علی مهر و علی ماه، وَ علی آدم و نوح است، وَ خلیل است و کلیم است و مسیح است، علی یوسف و یعقوب و سلیمان و علی یونس و خضر است، علی فاتح بدر و اُحد و خیبر و احزاب، علی اصل خطاب است، ثواب است و عِقاب است، ظهور است و حجاب است، به ربّی که کریم است و رحیم است و ودود است و غفور است و حلیم است و عظیم است، خدا مثل علی شیر ندارد، دو جهان مثل علی میر ندارد، نتوان یافت همانند علی گر چه بگردید همه ارض و سما را
*****
علی شاهد و مشهود، علی عابد و معبود، علی قاصد و مقصود، علی حامد و محمود، علی ذاکر و مذکور، علی ناصر و منصور، علی آمر و مأمور، علی ناشر و منشور، علی ناظر و منظور، علی باب مراد است، علی مرد جهاد است، علی کیست ولی الّه و وجه الّه و عین الّه و باب الّه و نور الّه و سر الّه یکتاست، علی آیت عظماست، علی عالِم اسماست، علی عالی و اعلاست، علی والی و والاست، علی شوهر زهراست، علی واسطه ی فیض الهی است، علی آمر و ناهی است، علی مُهر گواهی است، علی را علی را، بجز هو نشناسد، خدا را خدا را، به جز او نشناسد، بخدا غیر خدا و نبی و غیر علی، عالم خلقت نشناسند علی را، به همه خلق بگوئید که بی مهر علی هیزم نار است، گر آرید همه طاعت و تقوا و عبادات و دعا را
*****
سخن ختم رسل را همه حجّاج شنیدند، وَ زدل نعره ی تکبیر کشیدند، به حیدر گرویدند، وَ مقامش همه دیدند، بدو روی نمودند و پی بیعت او دست گشودند و علی را همه از جان و دل خویش ستودند، بسی نغمه ی تبریک سرودند، گروهی شده مسرور، گروهی ز حسد کور، که بر خواست ز قلب کره ی خاک به نُه قلّه ی افلاک ندای علی مولا علی مولا، همه آئید و ببینید چه غوغای عظیمی شده بر پا که زن و مرد، چه از پیر و چه برنا، همه پروانه ی مولا، همگی مست تولا، همگی غرق تجلی، همه دلداده ی مولا، علی عالی اعلی، همه دیدند که عطر گل لبخند محمد به بهشت ابدی کرده مبدّل همه جا را
*****
علی ای سرّ ودودم، علی ای بود و نبودم، علی ای غیب و شهودم، علی ای رکن و سجودم، تو قیام و تو قعودم، به تو پیوسته برازنده بود از طرف ختم رسل خلعت زیبای خلافت، تو امامی، تو قیامی، تو سلامی، تو شه عرش مقامی، تو صلاتی، تو صیامی، کرم و عزت و ایمان و شجاعت بود از تو، تو ولیّی، تو علیّی، تو همان وجه خدایی، تو همان شمس هدایی، تو همه هستی مایی، تو به هر درد دوایی، تو شفیع دو سرایی، تو شه ارض و سمایی، تو همان نفس رسولی، تو همان زوج بتولی، تو دَرِ شهر علومی، تو هماره ز دل ختم رسل عقده گشودی، تویی آنکس که همه خلق نبودند و تو بودی، به خدایی که تو را داد چنین جاه و جلالت، به ولایت، به رسالت، به فضیلت، به عدالت، که ره غیر تو کفر است و ضلالت، همه عالم ز تو گوید، دم «میثم» ز تو گوید، تو امامی، تو امامی، تو امامی، تو وصیّی، تو وصیّی، تو وصیّی، به خداوند قسم شخص رسول دو سرا را
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دلم به عشق مرتضی سامون می گیره
کوری چشم دشمنا عید غدیره
شد مجنون مولا                    امــشب کل دنیا
   دادند حاجتا رو                       شاده شاده زهرا
همه گلا دوباره واشد
شب جنون عاشقا شد
آسمون و زمین تمومش
اسیر و مست مرتضی شد

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

نوشته   روی  دلم  خدا  به  خط   جلی   
علی   امام   منو   و منم    غلام   علی
ای پادشاه عالمین علی علی یا مرتضی      
ابالحسن ابالحسن علی علی یا مرتضی
علی علی (3) یا مرتضی
تو قبله ی  همه ای،  تو   امیر   قافله ای   
عزیز    فاطمه ای     شـهنشه   نجفی
نماز عالم سوی تو علی علی یا  مرتضی  
قبله قبله روی تو علی علی یا مرتضی
[علی علی (3) یا مرتضی]
غزال   سر  کش   دل،   هوایی   حرمت      
خوشا  که  سر  بدهم،  مولا به راه هدفت
من از ازل مال توام علی علی یا مرتضی        
قربون آن خال توام علی علی یا مرتضی
[علی علی (3) یا مرتضی]
سبک: (شبیه) دلم به عشق یارم ... و ساده خونی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

شاد باش ای دل که شاد آمد غدیر
هم مخور انده که آید دیر دیر
 روزهایت زوجه نوروز است عید
لیله القدر است شبها بی نظیر
کی توانی مدح این فرخنده گفت
 یا که گردد لطف یزدان دستگیر
سپس درود کردگار اول بگوی
تا شود مدح و ثنایت دلپذیر
گفتمش اینجا دوئی از جادوئیست
چشم خود سرمه نکردستی تو دیر
پس غدیر ای جان در او اسرارهاست
نقطه او عالم به گردش مستدیر
مدح مداحان عالم آن اوست
که فرو ماند در او عقل دبیر
روز فضل و فصل و اصل روزهاست
شادی عشاق جان و دل اسیر
روز الطاف است از یزدان پاک
فرشی از سندس لباسی از حریر
روز جنات است و غلمان و قصور
 سلسبیل جاری از عرش کبیر
باغها از قدرت حق ساخته
نه در او حَرّ و نه ضدش زمهریر
 گر بگویم تا آید من روز روز
اندکی گر گفته آید از کشیر
بازگو آخر چه بود ای جان دل
از چه از شادی نتانی گشت سیر
که پس از پیری تو خندانی و خوش
 ای عجب سور و سرور از کهنه پیر
 رو تو خاک خویش آماده بکن
تا یکی وردی کنی موی چه شیر
 گفت از آن شادم که اللهم خداست
پس پیمبر احمد و حیدر وزیر
از چه بزمان کردم و آشفته رنگ
می رسد در سر بشارات بشیر
پیر بودم گشتم از یوسف جوان
کور بودم گشتم از نورش بصیر
 پس به ملک فقر عین سلطنت
 می زیم به از کیان و اردشیر
سر بنهفته همان ناگفته به
حوروش آن به که باشد در شیر
 بانگ نای و جنگ گوش گاو و خر
خوش نیاید صوتشان صوت الحمیر
همچو کرکس گو به مرداری خوش است
هست از لوز و شکر بی میل و سیر
لوز و شکر طوطی خوش لهجه است
که شد از صوت حسن در دار و گیر
شخص ظلمانی به بو بکری خوش است
هم عمر باشد وزیرش نا گزیر
این چنین بدبخت و حیز و تنگ چشم
چون نیفتد از غدیر اندر زحیر
دم به دم کردند این جوقه سان
شرح نهج و آن حکایتها ببین
بشنوی تا شرشر شر شریر
با پیامبر با که قرآن مجید
با علی کاری ندارند این نفیر
 جمله عالمهای جاوید خدای
پیش اینان خورده تر از یک نقیر
 خویش را « مسکین» رها کن زین مقال
حیف میدان یاد سگ در نزد شیر
 خویش را میکن فدای خاندان
حسبک الرحمن ذوالعرش الکبیر 

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

 همیشه  دل  ما،  مست  جام  کوثر  است
ســــــــــاقی دو دنیا، دست لطف حیدر است
[علی علی مولا، مولا علی علی مدد] (2)
ــده    ذکــرت  تــرانه ام           
غـــم عشـــقت بهانه ام
تویی مولا، عزیز طه، همسر زهرا، علی مدد
جلوه  نگاهت،  معنای  قــرار  مــــــا
بــــــندگی راهت، باشد افتخار مــا
[همه هستم، دل به تو بستم، بگیر تو دستم، علی مدد] (2)
نظری   کن   که   بنده ام                    
که  به  عشق  تو  زنداه ام
تویی مولا، عزیز طه، همسر زهرا، علی مدد
به شرح نمازت، حق گفته خطاب عشق
تمامی قرآن، در مدحت کتاب عشق
[ای امیرم، ماه منیرم، برات میمیرم، علی مدد] (2)
بــــه دم آخـــرم بــیا                          
که بــبـینم   رخ  تو  را
تویی مولا، عزیز طه، همسر زهرا، علی مدد
سبک: ستاره بریزید

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مژده  بر  متقین،   بر  همه   مومنین    
که   محمد  نمود   علی  را  جانشین
گشته شادان ملک، از شعف در فلک   
از عشق مرتضی، همچو اهل زمین
*   *   *
علی   که  شمع  دلهاست،  نور هدایت  او
نُقل   دهان   احمد،   نَقل   حکایت   او
تمام    نعمت    حق،    بُوَد   ولایت   او
به باغ دین ز مهرش، داده  صفا  محمد
*   *   *
آمد   عید   غدیر  خم   عید   اهل   تولا
بر دل داده صفا،  امروز  عشق  عالی  اعلی
آمد  عید  غدیر  خم،  ساقی  باده   بیاور
هستی می طلبد این شوق، جامی از مِی کوثر
*   *   *
ز نور     خدا   آن   دلی  منجلی  است    
که  در  آن  ولای  نبی و علی ست
بر    این   رتبه   ایمان   گواهی   دهد      
که بعد از خدا و  محمد،  علی ست
*   *   *
دل  را  ز علی  اگر  بگیرم   چه  کنم       
بی مهر   علی  اگر بمیرم  چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست     
دامان    علی  اگر  نگیرم   چه کنم
من  دیده  به  احسان علی دارم و بس    
سر در خط فرمان علی دارم و بس
هر کس زده دست خود به دامان کسی     
من  دست به دامان علی دارم و بس
*   *   *
آن  کس  که  قدم  به  راه  حق بگذارد    
کِی  دست  ز دامان  علی  بر دارد
با     دوستی    آل   محمد   از   شوق      
در لحظه ی احتضار جان بسپارد

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

بر گوش دلم می رسد نغمه زیبا 2          
مولا علی مولا، مولا علی مولا 2
الطاف خداوند، بر ما شده شامل2       
چون دین محمد، کامل شده مولا2
شده جلوه گر از وادی خم ماه دل آرا      
مولا علی مولا، مولا علی مولا 2
از امرِ خداوند، تعیین ولــی شد 2          
پیغمبر اکرم، سرمستِ علی شد 2
با خنده گشوده لب و سر می دهد آوا     
مولا علی مولا، مولا علی مولا 2
بیمارم  هستم من جان به کف تو 2         
کی می شود آیم، سوی نجف تو 2
دارد به خدا حالِ من خسته تماشا           
مولا علی  مولا،  مولا  علی  مولا

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

وصل است وصف حضرت مولا به نقطه چین
اوصاف او نمی رسد الا به نقطه چین
آخه آیینه جمال خدای یگانه اوست
ایمان و عشق و علم و عمل را نشانه اوست
نازم که همچون دلشدگان بسته جبرئیل
بر رشته های زلف سیاه علی دخیل
باید همیشه هم نفس مرتضی شدن
با درد بندگان خدا آشنا شدن
آخه ایمان و علم و غیرت مولا زبان زد است
تنها علی وصی بلا فصل احمد است
جز او که نان و خشک نمک باشدش غذا
جز او که وصله می زند از عدل بر ردا
جز او که بود همدم و هم بازی یتیم
جز او که بود در بر مسکین چنین کریم
قاصر بود زبان ز بیان کمال او
عاجز بود قلم که نگارد خصال او
حاتم کجا و جود کریمانه ی علی
او خود گدا بود به در خانه ی علی
تندیس عشق روی دل آرای حیدر است
هر شیعه چشمه ی نور ساقی کوثر است
یوسف اگر تجلی کند در برابرش
شرمنده می شود ز جمال منورش
در کنار مرقد او کرده اعتکاف
پروانه وار گرد ضریحش کند طواف
مولا کلید جنت و دوزخ به دست توست
هر چه که در مقام تو گویم شکست توست
دریا ی بخشش و کرمت را کرانه نیست
جز نام تو به مرغ دلم آشیانه نیست
دم می زنم ز عشق و ولای تو یا علی
دارم به سر همیشه هوای تو یا علی
افتاده است رشته ی عشقت به گردنم
زین رو بود که دم ز ولای تو می زنم
مولا حقیقت تو کجا درک ما کجا
قدر تو را کسی نشناسد به جز خدا
آتش ز لطف تو شد سرد بر خلیل
موسی علی بگفت و قدم زد به رود نیل
آدم زدش دست توسل به دامنت
عالم گرفته نور ز رخسار روشنت
ای خان زاد حضرت حق ای خدای عشق
ای خسروی قلمروی بی انتهای عشق
ای ریشه ی درخت ولایت امیر دل
ای پیش نور روی تو خورشید و مه خجل
ای جلوه ی تکامل دین در غدیر خم
در دست خاتمی چو نگین در غدیر خم
ای آفتاب معرفت ای رهبرم علی
ای سایه ی محبت تو بر سرم علی
تا روز حشر بیرق عشقت رفیع باد
قنبر غلام تو که ما را شفیع باد
شرط قبولی همه اعمال حب توست
مبنای کار در همه احوال حب توست
پاینده باد غشق تو در عمف سینه ام
نسبت به دشمن تو فزون باد کینه ام
هر کس که طعم باده ی عشقت چشیده است
دل بر تو بسته از همگان دل بریده است
گل خنده ی تو را به دو دنیا نمی دهم
خاک درت به بام ثریا نمی دهم
تا باشدم نفس  ز تو دم می زنم علی
در مدح عاشق تو قلم می زنم علی
با دست پر محبت خود ساغرم بده
پیمانه های بی عدد از کوثرم بده
گل خنده ی تو را به دو دنیا نمی دهم
علی علی علی علی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

در غدير خم نبى خشت از سر خم برگرفت‏
خشت از خم و لاى ساقى كوثر گرفت
از خم خمر خلافت در غدير خم بلى‏
ساقى كوثر ز دست مصطفى ساغر گرفت

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها