0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

خدا داند كه حيدر كل دين است

مـيـان خلق او حقّ اليَقين است

تـــمــام عــــالــم امــكـان بـداند

فـقـط حـيـدر اميرالمؤمنين است

------

اي كاش دوبــاره من گـداي تو شوم

ميهمان كرم و لطف و عطاي تو شوم

عــتــبــات آيـم و با جمع محبين شما

زائـــر گــنــبــد و ايـوان طلاي تو شوم

-----

هـــر چند كــه نــوكــريّ ما ناچيز است

در سينه ي ما عشق علي لبريز است

مــا هــر چه كه داريم ز الطاف عليست

الــحـق كه علي شفيع رستاخيز است

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

عمریست که ما عاشق و در جوش و خروشیم
شدعشق علی حلقه و ما حلقه به گوشیم
گیریم سزای همه شد آتش دوزخ
گر یار پسندد به خداوند خموشیم
ارزان نخریدیم غم عشق علی را
الله بهائی است که ارزان نفروشیم
ما بر سر آنیم که از میکده ی یار
جز جام می عشق به الله ننوشیم
جرم است اگر عشق و سزایش همه تکفیر
تا جان به تن ماست در این جرم بکوشیم
کندیم ز تن خرقه ی زهاد که گوئیم
جز خرقه ی درویشی عشاق نپوشیم
آتش زده بر سینه ی صد عاقل زاهد
این راز که از عشق علی خانه بدوشیم
آنقدر می عشق بنوشیم که گویند
در عین جنون محرم پیغام سروشیم

شاعر : مسعود مهربان

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

هرگز مرام بنده نواز شما نزد
برسینه ندار و گرفتار دست رد
بین نماز ،حین رکوع آمدم که تا
انگشترت نصیب من مستحق شود
شکر خدا که ساقه نخل ولای تو
در آب و خاک مملکت من کشیده قد
من باده از سبوی تولات می زنم
تا سر کشم ز دست تو هشتاد ضربه حد
تو آن ستاره ای که حدود حریمتان
با چشمهای غیر مسلح نشد رصد
هرگز کسی ندید که در غزوه احد
تعداد زخمهای تنت کمتر از نود
خندق برای جنگ نبود اصلا احتیاج
وقتی نشد حریف تو عمر بن عبدود
حقا که مردی و همه مردان روزگار
ذکر لبانشان مدد از تو  الی الابد
عباس و هم به رسم و رسوم همه یلان
هر جا زپا نشست صدا زد علی مدد
ای وای از آن دقیقه که دستی به تن نداشت
جز مشک پاره پاره شده در دهن نداشت

 

شاعر : علی آمره

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیت‌گویی برایت آیه نازل شد
«و أتممت علیکم نعمتی» یعنی که ای باران!
غرض از خلقت دریا و صحرا با تو حاصل شد
کنار برکه‌ای جاری شد احکام وفاداری
وضو با هر سرابی بعد از این سرچشمه باطل شد
شکافنده تر از فجری که سر زد بین روز و شب
میان حق و باطل، ذوالفقارت حد فاصل شد
 تو هارون و نبی موسی، تو جان او و او مولا
کدامین سامری بین تو و جان تو حائل شد؟
***
نماز صبح در محراب، باران بند می‌آید
پس از آن چاه تنها گریه کرد و آب‌ها گل شد

شاعر : انسیه سادات هاشمی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

موسم ناب رحمت آمد ، عید ولایت آمد
ایام حُزن دشمن و بدخواه دین است
جشن تولای امیر المؤمنین است
بگو تو با صوت جلی ، علی علی علی علی
مولانا علی علی جان
 ******
دل به عشقش اسیر آمده ، عید غدیر آمده
پیچیده در هر جا نوای عشق حیدر
گیریم صله امشب ز دستان پیمبر
ای به همه عالم ولی ، علی علی علی علی
مولانا علی علی جان
******
بده بر ما ای نور دلها ، برات کرببلا
درد دل بشکسته ی ما را دوا کن
رزق محرّم را به مشتاقان عطا کن
جلوه ی حیّ ازلی ، علی علی علی علی
مولانا علی علی جان

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ما که مسکینان درگاه امیریم
به حریم آل پیغمبر فقیریم
سرخوش از جام تولای غدیریم ، شُکر ُ لله الحمدُلله
فاتح خیبر و سیف الله     شده وصیّ رسول الله
ذکر لب عالمین اینه       علی علی یا ولیّ  الله
علی علی یا ولیّ  الله
******
گرچه عاصی و پر از جرم و خطاییم
گرچه در ظاهر فقط عبد خداییم
ما محبین علی ّ مرتضاییم ،  شُکر ُ لله الحمدُلله
کُن فَیَکون به خدا باشد    کار ِ کَم ِ علی ِ اعلا
چشم اُمید همه باشد        بر کرم علی اعلا
علی علی یا ولیّ  الله
******
به تولای علی آن شاه مردان
بسته ایم از عاشقی ما عهد و پیمان
با امام و رهبر و خون شهیدان ، شُکر ُ لله الحمدُلله
ما همه با مدد حیدر            یاور و یار ولی هستیم
یا علی گفته ایم از اوّل     تا به آخر با علی هستیم
علی علی یا ولیّ  الله
********

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

مژده به عالمی فیض سعادت ، اومده عاشقا عید ولایت
میون ِ عالمی به امر داور ، علی شده جانشین پیمبر
ای گل یاسمن ، تویی مولای من ، علی ابالحسن
علی علی علی
******
جلوه ی نور ایزد منجلی بود ، روی دست نبی دست علی بود
کهکشونا تمامی غرق شورن ، آسمونا همه غرق سُرورن
جانشین ِ نبی ، تو ذکر هر لبی ، تو ابا الزّینبی
علی علی علی
******
ای خدای کریم و حیّ داور ، رزق مارو بده به حقّ حیدر
دل خراب مارو خدایی کن ، عاشقارو همه کربلایی کن
آرزوی دلا ، سفر کربلا ، کربلا کربلا
سیدی یا حسین
********

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

شاه علی     تا دنیا دنیاست
ماه علی     چون عشق زهراست
راه علی     ته ش عرش اعلاست
ولایتش تو دنیا بی نظیره 2
هر کی قبولش نداره بمیره 2
میگم تا کور بشه چشه حسودا 2
فقط امیرالمومنین امیره 2
ذکر علی     دوای دردمه
مهر علی     ریسمان محکمه
غیر علی     نتیجه اش به خدا جهنمه
مولانا یاحیدر 3 یامرتضی
تو آسمون     چه شوری برپاست
خنده روی     لبای زهراست
عید غدیر     شب جشن آقاست
تو این شبا کار دلم جنونه 2
بگید به دشمن علی بدونه 2
خدا خبر داد که دیگه از امشب 2
هر چی علی بگه فقط همونه 2
خشم علی     یه پا قیامته
خصم علی     کمال خفته
اسم علی     خدایی بهترین عبادته
مولانا یاحیدر 3 یامرتضی
عبد توام     تو آقای منی
ستاره ی     تو شبهای منی
پای توام     توهم امید فردای منی
بین تموم دلبرا محشری 2
عشقه به والله برا تو نوکری 2
تا روز محشر به خودم می بالم 2
حیدری ام حیدری ام حیدری 2
خوب یا بدم     آقا جون همینم
آرزومه     تو صحنت بشینم
ایشالا که     همه تونو تو نجف ببینم
مولانا یاحیدر 3 یامرتضی
********

شاعر : میثم میرزایی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

قطره ام اما    دریایی هستم
مجنونم از طایفه ی لیلایی هستم
حالا که حیدر    بابای دنیاست
خدا میدونه که چقدر بابایی هستم
ذکر علی عبادته     رمز ورود جنته
خصم علی شقاوته     ای شه شب گرد- حیدر
ذکر علی دل می بره     عشق علی چون سپره
روز ازل حق نوکره     بوترابم کرد- حیدر
یا علی مولا یا علی
ای نگار زهرا علی
ای شه لا فتی علی
یاعلی مولا حیدر
تا ابد از تو     چشم بخیل دور
نوکر تو میشه قیامت با تومحشور
از دل و از جون     تازنده هستم
نوکر حیدر میمونم چشم حسود کور
عشق تو مجنون میکنه     حال و دگرگون میکنه
دردارو درمون میکنه     ای یل خیبر- حیدر
آرزوم اینه با شعف     دیدن شاه لو کشف
شور بگیرم توی نجف     هو علی حیدر- حیدر
یا علی مولا یا علی
ای نگار زهرا علی
ای شه لا فتی علی
یاعلی مولا حیدر
ذکر لب من     تنها همینه
اسم تو رمز نجات اهل زمینه
وقتی می جنگی     حریف نداری
رزم تو الگوی یل ام بنینه
تو امیر صف شکنی     بی بدلی بوالحسنی
تو همه ی عشق منی     من سینه چاکم- حیدر
همه ی هستیم به فدات     همگی شاهن نوکرات
آرزوم اینه زیر پات     بکنن خاکم- حیدر
یا علی مولا یا علی
ای نگار زهرا علی
ای شه لا فتی علی
یاعلی مولا حیدر
********

شاعر : میثم میرزایی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد
دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب مي‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري مي‌شناسيدش : علي ست (1)
من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم
با مددهاي علي ابن ابي طالب شدم
در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي
با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي
تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي
هر چه مي‌گويم علي، انگار اللّهي ترم
مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او مي‌پرم
مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم
با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم
تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين » (2)
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»
دست او در دست من، يا دست من در دست اوست
ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست
يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار
آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او
فکر مي‌کردم که من عاشقترينم پيش او
دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي
شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي
کوثري که ناز او را قلب جنت مي‌کشيد
ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد
روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي
از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي
رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پري
مي‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبري
بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است
ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است
من نبي‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»
طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»
چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»
هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست
هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست

شاعر : قاسم صرافان

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

سبک، مهدی اکبری (پنجره فولاد رضا ...) و ساده خونی
قربون  نام  تو  علی
مولا  مولا   فدات بشم
حرف دلم  با تو اینه
با     دلت   آشنا    بشم
با دستای  مهربونت
کاشکی به من کرم کنی
مولا سوی تو اومدم
 می میرم  گر  ردم کنی
دار  و   ندار  من
عــــلی
عشق  و قرار من
عـــلی
بــاغ  و  بهار من
عـــلی
 مولا علی، مولا علی (4)
 مولا تو رو هر کی بخواد
قلبش   باید   بلور   باشه
هر کی که عشقش  خدائه
از خود باید به دور باشه
بر  من  اگر  نظر   کنی
خاکم  اما   طلا   می شم
وقتی   نام  تو   می برم
با  خوبا  هم صدا می شم
 کنم     صدای
یا عــــلی
شوم      فدایت
یا عــــلی
من خاک پایت
یا عــــلی
مولا علی، مولا علی (4)
مولا این دل شکسته رو
جان زهرا عنایتی
آخه  مشکل  گشا  تویی
مولا مولا عنایتی
عشق  دلها  تویی  علی
گنج عالم، ولایته
این که مولای ما  تویی
بهر شیعه کفایته
راز و  نیاز  من
عــــلی مولا
سوز و گداز من
عــــلی مولا
عشق و نیاز  من
عــــلی مولا
 مولا علی، مولا علی (4)
 آقا       قربون       غربتت
اون غصه های  مدینه ات
از اون شبهای بی کسی ات
داغ   مانده   به   سینه ات
غصب    حق   غدیر   خم
اون عهدی که شکسته شد
از    اون    خونه   نِشستَنا
از اون دستی که بسته شد
 امام مظلومم        عـــــلی
رهبر معصومم     عـــــلی
غریب مکتومم     عـــــلی
مولا علی، مولا علی (4)

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

اي تو شاه لافتي - اي مظهر هل اتي - جانشين مصطفي
اي منيم گوزل آقا - ياحيدر يا مرتضي
ياحيدر يا مرتضي
********
بر دردم خاتمه اي - تو جان فاطمه اي - بر لبها زمزمه اي
مستي عشق تو ناب - يا حيدر ابوتراب
يا حيدر ابوتراب
********
آبروي عالمين - يل بدري و حنين - پدر آقام حسين
نامت بر زبان من - ياحيدر ابالحسن
ياحيدر ابالحسن
********
بر دستت نگاه من - تويي تكيه گاه من - تويي تو پناه من
ذكرم بي حد و عدد - ياحيدر علي مدد
ياحيدر علي مدد

شاعر : رضا رسولی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ای دست خداوند ، اي جان پيمبر
عالم بفدايت ، اي ساقي كوثر
حيدر - قرار قلب بي قرار
حيدر - صاحب تيغ ذوالفقار
حيدر - دوستت دارم ديوونه وار
علي ولي الله

 

بر كل خلايق ، سلطاني و مولا
آقا تو نگاه كن ، بر اين دل رسوا
حيدر - ذكر دل پير و جوان
حيدر ذكر دلاي بي نشان
حيدر - ذكر لب صاحب زمان
علي ولي الله
عشقت توي دنيا ، بين الملليه
سربند سرامون ، يا مولا عليه
حيدر - دست خدای ازلي
حيدر - شاه دلاي منجلي
حيدر - يا مرتضي علي علي
علي ولي الله

 

 

شاعر : رضا رسولی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دستانش در دستان آلاله همیشه تابان
درخشش را به مردی دیگر نوید می‌دهد
چشم از کوچکی‌اش قهر می‌کند، چشمه، بزرگی
دنیا را در زلالی آن دو، در آغوش می‌کشد
چشمه، دریا شد، موج، بهمن کوهسار
خورشید، شعله اولین نگاه
دستانش در دستان کسی که دخترش او را همسر خود نامید
دختری که خود مادر پدرش ماند
دستانش دستان کسی را به اهتراز در می‌آورد که عشیره‌ای
به حرمتش به سیادت می‌رساند
دستانش دستان علی را به اعلی می‌رساند
حال دستان علی هم نبض دستان اوست
دستان، والا پیامدار محمد(ص)
اللهم عجل لولیک الفرج

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

غزليّاتِ قديمّيِّ شما از اول
عشق بوده ست كه با دست خدا از اول
خِشت خشتِ همه را با بركاتِ نفسش
پايِ خاكستر خود كرده بنا از اول
آسمان عطر نفسهاي تورا دارد اي
قُوَت بالِ كبوتر شده ها از اول
تاري از معجزه ي سبز توسل بوده ست
بين چشمانِ تو و اين دلِ ما از اول
نفسي دلهره و ثانيه اي دلتنگي
كار عاشق همه اين بوده چرا از اول
 چون پريشانِ پريشانِ نگاهت شده ايم
يا علي گرد و غبار ِ سر ِ راهت شده ايم
 سر و كار ِ همه عالم  به درت مي افتد
آسمان تا به زمين زير ِ پرت مي افتد
هرچه حُسن است كنار ِ حَسَناتت كم روست
مثل ِ پائيز به پايِ هُنَرت مي افتد
روزيِ چشم يتيمي كه ندارد جز تو
از لبِ كيسه يِ نانِ سحرت مي افتد
تا كه شمشير بگيري نَفَس ِ بي جرأت
از شُكوهِ غضبِ شعله ورت مي افتد
ظرف يك يا دو سه تا پلك زدن بي ترديد
سر ِ دَه ها نفر از دور و برت مي افتد
اي ابَر مَردِ هميشه، نفست طوفاني
اسدالله تويي فاتح ِ هر ميداني
 سويِ چشم پدر و قِصّه ي پيراهن تو
سردي آتش نَمرود و گل و گلشن تو
نغمه ي حنجره يِ بي مثل داوودي
راز ِ پوشيده شده در تپش بودن تو
رَدِ پايت همه جا مثل خدا آمده است
آسمان تا كفِ دريا همه جا قطعاً تو
بي تو تاريكي محض است نيايد نوري
سَحَر ِ خلقتي و آينه ي روشن تو
 آب ها خاك شد و اصل ِ درختان پوسيد
سطري از خلقت تو باز به پايان نرسيد
 سر ِ اين دست، تو خورشيدِ درخشان شده اي
مثل ِ نوري همه جا فََتّ و فراوان شده اي
بهترين دغدغه ي چشم محمد مولا
جانِ پيغمبري و حضرت جانان شده اي
آيه ها پشتِ سر ِ هم به طواف آمده اند
ظهر شد قبله يِ عرفانيِ ايمان شده اي
سر ِ اين خاكِ عطش بار ِ پُر از بي تابي
فصل ِ لبريز گل و نغمه ي باران شده اي
«ها عليٌّ بَشَرٌّ كَيفَ بَشَر» را گفتند
يعني از قدرتِ فهم ِ همه پنهان شده اي
ماهي كوچك دريايِ توام يا حيدر
صد و ده مرتبه شيدايِ توام يا حيدر
از ازل سروري و تا به ابد سرداري
تو قضا و قدري،هرچه مُقَدَر داري
تشنگي هايِ مرا دستِ كريمت كافيست
ساقيِ حوض تويي باده و ساغر داري
خضر هم بي مدد لطف شما گمراه است
واي از آن روز كه چشم از دلِ من برداري
ما كجا جرأت مستيِ نگاهت وقتي
ميثم و قنبر و سلمان و ابوذر داري
طعم غربت نرسد در نمك زندگي ات
تا زماني كه در اين خانه تو كوثر داري
 خانه اي گفتم و تا پشتِ دَر ِ خانه دلم
پَر زد و سوخت به يكباره غريبانه دلم
 گفت بايد كه تو اي حضرت آقا اول
صبر را ترجمه باشي تو به دنيا اول
تو بمان و تو بمان و تو بمان و تو بمان
اي كه مظلوميِ تو هست در اينجا اول
دخترم پايِ غمت سينه سپر خواهد كرد
هرچه درد است در آن سينه شود جا اول
هركه از راه رسد در وسط يك كوچه
تو كه نَه فاطمه را ميزند اما اول
ميروم پشتِ سرم آه شوي آب شوي
بعدِ من ميرود از دستِ تو زهرا اول
ربع ِ يك قرن سكوت از لبِ تو ميبارد
اي غريبانه ترين گريه يِ شب يا اول
شخص ِ مُفرد كه تو مظلوم ِ دو عالم هستي
پدر ِ فاطميه، صبح ِ مُحَرَم هستي

شاعر : علیرضا لک

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها