0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

برخیز و به گلشن ولایت رو كن

با آل علی و آل احمد خو كن

در روز غدیر خم وجود خود را

با عطر گل محمّدی خوشبو كن

-----

امروز كه روز بیعت و امداد است

از پنجهٔ غم دل همه آزاد است

در منزلت و فضیلت عید غدیر

فرمود نبی كه افضل اعیاد است

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

وجود محفل عید است و عید عید غدیر 
مبارک است به خلق و خدای حی قدیر 
ز سنگ و کوه و در و دشت و باغ و نخل و گیاه 
رسد به اوج سماوات نغمة تکبیر 
کسی که بود امیر تمام عالم ها 
دوباره خوانده امیرش خدای حی قدیر 
پیمبران همه قرآن گرفته اند به دست 
کنند آیة اکملت دینکم تفسیر 
فرشتگان ز پر و بال و حوریان از زلف 
پراکنند به خاک غدیر مشک و عبیر 
نموده دست علی را بلند ختم رسل 
که ای مهاجر و انصار از صغیر و کبیر 
رسیده حکم به من از خدای عزوجل 
که قادر است و حکیم است و ناظر است و بصیر 
سه بار حکم خداوند شد به من نازل 
من آن نیم که به ابلاغ آن کنم تقصیر 
هر آنکه را که منم رهبر و منم مولا 
علی بر اوست امام و علی بر اوست امیر 
کسی که پشت کند بر علی ز بخل و حسد 
در افکنند به رویش به قعر نار سعیر 
علی به عمر زمان و علی به کل مکان 
خدای راست سفیر و رسول راست وزیر 
علی است رهبر آزاد مرد کل جهان 
که دیو نفس ورا لحظه ای نکرده اسیر 
علی است عالم رحمت، علی است عالم دهر 
علی است فیض مدام و علی است خیر کثیر 
علی امام امامان و انبیای سلف 
علی است نور و علی کوثر و علی تطهیر 
علی معلم آیات وحی در تأویل 
علی مکمل دین خداست در تعبیر 
علی است تیغ خداوند در نیام قضا 
علی است تیرالهی به چلة تقدیر 
علی است رهبر و مولا و مقتدای شما 
که علم دارد و اخلاص دارد و شمشیر 
علی کسی است که مؤمن از او جدا نشود 
اگر کشند به تیغش وگر زنند به تیر 
الا الا بشتابید بهر بیعت او 
تمام از زن و مرد و جوان و کودک و پیر 
علی است سلسله دار شما مسلمانان 
که نفس را ز ازل بسته در غل و زنجیر 
علی امین و علی مؤمن و علی ایمان 
علی نجات و علی منجی و علی است مجیر 
علی کسی است که در سایة عبادت حق 
به یک اشاره کند آفتاب را تسخیر 
بدون نور علی خلق ظلمت محض اند 
الا که نور بگیرید از این سراج منیر 
الا وصی و دم و لحم و نفس پیغمبر 
الا تمام رسل از سوی خدات بشیر 
تو دست و صورت و چشم و زبان حق باشی 
چگونه وصف تو را با قلم کنم تقریر 
اگر اراده کنی فرش را برند به عرش 
وگر اشاره کنی عرش را کشند به زیر 
همه ولایت تکوینی ات به اذن خداست 
جز این عقیده گرم هست بایدم تکفیر 
مگر نه ختم رسل ماه را نمود دو نیم 
مگر نه مهر به دست تو باز شد ز مسیر 
لباس فقر و سریر خلافت این عجب است 
تفاوتی نکند نزد تو امیر و فقیر 
نکرده عقد، تو دادی طلاق دنیا را 
که تو بلند مقامی و اوست پست و حقیر 
هزار دام به راهت نهاد و بگسستی 
چنان که پاره شود ریسمان به پنجة شیر 
به جز تو کس نفرستاده،  ای خدا خصلت 
برای قاتل خونخوار خویش کاسة شیر 
عدو ز دشمنی و دوستان تو از ترس 
فضائل تو نگفتند و گشت عالم گیر 
خدا کند برسد دانش بشر آنجا 
که خطبه های بلند تو را کند تکثیر 
کجا امام توان یافت چون تو یا مولا 
که بهر پیرزنی طبخ نان کند ز خمیر 
پس از تو، پیشتر از تو، ندیده چشم جهان 
زعیم خاک نشین و امام عرش سریر 
اگر تمامی عالم دهند پشت به هم 
به جنگ تو، نکند در شجاعتت تأثیر 
امام بعد پیمبر علی بود "میثم" 
بگو به خصم برو از حسد بسوز و بمیر

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

ظهردم بود و بركه هم تشنه ؛بركه‌اي كه تب بيابان داشت

دل او مثل تكه هاي سفال ؛اشتياق نماز باران داشت

 

ظهر يك روز آفتابي بود ؛ بركه پلكي زد و نگاهش رفت

باز هم تا به انتهاي كوير؛حسرت جانگداز آهش رفت

 

آه من بركه نگاه توام؛من به جز چشم تو نمي نوشم

تا نيايي و هم دمم نشوي؛به خدا لحظه اي نمي‌جوشم

 

آه من بركه هاي يعقوبم؛كه به دشت فراق جاري شد

من همان رود نيل موسايم؛كه به سمت عراق جاري شد

 

من همان بركه نمك گيرم؛كز سر سفره ات نمك خوردم

من كوير حجازي صبرم؛كه به شوق شما ترك خوردم

 

بركه از درد و دل لبا لب بود؛بركه آن روز در تلاطم بود

بركه آن روز فكر آب نبود؛فكر يك بركه پر از خم بود

 

ظهر زيباي روز نوروزي،باز پلكي زد و نگاهش رفت

نه ولي مثل اينكه اين دفعه،صد و ده بار سوز آهش رفت

 

ماه او در حوالي خورشيد،با هزاران ستاره مي آمد

بشنو و شك نكن صداي خدا،از سر هر مناره مي‌آمد

 

اشهد ان ذاته مستور؛اشهد ان نوره منشور

اشهد ان مومنون به؛یسکن الله فی بیوت النور

 

آيه اي روي بال جبرائيل،پر زد و لحظه‌اي تلاوت شد

بعد از آنكه رسول آن را خواند،پر زد و محو در ولايت شد

 

آيه پرواز كرد تا بركه؛از تجلاي آب صحبت كرد

بركه خالي سفالي ما،گريه كرد و دوباره بيعت كرد

 

گفت: بالماء كل شيء حي؛من همان خاك مرده ام اي آب

من اگر بركه اي پر از آبم،از شما آب خورده ام اي آب

 

تو همان بي كران اقيانوس؛من همان كوزه سفال تو ام

كه اگر آه لب به من بزني،مطمئنم هميشه مال توام

 

بركه از اشتياق دريا شد؛زير پاهاي ماه جاري شد

ماه عكسش به بركه افتاد وعكس آن روز يادگاري شد

 

شاعر : رحمان نوازنی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

حجت الاسلام سید عبدالله حسینی

امام علی(ع)-عید غدیر

 

امشب چقدر فاصله‌ام با خدا کم است

شمع و شراب و ساقی و ساغر فراهم است

آورده جبرئیل امین باده‌ای کز آن

تا هست مست، جملهٔ اولاد آدم است

بلّغ بدون واهمه یا ایها الرسول

ما اُنزلَ اِلیک که این آیه محکم است

سُکر شراب کهنه که حتماً شنیده‌اید

این مِی ولی به کهنگی عمر عالم است

گردد از این شراب اگرت جرعه‌ات نصیب

بَرد و سلام از آن زَفَرات جهنم است

زین شادباش جشن گرفته است آسمان

فریاد و شور و هلهله در عرش اعظم است

مِی بی دریغ نوش ولی حد نگاه دار

زین باده گر زیاده بنوشی مُحرّم است

غالی زیاده خورد و نعوذُ بربنا

گفتا علی قدیم نه بلکه مُقدّم است

ای هادی امم که ولای مبارکت

دین را کمال و نعمت حق را متمم است

بر زخم‌های کهنۀ انسان بی‌پناه

عدل تو ای عدالت نستوه مَرحم است

خط نگاه روشنت اسلام راستین

انکار چشم‌های تو کفر مُسلم است

بشکوهی آن قدر که اگر کافری نبود

فریاد می‌زدم که خدای مجسم است

می‌خواست دستچین کند از شیعیان خدا

دیدم که با گلایه علی گفت در هم است

شقُّ القمر نه معجزه حضرت رسول

این رویداد معجزه ابن ‌ملجم است

غیر از الف که آئینه‌دار جمال توست

از عجز قامت همه حرف‌ها خم است

در کُنه ذات پاک تو بُکم‌ اند شاعران

«سیّد» ولی به وصف جمال تو اَبکم است

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

 اشعار عید سعید غدیر خم - حسن لطفی

 

دلها اگر که بال برای تو میزنند

هر شب سری به سمت سرای تو میزنند

 

جبریل میشوند تمام کبوتران

وقتی که بال و پر به هوای تو میزنند

 

از وصله های کهنه نعلین خاکی ات

پیداست سر به سوی خدای تو میزنند

 

هر شب فرشته ها که به معراج می روند

دستی به ریشه های عبای تو میزنند

 

بینند اگر خیال تو را بت تراش ها

تا روز حشر تیشه برای تو میزنند

 

بر سینه ام نوشته خدا والی الولی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

 

وقتش رسیده تا که زمین امتحان دهد

وقتش رسیده تا که زمان را تکان دهد

 

فصل ظهور نفس رسالت رسیده است

میخواهد ازخدای به گامش توان دهد

 

باید سه روز صبر کند در غدیر خم

تا که به روی منبری از دل اذان دهد

 

میخواست حق که آینه ای در برابر ...

... آئینه تمام نمایش مکان دهد

 

میخواست حق که عین نبی را عیان کند

میخواست حق که دست خودش را نشان دهد

 

شوری میان عرصه ی محشر بلند شد

دست علی به دست پیمبر بلند شد

 

وقتی غضب کند همه زیر و زِبر شوند

جنگاوران معرکه ها در به در شوند

 

وقتی غضب کند همه در خاک میروند

گیرم که صد سپاه بر او حمله ور شوند

 

چشمش اگر به پهنه میدان نظر کند

گردن کشان دهر همه بی سپر شوند

 

از ضرب ذوالفقار، خدا فخر می کند

سرهای بی شمارِ جدا بیشتر شوند

 

فرقی نمی کند که یسار است یا یمین

آنقدر سر زند که دو سر، سر به سر شوند

 

این مرد تکیه گاه نبرد پیمبر است

این شیر ، شیر حضرت حق است حیدر است

 

سر می دهیم و از درتان پر نمی زنیم

موجیم و سر به ساحل دیگر نمی زنیم

 

وقتی که حرف ؛حرف ولایت مداری است

ما دم ز غیر، تا دم آخر نمی زنیم

 

وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست

سنگ کسی به سینه باور نمیزنیم

 

فصل بصیرت است به جز با لوای او

حتی قدم به صحنه محشر نمی زنیم

 

ما را فقط به پای ولایت نوشته اند

ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

 

با ذوالفقار و نام علی پا گرفته ایم

ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم

 

عطری بده که غنچه نیلوفرم کنی

تا در حضور خویش شبی پرپرم کنی

 

اصلاً مرا نگاه تو در صبح روز عهد

پروانه آفرید که خاکسترم کنی

 

دُرّ نجف دلم شده شاید به دست خویش

روزی مرا بگیری و انگشترم کنی

 

من را جلا بده که تو را جلوه گر شوم

بهتر همان که آینه دیگرم کنی

 

نان جوئی به دست تو دیدم چه میشود....

...هم سفره غلام خودت قنبرم کنی

 

همراه ظرف خالی شیر آمدم که باز

دستی کشی به روی سرم سرورم کنی

 

آقا نظر به چشم تر مادرم نما

بوی محرم آمده عاشق ترم نما

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

رضاجعفری-عید غدیر

 

منبری از خطبه های ناب خواند

در غدیر اسم علی را آب خواند

السلام ای آب دریای صمد

ای زلال قل هو الله احد

ای که میگردی شبیه انبیا

بر هدایت کردن قومت بیا

ای رسول مردم آئینه ها

بعثت غارت، حرای سینه ها

ای به بالای جهاز اشتران

شأن تو بالاست در بالا بمان

از تو میریزد صفات کبریا

ذات تو ممسوس ذات کبریا

نردبان وصف تو بی انتها

پله ی این نردبان سوی خدا

چون تکلم میکنی موسائی ام

تا که خلقم میکنی عیسا ئی ام

جفت دردم کشتی توحن کجاست؟

جسم سردم گرمی روحت کجاست؟

ای مسح دردهای لاعلاج

ما همه دردیم ، ظرف احتیاج

ما همه زخم یتیم کوچکیم

کن مدارا با همه ، ما کودکیم

ما نسیم ذکر تقدیس توأئیم

حاجیان فصل تندیس توأئیم

کوچه را میگردی و طی میکنی

کوزه را ظرفیت می میکنی

روی دوشت کیسه ی خرما و نان

میروی در کوچه ها دامن کشان

کیسه نه دل میبری بر روی دوش

شیعه هستم شیعه ی خرما فروش

ای سفیدی ای کبودی ای بنفش

ای به چشم پای سلمان ، جای کفش

ای به هر گام تو صدها التماس

کیسه بر دوش سحر ای ناشناس

ما همه مدیون شمشیر توئیم

تشنه ی نان جو و شیر توئیم

در پی گنجیم ما را راه بر

با خودت تا اشتهای چاه بر

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

میثم مومنی نژاد-عید غدیر

 

روشن شدن پگاه دیدن دارد

پرواز دل از نگاه دیدن دارد

بر قله کوهی از جهاز شتران

خورشید کنار ماه دیدن دارد

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

سنگ است دلم عشق علي سنگ نوشته

مي‌سوزم از اين عشق چو اسفند برشته

با جوهر اشك و قلم بال فرشته

بر لوح دل خسته ام اين جمله نوشته:

 

جز مهر علي در دل من خانه ندارد

"كس جاي در اين خانه ی ويرانه ندارد"

 

ما از مي مرد افكن اين ميكده مستيم

شاديم كه پيمانه و پيمان نشكستم

تا عشق علي هست در اين ميكده هستيم

پس خورده نگيريد كه ما باده پرستيم

 

هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است

"المنت لله که در میکده باز است"

 

فهميدم از اين راز كه در كعبه شكاف است

هرجا كه بود نام يدالله مطاف است

اين گفته نه بيهوده و اين دم نه گزاف است

در روز جزا شيعه‌ات از نار معاف است

 

چون غير علي در دو جهان هيچ نديدند

"مردان خدا پرده ی پندار دريدند"

 

تا نام تو پيچيد در آن شبه جزيره

شد پاك از اين خاك گناهان كبيره

زد چنگ به دامان تو هر ايل و عشيره

شد ثابت و سيار در اوصاف تو خيره

 

جز ساقي كوثر ز كسي جام نگيريم

"ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم"

 

زان باده كه در روز غديريه به خم بود

پيداي تو شد هر كه در آن حادثه گم بود

فرياد ملائك بابي انت و ام بود

زان راز كه در آيه اكملت لكم بود

 

بيتي است امامت در اين خانه تويي تو

امروز امير در ميخانه تويي تو

 

آن بازوي خيبر شكنش رفت چو بالا

با دست شريف پدر ام ابيها

دادند دو دريا چو به هم دست تولا

شد ولوله و غلغله در عرش معلا

 

گفتند ملائك همگي عيد مبارك

اين عيد به هر پيرو توحيد مبارك

 

اي عقل در اوصاف تو حيران و مردد

وصف تو نگنجيده به هفتاد مجلد

عالم همه گم گشته آن موي مجعد

محبوب ابوالقاسم محمود محمد

 

نامش همه جا هست بگوييد كجا نيست

"كس نيست كه آشفته آن زلف دوتا نيست"

 

هركس كه ز حب تو به لب ناد علي داشت

در جام دل خويش صفايي ازلي داشت

آسودگي از شرك خفي شرك جلي داشت

گمراه نگرديد هر آن كس كه ولي داشت

 

از نام علي كاخ ستم در خطر افتاد

"با آل علي هركه در افتاد ور افتاد"

 

تا صورت پيوند جهان بود علي بود

يعني هدف از عالم موجود علي بود

تسكين دل آدم و داود علي بود

از آيه انفاق چو مقصود علي بود

 

اي محو جمال تو صاحب خانه

"مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه"

 

اي كاش شود ميثم و سلمان تو باشم

تا روز جزا دست به دامان تو باشم

در هردوجهان ريزه خور خوان تو باشم

كافر شوم از خويش و مسلمان تو باشم

 

كرديم نثار قدم تو دل و دين را

"تقديم كرديم همان را و همين را"

 

افسوس كه با نام تو كردند خرافات

در دايره تنگ جنايات و مكافات

يك عده پي شطح و گروهي پي طامات

در كاخ نشستند به عنوان خرابات

 

ما با تو نشستيم و از اين قوم بريديم

"ما چون ز دري پاي كشيديم، كشيديم"

 

عباس احمدی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

محمد على سالارى-عید غدیر

 

سر زد از دوش پیمبر ، ماه در شام غدیر 
تا که جبرائیل او را داد پیغام غدیر 
مژده داد او را ز ذات حق که با فرمان خویش‏ 
نخل هستى بار و بر آرد در ایام غدیر 
دین خود را کن مکمل با ولاى مرتضى‏ 
خوف تا کى باید از فرمان و اعلام غدیر 
مى ‏شود مست ولاى مرتضى ، از خود جدا 
هر که نو شد جرعه ‏اى از باده جام غدیر شد
بپا هنگامه‏ اى در آسمان و در زمین‏ 
تا ولایت شد على را ثبت ، هنگام غدیر 
شور و شوقى شد در آن صحراى سوزان حجاز 
مرغ اقبال آمد و بنشست بر بام غدیر 
عشق مولا در دلم از زاد روز من نشست‏ 
بر جبینم حک بود تا مرگ خود نام غدیر

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

دکتر یحیى حدادى ابیانه-عید غدیر

 

ستاره سحر از صبح انتظار دمید
غدیر از نفس رحمت بهار چکید
گرفت دست قدر ، رایت شفق بر دوش
زمین به حکم قضا آب زندگى نوشید
بر آسمان سعادت ز مشرق هستى
سپیده داد نوید تولد خورشید
به باغ ، بلبل شوریده رفت بر منبر
چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
ز خویش رفته ، نواخوان عشق بود و سرود
به بانک زیر و بم ، اسرار خطبه توحید
فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت
که خیل غنچه شکفت و به روى او خندید
هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون
زمین به عترت و آل رسول بست امید
رسول ، سدره‏ نشین شد ، على به صدر نشست
پى تکامل دینش خداى کعبه گزید
گرفت پرچم اسلام را على در دست
از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
به یمن فیض ولایت شراب خم الست
به عشق آل على از غدیر خم جوشید

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

 درظهر غدير تا كه موساي نبي

 بوسه به رخ منور هارون زد

 چشمان حسودان و بخيلان عرب

 از شدت غم ، از حدقه بيرون زد

**

 از مشرق دستهاي پر مهر نبي

 خورشيد ولايت و امامت تابيد

 با شوق ملائك همه فرياد زدند:

 « تا كور شود هر آنكه نتواند ديد»

**

 فرمود نبي به امر معبود وَدود

 بر امت من علي امام است امام

 اين مژده ي من به شيعيانش، دوزخ

 بر شيعه ي مرتضي حرام است حرام

**

 گُل كرد سپيده ي تبسم به لبش

 تا آيه ي «اكملتُ لكُم» نازل شد

 فرمود: خوشا به حالتان اي مردم

 با حُب علي دين شما كامل شد

**

 فرمود خدا ولايت حيدر را

 بر آدم و نسل بعد او واجب كرد

 در روز ازل كليد فردوسش را

 تقديم ِ علي بن ابيطالب كرد

**

 فرمود: برادرم علي مَحرم ماست

 از عالم غيب مثل من آگاه است

 قرآن چقدر مدح و ثنايش را گفت

 او نقطه ي زير باء بسم الله است

**

 فرمود كه يادگار من بين شما

 تا روز حساب، عترت و قرآن است

 بايد كه به هر دوشان تمسك جوييد

 اين راه نجات اصلي انسان است

**

 ذكر صلوات عرشيان مي آمد

 تا رفت به سوي آسمان دست ِ علي

 از عرش بلند و يك صدا مي گفتند:

 اَلحَق كه اميرمومنان است علي

**

 جبريل به خدمت علي آمد و گفت

 تبريك؛ كه اين مقام زيبنده ي توست

 اي حضرت بوتراب درهر دو جهان

 هاروني ِ اين قوم برازنده ي توست

**

 جبريل به جانشين پيغمبر گفت

 اي مظهر افتادگي و آقايي

 مردم اگر امروز امامت خوانند

 عمريست امام عالم بالايي

 **

 اين قوم تو را هنوز نشناخته اند

 اي مرد غيور صاحب تيغ دو سر

 از خانه نشيني شما مي ترسم

 لعنت به سقيفه و ابوبكر و عمر

**

 از فتنه ي بين كوچه ها مي ترسم

 از سيلي و بغض يك پسر مي ترسم

 دلواپس غربت تو هستم آقا

 از آتش و ميخ پشت ِ در مي ترسم

**

 با ديدن اين بركه و گودال غدير

 يكباره به ياد كربلا افتادم

 در گودي قتلگاه خود را ديدم

 بر پاي حسين سر جدا افتادم

 

وحید قاسمی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

محمد جواد غفورزاده (شفق)-عید غدیر

 

جلوه‏ گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یکدگر پیوست کم‏کم سیل شد
موج مى‏ زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود  الیوم اکملت لکم
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
با وجود فیض اتممت علیکم نعمتى
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گل واژه  من کنت مولا  تا نشست
گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر

برکه خورشید  در تاریخ نامى آشناست
شیعه جوشیده ‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر
گر چه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت
مى‏ توان انکار دریا کرد حتى در غدیر   
باغبان وحى مى ‏دانست از روز نخست
عمر کوتاهى‏ست در لبخند گل ها در غدیر     
دیده ‏ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند
این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر ؟
دل درون سینه‏ ها در تاب و تب بود اى دریغ
کس نمى‏ داند چه حالى داشت زهرا در غدیر

 

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

از نگاه تو مبهوت می شود

حیـرت، شـهید تیـغ دو ابروت می شود

 

محراب چشم تو همه را سر به راه کرد

شد سر به راه، هر که به چشمت نگاه کرد

 

در سایـه ات هر آنکه نشست آفتاب شد

حاتم گدای تو شد عالیجناب شد

 

دنیا به زیر سایه ی دستـت پنـاه برد

هر کس که ماند زیر همین بارگاه، بُرد

 

دست کسی به پای مقامت نمی رسد

سیمرغ  هم به قاف قیامت نمی رسد

 

هرجا حدیـث حسن تو تکرار می شود

دل بیشتر اسیر تو دلدار می شود

 

روزی هزار مرتبه شکر خدا کند

هر کس به درد عشق گرفتار می شود

 

حجی به سر نیـامده حجی شروع  شد

پیش از غروب، تازه زمان طلوع شد

 

گرد علی به امر نبی جمع می شدند

پروانـه وار مُحرم این  شمع می شدند

 

دست نبی و دست علی تا که پا گرفت

یک خطبه روی دست همه خطبه ها گرفت

 

فریاد زد که می رسد آیا صدای من

یا گوش می دهید به امر خدای من

 

پوشیده نیست معنی اکملت دینکم

حُبّ علیست معنی اکملت دینکم

 

مردم به آن خدا که مرا آفریده است

دنیا به خود شبیه علی را ندیده است

 

ایـن مرد بوده یار من و بی کـسی من

هـمراه و همنشین و همیشه وصی من

 

آرامش من و دل آشفته ی من اســت

هر گفته ی علی به خدا گفته ی من است

 

هر دل که داشت مهر علی را فقیر نیست

غیر از علی کسی به دو  عالم امیر نیست

 

من ضامنم کسی کـه به او اقتـدا کـند

زهرا براش بیـن نمازش دعـا کند

 

صابر خراسانی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

چه صدايي ست كه احساس مرا مي خواند

مثل آوازحرا سمت خدا مي خواند

 

 چه شگفت است كه باران صدا مي بارد

 واژه در واژه غزل هاي رها مي بارد

 

 واژه هاطعم اهورايي كوثردارد

 وحي مي بارد وحس خوش باوردارد

 

 باوراين است كه تا قافله ها برگردند

 واجب اينجاست همه نافله ها برگردند

 

 شد مقدر كه رسالت به ولايت برسد

 دين شكوفا به درختي كه نهايت برسد

 

 دين شكوفا برسد آينه لبريز شود

 عشق در ذوق غدير عاطفه انگيزشود

 

 دستي ازسلسله ي  نور به بالا برسد

 اوج من كنت به سرشانه ي مولا برسد

 

 هركه مولاي من اويم...و محمد مي گفت

 نور از نور هرآيينه مجدد مي گفت

 

 پيش از اين گفت نه يك بار ولي نشنيدند

 هر چه با صوت رسا گفت علي، نشنيدند

 

 ولي امروز غدير است و شنيدن جاريست

 همه جا زمزمه ي روشن ديدن جاريست

 

 و شنيديم نبي گفت علي تان مولاست

 و پس از اين نفس سبز ولي تان مولاست

 

 يازده مرتبه اين نور سفر خواهد كرد

 نسل ها را نفسي تازه خبر خواهد كرد

 

 كه غدير آمد تا جاري كوثر باشد

 چهارده آينه گسترده ي باور باشد

 

 باور اين است كه هر لحظه ولايت با ماست

 از غديري كه نفس هاي هدايت با ماست

 

 باز اي همنفسان حس شكوفا دارم

 بويي از پيرهن يوسف زهرا دارم

 

 ناگهان مي رسد آن ماه كه هستي با اوست

 خم سربسته ي راز است كه مستي با اوست

 

 مست مهدي شده ام ساز سكوتي بزنيد

 در غديري كه شكوفاست قنوتي بزنيد

 

خلیل عمرانی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

این صدای گرد و خاک بال کیست؟

این تلاطم های موج یال کیست؟

 

اولین بار است میخواند سرود

آخرین بار است می آید فرود

 

آمد و شوقی شد و در سینه ریخت

برسرم بارانی از آئینه ریخت

 

بند تسبیحم برایش دانه شد

مسجد قلبم کبوترخانه شد

 

آیه ای آورده سنگین و ثـقیل

زیر این آیه تلف شد جبرئیل

 

آیه ای از حضرت قدوس خم

شیعیان ، الیوم اکملت لکم

 

آیه ای آورد و خود پرواز کرد

باب عشق و عاشقی را باز کرد

 

آیه اش ظرفیت سی جزء بود

وه که هم اعجاز وهم ایجاز کرد

 

میشود با گفتن یک واژه اش

یکصدو ده مرتبه اعجاز کرد

 

میشود با خواندنش جبریل شد

سینه ی هفت آسمان را باز کرد

 

گفت باید از همین ساعت به بعد

روز را با یا علی آغاز کرد

 

گفت و گفت و گفت از حمد خدا

با عبارات و اشاراتی رسا

 

گفت حمد آن که باران آفرید

از کویر و ابرها نان آفرید

 

استجابت را شبیه آب کرد

آه را از پشت طوفان آفرید

 

شیعه ی خورشید ، یعنی ذره را

آفرید اما فراوان آفرید

 

از نکاح اسم رحمن و رحیم

طفل اقيانوس امکان آفرید

 

بعد از آن که شانه ای بر باد داد

حال دریا را پریشان آفرید

 

خود نمایی کرد بر جن و ملک

حیدری از جنس انسان آفرید

 

سایه را دنباله ی خورشید کرد

نور را بر ذره ها تأکید کرد

 

گفت زین پس هر کسی دارد نیاز

سوی حیدر پهن سازد جانماز

 

هر که را من قبله بودم تا به حال

کعبه اش باشد علی ، تم المقال

 

ابن که دستم منبر دستش شده

این که جبرائیل هم مستش شده

 

روی این آئینه حق تابیده است

عکس تجریدی خود را دیده است

 

حرف حق را می زند آئینه وش

با لب شمشیر تیز و مخلصش

 

دستهایش بوی خیبر میدهد

خستگی را از همه پر میدهد

 

منبری از خطبه های ناب خواند

در غدیر اسم علی را آب خواند

 

السلام ای آب دریای صمد

ای زلال قل هو الله احد

 

ای که میگردی شبیه انبیا

بر هدایت کردن قومت بیا

 

ای رسول مردم آئینه ها

بعثت غارت، حرای سینه ها

 

ای به بالای جهاز اشتران

شأن تو بالاست در بالا بمان

 

از تو میریزد صفات کبریا

ذات تو ممسوس ذات کبریا

 

نردبان وصف تو بی انتها

پله ی این نردبان سوی خدا

 

چون تکلم میکنی موسائی ام

تا که خلقم میکنی عیسا ئی ام

 

جفت دردم کشتی توحن کجاست؟

جسم سردم گرمی روحت کجاست؟

 

ای مسح دردهای لاعلاج

ما همه دردیم ، ظرف احتیاج

 

ما همه زخم یتیم کوچکیم

کن مدارا با همه ، ما کودکیم

 

ما نسیم ذکر تقدیس توأئیم

حاجیان فصل تندیس توأئیم

 

کوچه را میگردی و طی میکنی

کوزه را ظرفیت می میکنی

 

روی دوشت کیسه ی خرما و نان

میروی در کوچه ها دامن کشان

 

کیسه نه دل میبری بر روی دوش

شیعه هستم شیعه ی خرما فروش

 

ای سفیدی ای کبودی ای بنفش

ای به چشم پای سلمان ، جای کفش

 

ای به هر گام تو صدها التماس

کیسه بر دوش سحر ای ناشناس

 

ما همه مدیون شمشیر توئیم

تشنه ی نان جو و شیر توئیم

 

در پی گنجیم ما را راه بر

با خودت تا اشتهای چاه بر

 

رضا جعفری

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  9:18 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها