0

اشعارمهدوی

 
safir110
safir110
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 15
محل سکونت : اصفهان

اشعارمهدوی

بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
سلام دوستان
جای خالی اشعارودل نوشته هادرموردامام عصرعج دراین تالارحس می شد.تصمیم گرفتم کلیداول شعررابزنم وشماادامه دهید.
امیدآنکه بهارما سرشارازعطرخوش ظهورحضرتش گردد.
 
آه می کشم تو را با تمام انتظار
 پر شکوفه کن مرا ،ای کرامت بهار
 می رسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز
آفتاب من بتاب،مهربان من ببار
یافاطمة الزهرا
پنج شنبه 15 اسفند 1387  1:24 PM
تشکرات از این پست
safir110
safir110
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 15
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعارمهدوی

 

بسم الله

سلام برمهدي فاطمه عج

آغازامامت وولايت حضرت حجت صاحب العصروالزمان عج راخدمت همه دوستداران آل ياسين تبريک عرض مي نمايم.


به اميدآمدنش دريک طلوع ديدني



مي رسد شبي مردي از وراي حيراني


کوچه مي شود سمت هاله هاي نوراني


آيه آيه چشمانش از تلاوت شبنم
 
غرق بوسه هاي گل در طلوع روحاني


از شلال چشمانش قطره قطره مي خوانم


لاله غيرت عشق است در شب غزلخواني


شرح شط گيسويش در غزل نمي گنجد


در قصيده زلفش انتظار طولاني


نذر مقدم سبزش چلچراغ و آيينه


در ضيافت چشمش آيه هاي قرآني


با تو مي شود کوچيد تا ديار آيينه


در طراوت سبز صبح روز باراني


در فراق لبهايت قطره قطره مي کاهم


مي شود تو را بوسيد اي حضور پنهاني؟


************************************


اين دوکليپ راهم نگاه کنيد:

تو درکنارمني ومن تورانمي بينم


درضيافت چشمش آيه هاي قرآني


اللهم عجل لوليک الفرج

یافاطمة الزهرا
شنبه 17 اسفند 1387  5:58 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

عمرم تمام گشت ز هجران روی تو/ ترسم شها به خاک برم آرزوی تو
آنگه که روی ماه تو از دیده شد روان/ عشاق را همیشه بود دیده سوی تو
دامن پر از ستاره کنم شب راز اشک چشم/ چوم بنگرم به ماه و کنم یاد روی تو
گردش به باغ بهر تماشای گل بود/ گلهای باغ را نبود رنگ و بوی تو
تا کی ز هجر روی تو سوزیم همچو شمع/ شبها به یاد روی تو و گفتگوی تو
رحمی به حال سید از پا فتاده کن/ تا کی به هر دیار کند جستجوی تو
یک شنبه 18 اسفند 1387  5:39 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

ای پادشاه کشور کون و مکان بیا/ ای یادگار زمره پیغمبران بیا
ای مظهر جمال و جلال خدای فرد/ مهدی ولی عصر امام زمان بیا
آفاق پر از جور شد ای میر معدلت/ از عدل عالمی بنما گلستان بیا
پروانه های بزم وصال توجان بکف/ ای شمع جمع محفل روحانیان بیا
هر کس برای خویش رهی کرده انتخاب/ ای پیشوای و رهبر ما بیکسان بیا
کنعانیان به هجر بشد کور دیده شان/ روشن نما تو دیده یعقوبیان بیا
یا صاحب الزمان به ظهورت شتاب کن/ پشت بشر ز ظلم شکست انقلاب کن
کاخ ستم به روی ستمگر خراب کن/ جانها فدای پای تو پا در رکاب کن
ای ولی عصر و امام زمان/ ای سبب خلقت و کون و مکان
ای بولای تو تولای ما/ مهر تو آئینه دلهای ما
تا تو زما روی نهان کرده ای/ خون به دل پیر و جوان کرده ای
خیز و بکش تیغ دو سر از نیام/ ای شه میصور و پی انتقام
عالم ما عالم دیگر ببین/ گبر و مسلمان همه یکسان به بین
روز و شبان گریه کنیم از فراق/ رخ بنما دور شها از نقاب
یک شنبه 18 اسفند 1387  5:52 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

ما پیروان مصحف و در دین احمدیم
بر جمله خلایق عالم سر آمدیم
هر کس برای خویش پناهی گزیده است
 ما در پناه مهدی آل محمدیم
یک شنبه 18 اسفند 1387  5:57 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

سحر از هاتف غیبی به گوشم این ندا امد/ تو گفتی کان ندا چون وحی منزل از سما امد
که ای بیمار درد و غم و جا برخیز شادی کن/ که از دارالشفا درد ترا امشب شفا امد
نبودی بیم تکفیر از مرا بی پرده می گفتم/ که اندر حجره نرجس یری ما لا یری امد
یافت ولادت مسعودی در سامره ان مولود/ که ذاتش مظهر ذات صفات کبریا امد
اگر جدش نبی امد به کل انبیا خاتم/ ولیکن حضرتش خاتم به کل اوصیا امد
چه سرایی است جهان هر که در ان می اید/ اخر از زندگی خویش به جان می اید
بسته شد محمل و یاران همه رفتند هنوز/ که بهم تا بزنی چشم اجل می اید
صاحب عصر و زمان حجت بر حق مهدی/ زاده فاطمه سلطان زمان می اید
دوشنبه 19 اسفند 1387  11:07 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن/ وین یر شوریده باز اید به سامان غم مخور
دور گردون گرد و روزی بر مراد ما انگشت/ دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
ای دل از سیل فنا بنیاد هستی برکند / چون ترا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
دوشنبه 19 اسفند 1387  11:16 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعارمهدوی

خستگان عشق را ایام درمان خواهد امد
غم مخور اخر طبیب دردمندان خواهد امد
انقدر از کردگار خویش امیدوارم
که شفابخش دل امیدواران خواهد امد
دردمندان مستمندان بی پناهان را بگویید
منجی عالم پناه بی پناهان خواهد امد
دوشنبه 19 اسفند 1387  11:24 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها