پاسخ به:مشاعره علوی
در شب زلف تو اُمّيد نجاتي دارم
شعله ي طور اساساً دل شب مي رويد
به سمر قند چه حاجت كه ثمر شكّر هست
در نجف نيشكر از نهر رجب مي رويد
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين همواره بود آيت شمس الضّحي بلند باب المراد اهل جهاني و ميكنند بر آستان قدس تو دست دعا بلند
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
دید رسول ممتحن رنگ ز رخ پریده را
خستگى مسافران خار به پا خلیده را
تا به عمل در آورد حکم ز حق شنیده را
خواند فرا به گرد هم خیل ز حج رسیده را
آیات خدا سینجلی می گویند
اسرا خدا ذکر جلی می گویند
احمد به شعف آید و زهرا به سرور
وقتی شهدا علی علی می گویند
...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
وبلاگ یا حسیــن مظلوم
وبلاگ محبان مهـــــدی عج
وبلاگ مدافعان حرم
دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را
امشب چقدر فاصلهام با خدا کم است
شمع و شراب و ساقی و ساغر فراهم است
آورده جبرئیل امین بادهای کز آن
تا هست مست، جملهٔ اولاد آدم است
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک میریزد
کُرک و پر از همه ی خیل ملک میریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک میریزد
در دست گرفته است نبی دست ولی را
ابـلاغ کنـد حکـم خـدای ازلــی را
افکنده به قلب همگـان، نور جلی را
کـای مـردم عالم بشناسید علـی را
امروز به امر حضرت حق شد نعمت حق به خلق اتمام
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
مگر نديدهاي آن اتفاق روشن را؟ به اين محله خبرها چه دير ميآيد! بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است به عرصه گاه قيامت اسير ميآيد
در جهان مرد عمل باش علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه میزان علیست
دادگاهی که بفردای قیامت برپاست
حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست
تو همانی که خدا گفت : تو رب الارضی
سجده بر اشهد ان لّایی الاّت کنم
مشق صفا و صدق و محبت به جز علی
اندر جهان من از که و از کو گرفته ام
من بوی عطر گلشن توحید را ازل
از روی عطر این گل خوشبو گرفته ام
مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو
اشهد انّ علی ولی الله بگو
وامانده ام بسوی درت رو گرفته ام
شاهان نیازمند در تو من گدا
از دامن شهنشه دلجو گرفته ام
واهب بهوش باش علی کان رحمت است
من حل مشکلات خود از او گرفته ام