پاسخ به:مشاعره علوی
تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند شد رايت جلال خدا برملا بلند
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه میزند بر اینچنین دست
وقتی که دستان تو را بالا گرفتند
تا داد، یزدان با امیرالمؤمنین دست
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند
دارم دِلَکی که بنده ی کوی علی است
روی دل او همیشه بر سوی علی است
تمام کوفه پر از ردّ اشکهای علیست
و چاهها که پر از نالههای پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست
غیرازدودست تو بخدا تکیه گاه نیست
در مکتب تو بحث سفید وسیاه نیست
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست
تو را ز حضرت قرآن همیشه میپرسم
ز آیههای بشارت، ز سورهی «اعلی»
تو را ز صبح و اذان، سجده، منبر و محراب
تو را ز بوی خوش «یاکریم» و «یاهو»ها
آیینه ی خدای احد مرتضی علی قرآن نوشته است صمد مرتضی علی وقت نماز هر چه که یاهو کشیده ام تفسیر کرده اند شود مرتضی علی
یکسال میشود حرمت را ندیدهام
هرکس جوانیش شده وقف حسین تو
فردا به نزد فاطمهات روسیاه نیست
تا چشم های تو بروم راه صاف را حتی اگر طواف کنم کوه قاف را
وقتی شکافت خانه ی کعبه به عشق تو دیدند در نگاه هُبُل اعتراف را
این بغض هنوز سر به شورش دارد
این چشم هزار چشمه جوشش دارد
این زخم هزارو چارصد ساله ما
اندازه زخم تازه سوزش دارد
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
دوست دارم حُرّ صفت، من هم بگویم عشق را لبیک
ظهر عاشورا کنار ُغربت فرزندتان باشم
مادر مرا كه زاد به پيشاني ام نوشت
قرباني اش كنيد كه اين نذر حيدر است
تكميل شد شريعت پاك محمدي چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند
دست بالای دست حیدر نیست مثل و مانند شاه خیبر نیست
او فقط لایق امیری هست هر کسی که امیر و رهبر نیست