پاسخ به:مشاعره علوی
تا به راه انداختی آن گردباد حیدری عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری
یا محمّد بی علی دین مرده قرآن جان ندارد هر که با او عهد خود را بشکند ایمان ندارد
دلا پرواز كن سوى نجف آن قبله دل ها سلام ما به بال شوق بر تا آن دیار امشب
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد
علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد
سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید
کتاب روشن حق بر غدیر آیه ندارد
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
در حريم كعبه نور آفتاب افتاده است
يا فروغى از جمال بو تراب افتاده است؟
مىزند درياى رحمت موجها، گويا در آن
گوهرى با يازده در خوشاب افتاده است
تا كه شمشير بگيري نَفَس ِ بي جرأت
از شُكوهِ غضبِ شعله ورت مي افتد
ظرف يك يا دو سه تا پلك زدن بي ترديد
سر ِ دَه ها نفر از دور و برت مي افتد
درخت دین به دست کیست فردا؟
بگو بعد از محمد(ص) کیست مولا؟
ندا آمد "علی" را برگزیدیم
کنار برکه می رویید دریا
آنان كه بحر را به نظر در سبو كنند
آيا شود سبويِ مرا زير و رو كنند؟
دل را حرارتِ غم ِ تو كم نميشود
مارا اگر به چشمه ي زمزم فرو كنند
در ملک ولایت ولی و والی و والاست
هر گونه تصرف کند او از همه بالاست
بایست بداند که علی سید و مولاست
آن کس که مرا مولی، می داند و سالار
ره علی، راهم علی، سیر اِلیَ اللّهم علی
مه علی، ماهم علی، شمس جهان آرا علی
نور علی و شور علی، شیرینی انگور علی
می علی، مستی علی، ساقی علی، سقّا علی
یکباره دست بیعت خود را از روی شوق کردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند
مدحتگر تو ذات جلالت مأب حق مدح تو کرده با سخن «هل اتی» بلند
در هیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد
شربتی آب در این کعبه چشیدن دارد
با اذان حرمت اشک چکیدن دارد
هم علی هم ولی الله اش شنیدن دارد
دستی به هوا رفت و دو پیمانه به هم خورد در لحظه «می» نظم دو تا شانه به هم خورد
دستی به هوا رفت و به تایید همان دست دست همه قوم صمیمانه به هم خورد
دل پر از عشق طواف چادر خیرالنّساست
سر پر از شور نظر بر ماه روی مرتضاست
عاقبت ذرّه می افتد زیر پای آفتاب
فطرتاً این قطره با دریای رحمت آشناست
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند
حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار