پاسخ به:مشاعره علوی
من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من
☆☆ خداوندا، اراده ام را به زمان کودکی بازگردان ☆☆
☆☆ همان زمان که برای یکبار ایستادن هزار بار می افتادم اما نا امید نمی شدم ☆☆
ツ وبلاگ لبخند زیبای زندگیツ
☆☆ مدیر تالار ادبیات ☆☆
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد ناشر حكم ولايت به ولي مي نازد گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه میزند بر اینچنین دست
خلق ازل ، کار ِ ابد بر عهده یِ توست
ای اولین دستِ خدا ، ای آخرین دست
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
تمام لذت عمرم در این است که مولایم امیرالمومنین است
جللالدين محمد مولوى بلخى در ديوان شمس تبريزى مى گويد: تا صورت پيوند جهان بود، على بود تا نقش زمين بود و زمان بود، على بود شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود سلطان سخا و كرم و جود، على بود...
دل سپردم به مِهر مَه رويي
گرچه آلوده و خرابم من
عرش اعلا اگر شود جايم
خاك پايِ ابوترابم من
تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»
نقشهی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب شرّ به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب
بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است
ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار
روز خندق را همان روز الستم میکنی خون فرقم را تو میریزی و مستم میکنی
يك شب به چهل مكان عيان است علي
مولا و امام متقين كيست علي است