پاسخ به:مشاعره علوی
روشن شدن پگاه ديدن دارد
پرواز دل از نگاه ديدن دارد
بر قله يِ كوهي از جهاز ِشُتُران
خورشيد كنار ماه ديدن دارد
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
یا علی ای آنکه اسلام از تو عزّت یافته
از غدیر تو رسالت قدر و قیمت یافته
برکه ی علم تمام انبیاء روز غدیر
گشته اقیانوس و از یمن تو برکت یافته
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن
که به جز علی نباشد به جهان گرهگشایی
ياران كه به شرك ميكنند آزارم
گويند كه من خداي دوم دارم
والله كه من موحدم اي ياران
من غير علي خدا نميپندارم
موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز و على چهره تابان غدیر است هنوز
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
ز مصر نور به کنعان دل بشیر آمد
هلا تمامی پیغمبران! غدیر آمد
به گوش جان علیدوستان چو آیۀ وحی
بشارت از طرف داورِ قدیر آمد
دین خود را کن مکمل با ولاى مرتضى خوف تا کى باید از فرمان و اعلام غدیر
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند
دلبری دارم که هرد م مست نامش می شوم سرخوش از صحبای جان بخش کلامش می شوم ان چنان در عمق جانم ریشه کرده عشق او هر کسی یک یا علی گوید غلامش می شوم
مى شود مست ولاى مرتضى ، از خود جدا هر که نو شد جرعه اى از باده جام غدیر شد
در راه ولایت شدهام رهرو و دانم
زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی
یا علی گفتیم وعشق اغاز شد باب رحمت بر رخ ما باز شد عشق بی نام علی معنی نداشت نام مولا عشق را پاینده داشت
تو بوتراب و همسر تو مادر آب اصل شما وصل شما نسل شما نور