پاسخ به:مشاعره علوی
دست و رویم را به زیر آسمانش میبرم
من یمین آسمانی را به نام مولا میخرم
ما طفل ِ خاك باز ِ تو هستيم يا علي
مارا بگو ز خاك نجف جستجو كنند
اصفهان نگین فیروزه ای جهان
دست غدیر نه برکه، که بیکران دریاست علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست
تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند شد رايت جلال خدا برملا بلند
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه می زند بر اینچنین دست
خلق ازل ، کارِ ابد بر عهده یِ توست
ای اولین دستِ خدا ، ای آخرین دست
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
تو جان پاک مصطفی وصف تو از قول خدا آیات فرقان مبین هو یا امیر المومنین
اول تویی،آخر تویی، یاور تویی، ناصر تویی بر اولین و آخرین هو یا امیر المومنین
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
نماز صبح به شرط خشوع باید کرد ادای وقف به وقت رکوع باید کرد
برای خواندن شعر از جلال والایت به استعانت از حق،شروع باید کرد
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
اسلام ما نتيجه ي لبخند مرتضي است
با زور تيغ ، ميلِ هدايت نداشتيم
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
مادر مرا كه زاد به پيشاني ام نوشت
قرباني اش كنيد كه اين نذر حيدر است
تویی بهشت که بی تو جهنم است زمین علی اگر که تویی ابن ملجم است زمین
تو پایه های زمینی سرت سلامت باد که بی وجود تو آواری از غم است زمین
نفس نفس زدم هر دم در آرزوی علی
قدم قدم به نجف می روم به سوی علی
قسم به لحظه ی ناب فمن یمت یرنی
که جان دهم فقط آخر به عشق روی علی
یا علی بود که از عرش خدا می بارید
نور مولا به سر ثانیه ها می بارید
در زمین با لرزهی گامت قیامت میکنی «یا قسیم النار والجنت»! چه قسمت میکنی؟
میزنی شمشیر همچون آذرخشی مرگبار نه، نمیفهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار
رازها، رازهاي مكشوفه
گريهها، گريههاي مولاوار