0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده

پی آن ناله دل دربدری افتاده

پسری دید که از زینِ به زهر آغشته

گوشه ی حجره دوباره پدری افتاده

غم یک عمر بلا پشت بلا پشت بلا

همچو یک زهر به جان جگری افتاده

مرگ نزدیک شد و اهل حرم می گریند

چشم بیمار پدر بر پسری افتاده

پسرم گریه نکن چونکه میان چشمت

از غم خون جگری ها اثری افتاده

پسرم! گریه فقط گریه به غم های حسین

سوی گودال دلم را گذری افتاده

کودکی بودم و دیدم که میان مقتل

تن خورشید کنار قمری افتاده

کودکی بودم و دیدم که ز سیمرغ دلم

ته گودال فقط مشت پری افتاده

دیده ام وقت اسارت که به پای عمه

بارها از افق نیزه سری افتاده 

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:25 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

مهدی نظری

امام باقر(ع)-شهادت

 

من امام تمام دنیایم

بر تمامی خلق مولایم

باقر علم احمد و علی ام

چون که من هم ز نسل زهرایم

روزها شمس و ماه هم هر شب

روی خود می نهند بر پایم

روی بال دعا و سجاده

آسمان غرق در تماشایم

من شکافندۀ علوم شدم

از دعاهای خیر بابایم

گوهر علم و آیه های حدیث

ریزد از درّ سرخ لب هایم

من امام طلوع امروزم

من شفیع غروب فردایم

دست بر دامنم اگر بزنید

از زمین تا بهشت پر بزنید

گر چه من سوختم ز زهر جفا

جگرم پاره پاره شد اما

به خدا صحنه ای ندیدم من

تلخ تر از غروب عاشورا

صحنۀ مرکب بدون سوار

نیزه ای را که می رود بالا

من خودم با دو دیده ام دیدم

شمر را روی سینۀ آقا

تا که خنجر به حنجرش آمد

عمه می گفت وای... یا زهرا

سر جدم که بر سر نی رفت

لشگر آمد به سمت خیمۀ ما

ما روی خار می دویدیم و

پی ما بود زینب کبری

من خودم قتلگاه را دیدم

بر سر نیزه ماه را دیدم

هر کسی بود دیدۀ تر داشت

پیش رویش به نیزه ها سر داشت

یا که چون خواهری که با دل خون

روی نی چند تا برادر داشت

همۀ خاطرات من رنگی

از غم لاله های پرپر داشت

پیش چشمم رقیه را می زد

خیره چشمی که بغض حیدر داشت

عمر کوتاه این سه سالۀ عشق

دردهایی شبیه مادر داشت

شکر می کرد در نبود پدر

عمه جان را اگر که در بر داشت

زهر تنها دوای این ها شد

گره از کارم عاقبت وا شد

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

محسن حنیفی

امام باقر(ع)-شهادت

 

زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود

 زهر جگر سوزی که بر دردش دوا بود

پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت

 پنجاه سال، او روضه دار کوچه ها بود

تب می نمود و یاد مادر گریه می کرد

 او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود

لب تشنه بود و زهر آتش زد به جانش

 چون یادگاری حسین و مجتبی بود

عادت به «لایوم کیومک» داشت حرفش

 یعنی گریز حرف هایش کربلا بود

در خاطرش مانده شلوغی های گودال

 جد غریبش را که زیر دست و پا بود

جد غریبی که لباسش را ربودند

 غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود

جد غریبی که سرش منزل به منزل

 گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود

رنگ رخ او شد کبود و زرد؛ جان داد

 مانند دایی قاسمش از درد جان داد

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

بی تاب شده پیكرش از شعله‌ی كینه

آتش ، گل كرد ، در باغِ سینه

از سوزِ جگر آهِ غریبانه كشیده كشیده

جان بر لبش از شدّت اندوه رسیده رسیده

پرپر شده باغِ امیـدش

كرده غم دلدار  شهیدش

بی تاب و تب ، جان به لب ، حضرت باقر

******

خون شد دلش از خاطره‌ی تلخ اسارت

غربت ، حسرت ، سیلی ، جسارت

همراه سه ساله پی دلدار دویده دویده

در كنج خرابه ز لبش لاله چكیده چكیده

بی­تاب شده در دل شب

با گـریة جانسـوز زینب

بی تاب و تب ، جان به لب ، حضرت باقر

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای نور چشم مصطفی یا امام باقر 

مسموم از زهر جفا یا امام باقر

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

****

 

از کودکی بر دوش خود کوه غم کشیدی

در آفتاب کربلا تشنگی چشیدی

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

****

 

سوز درون خویش را با کسی نگفتی

با عمۀ سه‌ساله‌ات در خرابه خفتی

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

هردم رسید از دشمنان ظلم بی‌امانت 

تا زهر بیداد هشام شعله زد به جانت

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

****

 

اشک پدر را دم‌به‌دم روی ناقه دیدی

 

پای سر بریده آه از جگر کشیدی

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

****

 

در حرم غریب تو اشک ما گلاب است 

زائر تربتت فقط نور آفتاب است

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 

هم داشتی بر قلب خود داغ بی‌شماره

هم دیده‌ای در قتلگاه جسم پاره‌پاره

 

یا سیدی یا امام باقر

یا سیدی یا امام باقر

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

هفتم ماه است و باید چشم ها گریه کنند

پا به پای روضه های هل اتی گریه کنند

 

این قبیله بی نیاز از روضه خوانی منند

که فقط کافی است گویم کربلا گریه کنند

 

با همین گریه است که یک چند روزی زنده اند

پس چه بهتر اینکه بگذاریم تا گریه کنند

 

حال که گریه کن مردی ندارد این غریب

لااقل زن­ها برایش در منا گریه کنند

 

هر زمانی که میان خانه روضه می گرفت

امرش این بود اهل خانه با صدا گریه کنند

 

با سکینه می نشیند شیعتی سر می دهد

آه جا دارد تمام آب ها گریه کنند

 

چشم او شام غریبان دیده بین شعله ها

عمه هایش در هجوم اشقیاء گریه کنند

 

یاد دارد کعب نی هایی که مانع می شدند

چشم های زخم آل مصطفی گریه کنند

 

در قفای ذوالجناح با عمه آمد قتلگاه

انبیاء را دید با خیر النساء گریه کنند

 

عمه دردانه اش جان داد تا اهل حرم

یا شوند آزاد از زنجیر یا گریه کنند

 

یاد موی خاکی همبازی اش تا میکند

دخترانش مو پریشان ای خدا گریه کنند

 

جواد حیدری

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

اى به تو از خالق داور سلام 
از لب جانبخش پيمبر سلام 
اى پدر عالم هستى همه 
نخل على يوسف فاطمه 
شمس و قمر را به نسب اخترى 
نسل امام از پدر و مادرى 
اختر تابنده دانش تويى 
بلكه شكافنده دانش توئى 
عالم علم احد قادرى 
باقرى و باقرى و باقرى 
دانشى كل نقطه ‏اى از مكتبت 
علم لِدُنى سخنى بر لبت 
مدح تو از قول خدا در نبى است 
خلق تو آيينه خلق نبى است 
مام تو ريحانه بخل بتول 
جابرت اورده سلام از رسول 
اختر تابنده ماه رجب 
مهر فروزنده ما رجب 
شهر رجب را تو مهين كوكبى 
ماه فروزان نخستين شبى 
علم نهانى ز گلستان تو 
پير خرد طفل دبستان تو 
هر نفست باغ گلى از كمال 
هر سخنت پاسخ صدها سوال 
مهر رخت اى به على نور عين 
بوسه گه يوسف زهرا حسين 
نام تو را گفت عدو ناسزا 
از چه تو گفتيش ز رافت دعا 
با همه فضل و شرف و علم تو 
دشمن تو شد خجل از حلم تو 
اى به فدايت پدر و مادرم 
مدح تو در اوج دهان گوهرم
(ميثم) و عبد مطيع توام 
عاشق ديدار بقيع توام

 

رضيع الحسين عليه السلام

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای به آه تو سوز جگر، همراه

ایهـا الباقـر یابن رسـول‌الله

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

****

 

شعله بر جانت از زهر کین افتاد

سر فرزندت صـادق سلامت باد

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

****

 

ای که عمری شد خون جگر قوتت

فاطمــه گردیـد دنبــال تابــوتت

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

****

 

شیعه می‌گیرد دائم سراغ تو

از مـزار بی‌شمع و چـراغ تو

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

****

 

تو بلاهـا در کـرب و بـلا دیدی

مجلس شام و تشت طلا دیدی

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

****

 

بر تـو مـی‌گریم پسـرِ زهرا 

که بود داغت بر جگرِ زهرا

 

ایها المظلوم  سیدالمسموم

 

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من یادگار آخرین کربلایم

من داغدار محنت خون خدایم

دارم هزاران      غم بین سینه      پر می کشم      امشب از مدینه

واویلتا واویلتا   آه و واویلا

من دیده ام سوز عطش در خیمه ها را

راس شهیدان بر فراز نیزه هارا

دیدم حرم را       گردیده غارت      گشته نصیب       زینب اسارت

واویلتا واویلتا آه وواویلا

از خاطرات کودکی جان بر لبم من

جان می دهم اما به یاد زینبم من

دارد شراره        قلب کبابم       من داغدار       بزم شرابم

واویلتا واویلتا آه وواویلا

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من از تبار باقرم مردم بدانيد

دل بيقرار باقرم مردم بدانيد

مست و خمار باقرم مردم بدانيد

امروز يار باقرم مردم بدانيد

فردا كنار باقرم مردم بدانيد

 دست از غم او تا قيامت برندارم

 

اي كهكشانها آسمانها در مدارت

عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت

ختم رسل كرده سلامش را نثارت

بيچاره تر از من نداري در كنارت

دارم درون سينه ام شوق زيارت

 كي مي شود سر بر مزار تو گذارم

 

اي ابتداي روضه ها از خانه تو

اي هيأت عشاق در كاشانه تو

قلب تمام قدسيان ديوانه تو

بار تمام صحنه ها بر شانه تو

شد خانه آباد من ويرانه تو

 من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم

 

شكر خدا امشب پريشان تو هستم

مانند زهرا ديده گريان تو هستم

بيچاره ی آن قبر ويران تو هستم

تقدير بوده اينكه حيران تو هستم

من مرده بوي گريبان تو هستم

 پس كي غم تو مي كشد بر روي دارم

 

 امشب تفأل مي زنم بر چشمهايت

مثل مزارت مانده خلوت روضه هايت

عيبي ندارد روضه مي گيرم برايت

جاني كه دارم جان من آقا فدايت

آتش زده زهر جفا بر دست و پايت

اي كاش پاي غصه هايت جان سپارم

 

اي سوز آه سينه تو آسمان سوز

بر ما عطا فرما كمي اي مهربان سوز

قبر خرابت روضه اي داغ و نهان سوز

اي خاطرت آزرده از يك ظهر جانسوز

بر چشمهايت چند عكس خانمانسوز

 امشب بياد خاطراتت لاله زارم

 

 قوم پيمبر را همه گمراه ديدي

آنچه نديده هيچ چشمي آه ديدي

در بين آتش ذكر يا الله ديدي

چندين ستاره در مدار ماه ديدي

يك يوسف بي سر ميان چاه ديدي

 مي گفتي از اين غم هماره بيقرارم

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

به مناسبت شهادت امام محمد باقر (ع)

 

دشت  بلا بود و دلم تنگ خدا بود

غرق نوا بود لبم محو دعا بود

سجده ی خوفی  به  در درگه جانان

سجده ی خوفم به روی خاک بلا بود

هر نفسم بی نفس تر از نفس قبل

ناجی انفاس من بوی شما بود

باقر آل نبی به شهر شررها

گاه نگاهش به زمین ، گاه هوا بود

 

وای سری روی نی غرق خروش است

زینب غمدیده غرق بغض ، خموش است

 

نیزه به دستی که نیزه بر سر ما زد

سنگ به اجسام ما ، بر پر ما زد

آمد و یک تکه سنگ پرت نمود و

سنگ به پیشانی سرور ما زد

با زدن سنگ به پیشانی ارباب

سنگ به پیشانی مادر ما زد

هیچ غذایی نخورده ایم پس از تو

طعنه به این پیکر لاغر ما زد

پیرزنی بت پرست در کَفَش آتش

حرف ز موی سر اکبر ما زد

 

وای سری روی نی غرق خروش است

زینب غمدیده غرق بغض ، خموش است

 

موی رقیه کشید و آه کشیدم

آه، رقیه دوید و آه کشیدم

با کرم سیلی دشمن نادان

آه، ز خوابش پرید و آه کشیدم

هر چه دوید از پی عمه ی زخمی

عمه ی خود را ندید و آه کشیدم

تا که سر عشق خویش بر سر نی دید

دل ز جهانش برید و آه کشیدم

با لگدی ایها العالم و آدم

قامت زینب خمید و آه کشیدم

 

وای سری روی نی غرق خروش است

زینب غمدیده غرق بغض ، خموش است

 

جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور

ببین که با من دلخون چه کرده ای مادر

گلی زگلشن آل رسول بودم من

که کرد دست خزان از جفا مرا پرپر

مرا عدو به چه جرم این همه نمود آزار

مگر نه اینکه منم نور چشم پیغمبر

مرا نشانده روی زین زهر آلودی

که زد شراره زهرش به پیکرم آذر

اگرچه زهر زده شعله بر دلم اما

بسوزد این جگر خسته ام زجای دگر

به کودکی جگرم سوخت چونکه من دیدم

به روی نیزه سر کوچک علی اصغر

نبود باورم این رأس طفل  شش ماهه است

چه کرده بود که رأسش جدا شد از پیکر

گذشت عمری و اما هنوز می گریم

چوخاطرات قدیم آیدم به  پیش نظر

 

پايگاه شعر مذهبي رضيع الحسين عليه السلام

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باقر آل پیمبر می دهد جان

در عزایش فاطمه شد دیده گریان

وااماما واماما واماما

زهر کینه زد شرر بر حاصل او

زین زهر آلوده گشته مقتل او

وااماما واماما واماما

----

سوزد از زهر جفا پا تاسر من

گشته یارب لحظه های آخر من

وااماما واماما واماما

گرچه زهر کین شرر زد بر دل من

خاطرات کودکی شد قاتل من

وااماما واماما واماما

من به طفلی بار محنت را کشیدم

کس نمی داند که با دیده چه دیدم

وااماما واماما واماما

با دوچشم پر زاشک از جور اعدا

غرق خون دیدم زمین کربلا را

من خودم دیدم حسین بی یار گشته

او اسیر فرقه خونخوار گشته

من نگه کردم به حال مضطر او

کشته شد بر روی دستش اصغر او

من خودم دیدم که دشمن از قفایش

می برید راس حسین را از قفایش

واحسیناواحسیناواحسینا

-----

داغ زهرا را دوباره تازه کردند

راس جدم را به روی نیزه کردند

ال طاها را عدو می کرد امیری

با چه جرمی برده اند ما را اسیری

بی حیاها ظالمانه وحشیانه

عمه ام را می زدند با تازیانه

واحسینا واحسینا واحسینا

 

رضيع الحسين عليه السلام

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من پنجمین شقایق باغ ولایتم

من باقر العلوم چراغ هدایتم

چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است

از خلق دون وفا و محبت ندیده است

بر روی دست من اثر بند مانده است

بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است

در دل همیشه داغ گل یاس تازه است

داغ سر شکسته ی عباس تازه است

بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست

بر پشت من اثر ز رد تازیانه هاست

دست من و رقیه به هم خصم بسته بود

من شاهدم که پهلوی آن گل شکسته بود...

 

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خواهم امشب باز شيدايى كنم
از در رحمت تمنّايى كنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سير، در گلزار زيبايى كنم
گرچه خوارم، دم ز گلها مى‏زنم
ياد گل، ياد گل آرايى‏كنم
مدت كوتاه عمر خويش را
صرف خدمت نزد مولايى كنم 
از همين كوتاه خدمت، تاابد
زندگى در لطف و آقايى كنم
آمدم نوشم مى‏از  شير و رُطب
بر در ميخانه ماه رجب
اى رجب ميخانه حيدر تويى
مِى تويى، باده تويى، ساغر تويى
طعم تو گرديده احلى من عسل
گوشه‏اى از وسعت كوثر تويى
راه درك ليلةالقدر على
بهر شيعه تا صف محشر تويى
ماه شعبان بر تو كرده اقتدا
باعث توفيق پيغمبر تويى
مطلعت زيباترين روز خداست
ميزبان حجت داور تويى
حسن مطلع در تو باشد لطف يار
شد رخ زيباى باقر آشكار
او شعيب عترت پيغمبر است
باقر درياى علم داور است
مفتخر بر نام او هستيم ما
اين كلام يك امام و رهبر است
اول خير آخر خير اصل خير
اين محمد، سفره دار كوثر است
بى رواياتى كه از او آمده
دين ما تا روز محشر ابتر است
سائل علمش مراجع گشته اند
وسعت علمش ز هركس برتر است
او كه باشد بهترين مولاى من
مادرش  شد فاطمه بنت الحسن
مادرش از فاطمه تصوير داشت
دربرش آئينه تقدير داشت
پاكتر از آب زمزم خُلق او
رزق و سهم از آيه تطهير داشت
او كه باشد دختر بيت كريم
حُسن بابايش در او تأثير داشت
نِى به دامانش گرفته كودكى
او به دامان خضر راهى پير داشت
تا كند مارا غلام درگهش
در نگاه چشم خود زنجير داشت
ما غلام حضرت باقر شديم
بر مَرام غير او كافر شديم

 

 

رضيع الحسين عليه السلام

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها