0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
هفتاد و چند داغ شقایق

تنها تر ین غر یب  دیار  مد ینه  بود
او مرد علم و زهد و وقار و سکینه بود
صد باب علم از کلماتش گشوده شد
در بین عالمان به  خدا بی قرینه بود

 

این خا نواده  نسل نجات و هدایتند

او نا خدای پنجمی  این  سفینه  بود

نا ن آور  همیشة  هر  کو دک  یتیم

بر شانه های خستة او جای پینه  بود

آتش گرفته باغ  دلش  از  شراره ای

سهم  امام  خستة  ما  زهر  کینه بود

همواره آسمان دلش رنگ لاله داشت

هفتاد و چند داغ  شقایق به سینه بود

دشت نگاه  او پُرِ گلهای اشک  بود

یاد آور حکایت  سقا و مشک  بود

 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یادگار کربلا
خاک بقیعت دل جلا، ای یادگار کربلا
قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا
شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی
غم ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا

 

ای آنکه در کرب و بلا، گفتی به عمه رازها
کن راز زینب برملا، ای یادگار کربلا
ای همصدای کودکان، همبازی بنت الحسین
کی می زنی دل را صلا، ای یادگار کربلا
ای آشنا با تشنگی، ای هم صدای العطش
دل بردی از اهل ولا، ای یادگار کربلا
ای آنکه بین حجره ات، در لحظه های آخرین
ذکرت حسین و کربلا، ای یادگار کربلا
فطرس به شام ماتمت، آخر چه گوید از غمت
چشمش به گریه مبتلا، ای یادگار کربلا

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
 کبوتر غریب

باقر علوم عا لم ،  عا لم آ ل پیمبر

غربت و مظلومیت رو ، برده ارث از بابا حیدر

دلش از غصه گرفته ، غم و دردش بی شماره

غیر اشک چشم خیسش ، دیگه همدمی نداره

 

از شرار زهر دشمن ، آب شده پیکر خسته ش

غیر آه دل نداره ، مرحمی دل شکسته ش

یه کبوتر غریبه ، بی سر و سامونه حالش

می خواد پر بگیره اما ، سنگ غم خورده به بالش

   *

پسرم بیا کنارم ، که دیگه رفتنی ام من

بیا تا برات بگم از ، ظلم و کینه های دشمن

به خدا یادم نمی ره ، اون همه ماتم و آزار

دشنام و سنگهای کینه ، خنده های سر بازار

مونده بود به زیر نعلِ اسبها لاله های چیده

روی نیزه های بی رحم ، می دیدم سر بریده 

 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
  یاد

یاد دارم که کربلا بودم
از غریبی چه ناله ها کردم
جسم جدم میان مقتل بود
با رقیه چه گریه ها کردم

 

******
یاد دارم که باب بیمارم
خون دل از عدوی کین می خورد
خواست جد من کند یاری
لیک ناگهان زمین می خورد
******
یاد دارم که بزم شرم یزید
خیزران آتشی بر این دل زد
من خودم با دو چشم خود دیدم
عمه سر را به چوب محمل زد
******
یاد دارم که در خرابه ی شام
بر دلم کوه عقده ها مانده
آمدم من مدینه اما وای
عمه‌ی من رقیه جا مانده 

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
حضرت باقر(ع) 

حضرت باقر(ع) (2)
گوهر آل رسولی
به جهان نور دو عینی
پسر کرب و بلائی
نوه‌ی پاک حسینی

 

باقر علم جهان را تو ملقب باشی
تو به یادآور هر ناله‌ی زینب باشی
دل شیعه نگرانت
زهر کین برده توانت
حضرت باقر(ع) (2)
تو شفای دل زارت
همه جا فکر حسین است
به لبِ غرق به خونت
همه دم ذکر حسین است
نظرت می رسد آن لحظه اسیرت کردند
سمّ  اسبان عدو یکسره زیرت کردند
عطش آمد به سراغت
علی اصغر شده داغت
حضرت باقر(ع) (2)
نازنین یارِ رقیه
ای تو غمخوارِ رقیه
تو بگو علت رازِ
چشمای تارِ رقیه
ای که از زهر و عطش ناله زنان می سوزی
از غم شام بلا، گریه کنان می سوزی
دشمن ار دور و برت شد
عمه زینب سپرت شد
حضرت باقر(ع) (2)

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

كسی كه بود شكافنده‌ی تمام علوم
هزار حیف كه از زهر كینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله
وصّی پنجم تو كشته شد، ولی مظلوم

 

گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند

گهی به خانه‌اش از كینه خصم برد هجوم

بسان مادر و آباء رنج دیده‌ی خویش

همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم

به غربت علی و خاندان او سوگند

امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم

هماره قصه مظلومی‌اش به خاك بقیع

بود ز غربت قبرش برای ما معلوم

ز دردهای نهانی كه بود در دل او

كسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت

كه بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم

نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هایش

نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم

بگو به امت اسلام، این سخن (میثم)

به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شهادت امام باقر(ع)
لحظه‏هاى واپسین صبر

دیده جانانه‏اى پر ابر بود
لحظه‏هاى واپسین صبر بود
آنكه در ذهنش هجوم دشنه داشت
یادگار آب، كامى تشنه داشت

 

بود اندر خاطرش آلاله‏ها

آخرین ساعات عمر لاله‏ها

در نگاه آخر پور حسین

موج مى‏زد كربلاى شور و شین

همچو جدش بیقرار بیقرار

روز عاشوراى عمرش ناله دار

روز آتش، روز خون، روز قیام

روز غارت غارت اهل خیام

گه نگاهش بود سوى خیمه‏گاه

گاه مى‏بردش میان قتلگاه

گاه دستانش به دست عمه بود

گاه آغوشش به بابا مى‏گشود

ز آنچه مى‏آزرد او، بیش از همه

بود غمهاى سه ساله فاطمه

یاد روزى كه هراسان مى‏دوید

دخترى آتش به دامان مى‏دوید

هرم آتش بس كه دامن مى‏گشود

از بیابان تا مدینه شعله بود

گاه قلبش از غم، آتش مى‏گرفت

گاه زهر كین حیاتش مى‏گرفت

اشكهاى سرخ امانش را گرفت

ذره ذره داغ جانش را گرفت

دارِ فانى را وداعى خسته داشت

زیر لب نامى گران، پیوسته داشت

آخر الامر از تب و تاب ممات

داد ذكر وا حسینایش نجات



محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یادگار آخرین

یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شكسته

 

سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت

در سینه ما رفت و ما را دیده‏تر ساخت

پنجم امام و هفتمین معصوم هستى

جانم فدایت پس چرا مسموم هستى

اى صبر مطلق، گشته‏اى بى تاب از چه؟

اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟

جسم شریفت از چه كم كم آب گشته

بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته

تو یادگار آخرینِ كربلایى

تو داغدار و دل غمینِ كربلایى

تفسیر دشت كربلا در سینه توست

دلها گرفتار غم دیرینه توست

با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى

داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى

تاریكى صحن تو بر غربت گواه است

شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است

اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم

بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم

آییم پابوس و تو را زوّار گردیم

ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم

 
جواد حیدری

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر (ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر (ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر (ع)

 

به گوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب

که باشد رخش دانش زیر پای حضرت باقر (ع)

بـه رستـاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر

بــرو در سایــه ظــل همــای حضرت باقر (ع)

خـرد عــاجز بــود ز اوصاف بــی پایان آن سـرور

کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر (ع)

جـــلـــال و شــان و قــدر آن امــام پــاکبازان را

نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر (ع)

«رضایی» ایـــستــاده بـــر در دولت سرای او

چــو سائـل مـنتظر بهر عطای حضرت باقر (ع)

 

شاعر: رضایی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر «شبهای بقیع »

در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع
چونکه یکجا، چار محبوب خدا دارد بقیع
نور چشمان رسول و، پور دلبند بتول
صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع

 

خلق شد عالم ز یُمن خلقت آل عب 
یک تن از پنج تن آل عبا دارد بقیع
همدم دلدادگان و، محرم محراب راز
هست زین العابدین، بنگر چه ها دارد بقیع
حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول
وارث فضل و کمال انبیا دارد بقیع
صادق آل محمّد، ناشر احکام حق 
دین و دانش را، رئیس و پیشوا دارد بقیع
در نظر آید، زمین بر چرخ سنگینی کندد
بس که خاکش گوهر سنگین بها دارد بقیع
گرچه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ
همچو ایوانِ نجف نور و صفا دارد بقیع
رازها گوید به گوش شب در این جا کهکشان
رمزها از خلقت ارض و سما دارد بقیع
سایه ها نجواکنان بر مدفن این چارتن
کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟
سر به دیوارش زند هرکس از این جا بگذرد
در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع
چار معصومند و، دورند از حریم جدّشان
شکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع
آن دو غاصب در جوار مدفن پاک رسول
دور از او جسم امامان را چرا دارد بقیع؟
می کند محکوم ظالم را، به هر دور زمان
گفته ها با زائران آشنا دارد بقیع
بشنو از این قبرها بانگ اناالمظلوم ر 
تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع
تا شود ثابت که نور حق نمی گردد خموش
گرچه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع
ناله امّ البنین با اشک زهرا همدم است
در غبارِ غم، جمال کربلا دارد بقیع
چون (حسان) اینجا بود، شبها، مسیر فاطمه 
تا که نامحرم نیاید، انزوا دارد بقیع


حبیب چایچیان

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

اى فروزان گهرِ پاكِ بقيع
گل پرپرشده در خاك بقيع
با سلامت كنم آغاز كلام 
 اى ترا! ختم رُسُل گفته سلام

 

پنجمين حجّت و هفتم معصوم 
 بابى اَنْتَ كه گشتى مسموم
اى فداى حق و قربانى دين! 
 كرده يك عمر نگهبانى دين!
تنت از درد و الم كاسته شد 
 تا كه دين قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفوليت خويش 
 بوده در رنج و غم و درد، پريش
از عدو ظلم و شرارت ديده 
 چون پدر رنج اسارت ديده
خار در پا و رَسَن در بازو
رفته اى با اُسرا در هر سو
كرده خون خاطرت اى شمع ولا 
 محنت واقعه كربوبلا
كربلا ديده اى و كوفه و شام 
 اى شهيد از اثر ظلم هشام
آتش غم پر و بالت را سوخت
زهر كين، شعله به جانت افروخت
اثر زهرِ به زين آلوده 
 كرده اعضاى ترا فرسوده
نزد حق يافته فيض ديدار 
جسم تو خفته و روحت بيدار
خود تو مظلومى و قبر تو خراب
ديده دهر ازين غصه پر آب
شيعه را دل ز عزايت شده داغ
كه بود قبر تو بى شمع و چراغ
ظلمِ اين امتِ دور از ادراك
كرده يكسان حَرمت را با خاك
با چنين ظلم و ستم از اعدا 
 بهتر اينست كه قبر زهرا
مخفى از ديده دشمن گردد 
 تا ز هر حادثه ايمن گردد

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر علیه السلام

ای دومین محمد و ای پنچمین امام
 
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
 
چشم و چراغ فاطمه، خورشید هفت نور
 
روح و روان احمد و فرزند چار امام

 

 
آن هفت نور روشنی چشم هفت آفتاب
 
آن چار امام خود پدر این چهار امام
 
وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار
 
نام تو را نبرده نبی جز به احترام
 
هم ساکنان عرش به پایت نهاده رخ
 
هم طایران سدره به دستت همیشه رام
 
حکم خدا به همت تو گشته پایدار
 
دین نبی به دانش تو مانده مستدام
 
با آنهمه جلال و مقامی که داشتی
 
دیدی ستم ز خصم ستمگر علی الدوام
 
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
 
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام
 
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
 
سوزند از برای تو هر روز خاص و عام
 
گاهی به دشت کرب و بلا بوده ای اسیر
 
گاهی به کوفه بر تو شد ظلم، گه به شام
 
خوانند سوی بزم یزیدت، بدان جلال
 
بردند در خرابه شامت بدان مقام
 
گر کف زدندن اهل ستم پیش رویتان
 
گر سنگ ریختند بر سرهایتان زبام
 
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
 
آندم که گشت عمر تو را از زهر کین تمام
 
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
 
بر قبر بی چراغ تو گئیم یک سلام
 
«میثم» هماره وصف شما خاندان کند
 
ای مدحتان بر اهل سخن خوشترین کلام
 
غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها