0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 

من بر فلک امامم من بر ملک شهودم

ذکر عَلَی الدَّوامم من معنی سجودم

هم شاهد قیامم   هم شاهد قعودم

هم مظهر وجودم  هم مُظهر وجودم

نور شهود و غیبم   آئینۀ قلوبم

من باقر العلومم  من کاشف الکروبم

من حجت خدایم تفسیر هل اتایم

دلبند مرتضایم  فرزند مصطفایم

نور دل حسینم  سجاد را عطایم

من یادگار درد و غم های کربلایم

تاریخ کربلا را باید ز من بجویید

گاهی میان روضه از قول من بگویید

من چار ساله بودم  دیدم غم و بلا را

می دیدم از مدینه تا شام ابتلا را

کس همچو من ندیده مظلوم مبتلا را

تصویر زنده دیدم اوضاع کربلا را

من دیده ام خدا را پامال سمّ مرکب

رأس ز تن جدا را در پیش چشم زینب

دیدم به روی نیزه هجده سر بریده

در قتلگاه دیدم یک حنجر دریده

خورشید کاروان را دیدم به اشک دیده

دیدم که از جسارت رنگ عمو پریده

بر ناقه های عریان بریان دل زنان بود

چشمان غیرت ما گریان بانوان بود

من دیده ام هجوم دشمن به دختران را

از خیمه ها فرار اطفال و مادران را

با بوته ها هم آغوش ، جان داده خواهران را

بر نیزه های خونین رأس برادران را

با نیزه آشنایم با تازیانه همدم

با کعب نِی انیسم با آه و ناله مَحرم

من در تمام این راه در سوز و آه بودم

با اشک و آه حسرت غرق نگاه بودم

همراه عمه زینب در قتلگاه بودم

در حلقه های آتش در خیمه گاه بودم

ماتم کشیده ام من ، سیلی چشیده ام من

تهمت شنیده ام من ، بس داغ دیده ام من

منزل به منزل از غم مُردم در این اسارت

از بس به عمه هایم شد از جفا جسارت

روحیۀ لطیفم خورد از ستم خسارت

گاهی لباس و گاهی رفت آبرو به غارت

دشمن به بی حیایی بر عمه، در حضورم

با تهمت کنیزی زد لطمه بر غرورم

خواهد پیام ما را هر کس دهد به عالم

یاد غم و بلا را باید کند دمادم

حتی کند منا را ماتم سرای این غم

جویید کربلا را در خیمۀ محرّم

یاری کنید ما را با روضه های غربت

گاهی کنار پرچم گاهی کنار تربت

***

 محمود ژولیده

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یا باقر العلوم...

 عمامه بر میدارم از سر ، حرف دارم

هر جا بیاید نام مادر حرف دارم

هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست

از غربت بسیار حیدر حرف دارم

از سیلی و دیوار و زخم سر بماند

این بار از یک داغ دیگر حرف دارم

مسمومیت آخر گریبانگیر من شد

از نیش زهر و زخم بستر حرف دارم

همراه دارم در لحد عمامه ام را

با یادگاری پیمبر حرف دارم

دیگر خلاصه میکنم درد و دلم را

از کربلا با قلب مضطر حرف دارم

جا ماندم از جان بر کفان لشگر عشق

از قاسم و از عون و جعفر حرف دارم

بر یک رشید اربا اربا گریه کردم

از یک عبا و نعش اکبر حرف دارم

گهواره جنبان میان خیمه بودم

از بی قراری های اصغر حرف دارم

سرنیزه هارا دیده ام در کشمکش ها

از چکمه و پهلو مکرر حرف دارم

ای کشتگان اشک اگر طاقت بیارید

از خنجر و گودی حنجر حرف دارم

گودال از خون خدا پر شد لبالب

از ضربه ی سنگین آخر حرف دارم

با چشم خود دیدم چهل تا نعل تازه

از جای سم بر روی پیکر حرف دارم

با آستین پاره عمه روسری ساخت

ای مردم از قحطی معجر حرف دارم

 

علیرضا خاکساری

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خاطراتی درون ذهنت هست

از همان روزهای کودکیت

خاطراتی عجیب حک شده است

در همه جای جای کودکیت

 

حرف های نگفته ای داری

بغض ها در گلوت پنهانند

اشک هایت همیشه پنهانی است

مردم از درد تو چه میدانند...

 

مردم شهر تو نمیدانند

که اسیری و شام یعنی چه

مردم شهر تو نمیدانند

سنگ از پشت بام یعنی چه...

 

مینشینیم پای درد دلت

درد دل های تو شنیدنی است

با خودت درد و داغ آوردی

مزه ی روضه ات چشیدنی است

 

تو خودت شاهد قضایایی

راوی درد های عاشورا

در همین کودکی چه پیر شدی

یادگار عزای عاشورا

 

تو خودت توی کربلا دیدی

خیمه هایی که شعله ور شده بود

وقت رفتن غروب عاشورا

پدرت دست بر کمر شده بود

 

خطبه یا روضه هیچ فرقی نیست

قسمت این بود بی نشان باشی

خطبه ها را که عمه ات خوانده

بهتر این است روضه خوان باشی

 

گریه کارت شده نمیدانم

که تو آن روزها چه ها دیدی

شاید آقا دلیلش این بوده

که سری از بدن جدا دیدی

 

شیعه مدیون خطبه خواندن توست

حرف های تو جاودان شده است

گفته هایت چه عبرت آموزند

مرهم زخم بی کسان شده است

 

من دلم جایی دیگری گیر است

گریه شد کار روز و شب هایم

فکر بابا بزرگ پیر توام

این شده ورد روی لب هایم....

 

چه بلایی سر تو آوردند

بدن تو چرا بدون سر است

من که باور نمیکنم اما

قول شیخ مفید معتبر است

 

جواد پيش نماز

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یا باقر آل محمد...

پدر گریه برای پسرش گریه کند

در عزای پسر خون جگرش گریه کند

داغ اولاد پدر را به زمین خواهد زد

شک ندارم که شکسته کمرش گریه کند

زود از عرش معلی به زمین می اید

تا که بالای سر محتضرش گریه کند

ز نفس تنگی سخت ثمرش ناله زند

به تب و لرز بد بال و پرش گریه کند

عوضش میدهد امشب وسط روضه ، خدا

هرکه بر غربت و چشمان ترش گریه کند 

نه که تنها من و تو بلکه منا در غم او 

بعد از این با نفس نوحه گرش گریه کند 

روضه اش باب ورود به محرم باشد 

مادرش فاطمه بالای سرش گریه کند 

سال ها از غم یک تیر سه پر آب شده 

زهر هم بربدن مختصرش گریه کند 

سلسله...ناقه ی عریان...پدر و رأس به نی

تا بیاید همگی در نظرش گریه کند 

باز هم خاطره ی شام بلا زنده شود 

آه... بر مرثیه ی تشت زرش گریه کند 

یارقیه به لبش دارد و در حاشیه ی

ربناهای قنوت سحرش گریه کند

 

علیرضا خاکساری

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

دست ِ دعا بلند، مفاتیحْ  پیش ِ رو

اشکت چو دانه دانه ی تسبیح  پیش رو

در تو پرنده ای ست نشسته به خون ِ خویش

با خاطرات زنده به تصریح  پیش رو

گاهی صدای گریه به هم می زند تو را

اشک ِ تو روشنای مصابیح  پیش رو

قرآن گشوده ای سر ِ درس اصول دین

تصویرهای زنده به تلویح  پیش رو

بر روی نیزه ها "جُمِعَ الشمسُ والقمَر"

دنیایی از اشاره و تلمیح  پیش رو

نم نم که می رسی لب گودال قتلگاه

قرآن ِ پاره پاره به تشریح  پیش رو

تو راوی و مفسّر قرآن ناطقی

گنجینه ی معارف و بحر حقایقی

میراث دار آینه ها در مدینه ای

تو خطبه خوان ِ خون خدا در مدینه ای

شهری پر از شکسته دلی های نخل و چاه

این پایتخت ِ آه ِ امیران بی سپاه

شهر ِ مزار مخفی آیینه در غبار

این بارگاه اعظم ِ غم های ریشه دار

شهر شکستن ِ دل ناموس باغ ها

آوردگاه ِ خواندن جمع کلاغ ها

این شهر، جای خنجر کاری ست در دلش

از لاله ها چه باغ و بهاری ست در دلش

تو غایت مکاشفه های حمیده ای!

ابر کرامتی که به باران رسیده ای

معیار اعتدالی و حُسنت زبانزد است

صورت و سیرتت همه عین محمد(ص) است!

دریای دانشی! ، پسر ِ سجده های ناب

فرزندزاده ی دو جمال ِ پُر آفتاب

خون ِ حسین در رگ تو، شهد عاشقی ست

آیینه خانه های دلت، مهد عاشقی ست

در مذهب نگاه تو قرآن مجسّم است

اعجاز ِ خلقتی تو و فیضت دمامدم است!

حسن ختام خاطره داران ِ سوگوار

معصوم هفتمین گل ِ آلاله ی بهار

تو سینه ات حسینیه ی داغ کربلاست

دلتنگی ات بزرگتر از این قصیده هاست...

عبدالرضا کوهمال جهرمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

روز محشر که هیچکس جز حق

بر دل و دین گواه و ناظر نیست

مدّعی ام که مذهبم غیر از

قالَ صادق و قالَ باقر نیست

 

آنکه ترسیم «أَمرُکُم رُشد» و

سخنانش «کلامُکُم نور» است

وای بر من که بستری شده و

درشبستان درد رنجور است

 

هر چه این زهر در تن آقا

جای خود را به زور وا می کرد

در حسینیّه ی دلش مولا

عمّه را بیشتر صدا می کرد

 

« چه کشیدی تو عمه ی سادات

از غم تشت های خون آلود

روی تشتی زِ مجتبات جگر

روی تشتی سر حسینت بود»

 

دم آخر امام پنجم ما

تا که از فرط ضعف شد بیحال

عطش، آتش نشاند بر جگرش

دل او رفت تا ته گودال

 

ته گودال جدّ مظلومش

با لب تشنه دست و پا می زد

پسر فاطمه میان دو نهر

جگرش آب را صدا می زد

 

روضه برگشت مثل آن لحظه

که تنش روی خاک ها برگشت

یکنفر گفت از چه رو آقا

با عبا رفت، بی عبا برگشت؟

 

عمه می گفت پای نعش علی

مثل اینکه حسین محتضر است

به گمانم تن علی اکبر

به عبایش نیازمندتر است

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

امدم در پناه چشمانت

زایر هفت اسمان باشم

باقر علمِ ال پیغمبر

امدم در کلاستان باشم

 

تو الفبای شیعه بودن را

صرف کردی و یادمان دادی

و به دنیای تیره از تردید

یک بغل عشق ارمغان دادی

 

با کلامی صمیمی و محکم

فقه تاریخ را بنا کردی

با زلال حدیث و تفسیرت

باورم را پر از خدا کردی

 

ای که در شهر مادری،عمری

غربت از حرفهات پیدا بود

وقت دلواپسی توسل تو

یا الهی...به حق زهرا بود

 

تو چهل سال دیده ای هر روز

گریه ی بی امان بابا را

می گذشت از مقابل چشمت

روضه های مدام عاشورا

 

دیده ای با نگاه خون الود

که غریبی ز صدر زین افتاد

و در اغوش خاکی گودال

ناگهان عرش بر زمین افتاد

 

گر چه از زهر خون جگر گشتی

تا سه روزی که ناله میکردی

بی گمان لحظه های اخر را

یاد طفل سه ساله میکردی

شاعر : حسن کردی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

نگاه کودکی ات دیده بود قافله را

تمام دلهره ها را، تمام فاصله را

هزار بار بمیرم برات، می خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را

تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم

خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟

چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت،

ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را

چه کودکی بزرگی است این که دستانت

گرفته بود به بازی گلوی سلسله را

میان سلسله مردانه در مسیر خطر

گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را

چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر

به روی خویش نیاورده اید آبله را

دلیل قافله می برد پا به پای خودش

نگاه تشنه ی آن کاروان یک دله را

هنوز یک به یک، آری به یاد می آری

تمام زخم زبان های شهر هلهله را

مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر

بیاورم کلماتی شبیه حرمله را

بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت

که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟

 

سید حمیدرضا برقعی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خدا برای مدینه قطاب آورده

نه! زعفران...نه! عسل...نه! گلاب آورده

رسول آمده دنیا دوباره یا اینکه

خدا دوباره کسی با کتاب آورده؟

برای اینکه زمین ناز آسمان نکشد

خدا برای زمین آفتاب آورده

تمام معجزه های پیمبران با هم

در او خدای به حد نصاب آورده

و در نمایش تفسیر احسن الخالق

عجب ظرافتی در انتخاب آورده

امام ِ باقر ما اولین دوگوهره ایست

که حق ز سلسله ی بوتراب آورده

پدر ز نور حسین...مادر از تبار حسن...

خدا برای دعا مستجاب آورده...

شاعر: نيما نجاري

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ما گدایانیم در عالم گدای اهل بیت

ریزه خوارانیم بر خوان عطای اهل بیت

همّت هرکس به قدر سعی و کوششهای اوست

عمرِ ما الحمد شد صرف لقای اهل بیت

هیچکس را با حقارت کس نباید بنگرد

کس نداند کیست جزو اولیای اهل بیت

هرکه اشک روضه دارد احترامش واجب است

چه رسد بر کشتۀ درد و بلای اهل بیت

کینه ها در سینه ها تنها ز بغض دشمنان

دوستی با دوستان تنها برای اهل بیت

عاشقانه می توان مثل شهیدان نذر کرد

تا شود این جان ناقابل فدای اهل بیت

می توان با زندگی همراه شد امّا به شرط

شرط همراهی فقط با کربلای اهل بیت

باید از اطراف خود شِکلی بنا کرد از حرم

تا همیشه دیده بیند ماجرای اهل بیت

چیست نعمتهای دنیا از بزرگ و کوچکش

نیست جز در راستای اعتلای اهل بیت

روز و شب باید مهیای سفر بود ای دریغ

از جدایی های دلها از خدای اهل بیت

یوسف زهرا دمادم انتظار ما کشد

ما کجا و انتظار با صفای اهل بیت

کربلا در خون خود غلتید با خون خدا

تا دل ما جاودان ماند بپای اهل بیت

دست و پا می زد حسین فاطمه در خاک و خون

می رسید از خیمه گاه اما صدای اهل بیت

دور از چشم علمدار حرم حرمت شکست

پای دشمن باز شد بر خیمه های اهل بیت

رأسها بر نیزه ، پیکرها به خاک قتلگاه

می رسد آخر طبیب دل دوای اهل بیت

***

 محمود ژولیده

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

بانی روضه

منم که دل به غم و درد آشنا دارم
به دیده جام می ناب نینوا دارم
به سینه وسعت صحرای کربلا دارم
همیشه در همه جا روضه ی منا دارم

منم که بانی این روضه های پر شورم
تمام عمر، سروری نکرد مسرورم


کسی که باطن هر روضه را خبر دارد
کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد
کسی که خاطره ی وادی خطر دارد
ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد

منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله
حرارت غم جانان چشیده در شعله


منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم
شهادت همه ی آل مصطفی دیدم
به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم
به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم

به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم
بلا کشیده ی نسوات بارزات منم


کسی که دید امام زمان در آتش بود
کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود
کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود
کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود

به چار ساله غمم برتر از چهل ساله
که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله


منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم
هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم
به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم
ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم

جواهرات زنان بود و دست نامحرم
فرار کودک و فریاد پست نامحرم


هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد
ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد
ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد
بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد

من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس
روایت هنر عشق، نینواست و بس


بیا که باقرم و کاشف هُمومم من
هماره پشت و پناه بشر، عمومم من
به علم غیب شکافنده ی علومم من
بیا که با خبر از گردش نجومم من

به مدرسم همه تازه دروس می بینی
هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی


بگیر دست توسّل، تو را نظر از من
بساز همّت دانش، به دل اثر از من
مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من
فقاهت از من و طب از من و هنر از من

بیا که باقر اعلام اولیاء منم
به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم

حاج محمود ژولیده

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

بار بلا به شانه کشیدم به کودکی

از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی

 

از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه

دنبال عمه هام دویدم به کودکی

 

آن شب که در مقابل من عمه را زدند

فریاد الفرار شنیدم به کودکی

 

عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی

من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی

 

آن شب که درخرابه سر آمد میان مان

چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی

 

با کعب نی لباس همه پاره پاره شد

بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی

 

یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست

این را به گوش خویش شنیدم به کودکی

 

در مجلس شراب که شخصیتم شکست

من آستین صبر جویدم به کودکی

 

قاسم نعمتی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باز روزی ما غم است آقا

اشک با دیده محرم است آقا

 

فرصت گریه با امام زمان

باز امشب فراهم است آقا

 

پای آن غصه ها که خوردی تو

من اگر جان دهم کم است آقا

 

تو عزادار کربلا هستی

تا که این عالم ،عالم است آقا

 

آری آری شب عزای شما

پیشواز محرم است آقا

 

تا قیامت به پیش چشمانت

رأس بر نی مجسم است آقا

 

چشم تو یاد کربلا دریاست

همه روزهایت عاشوراست

 

می روی یاد کودکی از حال

پیر کرده تو را غم گودال

 

یاد آن خاطرات بارانی

کربلایی شده منا ده سال

 

با غرورت چه کرده مرد صبور ؟

غارت گوشواره و خلخال

 

داشت در بین خیمه ها می سوخت

پدرت از خجالت اطفال

 

باتو گفته چه قدر اسرار از

دفن آن پیکری که شد پامال

 

وای از این اتفاق ، هم بازیت

پیش چشمان تو شده بی بال

 

کربلا ،کوفه ،شام در دل توست

روضه های رقیه قاتل توست

 

محمد حسین رحیمیان

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یا باقر آل محمد...

در حلم و وفا حسن زبانزد دارد

در جود و سخا شکوه بی حد دارد

در قامت او صلابت حیدری ست

در چهره ي خود نور محمد دارد

 

یوسف رحیمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

هنوز پرده نيانداختيم امير شديم

هنوز جلوه نکرديم بى نظير شديم

 

فقير خانه مايند بندگان خدا

براى آنکه خداوند را فقير شديم

 

غذاى سفره ما از تجليات خداست

شبانه روز ازين سفره بود سير شديم

 

بلند شانه ما را بلا شکسته نکرد

از اشتياق خدا بود زود پير شديم

 

همين که ريخته شد خون ما به جوش آمد

پس از شهيد شدن چند تا غدير شديم

 

به جان خويش خريديم درد را اما

براى دوستمان جوشن کبير شديم

 

اگرچه بسته شود دست ما ولى باز است

به دست بسته مان باز دستگير شديم

 

قرار بود اگر حرف بد به ما بزنند

چرا شهيد شديم و چرا اسير شديم؟!!!

 

درست وقت زمانش به آسمان رفتيم

نه زود آمده بوديم ما نه دير شديم

 

حاج اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها