0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد باقر علیه السلام
آسمان گریه کن بر من مظلوم    
که من از زهر کین شده ام مسموم 2
پیکرم سوزد        
جگرم سوزد   
در کنار من   
مادرم سوزد2
امون ای دل   یه مدینه   یه بیقع   
یه امامی که حرم نداره
سینه زن ها    کسی نیست تا     
با لا  قبرش یه دونه شمع بزاره
امون ای دل      امون ای دل   
امون ای دل امون از غریبی 2
گر همه عمر خود    من عزادارم   
یک جهان غم من  از   کربلا دارم2
کربلا دیدم       من بلا دیدم   
لاله ها را من       سر جدا دیدم2
امون ای دل   دل بی تاب  دیگه شد آب  
زیر افتاب نه سایبونی داره
نه یه زائر   نه یه خادم      
نه تو صحنش روضه خونی داره
امون ای دل   امون ای دل   
امون ای دل امون از غریبی2
در اسارت اگر  با پدر بودم    
چون نسیم سحر  در به در بودم2
سوختم هرشب     همره زینب 
بارها آمد       جان من بر لب2
امون ای دل  یه مدینه
گر مرا چون فلک  دیده گریانست  
از مدینه دل  من پریشان است2
گر که دیده ترم      در  غم مادرم    
گر که سوزد دلم      یاد پشت درم2
امون ای دل     دل بی تاب
ای جوان مادرم    ای جوان مادرم       ای جوان مادر2

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باید گریست با همه ی ناله دارها
بر کربلا و قافله ی یادگارها
تنهاترین امام که مانده ز کربلا
رنجی کشیده از همه ی روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
مزدورهای در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها  
شاعر:محمود زولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد
دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
به دشت دختر و زن ها برهنه پا و دوان
بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد
اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر...
هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد
به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد
شاعر:رضا رسول زاده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای جان‌ِ جهان امام باقر
وی قبلۀ جان امام باقر
وی کهف امان امام باقر
وی فوق بیان امام باقر
وی نور عیان امام باقر
 مولای زمان امام باقر
تو باقر علم کبریایی
تو آینۀ خدا نمایی
تو قبلۀ جانِ انبیایی
حق است که حجت خدایی
ما یکسره درد و تو دوایی
ما جسم و تو جان امام‌ باقر
تو مظهر رب‌ العالمینی 
تو هستی زین ‌العابدینی
عیسای مسیح آفرینی
 سر تا قدم آیت مبینی
سلطان جهان، امام دینی
 در کون و مکان امام باقر
شاعر:غلامرضاسازگار

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

دل پاكش ز جور خصم دون خست 
چه گويم كار گردون اين چنين هست 
بلى تا بود كار چرخ اين بود
هميشه با خدا خواهان به كين بود
به دوران هشام كفر آيين
بسى محنت به ديد آن خسرو دين
هشام از شام از عدوان و بيداد
براى زيب دين زينى فرستاد
به سوى يثرب آن زين چون روان شد
ز دست شهسوار دين عنان شد
چو جا بگرفت بر زين قطب پنجم
زغم هم چرخ لرزان شد هم انجم
چو از جور هشام آن شاه مظلوم
بشد از زين زهر آلود مسموم
پياده شد ز اسب آن زيب افلاك
تو گفتى آفتاب افتاد بر خاك
بروز هفتم ذى الحجه آن شاه
نهان شد از نظر در ابر چون ماه
در اين ماتم هر آن كس در فغان است
ز احوال قيامت در امان است
دل عارفچه زين غم پر الم گشت
سرشك چشم او جارى چو، يَم گشت

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 در میان قنوت چشمانم
عکس یک قبر خاکی افتاده
سنگ غربت شکسته بغضم را
دیده ام، صبر خود ز کف داده
کاروان دل شکسته ی من
ره سپار بقیع ویران است
زائرم، زائر امامی که
از غمش سینه بیت الاحزان است...
با سلامی به محضرت آقا!
پر کشیدم شبیه بال نسیم
السلام علیک یابن شهید
السلام علیک یابن کریم
آسمان کبود چشمانم
باز امشب بهانه می گیرد
در جوار مزار خاکیتان
مرغ دل آشیانه می گیرد
روز و شب دارم این نوا آقا
از چه بی بارگاه گردیدی؟!
با هزاران مُرید درگاهت
از چه رو بی پناه گردیدی؟!
ای امامی که غربت ارث شماست!
شعله می بارد از گلستانت!!!
زهر کینه چه بر سرت آورد؟!
پدر و مادرم به قربانت
گر چه از زهر کینه می سوزی
شعله های غم تو دیرینه است
قدر کرب و بلا، بلا داری
این همان راز آه آیینه است
خاطرات درون ذهنت را
نیمه شب ها مرور می کردی
یاد غم های روز عاشورا
پلک خود را نمور می کردی
دیده ای در سنین کودکی ات
بین گودال، جسم بی سر را
چه کشیدی در آن غروب غریب
تا شنیدی صدای مادر را
ضرب سیلی و صورت نیلی
ظلم های امیه را خواندی
زیر لب با نوای جان سوزت
روضه های رقیّه را خواندی
لا به لای صدای تیر و کمان
ناله های رباب می آمد
چه بلایی سر علی آمد؟
که حسین با شتاب می آمد
 مشک سقّا و اشک اهل حرم
گویی از حلقه اش نگین افتاد
لحظه ها لحظه های غارت شد
تا که عباس بر زمین افتاد
شاعر:محمد فردوسی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

السلام علیک یا باقرالعلوم
عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آن همه گل، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش تکّه ای از معجر را
شاعر:حسن لطفی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من غصه دار غصه های بی قرینم
من کربلا را یادگار آخرینم
من یادگار روزهای خاک و خونم
من یادگار چهره های لاله گونم
من تشنگی را در حرم احساس کردم
یاد دو دست خونی عباس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشییع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گر چه کنون مسموم از زهر هشامم
من کشته ی ویرانه ای در شهر شامم
من روضه خوانی در منا بر پا نمودم
خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوی مدینه
سنگ مدینه می زنم هر دم به سینه
حالا که نقش زهر کین در جسم مانده
از جسم پاک من فقط یک اسم مانده
یا رب! قرارم را ز نیرنگش ربوده
در مجلس مستی مرا دعوت نموده
زهر عدو خون کرده قلب آتشین را
گریان نموده چشم زین العابدین را
شاعر:حبیب الله موحد

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

مسموم شد از زهر كين آه و واويلا
باقر امام متقين آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
گشته ملايك نوحه گر آه و واويلا
زهراى اطهر غمين آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
گريان از اين ماتم است امام صادق
نبى، وصى در غمند، آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
عالم شده ماتم سرا، آه و واويلا
آجرك ا..زين عزا، بقية ا
باقر امام متقين، آه و واويلا

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ابر عزا گرفته فضاى مدينه را
طوفان آه، بستر خود كرده سينه را
نوح نجات، دستخوش فتنه ‏ى محيط
گرداب مرگ، كرده مسخر سفينه را
حجم هجوم صاعقه در جو اختناق
از پا فكنده كوه وقا رو سكينه را
در هم شكست سوده‏ ى الماس جانگداز
جام دلى به روشنى آبگينه را
لا جرعه بود آنكه بلا را پياله نوش
كردند هم پياله‏ ى او زهر كينه را
شد زنده باز خاطره‏ى ماتم رسول
كشتند تا امام غريب مدينه را
احياگر شريعت حق باقرالعلوم
آن كو به فقه ناب، گشود اين زمينه را
با فرصتى كه داشت كم، اما به جان خريد
از بهر شيعه مجد و شكوه بهينه را
خاك بقيع مدفن آن كوه صبر شد
چون سنت است گوشه نشينى دفينه را
سنگ نشان قبر وى از بى ‏نشانگى
اد ز قبر گمشده ‏اى اين قرينه را
جويد هر آنكه تربت مظلومه مادرش
اين گوهرست گنج اميد آن خزينه را
شاعر:موحدیان

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا
دلم از خاطره ‏ى شام بلا و كربلا
گه كنم ناله از اين كه جسم مسموم
گه به ياد غربت و داغ حسين مظلوم
گه ز غمهاى مدينه دل پر از خونابم
گه به ياد كاروان اسرا بى تابم
ظاهر اين است مرا كشته همين زهر هشام
ليكن اى اهل جنان كشته مرا غصه‏ ى شام
گه به ياد زينب و اسير درد و ناله‏ ام
گه به ياد تن خونين گلى سه ساله‏ ام
گر چه خود بى كس و مظلوم و غريبم ليكن
بى قرارم از عزاى يك شهيد بى كفن
قاتلم كوفه و شام و كربلا، مدينه است
اين همه ز امتداد ردّ خون سينه است
شاعر:محمد نعیمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا2 
پنجمين امام مهربون من
همه‏ ى درد و بلات به جون من
تك ستاره توى آسمون من
كوثر عشق تو تو خون من
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
شنيدم تو مدينه بلا ديدى
خيلى چيزا توى كربلا ديدى
توى شام و كوفه ناروا ديدى
يه سه ساله تو خرابه‏ ها ديدى
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
خاطرات بچگيت پر از غمه
دل تو غرق عزا و ماتمه
توى قلبت هميشه محرمه
ولى من دوست دارم يه عالمه
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
يه سرى رو روى نيزه ‏ها ديدى
هميشه زخم زبون مى‏ شنيدى
طعم بى كسى وغربت چشيدى
تن نيمه جونتو مى‏ كشيدى
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
آخر از زهر جفا راحت شدى
راحت از رنج و غم و محنت شدى
كشته‏ ى مدينه با غربت شدى
زائر فاطمه تو جنت شدى
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

مولاى من، يا مظلوم 4
اى كه بقيعت به حق، باغ جنان من است
بارگه خاكى ‏ات، مامن جان من است
شاهد مظلومى ‏ات، سنگ مزارت ولى
باز هم اين منظره، ملك جنان من است
ماتم سوزان تو، سوخته پا تا سرم
داغ غمت بر جبين، نام و نشان من است
زمزمه‏ ى ياد تو، زمزم چشم ترم
جارى اندوه تو، اشك روان من است
خانه‏ ى قلبم شده، شعله ور از محنتت
كنج عزا خانه ‏ات، جا و مكان من است
اى پسر فاطمه، واى دل از غربتت
رفته ز دست از غمت، تاب و توان من است
اى كه غريبى‏ ات از، قبر تو معلوم شد
ذاكر نامت لب، مرثيه خوان من است

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

اي مدينه از دلم خون مي چکد
وز طريق ديده بيرون مي چکد
اي مدينه اشک را تفسير کن
هاي هاي درد را تعبير کن
چشمه هاي اشک دل جوشنده شد
نخل جانم بر زمين افکنده شد
در شرار زهر مي سوزد تنم
پرپر از حرمش گل پيراهنم
اي مدينه داغ هستي با من است
در نگاهم شعله ي غم روشن است
اي مدينه راه گل را بسته اند
حرمت آئينه را بشکسته اند

شاعر:؟؟؟

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
واغربتا وای وای
مداح:ابراهیم قانع

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها