0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 باز از دل ندای غم آمد
باز بر شماره دم آمد
باز یاسی ز شاخه اش بشکست
باز روحی ز جسم پاکش جَست
باز گویا زدیده خون آمد
بهر این غم به دل جنون آمد
یادگار غَمین کرب و بلا
خورده باده ز باده های بلا
او که از کودکی بلا دیده
روی نی شاه کربلا دیده
او که سیلی به صورتش خورده
رنگ نیلی به صورتش خورده
در تمامیِ راه کوفه و شام
زهر سیلی چشید، او در کام
بوده او چون کبوتری در دام
مردم کوفه دیده او بر بام
ذهن او پر ز خاطره هاست
او همان یادگار کرب و بلاست
همچو پیچک به دور خود پیچد
اشک نم نم ز چشم خود ریزد
گوید او چون به ناله ای جانسوز
این جگر شد ز سوز سَم پر سوز
بر تنم این شرر شده کاری
کار من گشته ناله و زاری
شده ام من شبیه مادر خویش
گشته جسمم شبیه او کم و بیش
مادرم در مدینه لاغر گشت
جسم من هم شبیه مادر گشت
مادرم سینه اش کبود از میخ
انتظاری جز این نبود از میخ
مادرم بین کوچه ای افتاد
دشمن از گریه های او شد شاد
حال من هم به حجره افتادم
زهر کینه بداده بر بادم
----------------------------------------

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
یادش بخیر محفل عمّه سه ساله ام
یاد خرابه روز و شبم ناله می کند
هر گاه یاد کوفه و شام بلا کنم
بغضم هنوز، لعنت دجّاله می کند
کف می زدند و تابع رقّاصه می شدند
دردم از آن اهانت رجّاله می کند
هر که شبیه من ره این کاروان گرفت
خود را به آه فاطمه هم ناله می کند
یا جدّی الغریب فدای غریبی ات
صوت الحزین، هنوز مرا ناله می کند

شاعر : محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای طایران آسمان، وقت عزای باقر است
 مُلک دل هر عاشقی، امشب برای باقر است
 شد کل عالم سائلش، حاتم گدای زائرش
 این جان نباشد قابلش، صد جان فدای باقر است
 هر کو که گشته عاشقش، صدها نبی پرورده است
 این لطف و این اکرام ها ، از خاک پای باقر است
 اشک رخش خون جگر، زهر جفا بر جان شرر
 صاحب عزا از این جفا، امشب خدای باقر است
 از حجره ای آید ندا، می سوزد این دل ای خدا
 این ناله و آه و فغان، گویا صدای باقر است
 از غم تمام ابرها، باران خون می ریختند
 غمگین ترین آهنگ ها، در جان نوای باقر است
 در حجره اش، او می خورد، روی زمین، پا می شود
 جای طعام این روزها، ماتم غذای باقر است
گاهی دلش یاد رخ، نیلی مادر می کند
 این روزها درد جگر، رنج و بلای باقر است
 دیگر جگر گشته کباب، آن هم چه زهری، جنس ناب
 عجل وفاتی روزها، گویا دعای باقر است

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

اى كه احمد مبتلاى روى توست
خرّمى باغ زهرا بوى توست
اى تمام اهل عالم سائلت
لعن و نفرين خدا بر قاتلت
اى كه علم از تو دو عالم يافتند
از چه رو قلب ترا بشكافتند
دور از رسم مودّت مانده‏اند
مردم جاهل يهودت خوانده‏اند
اشك صادق در غمت جارى شده
گوييا زهر عدو كارى شده
استخوانهاى تو را فرسوده‏اند
از چه پاهايت ورم بنموده‏اند
اى شده رخسار پر نور تو زرد
كى توان درك غريبى تو كرد
باز برخيز اى عزيز مصطفى
گو تو يا زهرا به اميد شفا
آبروى هر دو عالم اسم توست
رخت احرامت كفن بر جسم توست
اى كه امر بر عزا بنموده‏اى
از مدينه تا مدينه بوده‏اى
خون رگهاى بريده ديده‏اى
در كنار عمه‏ات رنجيده‏اى
آشنا هستى تو با سوز عطش
تشنه بودى خود در آن روز عطش
كام خشك شير خواره ديده‏اى
حنجرى را پاره پاره ديده‏اى
ناظر آن دستهاى بسته‏اى
شاهد آن كودكان خسته‏اى

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید
اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم
دراوج کودکیم قامتم ز غصه خمید
چه گویمت که در آنجاچه ظلم ها کردند
چه لاله ها چقدر غنچه ها که دشمن چید
چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت
کنارآب رسید و نمی از آن نچشید
چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
حرم نه کل جهان بود که زهم  پاشید
چه گویمت که امامی زصدر زین افتاد
ونیزه ها که تن پادشاه رابوسید
مقابل من و عمه ....رقیه سیلی خورد
هزارمرتبه ازدرد هی به خود پیچید
میان قافله اورا نشانه می کردند
چه لحظه ها که مغیلان به پای اونرسید
چه بوسه هاکه نزد عمه جان به صورتمان
به جای زخم کبودی به جای دست پلید
درآن دقیقه که از تل نگاه می کردم
تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید
اگرچه زهر جفا قاتلی به قلبم شد
ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد

 

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

  ای جان‌ِ جهان امام باقر
وی قبلۀ جان امام باقر
وی کهف امان امام باقر
وی فوق بیان امام باقر
وی نور عیان امام باقر
 مولای زمان امام باقر
تو باقر علم کبریایی
تو آینۀ خدا نمایی
تو قبلۀ جانِ انبیایی
حق است که حجت خدایی
ما یکسره درد و تو دوایی
ما جسم و تو جان امام‌ باقر
تو مظهر رب‌ العالمینی
تو هستی زین ‌العابدینی
عیسای مسیح آفرینی
 سر تا قدم آیت مبینی
سلطان جهان، امام دینی
 در کون و مکان امام باقر
ای دوستی تو اعتبارم
من آرزوی مدینه دارم
تا روی به درگه تو آرم
 تا چهره به تربتت گذارم
شاید به بقیع، جان سپارم
با اشک روان امام باقر
ای قلۀ عرش، خاک پایت
ای جان جهانیان فدایت
گل‌واژۀ وحی در صدایت
 تو پادشهی و ما گدایت
چشم همه بر در سرایت
 از پیر و جوان امام باقر
افسوس که حرمتت دریدند
 بعد از نبی از شما بریدند
در شام، غریبی تو دیدند
ننگ ابدی به خود خریدند
بر قتل تو نقشه‌ها کشیدند
پنهان و عیان امام باقر
بودی ز حقوق خویش محروم
 تا شد جگرت به زهر، مسموم
با یاد تو ای امام مظلوم
گردید قلوب شیعه مغموم
از قبر غریب توست معلوم
 صد رنج نهان امام باقر
گریه به عزای تو ثواب است
دل‌ها ز مصیبتت کباب است
قبر تو میان آفتاب است
 از کینۀ دشمنان خراب است
این حرمت آل بوتراب است؟!
کی بود گمان امام باقر
تو جور و جفای شام دیدی
 خاکستر و سنگ و بام دیدی
بر نیزه سر امام دیدی
 خوشحالی خاص و عام دیدی
بیداد و ستم مدام دیدی
 از خرد و کلان امام باقر
ای وصف تو بار نخل «میثم»
وی خاک رهت به زخم، مرهم
وی ریزه‌خور عطات، آدم
وی لطف و کرامتت مسلّم
در حشر ز آتش جهنم
ما را برهان امام باقر

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

شيعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم
آنكه شده به كودكى شاهد كربلا منم
ز بعد مرتضى على پس از حسين و مجتبى
از پس زين العابدين ولىّ كربلا منم
وارث علم و دين همه كنز خفىّ فاطمه
شاهد كوى علقمه وصىّ مصطفى منم
آنكه ز بين خاك و خون باغم و غربتى فزون
سر بريده ديده است به روى نيزه‏ها منم
همدم شير خواره‏ام محرم گاهواره‏ام
همسفر رقيه‏ام محرم بچه‏ها منم
همره كاروانيان اسير دست دشمنان
بزير تازيانه‏ها به شام و نينوا منم
آنكه به روضه بانى است عاشق روضه خوانى است
چه در بقيع چه كربلا چه بين خانه‏ها منم
قسم به اين حقيقتم بخاطر مصيبتم
آنكه بود به دست او برات كربلا منم

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باید گریست با همه ناله دارها
بر کربلا و غافله یادگارها
تنهاترین امام که مانده بی کربلا
رنجی کشیده از همه روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم در دل بی رحمشان نبود
مزدورها در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
از چشمهای هیز چه گویم در این مسیر
از کوفه تا به شام امان از شکارها
با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه می زدند
چون تیر کینه بود تمام شعارها
با اینکه زخم نیزه جگرهای ما درید
آه از هجوم زخم زبان و نثارها
من در تمام عمر که یادم نمی رود
آن راسهای نیزه سوار نگارها
ما را چنین خرابه نشینی روا نبود
با جامه های پاره و تحقیر بارها
هفتاد و دو شهید متاع قلیل ماست
آن کشته های بانی این اقتدارها
ما ارث غم ز فاطمه داریم یادگار
این ارث های بماند و این یادگارها
زهر جفا به پیکر من مرحم است و بس
زخم جگر دوای تمامی کارها
خاک بقیع مدفن زهراییِ من است
کرب و بلای ماست به گوشه کنارها
تا روز انتقام خدایم گواه من
یاری کنند اشک مرا خیل یارها

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

در مصیبت امام محمد باقر ع گریز به کربلا
پنج سالگی سری رو به روی نیزه دیدم
تا سرو دیدم ای وای دل از همه بریدم
سر پدر بزرگم به روی نی قشنگ بود
نزار بهت بگم که تنم اسیر چنگ بود
بابام می گفت سرم سوخت یکی می گفت پرم سوخت
یه دختر سه ساله می گفت که معجرم سوخت
خلاصه... دستامونو... بسته بودن با زنجیر
بابای من می گفت که عمه چرا شدی پیر
پاهام به روی خار و دلم به یاد مسمار
بزار بگم یه قصه، قصه ی درب و دیوار
نه نمی گم تو کوچه مادر کتک می خوردش
از دو تا دست سنگین سیلی و چک می خوردش
بیا بریم تو گودال یه چیزی رو ببینیم
بیا دوباره پای روضه ی دل بشینیم
ای روضه خون مجلس حق اینو ادا کن
یکی می گفت تو گودال سرش رو زود جدا کن
یه ضربه بود نه بلکه دوازده ضربه از پشت
با ضربه های خنجر پدر بزرگمو کشت

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

کشته شد از تیغ دشمن                            
شد فدا از زهر کینه
حضرت مسلم به کوفه                  
حضرت باقر مدینه
 عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
قلب باقرغرق خون شد                  
جسم مسلم پاره پاره
آن سر قبر پیمبر                   
این سر دارالاماره
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
باقر آل پیمبر (2)                          
 کشته شد در ره داور
جسم مسلم در میان                          
کوچه ها افتاده بی سر (2)
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باید گریست با همه ی ناله دارها
بر کربلا و قافله ی یادگارها
تنهاترین امام که مانده ز کربلا
رنجی کشیده از همه ی روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
مزدورهای در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها  
با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه ها زدند
چون تیر کینه بود، تمام شعارها
با این که زخم نیزه جگرهای ما درید
آه از هجوم زخم زبان و نثارها
هوراکشان رسیدن ما را صلا زدند
با پایکوبی و به صدای هَوارها
ما را چنین خرابه نشینی روا نبود
با جامه های پاره و تحقیرِ بارها
هفتاد و دو شهید، متاع قلیل ماست
آن کشته های بانی این اقتدارها
ما ارث غم ز فاطمه داریم یادگار
این ارث ها بماند و این یادگارها
زهر جفا به پیکر من مرهم است و بس
زخم جگر دوای تمامی کارها
خاک بقیع مدفن زهراییِ من است
کرب و بلای ماست به گوشه کنارها
تا روز انتقام خدایم گواه من
یاری کنند اشک مرا خیل یارها
چشمان انتظار، عجب آبدیده شد
آخر به انتها برسد انتظارها

شاعر : محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 در میان قنوت چشمانم
عکس یک قبر خاکی افتاده
سنگ غربت شکسته بغضم را
دیده ام صبر خود ز کف داده
کاروان دل شکسته ی من
رهسپار بقیع ویران ست
زائرم، زائر امامی که -
از غمش سینه بیت الاحزان ست
با سلامی به محضرت آقا
پر کشیدم شبیه بال نسیم
السلام علیک یابن شهید
السلام علیک یابن کریم
آسمان کبود چشمانم
باز امشب بهانه می گیرد
در جوار مزار خاکیتان
مرغ دل آشیانه می گیرد
روز و شب دارم این نوا آقا
از چه بی بارگاه گردیدی
با هزاران مُرید درگاهت
از چه رو بی پناه گردیدی
ای امامی که غربت ارث شماست
شعله می بارد از گلستانت
زهر کینه چه بر سرت آورد
پدر و مادرم به قربانت
گر چه از زهر کینه می سوزی
شعله های غم تو دیرینه ست
قدر کرب و بلا، بلا داری
این همان راز آه آیینه ست
 خاطرات درون ذهنت را
نیمه شب ها مرور می کردی
یاد غم های روز عاشورا
پلک خود را نمور می کردی
 دیده ای در سنین کودکی ات
بین گودال، جسم بی سر را
چه کشیدی در آن غروب غریب
تا شنیدی صدای مادر را
ضرب سیلی و صورت نیلی
ظلم های امیّه را خواندی
زیر لب با نوای جانسوزت
روضه های رقیّه را خواندی
لا به لای صدای تیر و کمان
ناله های رباب می آمد
چه بلایی سر علی آمد
که حسین با شتاب می آمد
مشک سقّا و اشک اهل حرم
گویی از حلقه اش نگین افتاد
لحظه ها لحظه های غارت شد
تا که عباس بر زمین افتاد
  --------------------------------------

شاعر : محمد فردوسی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

نگاه کودکی ات دیده بود قافله را
تمام دلهره ها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، می خواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو بنویسم کدام مرحله را؟
چه قدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار، که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگی است این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چه قدر
به روی خویش نیاورده اید آبله را
دلیل قافله می بُرد، پا به پای خودش
نگاه تشنه ی آن کاروان یک دله را
هنوز یک به یک، آری به یاد می آری
تمام زخم زبان های شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را
  ---------------------------------------------

شاعر : سید حمید رضا برقعی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی
بابی ز حکمت بر نصاری باز کردی
قربان اعجاز تو ای فرزند زهرا
آخر مسلمان تو شد پیر نصارا
تو آبرو بخشی به ما ای آبرو دار
حاجت روامان کن که هستیم آرزودار
نابودی وهابیت امید شیعه است
روز سقوط کفر تنها عید شیعه است
باید که بر این آرزوی خود بنازیم
بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم
همراه بابایت چهل سال و پس از آن
بودی به یاد گودی گودال گریان
تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی
تا کودکی بی تاب دیدی گریه کردی
تو روضه خوان روضه ویرانه هستی
تو داغدار عمه دردانه هستی
تو علم خود را از همه گودال داری
تو تا ابد بر خیزران اشکال داری
------------------------------------------

شاعر : جواد حیدری

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 درد عشقی کشیده ام، که مپرس
سوز هجری چشیده ام، که مپرس
کوفه و شام و کربلا به خدا
صحنه هایی بدیده ام، که مپرس
بین پهلو و دست و این بدنم
 او کتک زد به دیده ام، که مپرس
تو مگو بین راه کوفه چرا
معجری را خریده ام ، که مپرس
دست بسته به راه کوفه و شام
پا برهنه دویده ام ، که مپرس
همچو زینب به وقت ظهر عطش
دل ز دنیا بریده ام ، که مپرس
از چمن زارهای چشم ترم
قطره ای خون چکیده ام، که مپرس
روی شنزار قلب خسته ی خویش
نقش رأسی کشیده ام ، که مپرس
روز عاشور وقت عصر با صورت
روی خارها پریده ام ، که مپرس
----------------------------------------

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها