0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای یادگار تیره ی مردان راستین
ای شاه بیت پنجم غم نامه ی امین
پروردگار درد، خداوند اشک و آه
ای ماهِ خاک خورده تنِ آسمان نشین
گشتی بهانه ای و خدا عِلم آفرید
میراث دار علم خداوند عالمین
ای آفتاب، رشحه ای از روشنای تو
و ای ماهتاب در به درت در حجاز و چین
کاش از سرادقات جمال تو می گرفت
نوری دل سیاهِ سیه کارِ آهنین
لب باز کن که تشنه ی غم نامه خوانی ام
بکشا گره ز کار غزل های آتشین
آغاز کن چکامه ی یک دشت بی کسی
فریاد کن عروج تپش نامه ای حزین
هفتاد و دو سرود شکسته به روی خاک
یا ناله های قافله سالار بی معین
از دست آب آور نومید تشنه لب
از طفل خاک خورده ی بی شیر نازنین
تصویر کن که خون شود از وصفت آسمان
آن آتش فتاده به دامان و آستین
غوغای غارت و نفَس خسته ی امام
فریاد الغیاث حرم از شرار کین
از آن سری که بر سر سر نیزه شد بلند
از خون تازه ای که روان بود از وتین
از دست های بسته و از دست های باز
از چهره ی گشاده و از چشم... (نقطه چین)
آیینه ای که از هدف سنگ ها شکست
خورشید خون گرفته، که افتاد بر زمین
زندان کودکان بلا دیده، وصف کن
آغوش نیمه جان تو و دختری حزین
آن دختری که کُنج خرابه ز دست رفت
تنها به عشق پادشه عشق آفرین
برگشتن تو از سفر شام، معجزه است
ای یادگار قافله ی زخمگین دین
با یاد دختری که به خاک خرابه خُفت
خاکی ست قبر خاکی ات ای ماه پنجمین
در سینه ی تو دفن شده روضه های باز
تو امتداد روضه ی ناخوانده ای،... همین

شاعر : حامد اهور

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

او که ز نسل هم حسین و هم حسن بود
مانند اجدادش غریب اندر وطن بود
او وارث لبهاى خشک و چوب خورده است
با عمه‏ اش منزل به منزل ره سپرده است
او آخرین سرمایه ‏ى کرببلا بود
آئینه‏ ى خورشید روى نیزه ‏ها بود
او دیده غسل دخترى را مخفیانه
طعنه شنیده باصداى تازیانه
او زائر پیشانى در خون نشسته است
او محرم راز و نیاز دست بسته است
با سنگ‏هاى کوفیان او آشنا ابود
با خطبه خوان کوفه و شام هم نوا بود

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
 یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی

 

شاعر : قاسم نعمتی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

دلی شکسته وچشمی زگریه،تردارم
گشوده ام پر اگر نیت سفر دارم
اگرچه ماه محرم خزان شدم اما
همیشه چند دهه روضه در صفردارم
همه زمرگ پدر ارث می برند ومن
بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم
هشام!زخم دلم که برای حالا نیست
من از غروب دهم زخم بر جگر دارم
زمانه دست زقلب شکسته ام بردار
من از بریدن رأسش خودم خبر دارم
به یاد ساقی لب تشنه امام شهید
میان قاب دلم عکسی از قمر دارم
اگرچه قصه من مال سالها پیش است
همیشه یک سر برنیزه در نظر دارم
غروب کرببلا زخمهای سختی داشت
ولی زشام بلا زخم بیشتر دارم!
از اینکه بودم واصغر زنیزه می افتاد
غرور له شده و آه شعله ور دارم
دلم گرفته از اینکه نشد درآن ایام
زروی دست رقیه طناب بردارم

 

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

پنجمین شمس فروزنده عالم هستم
آخرین حلقه شبهای محرم هستم
شود از تربت بی شمع و چراغم معلوم
سند غربت ذریه آدم هستم
منکه در کودکی ام غُصه فراوان دیدم
از همان روز عزادار و پر از غم هستم
اولین گریه کن روضه گودالم من
روضه خوانِ حرم حضرت خاتم هستم
دست و پای پدرم را به طنابی بستند
باز با یاد رخش چشمه زمزم هستم

شاعر : رضا باقریان

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده
پی آن ناله دل دربدری افتاده
پسری دید که از زینِ به زهر آغشته
گوشه ی حجره دوباره پدری افتاده
غم یک عمر بلا پشت بلا پشت بلا
همچو یک زهر به جان جگری افتاده
مرگ نزدیک شد و اهل حرم می گریند
چشم بیمار پدر بر پسری افتاده
پسرم گریه نکن چونکه میان چشمت
از غم خون جگری ها اثری افتاده
پسرم! گریه فقط گریه به غم های حسین
سوی گودال دلم را گذری افتاده
کودکی بودم و دیدم که میان مقتل
تن خورشید کنار قمری افتاده
کودکی بودم و دیدم که ز سیمرغ دلم
ته گودال فقط مشت پری افتاده
دیده ام وقت اسارت که به پای عمه
بارها از افق نیزه سری افتاده
 

شاعر : امیر عظیمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 بـــــــــاقر آلِ رسولم       نــــــجل زهرای بتولم (2)
« پاره شد قلبم از هر کینه
جان سپردم به شهر مدینه»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت (2)
   قبــــــــــلۀ اهل ولایم               شد  مدینه   کربلایم  (2)
« زادۀ سیّد الســـــاجدینم
گشته ام کُشتۀ راه دینم»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت (2)
من در ایّــــــــــام صغیری               دیده ام رنج اسیری (2)
« با اسیران به ویرانه خُفتم
درد پنهان خود را نگفتم»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت(2)
جـــــــان مادر کن نگاهم                      صدر زیـــن شد قتلگاهم (2)
« ناله آمد برون از نهادم
چهره بر خاک غربت نهادم»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت(2)
شد گـــــــــــــــواه درد و داغم                 قـــــــــبر بی شمع و چراغم2
« گر چه خاک وطن تربتم شد
تـــــــربتم شاهد غربتم شد»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت (2)

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:02 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

با چش ترم سینه می زنم        مثه پدرم سینه می زنم
به یاد تشنگی خیمه         به یاد حرم سینه می زنم 2
همیشه غرق اشک و آهم
2 به یاد داغ قتلگاهم
می سوزم به یاد کرببلا/ به یاد خون خدا/ به یاد شام بلا 2
معنی بی تابی رو میدونم    برای حرم زار و دلخونم
به یاد بی تابی رباب    برای علی روضه می خونم 2
تشنگی برده بود امونش
 می گردوند دور لب زبونش 2
می سوزم به یاد کرببلا/ به یاد خون خدا/ به یاد شام بلا 2
چی کشیدم از غصه های شام   ناله می زنم با عزای شام
هنوز دارم خدا می سوزم          با تهمت ناروای شام 2
رقیه بین کُند و زنجیر
می خوندش با نوای دلگیر 2
می سوزم به یاد کرببلا/ به یاد خون خدا/ به یاد شام بلا 2

 

شاعر : رضا تاجیک

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

با یاد خاطره هایم  پر شده در شهر غربت ناله هایم
محزون و دلخسته، تنها  مرد باقیمانده ی کرببلایم
وای امت کافر رسیدند   اشک چشمم را ندیدند   جد من را سر بریدند 2
واویلا واویلا
وای از آن دشت پر از  خون  قتلگاه و نیزه های سر شکسته
می بردند اهل حرم را  به زیارت حسین با دست بسته
وای بر سر نیزه سر او   روی ناقه خواهر او    بین صحرا اکبر او 2
واویلا واویلا
وای از شام، نفرین و دشنام   بارش سنگ از روی هر خانه ی  شام
می گویند در بین میدان   این جماعت گشته اند خارج ز اسلام
وای خطبه های عمه زینب   شد به راه دین و مذهب   باعث احیای مکتب 2
واویلا واویلا

شاعر : رضا تاجیک

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

یا باقر ِ آل عبا ، ای یادگار کربلا
جان علی و فاطمه ، دلبند زین العابدین
جانها فدای راهت ای ، فرزند زین العابدین
ای جان من،جانان من ، ای ذکر تو درمان من
می باشد ای وجه خدا ، خاک تو بر چشمان من
بر قلب ما یا سیدی ، آتش زده سوز غمت
مسموم کینه گشته ای ، گریم به یاد ماتمت
فرمانروای عالمین ، ای بر نبی نور دوعین
ای مُحرم ِ حجّ عزا ، ای شاهد داغ حسین
در گلشن سرخ وفا ، دیدی گلی پرپر شده
در مقتل خون ِ خدا ، دیدی تنی بی سر شده
در قتلگه افتاده بود ، روح و روان مصطفی
سوز دل جن و مَلَک ، داغ ذبیحاً بلقفا
رنج مُداوم دیده ای ، هر جا و در هر مرحله
دور و بر تو بوده انده ، شمر و سَنان و حرمله

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

امام و رهبر ولایم ، به بی کسی ها مبتلایم
چشمای من ابر بهاره ، یادگار کرب و بلایم
گرچه غریب و بی کس و بی یارم
نداده نیزه ی عدو آزارم
بیاد شاه تشنه لب می بارم ، ذکر حسینه ختم کارم
غریب آقام امام باقر ، مولا
******
یه عمریه محنت نصیبم ، تو شهر مادری غریبم
یافاطمه میگم میسوزم ، رفته زدست من شکیبم
آب شده پیکرم بیا ای مادر
بیا کنارم این دمای آخر
برات بمیرم که شدی زود پرپر ، بیا کنارم بیا مادر
غریب آقام امام باقر ، مولا
******
از زهر کینه پیکرم سوخت ، با گریه چشمای ترم سوخت
اومده یادم اون غروبی ، که حرمت اهل حرم سوخت
یادم نمی ره خیمه ها شد غارت
گوشواره و خلخال پا شد غارت
و چادرا و معجرا شد غارت ، امون امون ازین جسارت
غریب آقام امام باقر ، مولا
******
پر میزنه دلم زسینه ، به شهر غم شهر مدینه
آتیش میگیرم وقتی چشمام ، قبرای خاکی و می بینه
دلم بازم ز بی حیایی خونه
گریه تو چشمای ترم مهمونه
یاد بقیع کرده و هی میخونه ، امون امون ازین غریبی
غریب آقام امام باقر ، مولا
******
هوای غم داره مدینه ، نوای غم داره مدینه
یه دنیا بی کسی و درده ، سوغات زوارِ مدینه
ذکر لب زائرا ای وای مادر
همش میگن با گریه با چشم تر
مدینه کو قبر گل پیغمبر ، بگو کجاس مزار مادر
وای مادرم وای مادرم وای ، مادر

منبع: حسینیه نوحه

شاعر : حسین رحمانی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

بی تاب شده پیكرش از شعله‌ی كینه
آتش ، گل كرد ، در باغِ سینه
از سوزِ جگر آهِ غریبانه كشیده كشیده
جان بر لبش از شدّت اندوه رسیده رسیده
پرپر شده باغِ امیـدش
كرده غم دلدار  شهیدش
بی تاب و تب ، جان به لب ، حضرت باقر
******
خون شد دلش از خاطره‌ی تلخ اسارت
غربت ، حسرت ، سیلی ، جسارت
همراه سه ساله پی دلدار دویده دویده
در كنج خرابه ز لبش لاله چكیده چكیده
بی­تاب شده در دل شب
با گـریة جانسـوز زینب
بی تاب و تب ، جان به لب ، حضرت باقر

 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من امشب شربتى نوشم كه شويَد زَهرِ اعدا را
مهيا مى‏شوم اى زهر مهمانى زهرا را
من امشب جامه‏اى پوشم كه از تن بر كَنم جانم
لباس وصل مى‏بايست ديدار گوارا را
روانه سوى جانان باش اى جان ستمديده
نشد دنيا اگر يارت، بشارت باد عقبى را
هشامم زهر داد اما مشامم بوى يار آورد
شهادت نوش جانم ساخت اين جام طهورا را
جنان از پشت ديوار جهان مى‏خواندم يثرب
دگر چشمم نخواهد ديد ديوارى غم افزا را
منى كه در مناى كربلا قربانيان ديدم
وصيّت مى‏كنم اندر منا بر ندبه مِنا را
در آن هنگامه كه حكم فرار از خيمه صادر شد
به چشم خويشتن ديدم به حصر شعله، بابا را
ز سهم هر يتيمى گوشوار و گوش، غارت رفت
ز پاى دختران و بانوان خلخال، يغما را!
چو ديدم طفلكى آتش به دامان مى‏دود هر سو
نشد از معركه بيرون كشم آن طفل تنها را
ز بعد آن همه ماتم چو هنگام اسيرى شد
ميان قتلگه بردند جمع خسته ما را
قضاوت با شما زندان، خرابه، جاى آل اللَّه!
چها بگذشت بين شام و كوفه آل طاها را
اگر چه كودكى بودم در آن غوغاى غم، اما
تمام عمر پيش ديده دارم روز غوغا را
بخوان اى روضه خوان از غصه‏هاى عمه‏ام زينب
كه داغش تازه سازد تا قيامت داغ زهرا را

شاعر : محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

تشبیه و استعاره به وصفت نیاز نیست
این واژه ها به وصف غمت چاره ساز نیست
دیگر به گِل نشسته کلام و عبارت است
آقا تفضلی که زمان اشارت است
فرهنگ نامه غم و اندوه کربلا
ای مستندترین سند داغ نینوا
از کودکی تو بار امانت کشیده ای
اندازه ی تمام فلک داغ دیده ای
خورشید هم به گرمی داغ دل تو نیست
ایوب را توان غم و مشکل تو نیست
تو چهار ساله بودی و در اوج کودکی
دیدی به نیزه راس عزیزان یکی یکی
تو چهار ساله بودی و صد درد دیده ای
دشمن میان خیمه ی بی مرد دیده ای
تو چهار ساله بودی و شب گریه دیده ای
گهواره ای که برده شد از خیمه دیده ای
تنها امید و دل خوشی تو حسین بود
دیدی که اوفتاده به تیر و سنین بود
تو قلب شرحه شرحه ی احساس دیده ای
از دور جسم پاره ی عباس دیده ای
هم بند نازدانه ی بابا رقیه ای
تو کینه دار ظلم یزید و امیه ای
در مجلس شراب که جای شما نبود
جای شما که گوشه ی ویرانه ها نبود
از عمه درس صبر و رضایت گرفته ای
از خطبه اش تو درس ولایت گرفته ای
از کودکی تو یاد گرفتی به اوج درد
هرگز کسی نمی شنود گریه های مرد
نَبوَد عجب که باقر علم نبی شدی
در این مقام با نَفَس زینبی شدی
یا باقر العلوم اگر بی لیاقتم
من دعبل شمایم و بنما شفاعتم

شاعر : مجید خضرائی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

بقيع ! اين تنِ مولاي سالخورده‌ي ماست
بگير در بغل آرام ياس پرپر را
بدان كه شرح غم اين غريب دشوار است
غمي كه كاسه‌ي خون كرد ديده‌ي تر را
بميرد آنكه در اين سنّ و سال زهرش داد
كه آتشي زد و سوزاند پاي تا سر را
شرار زهر شبي را به خاطرش آورد
كه ديد شعله‌ي بر چار چوبه‌ي در را
ميان دود درِ خانه با لگد وا شد
كه باز زنده كند روضه‌هاي مادر را:
-چه ضربه‌اي كه سر و روي ميخ را خون كرد
شكست شيشه‌ي عمر عزيز حيدر را-
بقيع ! روضه‌ي شيخ الائمّه سنگين است
ولي بيا كه بگويم از اين فراتر را
چه گويم از شب و پاي برهنه‌ي آقا؟
كه زنده كرد عزاي سه ساله دختر را
چه گويم از غم آن نازدانه طفلي كه
ميان همهمه گم كرده‌بود معجر را؟
گمان نكن كه تمام است مقتل‌الصّادق
بقيع ! گوش بده حرفهاي آخر را
به قصد كُشتنش آن شب كه تيغ بالا رفت
خدا رساند پيِ ياري‌اش پيمبر را
همين رسول خدا ديد شمر ملعون را
كه بُرد زير گلوي حسين خنجر را
تلاش كرد ولي جاي بوسه را نبُريد
به زورِ پا زد و گرداند پاره‌پيكر را

شاعر : علی صالحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها