0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت
دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت
چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
چقدر رنج و مصیبت چقدر بلا دیدم
به سن کودکی ام داغ کربلا دیدم
تن بدون سر و سر به نیزه ها دیدم
اگر چه سوخت ز زهر جفا تمام تنم
به یاد آن تن غرق به خون و بی کفنم
عدو نشاند مرا روی زین زهر آلود
که تار و پود تنم را ز یکدگر بکشود
ز سوز زهر چو لرزه فتاد بر جانم
به دور مرکب من آمدند یارانم
مباد آنکه تن من ز صدر زین افتد
"بلند مرتبه شاهی" بر زمین افتد
ولیک جد غریبم به دشت کرب و بلا
نداشت یاور و یاری میان دشمنها
غریبی حسین را به کربلا دیدم
میان خیمه ولی قتلگاه را دیدم
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز جور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

با غم و غربت شبای آه اومده
بوی محرم میگن از راه اومده
صدای یوسف از دل چاه اومده
دادازغریبی...
دادازغریبی...
شکسته قلب عالم وآدم
نشسته تو دلای ما ماتم
کشتن امام مارو باز با سم
با سم کینه...
آه ای مدینه...
تو این داغ، اگه بمیریمم کمه
این شبها، شروع ماه ماتمه
آی عشاق! محرمه محرمه
‏(ای آقا، شهید شام وکربلا)
دلا میسوزه برا غربت شما
برای قبر زار و خلوت شما
چرا نمردیم تو شهادت شما
ای وای بر ما...
صد وای بر ما...
با زهر کینه گشته ای مسموم
از غربت زهرا شده مغموم
مولای کربلائی مظلوم
مظلوم و تنها...
مانند زهرا...
این شبها، بقیع تو اوج غربته
قبر تو، مث همیشه خلوته
با اینکه، امشب شب شهادته
‏(یامولا، شهید شام وکربلا)
دلا گرفته برای کرب وبلا
رو لبمونه نوای کرب وبلا
ما هم بشیم کاش فدای کرب و بلا
فدای اکبر...
فدای اصغر...
همونجایی که لاله شد پرپر
شد پاره پاره مشک آب آور
از روی تل صدای وای مادر
حسین غریبه...
حسین غریبه...
شد زنده، دوباره روضه ی فدک
شما و رقیه رو زدن کتک
یامولا یا لیتنا کنا معک
‏(یامولا یا لیتنا کنا معک)

شاعر : جواد شیخ الاسلامی

 
 
جمعه 15 بهمن 1395  11:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

صورتی زرد شده وقت سفر معلوم است
آتش سینه ای از دیده ی تر معلوم است
 به خودش روی زمین مثل پدر می پیچد
از همین صحنه غم زهر و جگر معلوم است
 وسط حجره تنش روی زمین افتاده
بین گرداب بلا فرض خطر معلوم است
 باقر آل پیمبر بدنش می لرزد
در شب حادثه ای تلخ سحر معلوم است
 کمرش زخمی زنجیر و غم شلاق است
اشک می بارد و داغی شرر معلوم است
 یاد آن کوچه و بازار و غم ناموسش
خون رگ های عمو بین گذر معلوم است
 سنگ های سر کوچه چه شتابی دارد
از سر نی به زمین خوردن سر معلوم است
 به روی پیرهنی که کفنش شد آخر
حال جای قدم چند نفر معلوم است
 زیر لب گفت که تشنه ست ؛سرش را نبرید
در نگاهش چه غمی باز مگر معلوم است

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر ، دارم به یاد ماتمت شوری به سینه
عزیز زهرا ، سینه زنا تو ببر ای آقا مدینه
غریب مادر ، دل شکسته ام برا تو غصه داره
شهادت تو ، مدینه خالیه و زائری نداره
زندگیم ای گل زهرا ، فدای روضه های تو
ایشالا جون بدم آقا ، به پای روضه های  تو
سیدی حضرت باقر
******
مسموم کینه ، دل شکسته ات به غصه مبتلا بود
سوز و گدازت ، به یاد خاطرات دشت کربلا بود
امام باقر ، ای به تموم کائنات نور دیده
مثل رقیه ، قاتل تو شده همون سر بریده
دل غمدیده ام آقا ، داره مرثیه می خونه
سر قرآن و لب تشنه ، جدا کردن غریبونه
سیدی حضرت باقر

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب های مناست
 مرد سجاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها
 مردی از جنس آیه تطهیر
خستگی های بردن زنجیر
 هم سفر با ستاره ی غم هاست
«کربلا زاده ی» محرّم هاست
 هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
 راه طی کرده ی بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
 یاد خون طپنده ی گودال
خنده های زننده ی گودال
***
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
 بغض غمگین عصر عاشورا
گریه پشت پای معجرها
 غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
 کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
***
برگ سبزی ست با نشانه ی سرخ
کودک زیر تازیانه ی سرخ
 
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته، چیده برگشته
 آفتاب کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
 آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
 او که آئینه ی محرّم بود
گریه هایش به رنگ ماتم بود
 از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
 همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند

 

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای حجت الله بر زمین ، بر ما امام پنجمین
حق از تو ظاهر ، امام باقر
شهادت تو ، سوز بکای ما شد
شور طنین ، یا لیتنای ما شد
شهر مدینه ، دارالعزای ما شد
یا امام باقر
******
از ظلم و کینه هشام ، شد از تو هتک احترام
گریم برایت ، جانم فدایت
ظلم دشمن را ، به رأفتت دادی جواب
ای بر حریمت ، دعا قبول و مستجاب
ما را کن آقا ، جزو غلامانت حساب
یا امام باقر
******
باید برایت گریه کرد ، بهر عزایت گریه کرد
نور خدایی ، ای کربلایی
آل علی را ، محنت کشیده دیدی
بر حفظ نهضت ، قدها خمیده دیدی
در کرببلا ، سرها بریده دیدی
آه غریب مادر

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

منم که دل به غم و درد آشنا دارم
به دیده جام می ناب نینوا دارم
به سینه وسعت صحرای کربلا دارم
همیشه در همه جا روضه ی منا دارم
منم که بانی این روضه های پر شورم
تمام عمر، سروری نکرد مسرورم
کسی که باطن هر روضه را خبر دارد
کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد
کسی که خاطره ی وادی خطر دارد
ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد
منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله
حرارت غم جانان چشیده در شعله
منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم
شهادت همه ی آل مصطفی دیدم
به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم
به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم
به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم
بلا کشیده ی نسوات بارزات منم
کسی که دید امام زمان در آتش بود
کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود
کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود
کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود
به چار ساله غمم برتر از چهل ساله
که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله
منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم
هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم
به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم
ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم
جواهرات زنان بود و دست نامحرم
فرار کودک و فریاد پست نامحرم
هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد
ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد
ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد
بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد
من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس
روایت هنر عشق، نینواست و بس
بیا که باقرم و کاشف هُمومم من
هماره پشت و پناه بشر، عمومم من
به علم غیب شکافنده ی علومم من
بیا که با خبر از گردش نجومم من
به مدرسم همه تازه دروس می بینی
هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی
بگیر دست توسّل، تو را نظر از من
بساز همّت دانش، به دل اثر از من
مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من
فقاهت از من و طب از من و هنر از من
بیا که باقر اعلام اولیاء منم
به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم

 

شاعر : محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

خـــاطراتش قشــنگ و زیبا بود
عطر سیب و اقاقیا می داد
روزهای خوشش دگرگون شد
گـــذرش تــا بـه کـــربلا افتــاد
داغ هفــتــاد و دو شقایق را
بر سرشانه های خود حس کرد
رنج زنجیر و درد سـلسله را
بر مچ دست و پای خود حس کرد
روی آییـنه ی غــرور دلش
زیر بــاران سنگ چین افتاد
دید خورشید را که چنـدین بـار
از سـر نیــزه بر زمین افتـاد
گـریه های رقیه را می دید
کــوه فریـاد در گلویش بود
محمل باز عمـه پشتِ سرش
ســر عبــاس روبـرویش بود
 دید از زیــر نیــزه ی جدش
بر زمین، قطره قطره خون می ریخت
دیــد در کــوفه دشمن نــامرد
سر او را به شاخه ای آویخت
 کودکان چموش سنگ بدست
پـای ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزادۀ شام
خـارجی زاده اش لقب دادند
از سـر بام خـاک و خاکـستر
نقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را می دیـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غیـــرتش را بــه جـوش آوردند
نیزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید
مثـل عباس چـشم خـود را بست

شاعر : وحید قاسمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

تو که بر چشم خلق جا داری
نوری و جلوه ی خدا داری
نور چشمان حضرت سجاد
ریشه در باغ هل اتی داری
ثمر نخل احمدی که نسب
ز حسین و ز مجتبی داری
پسر سیّد البُکاء هستی
سرگذشتی پر از بلا داری
یادگاری ز لاله های عطش
بر دلت داغ کربلا داری
تو غروب سپیده را دیدی
عمّه ی قد خمیده را دیدی
همه جا گرد غصه پاشیدند
با سر تیغ و نیزه گل چیدند
دست های سیاه بر سر تو
سنگ های کبود باریدند
چشم هایی که گریه می کردند
سیلی و تازیانه می دیدند
مردم کوچه ی یهودی ها
دور سرها مدام رقصیدند
بی ابالفضل، کودکان یتیم
روی خشت خرابه خوابیدند
این همه غم که بر سرت آمدند
کودکیِ تو را رقم می زد

شاعر : علی صالحی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 هر چی شنیدید و گریه کردید ، من با چشمای خودم دیدم
از پای نیزه ها با نگاهم ، رگ های حسین و بوسیدم
با چشم خودم دیدم          قاری روی نیزه ها رو
با چشم خودم دیدم    اشک چشای عمه ها رو
با چشم خودم دیدم           تاول پای بچه ها رو
با دیدن یه صحنه ، رباب دوباره جون داد
وقتی سر شیرخواره ، از روی نیزه افتاد
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)3
******
لحظه لحظه ی آخر عمرم ، یاد دستای علمدارم
یاد اون لحظه ای می افتم ، دختری داد زد: آخ گوشوارم
با چشم خودم دیدم   گوشواره ها رو می کشیدن
با چشم خودم دیدم        هی بچه ها می لرزیدن
با چشم خودم دیدم         به گریمون می خندیدن
روضه های عاشورا ، درسته بی حسابه
اوج روضه ی ما شد ، سه ساله و خرابه
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)3
******
دیدم روی نیزه طلوع ، خورشید آسمون زهرا
دیدم دیدار یه یتیم و ، با رگ های خونی بابا
با چشم خودم دیدم    چشمای خیس لاله ها رو
با چشم خودم دیدم           که میزدن آلاله ها رو
با چشم خودم دیدم       خنده های حرمله ها رو
آی شیعه ها یه عمره ، تو ذهنم این سؤاله
چند مرد جنگی دور ، یه دختر سه ساله
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)

شاعر : حمید رمی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای شیعۀ ثانی عشر حضرت باقر
دین زنده شده از هنر حضرت باقر
بخشید به اسلام مبین گرمی و رونق
گنجینۀ غرقِ گهرِ حضرت باقر
تا روز قیامت همه چون آینه ماتند
از دانش و علم و هنر حضرت باقر
زینت ده توحید پرستان جهان است
گلزار گل و بارور حضرت باقر
قدسی نفسان حرم قدس ندیدند
جز نور خدا در نظر حضرت باقر
مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند
درسجدۀ شام وسحر حضرت باقر
جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر
آورده سلامی به بر حضرت باقر
از فتنه بپرهیز که این بارگران است
باری که کند خم کمر حضرت باقر
عمری ز غم کرب و بلا خون جگر خورد
قربان دل و چشم تر حضرت باقر
پیوسته غم فاطمه و غربت حیدر
آتش زده بر بال و پر حضرت باقر
زهر ستم و کینۀ بیداد چه کرده است
با جان و دل و با جگر حضرت باقر
افسوس که  در سوک نشسته است مدینه
زین داغ گران با پسر حضرت باقر
دادند مرا کوثر توفیق «وفائی»
تا آن که شوم نوحه گر حضرت باقر

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

باز روزی ما غم است آقا
اشک با دیده محرم است آقا
فرصت گریه با امام زمان
باز امشب فراهم است آقا
پای آن غصه ها که خوردی تو
من اگر جان دهم کم است آقا
تو عزادار کربلا هستی
تا که این عالم، عالم است آقا
آری آری شب عزای شما
پیشواز محرم است آقا
تا قیامت به پیش چشمانت
رأس بر نی مجسم است آقا
چشم تو یاد کربلا دریاست
همۀ روزهایت عاشوراست
می روی یاد کودکی از حال
پیر کرده تو را غم گودال
یاد آن خاطرات بارانی
شده کرببلا منا، ده سال
با غرورت چه کرده مرد صبور ؟
غارت گوشواره و خلخال
داشت در بین خیمه ها می سوخت
پدرت از خجالت اطفال
با تو گفته چه قدر اسرار از
دفن آن پیکری که شد پامال
وای از این اتفاق، هم بازیت
پیش چشمان تو شده بی بال
کربلا، کوفه، شام در دل توست
روضه های رقیه قاتل توست

شاعر : محمد حسین رحیمیان

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای عمر پر درد و بلا بار سفر بند
امروز با زهر جفا بار سفر بند
ای عمر از دامان صبرم دست بردار
ای زهر در این سینه هرچه هست بردار
من با عطش پیشینه ای دیرینه دارم
از تشنگی هفتاد و دو آئینه دارم
من حضرت خون خدا را نور عینم
من پور آن لب تشنه ام سبط الحسینم
من پنجمین دردانۀ پیغمبر استم
نجل حسن نسل شریف کوثر استم
من میوۀ باغ امیر المومنینم
من غنچۀ دامان زین العابدینم
من زینت دوش ابالفضل رشیدم
عمری به روی آب تصویرش کشیدم
من وارث رخسار سیلی خورده هستم
چون غنچه در نشکفتگی پژمرده هستم
از کودکی آمادۀ پرواز بودم
جد غریب خویش را همراز بودم
من از مدینه تا مدینه داغ دیدم
یعنی که عمری را به سینه داغ دیدم
عمری است عاشوراست حال بی قرارم
شام غریبان است عمر سوگوارم
من همنفس بودم تمام عمه ها را
در شعله ها دیدم تمام خیمه ها را
از کربلا تا شام با من رازها هست
با هر بلا این سینۀ من آشنا هست
من نذرها کردم برای عمه زینب
تا که شود جانم فدای عمه زینب
عمری برای عمه ام روضه گرفتم
یک حرف هم بی یاد او با کَس نگفتم
من تازیانه خوردن ابرار دیدم
این داغ ها را حکمت و اسرار دیدم
پس باید از دریای مقتل می گذشتم
با پای پر از زخم و تاول می گذشتم
من دیده ام با دیدۀ خونین منا را
در قتلگاهِ عشق معنای فنا را
یکسو تکاپوی یتیمان بود و غربت
یکسو رخ قرآن ناطق بود و تربت
شَیبُ الخَضیب آنجا برایم شد مجسم
خَدّالتَریبِ مقتل و خط مقدم
من ازدحام نعش ها در دشت دیدم
چون اسب بی صاحب، حرم برگشت دیدم
ناگه ز دست بزم دیدم جام و می رفت
خورشید با هجده ستاره روی نی رفت
رأس علمدار حرم بر نی که دیده
من دیدم اما ناسزا در پی که دیده
یکسو نگاه خسته سوی خیمه ها بود
یکسو دلم با پیکر خون خدا بود
چشمم شکافنده ترین اسرار را دید
با شاهد و مشهود پس دیدار را دید
می شد حسین بن علی فانی فالله
با خاک یکسان می شد آن محبوبِ بالله
ده مرکب و ده راکب چابک از اول
با سمّ تازه تاختند از نو به مقتل
حالا شود حالم پریشان حال عصمت
معجر کشی بود و فرار آل عصمت
***

شاعر : محمود ژولیده

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 یا امام ِ باقر همیشه نوای منه ، نوای منه
حاجت دیدار بقیعش دعای من ، دعای منه
کعبه ی دلم صحن و سراش ، دلخوشی من لطف و عطاش
به راه اسلام و دین حق ، ایشالا بشه جونم فداش
سیدی یا باقرالعلوم
******
سینه میزنم براش و او صدام میکنه ، صدام میکنه
اون مادر قامت خمیدش دعام میکنه ، دعام میکنه
ایشالا بین این روضه ها ، با اشک جاری از هر دو عین
میگیرم از باقرالعلوم ، رزق گریه های بر حسین
سیدی یا باقرالعلوم
******
دلخوشی ِ ما یک لبخند ملیح حسین ، ملیح حسین
وعده مون به زودی کنار ضریح حسین ، ضریح حسین
آرزومند زیارتت ، هستیم ای دلبر محترم
دلمون خیلی تنگه آقا ، لطفی کن مارو ببر حرم
سیدی یا باقرالعلوم

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

هستي ما همه در كرببلا رفته به باد
چه به روز دل زينب كه نيامد اي داد
اربا اربا بدن شبه پيمبر از تيغ
دست عباس قلم شد به روي خاك افتاد
دشنه و تيغ و سنان سنگ و عصا يك لشكر
غرقه خون تشنه لبي خسته و تنها فرياد
شهدا را همه سر بر سر ني شد ديگر
سر ششماهه چرا، آه و فغان زين بيداد
يك طرف ضجه و شيون، يكسو هلهله بود
در فغان جمع نواميس خدا، دشمن، شاد
حمله كردند حرم را چو به غارت بردند
چه بسا طفل زير پاي ستوران مردند

 
 
شنبه 16 بهمن 1395  12:01 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها