0

متنی بسیار زیبا ... نامه یک پدر به پسرش. 

 
SABOORI
SABOORI
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1393 
تعداد پست ها : 4222
محل سکونت : خراسان رضوی

متنی بسیار زیبا ... نامه یک پدر به پسرش. 

متنی بسیار زیبا ... نامه یک پدر به پسرش. 

Dear Son...
پسرعزیزم...

The day that you see me old and I am already not, have patience and try to understand me...
روزي كه تو مرا در دوران پیری ببینی، سعی کن صبور باشی و مرا درک کنی

If I get dirty when eating if I can't dress, have patience...
اگر من در هنگام خوردن غذا خود را کثیف میکنم، اگر نمیتوانم خودم 
لباسهایم را بپوشم، صبور باش... 

Remember the hours I spent teaching it to you 
زمانی را بخاطربیاور که من ساعتها همین موارد رو صرف اموزش تو میکردم،

If when I speak to you, I repeat the same things thousand and one times... don't interrupt me... listen to me
اگر در هنگام صحبت با تو مطلبی را هزاربارتکرار میکنم حرفم را قطع نکن و به من گوش بده… 

When you were small, I had to read to you thousand and one times the same story until you get to sleep...
هنگامي كه تو خردسال بودي، من يك داستان را هزار بار براي تو ميخوندم، تا تو بخواب بري...

When I do not want to take shower, neither shame me nor scold me!
هنگامی که مایل به حمام رفتن نیستم مراخجالت نده و به من غرنزن!

Remember when I had to chase you with hundred excuses I invented, in order that you wanted to bath 
زماني رابخاطربياور كه من براي به حمام بردن تو به صدكلك و ترفند متوسل ميشدم. 

When you see my ignorence on new technologies give me the necessary time and not look at me with your mocking smile...
هنگامی که ضعف مرا دراستفاده ازتکنولوزی جدید میبینی، به فرصت فراگيري ان رایادبده و بالبخند
تمسخرامیزبه من نگاه نکن..
 

I taught you who to do so many things to eat good to dress well to confront life 
من به توچیزهایی زیادی اموختم، چگونه بخوری، چگونه لباس بپوشی و چگونه با زندگی مواجه شوی

When at some moment I lost the memory or the thread of our conversation, let me have the necessary time to remember, and if I cannot do it, do not become nervous, 
هنگامی که درصحبت، موضوع بحث را از یاد میبرم، به من فرصت کافی بده که به یاد بیاورم درچه مورد بحث میکردیم و اگرنتوانستم به یاد بیاورم، ازمن عصبانی نشو ...

As the most important thing to me, is not conversation but surely to be with you and to have you listening to me
مطمئن باش انچه برای من مهم است باتو بودن و گوش سپردن به من است،نه موضوع بحث

If ever I do not want to eat, do not force me, I know well when I need to and when not
اگر مایل به غذا خوردن نباشم، مرا مجبورنکن، به خوبی میدانم که چه وقت بخورم یا نخورم. 

When my tired legs do not allow me walk...
هنگامی که پاهای خسته ام اجازه راه رفتن به من نمیدهند،

Give me your hand, the same way I did when you gave your first steps
دستانت را به من بده، همانگونه كه دركودكي اولين گامهايت را به كمك من برداشتي.

Help me to love, help me to end my way with love and patience 
مرا ياري كن در راه رفتن مرا باعشق وصبوري ياري ده كه زندگي ام را به پایان ببرم. 

I will pay you by a smile and by the immense love I have had always for you
من نيزپاداش تورا بالبخندی وعشقی که همواره به تو داشته ام خواهم داد. 

I love you son
دوستت دارم پسرم 
Your father 
 

شنبه 13 شهریور 1395  5:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها