0

اشعار شهادت امام جواد (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-شهادت

 

گیرم که گلی به زیر پا جا دارد

یا مرغ میان شعله مآوا دارد

از پشت در حجره پراکنده شوید

جان دادن او مگر تماشا دارد ؟

 

محمود قاسمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-شهادت

 

گه ز پا اُفتم و با آه جگر می خیزم

گه نشینم وسط حجره و بر می خیزم

دل من با جگر خون شده عادت کرده

مثل هر روز که با سوز جگر می خیزم

نگرانِ نَفَسِ سوخته ام نیست کسی

تشنه جان بازم و دنیای دگر می خیزم

به گمانم دگر این عمر وصالی ندهد

در جوانی ز پی بار سفر می خیزم

بعد هر ناله جانسوز که اُفتم ز نَفَس

باز از هلهلۀ چند نفر می خیزم

قتلگاهم شده این حجرۀ در بسته حسین

گرچه بی نیزه و شمشیر و سپر می خیزم

به جوانیِ علی اکبرت ای جدّ غریب

وقت رفتن به تماشای پسر می خیزم

به امید نفس آخر و دیدار اجل

گاه در بستر خود دیده به در می خیزم

یاد پهلوی شکسته کمرم را خم کرد

گه از این دنده به پهلوی دگر می خیزم

منکه در کودکی یک بار زمین افتادم

گاه چون فاطمه با درد کمر می خیزم

با خروج پسر فاطمه هنگام ظهور

همره منتقم فاطمه بر می خیزم

***

حاج محمود ژولیده

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست

حال و روز تو یقین غیر پریشانی نیست

العطش العطش اینقدر مگو از جگرت

که ازین ظالمه امید به احسانی نیست

اثر زهر همین است بسوزاند و بس

آه در حجره ی در بسته که بارانی نیست

اصلا انگار بنا نیست که آبت بدهند

اصلا انگار دراین غمکده انسانی نیست

این کنیزان به زمین خوردن تو میخندند

غربتت آه دگر غربت پنهانی نیست

رسم اینست به مهمان همه تکریم کنند..

زهر دادن بخدا سنت مهمانی نیست

خواهری نیست بیاید به سر بالینت

خواهری نیست سر تو روی دامانی نیست

اینقدر سعی مکن تا که ز جا برخیزی

به تن سوخته ی تو رمق و جانی نیست

چشم تارت به در حجره چرا خشک شده؟

یار و یاور که دراین معرکه میدانی نیست..

باتن محتضرت بهتر ازین کاری که..

آسمان را به دو خط روضه بگریانی نیست

خواهری روی تل از سوز جگر ناله کشید..

سربریدن زقفا رسم مسلمانی نیست

نیزه را در بدن یوسف زینب نکنید

سنگدل تر ز شما گرگ بیابانی نیست

پیش زینب به تن شاه جسارت کردند

زینت دوش نبی را همه غارت کردند..

شاعر : سید پوریا هاشمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف

بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف

 

کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است

ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف

 

إرباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیش

زهرِ کاری یک طرف، رقاصه ها از یک طرف

 

تشنه ای و... طالبِ آبی و ... این ها یک طرف

بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف

 

می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت

می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف

 

خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند

داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف

 

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان

بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

 

پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند

با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف

 

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت...

...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف

 

روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت

رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

 

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم

راهیم کن اربعین کرب و بلا از یک طرف

 

شاعر : محمد جواد شیرازی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-مدح و شهادت

 

ای که بر جود تو عیسای نبی رو می زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند

بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است

ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد

در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد

زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد

باز یا رب بی وفایی زنی در اهل بیت

روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند

رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند

قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد

تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد

ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا

هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا

در سرای خویش اصلان، می زدی تو دست و پا

بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا

ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند

پیکرت را روی بام خانه ات انداختند

سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر

گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر

پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-شهادت

 

گه ز پا اُفتم و با آه جگر می خیزم

گه نشینم وسط حجره و بر می خیزم

دل من با جگر خون شده عادت کرده

مثل هر روز که با سوز جگر می خیزم

نگرانِ نَفَسِ سوخته ام نیست کسی

تشنه جان بازم و دنیای دگر می خیزم

به گمانم دگر این عمر وصالی ندهد

در جوانی ز پی بار سفر می خیزم

بعد هر ناله جانسوز که اُفتم ز نَفَس

باز از هلهلۀ چند نفر می خیزم

قتلگاهم شده این حجرۀ در بسته حسین

گرچه بی نیزه و شمشیر و سپر می خیزم

به جوانیِ علی اکبرت ای جدّ غریب

وقت رفتن به تماشای پسر می خیزم

به امید نفس آخر و دیدار اجل

گاه در بستر خود دیده به در می خیزم

یاد پهلوی شکسته کمرم را خم کرد

گه از این دنده به پهلوی دگر می خیزم

منکه در کودکی یک بار زمین افتادم

گاه چون فاطمه با درد کمر می خیزم

با خروج پسر فاطمه هنگام ظهور

همره منتقم فاطمه بر می خیزم

***

حاج محمود ژولیده

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-شهادت

 

سبزه شد روی تو تا لاله بُستان نرود

چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود

زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید

شکوه ی سرخت اگر سوی خراسان نرود

وحشت داغ تو رَم داد دلم را ورنه

گفته بودند که آهو به بیابان نرود

فاطمه بهر سرت روغن بادام آورد

گریه کرده است که زلف تو پریشان نرود

عرق آلود به دیدار تو آمد پدرت

زآن که بی غسل، کسی دیدن خوبان نرود

تشت رسوایی این زن ز سر بام افتاد

بر سر بام گرفتم تنت ای جان نرود

رقص تشت است که کم نیست ز رقص شمشیر

یارب اینگونه دگر مرد به میدان نرود

آفتاب لب بامی، تو مگر عمر منی؟!

یارب این عمر من خسته شتابان نرود

غم خود را بده و شافع این امّت باش

تا کسی سوی بهشت از درت ای جان نرود

بال در بال به بالای بلای تو ملول

چند مرغند که با پیکر تو آن نرود

که ز خورشید فروزان به تن شاه شهید

از تنش رنگ برفت و غمش از جان نرود

پس چرا شد قُرُق روضه ی تو روضه ی طوس

گر ز بغداد فغانت به خراسان نرود؟

لب گزیدن به چه معنی است، جگر را بگزید

که ز تن جان شد و جان از پی جانان نرود

 

محمد سهرابی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

یا اهل بیت النبوه...

 

هنوز پرده نيانداختيم امير شديم

هنوز جلوه نکرديم بى نظير شديم

 

فقير خانه مايند بندگان خدا

براى آنکه خداوند را فقير شديم

 

غذاى سفره ما از تجليات خداست

شبانه روز ازين سفره بود سير شديم

 

بلند شانه ما را بلا شکسته نکرد

از اشتياق خدا بود زود پير شديم

 

همين که ريخته شد خون ما به جوش آمد

پس از شهيد شدن چند تا غدير شديم

 

به جان خويش خريديم درد را اما

براى دوستمان جوشن کبير شديم

 

اگرچه بسته شود دست ما ولى باز است

به دست بسته مان باز دستگير شديم

 

قرار بود اگر حرف بد به ما بزنند

چرا شهيد شديم و چرا اسير شديم؟!!!

 

درست وقت زمانش به آسمان رفتيم

نه زود آمده بوديم ما نه دير شديم

 

حاج اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

برای حضرت جوادالائمه (ع)

اگر دینی ست باقی در جهان بی شبهه دین توست
یداللهی که می گویند خود در آستین توست

رضا با توست ، کاظم با تو، صادق با تو ، باقر تو
که داغ حضرت زین العبادی بر جبین توست

تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری
که " نعم القادرُ الله " خود نقش نگین توست

چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست
اگر در جان ما عطری ست عطر یاسمین توست

تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم
اگرچه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست

نه رسم معتصم ماند و نه تلخی های ام الفضل
اگر شعری به جا مانده ست شور دلنشین توست

جواد الحق اشفعنی، تقی العشق ادرکنی
اگر علم و یقینی هست از علم الیقین توست

 

علیرضاقزوه

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

نور چشم رضایی آقا جان

 

من خودم را گدات می دانم

 

"یا جوادالائمه ادرکنی"

 

پای باب الجواد می خوانم

 

 

 

حرز نامت همیشه همراهم

 

کَرَم تو همیشه در یادم

 

هر زمان که گره به کارم خورد

 

پدرت را به تو قسم دادم

 

 

 

تو که از راه آمدی بابات

 

اشک شوق از دو چشم جاری کرد

 

روضه می خواند پای گهواره

 

تا خود صبح سوگواری کرد

 

 

 

از همان کودکیت با گریه

 

خیره در چشم های تو می ماند

 

از دو چشمان پاک و معصومت

 

آخر قصه ی تو را می خواند...

 

 

 

کودکی بودی و زمین خوردی

 

یاد کوچه و مادر افتادی

 

آخرش هم غریب مثل حسن

 

پای داغ مدینه جان دادی

 

 

 

تا نمیرم میان روضه ی تو

 

بغض این سینه وا نخواهد شد

 

همه ی عمر هم که گریه کنم

 

حق روضه ادا نخواهد شد

 

 

 

روضه خوان در شب شهادت تو

 

به  کجا می برد دل ما را؟

 

روضه را از میان هلهله ها

 

می برد تا غروب عاشورا

 

 

 

تشنه بودی تو هم ولی آقا

 

به لب خشک تو که چوب نخورد

 

تن تو زیر آفتاب ولی

 

کسی انگشتر تو را که نبرد!

 

 

 

جسم پاکت اگر چه بر سَرِ بام

 

زیر آن آفتاب سوزان بود

 

ولی آن آفتاب و آن سرِ بام

 

بهتر از زیر سم اسبان بود

 

 

 

باز شکر خدا کبوتر ها

 

سایه افکنده اند روی سرت

 

در بیابان رها نشد بدنت

 

شیعیان آمدند دور و برت

 

 

 

تیر باران نشد جنازه ی تو

 

سنگ و نیزه نخورد بر دهنت

 

کفنی بود روی تو بکشند

 

و به غارت نرفت پیرهنت

 

 

 

جگرت پاره پاره شد اما

 

بدنت سالم است شکر خدا

 

تیغ با حنجر تو کار نداشت

 

سرت از پیکرت نگشته جدا

 

 

 

نیش و زخم زبان زدند ولی

 

نیزه در پهلوی تو گیر نکرد

 

دخترت را کسی لگد که نزد

 

خواهرت را کسی اسیر نکرد

 

 

 

گرچه دور و بر جنازه ی تو

 

همه زن های شهر رقصیدند

 

مردهای قبیله که دیگر

 

به غم خواهرت نخندیدند

 

***

 

کربلا گر چه سخت بود اما

 

خواهری بود، همسری هم بود

 

دشمنی پست و بی حیا گر بود

 

اهل بیت دلاوری هم بود

 

 

 

همسری با وفا به نام رباب

 

به غم و غصه هاش مرهم بود

 

همسر حضرت جواد چطور؟

 

خانه از آتشش جهنم بود

شاعر: داود رحيمي

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

اهل بیت(ع)-مناجات

 

ما گدایانیم در عالم گدای اهل بیت

ریزه خوارانیم بر خوان عطای اهل بیت

همّت هرکس به قدر سعی و کوششهای اوست

عمرِ ما الحمد شد صرف لقای اهل بیت

هیچکس را با حقارت کس نباید بنگرد

کس نداند کیست جزو اولیای اهل بیت

هرکه اشک روضه دارد احترامش واجب است

چه رسد بر کشتۀ درد و بلای اهل بیت

کینه ها در سینه ها تنها ز بغض دشمنان

دوستی با دوستان تنها برای اهل بیت

عاشقانه می توان مثل شهیدان نذر کرد

تا شود این جان ناقابل فدای اهل بیت

می توان با زندگی همراه شد امّا به شرط

شرط همراهی فقط با کربلای اهل بیت

باید از اطراف خود شِکلی بنا کرد از حرم

تا همیشه دیده بیند ماجرای اهل بیت

چیست نعمتهای دنیا از بزرگ و کوچکش

نیست جز در راستای اعتلای اهل بیت

روز و شب باید مهیای سفر بود ای دریغ

از جدایی های دلها از خدای اهل بیت

یوسف زهرا دمادم انتظار ما کشد

ما کجا و انتظار با صفای اهل بیت

کربلا در خون خود غلتید با خون خدا

تا دل ما جاودان ماند بپای اهل بیت

دست و پا می زد حسین فاطمه در خاک و خون

می رسید از خیمه گاه اما صدای اهل بیت

دور از چشم علمدار حرم حرمت شکست

پای دشمن باز شد بر خیمه های اهل بیت

رأسها بر نیزه ، پیکرها به خاک قتلگاه

می رسد آخر طبیب دل دوای اهل بیت

***

 محمود ژولیده

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

چشم در چشم تو می دوزد و بد می خندد

دست و پا می زنی و در به رویت می بندد

 

سر و کار جگرت تا که به زهرش افتاد

نقل شادی عوض مرهم زخمت می داد

 

اینچنین ناله نکن عرش خدا می لرزد

در خراسان دلت قلب رضا می لرزد

 

پسرت نیست سر از خاک تو را بردارد

کمی از رنج غریبیِ شما بردارد

 

از ترک های لبت درد عطش می بارد

چقدر حجره به گودال شباهت دارد

 

افتابت به لب بام تماشایی شد

تا سه روز از بدنت خوب پذیرایی شد

 

دل خورشید به تنهایی تان می سوزد

چهره ات گفت که عمرت چه جوان می سوزد

 

شاعر: حسن كردي

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

"سائل" آن کس که به خاک کف پایت نرسید

  "مرده" آنکس به پابوس سرایت نرسید

  شانت آنقدر که در محضر حق بالا بود

پر جبریل هم آقا به هوایت نرسید

باید افسوس به دستان تهیدستی خورد

  که به دامان پر از جود و سخایت نرسید 

با وجود تو خداوند نخواهد بخشید

  آنکسی که به دلش نور ولایت نرسید

مانده ام این دم آخر به کف حجره چرا

سر نهادی و به لب زمزمه هایت نرسید

آنقدر سعی نمودی که بگویی.. جگرم

  آنقدر هلهله کردند صدایت نرسید

عطش زهر کشندست ولی شکر خدا

  زخم شمشیر که بر هیچ کجایت نرسید

جای شکر است که پیراهن تو غصب نشد

پاره های بدنت فرش سم اسب نشد

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

وقت رفتن به کنارت پدری می خواهی
وقت پرواز شده بال و پری می خواهی
 
پدرت نیست کمی آب به دستت بدهد
پسرت نیست می ناب به دستت بدهد
 
همسرت هست ولی رحم ندارد و دلت...
ابر غم نیست کمی آب ببارد و دلت...
 
دست و پا میزنی و همسر تو می خندد
حق صدا میزنی و همسر تو می خندد
 
اینقدر سر به در حجره نزن آه نکش
اینقدر از ته دل ناله ی اُمّاه نکش
 
چقدر تلخ به کامت جگرت می ریزد
بعد تو غصه به روی پسرت می ریزد
 
چقدر آب به پیش نظرت ریخت زمین
چقدر آه ز چشمان ترت ریخت زمین
 
به خداوند قسم اشک تو از غربت نیست
اثر زهر دلیل همه ی هجرت نیست
 
غصه مرد غریبی به همه ات ریخته است
غصه روی خضیبی به همه ات ریخته است
 
کاش بودی و به جدّت کمکی می کردی
کاش بودی و کمی قافله طی می کردی
 
 
بین گودال به جان بدنش افتادند
نیزه ها سخت به جان دهنش افتادند
 
تو هم آقا شبیه شاه زمین افتادی
شبیه سایه ی یک ماه زمین افتادی
 
پیکرت بی کفن افتاد شبیه اش امّا
فاطمه پیش تو جان داد شبیه اش امّا
 
شکر حق نیزه نیامد دهنت را ببرد
شکر حق چکمه نیامد بدنت را ببرد
 
تو برو عیب ندارد پسری می آید...
شب نمی ماند وآخر سحری می آید...
 
شاعر : علی حسنی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:46 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

یا جوادالائمه ادرکنی

زدم به آب در این سیل بی گداری که ...

شکسته است مرا خنده های یاری که ...

نشسته است ببیند چگونه خواهد خورد

ترک به تارک لبهای پر غباری که ...

به خاک حجره فتاده ز شدت عطش و

عذاب او شده این چشم آبداری که ...

گرفته اند به سخره به هلهله با رقص

کنیزها همه در گوشه و کناری که ...

مرا به یاد کسی بین قتلگاه انداخت

به یاد خستگی جسم آن سواری که ...

سرش به نیزه و انگشترش به یغما رفت

و می شنید به گوشش یکی دو باری که ...

حرم شلوغ شد و آن وسط زنی می گفت :

غریب تشنه تو حال مرا نداری که.

چه خوب شد که مرا خواهری نبوده و نیست

که خون شود به دلش در همین دیاری که ...

تنم سه روز و سه شب روی خاک می افتد

کبوتران حرم می کنند کاری که ...

گریز روضه ی کرب و بلاست تا محشر

گریز روضه ی این درد بی شماری که ...

صدای کاسه شکستن به جان من انداخت

در این کویر شده اشک آب باریکه.

 

شاعر : رضا دین پرور

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها