0

اشعار شهادت امام جواد (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار شهادت امام جواد (ع)

شهادت امام جواد (علیه سلام)

تویی که جود و عطا بر امام ها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟

جواد فاطمه ارث از کریم او بردی
غریب خانه شدن را ز مجتبا داری

اگر که زهر زمینت زده است، می دانم
به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری

صدای هلهله و رقص و پایکوبی ها
نمی گذاشت بگویی به دل چه ها داری

شرار زهر لبت را چقدر خشکانده!
به حجره روضه ی عطشان کربلا داری

تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست
سه روز روضه ی ارباب را به پا داری

سلام ای تن بی سر، سر بدون بدن
چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟

تو روی نیزه حواست به عمه ها بوده
تو سایه بر سر بی روسری ما داری...

امیر عظیمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

امام جواد(ع)-مدح و شهادت

 

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند

بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است

ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد

در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد

زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد

باز یا رب بی وفاییِ زنی در اهل بیت

روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند

رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند

قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد

تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد

ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا

هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا

در سرای خویش اصلأ، می زدی تو دست و پا

بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا

ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند

پیکرت را روی بام خانه ات انداختند

سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر

گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر

پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند

***

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

یا جواد الائمه ادرکنی

 

با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم
آستان بوس حریم باصفایت میشوم


از دعای حضرت زهرا(س)و لطف بی حَدش
باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم


تا که حرف از کاظمین و مرقد تو میشود
جان تو بَدجور دلتنگ هوایت میشوم


چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس
زائر بارانی صحن و سرایت میشوم


پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد
هر طرف رو میکنم غرق عطایت میشوم


پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو
مُعتکف در گوشه ی ایوان طلایت میشوم


نوید طاهری

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

یا امام جواد (ع)

 

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم
وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم


وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است
امشب عزای اشرف اولاد آدم است


شور قیامت است که گویا به پا شده
زیرا عزای حضرت ابن الرضا شده


او که برای عالم و آدم طبیب بود
حتی میان خانه ی خود هم غریب بود


خواهر نداشت تا برسد پیش پیکرش
مادر نبود تا که کند گریه در برش


از درد زهر کل تنش تیر می کشید
خونابه از لبش به کف حجره می چکید


در وقت احتضار کسی کف نمی زنند
هنگام دست و پا زدنش دف نمی زنند


اما امان ز ظلم و جفای کنیزها
گم شد صداش بین صدای کنیزها


در لحظه های آخر خود بی شکیب بود
او غصه دار روضه ی شیب الخضیب بود


با اینکه تشنه بود ولی نیزه ای نخورد
در بام خانه پیرهنش را کسی نبرد


شکر خدا که دختر او را کسی نزد
با کعب نیزه خواهر او را کسی نزد


خیلی حسین در ته گودال خسته بود
قاتل به روی سینه ی آقا نشسته بود


شمر از صدای ناله ی زهرا حیا نکرد
در قتلگاه گیسوی او را رها نکرد


علی سپهری

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

دَمِ “بٰابُ الجواد” زانو زده
زائرت خوابه یا که بیداره ؟
چشماش اذن دخول میگیرن
قدماشو توی حرم میذاره

شده خیـره چشاش به گنبدِتو
داره می لرزه و میــاد سمتت
بسکه لحظه شماری کرده آقا
قدماشو دیگــه نمی شماره
.
اونکه می فهمه پیش کی اومده
کاربا هیچ کی جز خودت نداره
اونی که ثروتش تویی ، دلشو
به امانتداری نمی سپاره
.
قاطیه سیلِ زائرا میشه و
می ندازه بارشو رو سنگ حرم
آخه از این و اون شنیده ، رضا
—هوای دلشکسته ها رو داره
.
شک نداره یه ذرّه به کرمت
مطمئنّه جوابشو تو می دی
قول مردونه داده ، تو حرمت
خیلی حرفا رو بر زبون نیـــاره
.
وقتی که میرسه دم ضریحت
بهتر از هر زمانی می فهمه
برکت از دستای تو می ریزه
رحمت از چشمای تو می باره
.
پَرای چوب گردگیری شونو
خیلی آروم روی سرش میکِشن
تو همون حالِش از خدا میخواد
—خادماتو واسَت نگهداره
.
هی میون شلوغی میره عقب
باز میاد تا ضریحتو ببوسه
عاشق اینجوریه که تا نمیره
دست از عشق ، بر نمیداره
.
اون که هر جایی رفته میدونه
که کسی جز تو نیس “یا سلطان”
یاره روزای سخت و بی کسی و
چـــاره ی آدمای بیچـــاره
.
داره تیره خلاصشو می زنه
شک نداره که حاجتش رو میدی
از “جوادُ الائـــمّه” وقتی بگه
دیگه صابخونه ، نه نمیّاره
.
محمّدقاسمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم ، گـــدایِ جوادالائــمّه

غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه

 

رسیدم به آزادگی تا دلم شد
اسیــرِ ولایِ جوادالائـــمّه

ازآن صورت گندمین بوی گندم
گرفتــه هوایِ جوادالائـــمّه

رضایِ خُدایِ امامِ رضا را
بِـجُوْ در رضـایِ جوادالائـــمّه

اگر عاشقی هر نفس مثل سایه
برو در قفایِ جواد الائـــمّه

تو و جنّت و قصر و حور،آی زاهد
من و خـاک پــایِ جوادالائــمّه

مَلَـک در لباس کبوتر می آید
به ایوانْ طلایِ جوادالائـــمّه

نه تنها فلک،عرش هم تکیه داده
به گلدسته هایِ جوادالائــمّه

شمیم دل انگیز مشهد می آید
ز صحن و سرایِ جوادالائـــمّه

در این آخر ماه ذی القعده باید
بسوزم برایِ جوادالائـــمّه

مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم
لباسِ عــزایِ جوادالائـــمّه

زنی بود و ظلم و دَف و پایکوبی
عطش بود و نایِ جوادالائـــمه

در حجره را بسته اند، آه خانه
شده کــربلایِ جوادالائــــمّه

بریده بریده ، شکسته شکسته
می آید صدایِ جوادالائــــمّه

دم العطش شد دم وا حسینا
عوض شد نوایِ جوادالائـــمّه

شبیه حسین ، آه آبش ندادند
صدا زد ، بمیرم جوابش ندادند

محمّدقاسمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

روزدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست
مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست

خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد
هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست

تو نگفته میدهی و ما نگفته میرویم
مطلقا اینجا نیاز خواهش بسیار نیست

هر کریمی لطف خود را کرد بر سائل ولی
هیچکس لطفش به ما جزتو به این مقدار نیست

هرکسی دستش به دامانت نیامد خار هست
هرکسی دستش به دامان تو آمد خار نیست

هشت ساله هم اگر باشی بزرگ ما تویی
در مقام قرب سن و سال که معیار نیست

فرش زیر پای خود را هم به سائل داده ای
تا که دیدی چیز دیگر در ته انبار نیست

کاظمین الغیظ یعنی حضرت موسی و تو
محضر جد و نواده کارها دشوار نیست

مشت میکوبیدی از غمهای مادر بر زمین
آتشی روی دلت چون آتش مسمار نیست

سالها گفتی به اشک چشم و باسوز جگر
حق حوریه عذاب کوچه و دیوار نیست


 سید پوریا هاشمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

داغِ تنهاییِ تو دیده ای از ما تر کرد
جگر سوخت و از ما جگری پرپر کرد

ستم اینگونه روا نیست، به دشمن حتی
که دلِ سنگ و جفا کار چنین همسر کرد

 

(ام فضل)است؟نه ام الفتن است این نا زن
کاینچنین زهر به کامِ نوه ی کوثر کرد

در جواب “جگرم سوختِ” تو میخندید
کج دهانی به جگر گوشه ی پیغمبر کرد

دست و پا میزنی و یاد حسین افتادم
روضه را اسم حسین است که دردآور کرد

با گریزی دلم از حجره به گودال رسید
نیزه ی در دهن شاه مرا مضطر کرد

بدنی رفت به بام و بدنی ماند زمین
لشگری نیّت غارت ز تنی بی سر کرد

بدنی دست نخورد و بدنی پا خورده
بدنی را سم ده اسب پریشان تر کرد

یکی عمامه،یکی خود،یکی شال و عبا…
ساربان هم هوس بردن انگشتر کرد

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

ترکیب بند مدح و شهادت امام جواد ع

دستش همیشه باز و خداوند جود ، بود
روی لب ملک ز ثنایش سرود ، بود

تنها دلیل خلقت هر آنچه بود ، بود
عرش خدای عزوجل را عمود ، بود

 عالم ز درک مرتبتش کل روز را
نزد مقام و منزلتش در سجود بود

با اینکه از عوام فقط ناسزا شنید
روی لبش همیشه سلام و درود ،بود

مولا مدال و رتبه ای از شاه طوس داشت
از هر شعاع پرتوی شمسش، شموس داشت

در عصر خویش والی نور و امام شد
قائم مقام حضرت خیرالانام شد

فرقی نداشت ... با همه "طی اللسان" داشت
با نوح و کوه و روح و ملک همکلام شد

هر ذره از وجود خودش را فدا نمود
تا اینکه نزد شهر "هو الحق" بنام شد

آنقدر روح پاک و شریفش مبارک است
در کاظمین ، بانی "دارالسلام" شد

"مولای کل مومن" و ایمان محض بود
عالم تمام جسم، و او جان محض بود

کم های نطق بی مثلش ازدیاد داشت
در اوج غم دلی شعف انگیز و شاد داشت

حبل اللهی که تا به خدا امتداد داشت
حالی عجیب موقع هر بامداد داشت

آنقدر دلبری ز خلایق نمود که
جا در میان "صحن عزیز" فؤاد داشت

از لطف آن خزانه ی غیبش جواد بود
مال و منال و در و گوهر هم زیاد داشت

اما همیشه از کرمش بذل مال کرد
مردم "الف" ، و قامت خود مثل "دال" کرد

تشنه میان حجره به دنبال آب بود
هردم به یاد طفل رضیع رباب بود

وقتی که رقص و هلهله کردند پشت در
قلبش برای حضرت زینب کباب بود

آن لحظه که نوای "حسن جان" از او دمید
رنگی نداشت بر رخ و در اضطراب بود

مثل حسن غریب و جگر سوز کشته شد
مثل حسین زیر جبینش تراب بود

صد شکر نیزه ای به دهانش نخورده بود
صد شکر خیزران به لبانش نخورده بود

 جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد

هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد
مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد

انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند
در حجره اش آقای ما افتاده باشد

در راه پشت بام میبیند مصیبت
پیکر که بین پله ها افتاده باشد

هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست
فرقی ندارد که کجا افتاده باشد

ای وای اگر در ازدحام سخت گودال
روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد

این آبرودار قبیله ست و روا نیست
عریان دراین صحرا رها افتاده باشد


سید پوریا هاشمی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود
از او توانِ مختصرش را گرفته بود

پروانه در هجوم ملخ ها پرش شکست
آتش تمام بال و پرش را گرفته بود

از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد
با دست های خود کمرش را گرفته بود

رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیرِ دادِ پر شررش را گرفته بود

غیر از کنیزها که کسی یاورش نشد!
یک عدّه پست دور و برش را گرفته بود

دور از مدینه، غربت بغداد را چشید
ارث غریبیِ پدرش را گرفته بود

شکر خدا نه پیرُهنش دست خورده بود
نه نیزه ای تمام پرش را گرفته بود

***

در پیش چشم مادرِ پهلو شکسته ای
شمر از قفا سرِ پسرش را گرفته بود

با ضربه های ممتدِ او، استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود

 

بردیا محمدی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:25 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

در این آشفته حالی در دل حجره قدم می زد
و تاریخ این سری داغ عظیمی را رقم می زد


خدا باید تو را مدحت کند، این کار شاعر نیست
چرا که دست و پا بسته ز تو شاعر قلم می زد


تمام روزهای بودنت پر بود از مضمون
وجودت روی قلب عالمی هر شب علم می زد


و جبرائیل در عرش خدا پیش ملائک تا -
- دم صبح از نگاه سبز زهرائیت دم می زد

غریبی آنقدر که طعنه های همسرت آن روز
مسلّم طعنه بر سوز و مرارت های سم می زد


تو حال تشنه ها را خوب میدانی، که مداحی -
- گریزی از مصبیت های تو سمت حرم می زد


حرم؛ آری همانجایی که می گویند در صحرا
زنی فریاد می زد واحسینا، لطمه هم می زد

ایمان کریمی

 

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:25 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش

ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش

بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش

اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش

اینان ز دست و پا زدنت کیف می کنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش

بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیه های کوثر خود بر زمین مکش

شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش

در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش

بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش

کار عبااست بردن این جسم زینبا
با گوشه های معجر خود بر زمین مکش

قاسم نعمتی

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

یا جواد الائمه  ادرکنی

ذکرروی لبان من هرگاه

میزنم  دم  زغربت آقا

میزنم دم دلت شود آگاه

********

غربتی که دل مراسوزاند

نه من حتی ستاره هم سوزد

اگرم  غم  فرو کشد بازم

دل من ازدوباره هم سوزد

********

سوزش من کجا وسوزش او

سوزش یک جگرزآتش زهر

دل  او را به غم فروبرده

بی وفایی و نامردی شهر

********

نه برون جای اوبود نه درون

همه ی این دیار ناامن است

نه کنارش بود یک مَحرَم

هرپیاده،سواره ناامن است

********

نه به کوچه امان به او میدند

نه به خانه  دگر امان دارد

نه کسی دیده حالتی مضطر

این چه حال است این جوان دارد

********

مگر او پور بخشش ورأفت

پاره  ای از تن رضا نَبوَد

این چنین خونه دل به جانش شد

به خداوند حق  سزا  نبود

********

ازچه روزهرکین به اودادند

گُنه اومگر به جزخوبیست

کارمامش دگرازاین پس غم

وعزاداری وبه سرکوبیست

********

جگرش را به تاب افکندند

درحجره رارویش بستند

به غم وناله اش میخندند

این زنانی که نانجیب هستند

********

نه به اوآب میدهند نه دوا

که دگرتشنه لب جان  ندهد

مثل جّدغریب ومظلومش

جان خودراهم این چنان ندهد

********

بعدازاین که زجسم اوجان رفت

بدنش را به پشت بام  بردند

که سه روزی به زیر آفتاب

بعد جان جسم اوهم آزردند

********

اما با این همه غم واندوه

دل من ناله ازدگر دارد

ازغم شاه  دشت کرببلا

ناله هاوفغان به سردارد

********

ازغم غربت وغریبی اش

از غم  خشکی  لبان او

از غم  جسم ارباً اربا

که شده ازجفا جوان او

********

ازغم راس از بدن رفته

از غم بوریا و بی کفنی

ازغم سیلی وکتک هایی

که دل شب زدن به یاسمنی

 

مجتبي دسترنج

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جواد (ع)

ز سوز زهر جفا سوخت پیکرم مادر

بیا بیا دم آخر تو در برم مادر

 

گل امید تو بودم ولی بیا بنگر

چگونه دست خزان کرد پرپرم مادر

 

چو سرنوشت حسن شد برای من تکرار

به زهر کینه مرا کشت همسرم مادر

 

من آه می کشم و او به آه من خندد

حکایتی شده لحظات آخرم مادر

 

ز آتشی که به جانم نشاند ام الفضل

به جد اطهر خود شکوه می برم مادر

 

هر آنچه ناله زدم سوختم ز سوز عطش

کسی نمی شود انگار یاورم مادر

 

به حجره با لب عطشان و حلق خشکیده

به یاد تشنگی حلق اصغرم مادر

 

اگرچه از شرر زهر پاره شد جگرم

ولی دگر نشود پاره حنجرم مادر

 

سه روز گرچه تنم مانده بر زمین اما

نرفت به زیر سم اسب پیکرم مادر

 

ولی به یاد حسین گریه می کنم هردم

که شد به نیزه سر جد اطهرم مادر

 
 
جمعه 12 شهریور 1395  10:26 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها