0

امام خمينى(ره) شيداى اهل بيت(ع)

 
rezamzd
rezamzd
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1848
محل سکونت : تهران

امام خمينى(ره) شيداى اهل بيت(ع)

چهره‏اى ملكوتى
حضرت امام خمينى(ره) در جهت اعتلاى اسلام و بيدارى جامعه اسلامى‏همان مسيرى را پيمود كه رسول اكرم(ص) و ائمه هدى‏عليهم السلام‏در نورديده بودند. آن بزرگوار، با تكيه برارزشها و فضايل،انقلاب عظيمى را بنيان نهاد كه از شجره طيبه خاندان عصمت وطهارت طراوت گرفته بود.
روح‏الله، روشن ضمير عصر حاضر با عصا و يد بيضاى موسوى، حكمت‏ مصطفوى و شجاعت علوى براى رهايى مظلومان و محرومان كمرهمت‏بست‏و دل آنان را به نور اميد روشن ساخت. حركت الهى او به مومنان‏عزت، به مسلمين ابهت و اقتدار و به دنياى خفته در جهل وبى‏خبرى ماديت، معنويت عطا فرمود.

به فرمايش مقام معظم رهبرى حضرت آيه‏الله خامنه ‏اى:
«... امام بزرگوار ما با تكيه به تعاليم اسلام ناب محمدى(ص) وبا اعتماد به ايمان دينى مردم و با شجاعت و اخلاص و توكل‏كم‏نظير خود، راه مبارزه را در ميان سختى‏ها و مصايب طاقت‏فرساگشود و پيش رفت و صبورانه و پيامبرگونه ذهن و دل مردم را باواقعيت‏هاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد...» امام خمينى(ره) ازخصالى برخوردار بود كه شايسته اعتنا و احترام است. او، از نظرعلم و عمل، درك عميق معرفتى و تقواى عملى وعلمى، در حد يكى ازبزرگترين شخصيتهاى جهان اسلام بود. او جان بر طبق اخلاص نهاد وپر صلابت چون كوه پيش رفت تا حق بماند، سنت رسول اكرم(ص) ازغبارهاى بدعت، جمود، خمود و موهومات مصون گردد و فرهنگ‏اهل‏بيت‏عليهم السلام چون جويبارى با صفا كشتزار تشنه انسانيت راسيراب سازد.
محبت و معرفت
امام خمينى(ره) از دوران نوجوانى با اطاعت از احكام الهى به‏تزكيه و تصفيه درون و تحصيل مقامات معنوى روى آورد و در همين‏دوران، عطر پارسايى‏اش در فضاى جان مشتاقان مكارم پيچيد. سحرخيزى، تهجد و راز و نياز به درگاه حى بى‏نياز حالاتى است كه‏امام خمينى از همان اوان جوانى بدان اهتمام داشت. حب خداوند،كه به صورت فطرى در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانيدو چون به ايمان و معرفت و اخلاص خويش افزود، اين محبت ملكوتى‏در وجودش فزونتر گرديده، چون چشمه‏اى جوشيد و او را از ياد غيرخدا پاك ساخت. بدين ترتيب، جذب پاكيها شد و پيوندى مستحكم باخاندان عصمت و طهارت بر قرار كرد.
اين پيوند مقدس به تدريج‏به عشقى جاودان تبديل شد. او ديگرسراپا محبت و شيفتگى شده بود. هركجا روايتى از امام(ع) به‏ميان مى‏آمد و يا نام راوى احاديث اهل‏بيت‏عليهم السلام رامى‏شنيد، احترام مى‏نهاد و تجليل مى‏كرد; و در مورد امامان‏عليهم‏السلام مى‏فرمود: «سلام الله عليهم اجمعين‏». عشق به خاندان‏عصمت و طهارت سبب شد تا براى دفاع از حريم آنان كتاب «كشف‏اسرار» را در سنين جوانى به رشته تاءليف درآورد و براى زيارت‏خانه خدا و كربلاى امام حسين(ع) كتابهايش را بفروشد. بارهااتفاق مى‏افتاد كه امام از حالات و سيره اهل‏بيت‏عليهم السلام‏مطالبى نقل مى‏فرمود تا مسايل اسلامى به صورت خشك عرضه نگردد وروح معنوى شاگرد تكامل داده شود.

 

امام خمينى(ره) شيداى اهل بيت(ع)


صداى ياحسين(ع) سرشك بر ديدگانش جارى مى‏ساخت. و با آنكه درمصايب شكيبا بود و حتى براى شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفى‏اشك نمى‏ريخت، در محافل ذكر اهل‏بيت‏عليهم السلام چون عبارت‏«السلام عليك يا اباعبدالله‏» را مى‏شنيد قطرات اشك از ديدگانش‏فرو مى‏چكيد. در ماجراى ارتحال فرزندش، هركس وارد خانه امام درنجف مى‏گرديد بى اختيار اشك مى‏ريخت، اما او چون كوهى استواربود و به هيچ وجه آثار شكست، اندوه و تاءلم در سيمايش هويدانشد. يكى از ذاكران حسينى گفت: اين حالت امام خطرناك است.
بايد كارى كرد تا ايشان نيز بگريد. نبايد اجازه دهيم بغض امام‏در درونش منفجر شود.
پس به مناسبت، روضه حضرت على‏اكبر(ع) را خواند. امام سر برزمين نهاد و گريست. يكى از يارانش در باره مجالس روضه‏خوانى وى‏چنين مى‏گويد: آن زمانى كه امام در ايران به سر مى‏برد، سه روزفاطميه (اول، دوم و سوم جمادى الثانى) روضه داشت. در نجف كه‏بود، سه شب احيا را هم اضافه كرد. روضه‏خوان كه روضه مى‏خواند، امام همين طور دستمال دستش بود و گريه مى‏كرد. گاهى هم در كربلادر دسته‏هاى سينه‏زنى و عزادارى شركت مى‏كرد و يا در نجف‏سوگواران حسينى خدمتش مى‏آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف ومحبت مى‏كرد.
يكى از نويسندگان معاصر مى‏نويسد: «بارها مشاهده مى‏كردم كه درمسجد بالاى سر حضرت معصومه(س) يا در خانه برخى از علما، امام‏همچنان آرام و ساكت نشسته بودند و به سخنان واعظ يا خطيب گوش‏مى‏دادند; ولى همين كه لحظه ذكر مصيبت فرا مى‏رسيد، دستمال ازجيب بيرون آورده و بى‏اختيار گريسته و گوهر اشك را از ديدگان‏مبارك جارى مى‏نمودند.
در زمانى كه امام در فرانسه به سر مى‏بردند، چون ماه محرم فرارسيد، در روز تاسوعا امام از يكى از همراهان خواست روضه‏بخواند. او عرض كرد: آمادگى ندارم و حال و هواى پاريس به هيچ‏وجه مناسب روضه‏خوانى نيست.
امام تاكيد فرمود: فرقى نمى‏كند بايد به همان صورت مجالس‏معمولى ايران، روضه بخوانى. وى ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران‏ايرانى و خارجى شروع به روضه‏خواندن كرد. ناگهان مشاهده شدامام سخت مشغول گريه است.
براى كسانى كه از كشورهاى اروپايى آمده بودند، شگفت‏آور بود كه‏مردى; پس از سالهاى متمادى مبارزه در برابر استبداد واستكبار، روز تاسوعا بنشيند و بگريد; اما امام به اين تفاسيروقعى نمى‏نهاد و لازم مى‏ديد آداب و رسوم محرم و ايام سوگوارى درآنجا هم اجرا شود.
امام چنان دلباخته و مشتاق اهل‏بيت و سيدالشهداء(ع) بود كه هروقت روضه ‏خوان يا مداح اهل‏بيت ‏عليهم السلام را مى‏ديد، تمام قدبلند مى‏شد; و نيز چون يكى از اين افراد مى‏خواست از نزدش برود،او را بدرقه مى‏كرد.
يك بار امام را در جماران ديدند كه به جاى صندلى بر زمين‏نشسته است; آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام‏حسين(ع) بود.
امام خمينى(ره) با درسهاى عملى‏اش به سوگوارى‏ها مفهومى ديگربخشيد. وقتى گروهى از شبه روشنفكران به عزادارى و سينه ‏زنى‏ تاختند، شديدا به ترويج‏سنت ديرينه عزادارى پرداخت; ازنهضت‏حسينى و سوگوارى براى آن حضرت دفاع كرد و فرمود:
«سيدالشهداء را اين گريه‏ها حفظ كرده است... هر مكتبى تا پايش‏سينه‏زنى نباشد . .. گريه كن نباشد، حفظ نمى‏شود.»

صفاى زيارت
جلوه ديگر علاقه قلبى برخاسته از معرفت عميق امام به ‏اهل‏ بيت‏ عليهم السلام ، صفاى زيارت است. امام در حدود پانزده‏سالى كه در نجف بود، هر شب در ساعتى خاص كنار مرقد حضرت‏على(ع) آمده، زيارت جامعه كبيره را مى‏خواند.
زيارتى كه دست‏كم يك ساعت وقت مى‏خواهد، ولى انسان با خواندن‏مفاهيم آن احساس مى‏كند واقعا در برابر امامان معصوم‏عليهم‏السلام آنچه حق آنان است، بازگو مى‏كند و در حقيقت‏يك دوره امام‏شناسى است. تنها در شب‏هايى كه بيمار بود و حتى نمى‏توانست‏به‏بيرونى منزل بيايد يا اوقاتى كه در كربلا بود، اين برنامه راترك مى‏كرد.
از مرحوم شهيد حاج آقامصطفى خمينى نقل شده است: شبى‏هوا توفانى‏بود و بيرون رفتن از خانه مشكلاتى در برداشت. به امام عرض‏كردم: اميرمومنان(ع) دور و نزديك ندارد، زيارت جامعه را كه درحرم مى‏خوانيد، امشب در خانه بخوانيد. امام فرمودند: مصطفى،تقاضا دارم روح عوامانه را از مانگيرى. همان شب بالاخره به حرم‏مشرف شد. در نجف اشرف گاه در حرم مطهر حضرت على(ع) در ميان‏مردم زيارت‏كننده، تنه مى‏خورد و مورد آزار قرار مى‏گرفت; بويژه‏آن كه برخى زوار ساكن روستاهاى عراق بى‏مبالات و ناموزون راه‏مى‏رفتند و گاه به ايشان صدمه مى‏زدند. امام تمام اين فشارها ورنج‏ها را در مشاهد مشرفه تحمل مى‏كرد، ولى از اين كه افرادى درجلو يا پشت‏سرش به عنوان همراه يا مراقب حركت كنند، بيزاربود. كسى نقل مى‏كرد: امام را در حرم مطهر حضرت امام حسين(ع) ديدم كه در ميان انبوه زوار گير كرده، نمى‏توانست قدمى‏پيش‏گذارد. جلو رفتم و به كنار زدن مردم پرداختم. امام با تغيرو تعرض مرا منع كرد، ولى بى‏توجه به نهى‏ايشان كارم را ادامه‏دادم. ناگهان متوجه شدم امام از مسيرى كه برايشان راه بازكرده‏ام نيامده، تغيير جهت داده‏اند.
تشرف امام خمينى(ره) به حرم مطهر حضرت على(ع) با آن آداب خاص‏زيارت نيز شايان توجه است. با كمال متانت و ادب اذن دخول‏مى‏خواند. بعد از طرف پايين پاى مبارك، وارد حرم مى‏شد و مقيدبود چنانكه در روايات وارد شده، از بالاى سرمطهر عبور نكند.
هنگامى كه مقابل ضريح مطهر مى‏رسيد، زيارت امين‏الله يا زيارت‏ديگرى را بانهايت اخلاص مى‏خواند. بعد دو باره به سوى پايين پابرگشته، در گوشه‏اى از حرم نماز مستحبى و زيارت و دعا به حالت‏نشسته مى‏خواند. سپس دو ركعت نماز مى‏خواند و با رعايت آداب واخلاص حرم را ترك مى‏كرد.
امام(ره) از روى مفاتيح دعا مى‏خواند، در حالى كه عادت مراجع‏نيست چنين كنند و اگر ديده شده، در منزل و جاى خلوت چنين‏مى‏كنند.كيفيت زيارت امام، كه بادعاهاى طولانى همراه بود، يك‏حالت از خود بى‏خود شدن وعمق اتصال روحى را با صاحب ضريح وامامى كه زيارت مى‏كرد، نشان مى‏داد. همين حالت درحرم حضرت‏اباعبدالله و حضرت ابوالفضل‏عليهما السلام نيز مشاهده مى‏شد. يك‏بارهم كه در ابتداى ورودش به عراق، به كاظمين و سامرا عزيمت‏كرد، همين برنامه ديده مى‏شد. درآن اوايل امام صبحها و شبها به‏حرم نخستين امام مشرف مى‏شد، ولى به دليل تدريس و ساير مشاغل‏ديگر صبح‏ها نمى‏رفت.
در سحرگاه هراس انگيز آخرين شبى كه امام در نجف بود و مقررگرديد عراق را ترك گويد، فرمود: ناگزير از اينجا بايد بروم.
در اينجا با حرم مطهر اميرمومنان(ع) انس داشتم، اما خدامى‏داند دراين مدت من از دست اهل اينجا چه كشيدم. و باكنايه‏بخشى از رنجهايى را كه متحمل شده بود، بيان كرد. اين برنامه‏ما را به ياد جدبزرگوارش حضرت على(ع) مى‏اندازد كه مى‏فرمايد:
بعد از رحلت رسول اكرم(ص)، آن قوم چه رنجهايى برايش فراهم‏كردند و كوشيدند دست از كارش بردارد; ولى او چنين نكرد. امام‏هم چنين روشى را در تاريخ مبارزات خود اتخاذ كرد.

امام زيارت عاشورا را در ماه محرم و اربعين حضرت امام حسين(ع)
مى‏خواند. در اغلب ايام زيارتى، در كنار مرقد حضرت امام‏حسين(ع) بود. در دهه عاشورا هر روز زيارت عاشوراى معروف را باصدمرتبه سلام و صدمرتبه لعن مى‏خواند. در پاريس هم اين برنامه‏را ادامه مى‏داد.
امام در چند سالى كه در نجف بود، براى درك تمام زيارتهاى‏مخصوص امام حسين(ع) فاصله بين اين شهر و كربلا را، كه حدود 80كيلومتر است، مى‏پيمود و اهتمام داشت در ايام عاشورا، اربعين،عرفه، نيمه شعبان و ماه رجب اين مسير را پشت‏سربگذارد.
چون در پايين مرقد امام حسين(ع) حضرت على‏اكبر(ع) آرميده است،پايين پا نمى‏رفت. درنجف هم، چون روايت‏شده سرمقدس امام سوم‏بالاى سر مطهر پدرش على(ع) است، امام خمينى بالاى سر نمى‏رفت ودور نمى‏زد.
يك بار مى‏خواستند جلوى در گاهى كه امام كفش‏هاى خود را بيرون‏مى‏آورد، روزنامه بيندازند. چون اين كار انجام شد، با وجود آن‏كه صفحه‏آگهى‏ها بود، پايش را آنجا ننهاد و فرمود: شايد اسم‏محمد يا على در آنها باشد. مى‏بينيم كه امام حتى حاضر نمى‏شدكلمه على يا محمد، كه اسم افرادى عادى بود، زير پايش قراربگيرد تا برسد به اسامى ائمه معصومين‏عليهم السلام . اين حالت،اشتياق وافر امام به آن خاندان را نشان مى‏دهد. آن وجودگرانقدر با شنيدن صداى صلوات و نام مبارك رسول اكرم(ص) صلوات‏مى‏فرستاد و ديده نشد كه صداى صلوات مردم ديدار كننده را درحسينيه جماران بشنود و صلوات نفرستد.
توسل به اهل‏بيت‏عليهم السلام و استمداد از ارواح پاك آن‏بزرگواران، جلوه‏اى ديگر از حب امام به اين خاندان بود.
حجة‏الاسلام سيد محمدجواد علم الهدى مى‏گويد: به اذن امام مامورشدم كه به منطقه خراسان بروم و علماى آن ديار را ببينم ومصايبى را كه طاغوت و استعمار متوجه مسلمانان نموده تشريح كنم‏و نامه‏هاى امام را تحويل آنان دهم. شبى كه عازم بودم، ايشان‏خطاب به من فرمودند: قبل از اين كه با هركس ملاقات كنيد، اول‏به حرم امام رضا(ع) مشرف شويد و به آن حضرت بگوييد: آقا، كارخطيرى پيش آمده و ما وظيفه خود دانستيم كه قيام كنيم. چنانچه‏ مرضى شماست ما را تاييد كنيد.

 

منبع : http://shamiim.ir
 

 

.... ..

                      

چهارشنبه 3 شهریور 1395  11:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها