پاسخ به:سخنان بزرگان در مورد آینده
گذشته به چنگ تو نايد دگر وز آينده ات نيز نبود خبر.
ملک الشعراي بهار
حال ما را غم آينده مشوش نکند در بهاران نبود فکر زمستان ما را. صائب تبريزي
نقد حال تو شود بي غمي عالم قدس چون غم رفته و آينده ز دل دور کني خوشه اي روز جزا تاج سليمان باشد دانه اي را که نثار قدم مور کني. صائب
ساخت فارغ ز غم رفته و آينده مرا وه که ساقي خبر از ماضي و مستقبل داشت! فروغي بسطامي
امروز چون به دست تو دادند تيغ فتح کاري بکن که پيش تو فردا سپر شود. اوحدي مراغه اي
بر حال گذشته ي ما هرگز نکني حسرت اميد به الطافش آينده همي دارم. خاقاني شرواني
اين يک دم عمر را غنيمت مي دان از رفته مينديش وز آينده مترس! مولوي