0

اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

آنشب زمين هواي بهشتي دوباره داشت

آنشب زمين هواي بهشتي دوباره داشت

آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت

چشمان ابر روي زمين را گرفته بود

هر قطره با خودش سبدي پرستاره داشت

دست ملک قصیده ای از نور می نوشت

واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت

باز عطر سيب و بوي بهار و شميم ياس

بر بارش دوباره كوثر اشاره داشت

اين بار حق به دامن موسي عطا نمود

آن كوثري كه بال ملك گاهواره داشت

اين سيب سرخ سيب بهشت پيمبر است

اين دختر يگانه موسي بن جعفر است

مثل بهار بود هواي رسيدنت

باران چكيد از رد پاي رسيدنت

در پشت درب خانه تان جمع ميشوند

خيل فرشتگان كه براي رسيدنت_

-آماده اند از طرف ذات كردگار

خود را فدا كنند فداي رسيدنت

خاك بهشت بهر قدمگاه تو كم است

آغوش نجمه بود سراي رسيدنت

قلب برادرت ز تب شوق آب شد

در التهاب ثانيه هاي رسيدنت

در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن

گلخنده امام رضا را نگاه کن

از آن زمان كه خواهر سلطان ما شدي

بانو ، شما مليكة ايران ما شدي

از آسمان وجود تو بر ما نزول كرد

تا كوثر دوباره قرآن ما شدي

منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت

وقتي كه آمدي تو و مهمان ما شدي

با هر قدم به سينه ما جا گرفته اي

يعني تو صاحب دل ما جان ما شدي

باني خير و بركت اين خطه گشته اي

وقتي نسيم سبز بيابان ما شدي

يعني فقط نه جزء محبان حيدريم

«از شيعيان كشور موسي بن جعفريم»

وقتي تويي كه آينه ذات كوثري

زيبد به خادمان حريمت پيمبري

عصمت به پاي عصمت تو سجده مي كند

معصومه اي و عصمت كبراي ديگري

اي زينبي كه عالمه بي معلمي

زين رو كني به شهر خودت علم پروري

ما هرچقدر شعر و غزل نذرتان كنيم

تو بازهم از آنچه كه گفتيم برتري

بي تو كميت محشريان لنگ مي شود

يك وقت اگر كه روي به محشر نياوري

زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای

زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای

خود ظلمتیم ، اگرچه سپیدیم با شما

یأسیم اگر ، سراسر امیدیم با شما

مست اجابتند دعاها کنارتان

ما حاجت نداده ندیدیم با شما

وقتی حدیث ها تو را حرف می زنند

جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما

در قاب عکس خالی آن قبر گمشده

تصویری از بهشت کشیدیم با شما

پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم

یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما

امشب كه عشق مي پرد از كنج سينه ام

در محضر تو زائر شهر مدينه ام

محمد علی بیابانی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نوري ز فيض کوثر بي انتها گرفت

وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت
نوري ز فيض کوثر بي انتها گرفت

يادم نمي رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مردة من هم شفا گرفت

شد پاي بوس خاک در آستانه ات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت

از لحظه اي که وارد شهر شما شدم
فهميده ام نگاه رئوفت مرا گرفت

وقتي به صحن آينه ات آمدم دلم
رنگي به روشنايي آئينه ها گرفت
 

دل آشيان گرفته در ايوان آينه
گل داده است غنچة‌ گلدان آينه
 

از مرقدت شميم مناجات مي رسد
بر مقدمت توسلِ حاجات مي رسد

وقتي كه خاكبوس حريم تو مي شوم
دستم به چشمه هاي كرامات مي رسد

ديگر چه احتياج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات مي رسد

با بال هر فرشته که گرم طواف توست 
امواج بي کران تحيّات مي رسد

هر دم از آسمان ضريح مطهرت
عطر مزار مادر سادات مي رسد

در بين صحن حضرت صاحب زمان بگو
يک عصر جمعه وقت ملاقات مي رسد؟
 

بانوي مهربان جهان اشفعي لنا
اي عمة امام زمان اشفعي لنا
 

دستت كريم و سفرة خيرت كثير تر
هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر

نائل به فيض كسب مقامات مي شود
در محضر تو هر كه شود سر به زير تر

مي گفت شاعري كه بهشت است مرقدت
نه نه ، بهشت نه ! به خدا بي نظير تر

گل پوش مي شود حرم آسماني ات
با فرشي از دو بال ملائك حرير تر

با مقدم تو باغ بهار است هر كجا
حتي هزار مرتبه از قم كوير تر
 

نقش بهار ، در حرمت بسته مي شود
گل ، مات گلعذاري گلدسته مي شود
 

از نسل كوثري، كه شد اين شوره زار ها
از بركت حضور شما چشمه سار ها 

در ساية تو جلوة خورشيد پا گرفت
اين انقلاب از تو و اين افتخار ها

صبحي اگر دميده ، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بي تو در اينجا ، بهار ها

از بس سبد سبد گل ايمان چكيده است
از آسمان لطف تو بر كوچه سار ها

بر سفرة کرامت و فضلت نشسته اند
همواره زائران تو و همجوار ها
 

اين سايه را تو بر سر من مستدام كن
با جلوه هاي معرفتت آشنام كن


آسيه آمده به ديارت ز سمت نيل
يا مي رسد ز عرش خدا همسر خليل

از شرق و غرب عالم امكان رسيده اند
امشب به خاک بوسيتان بانوان ايل

يعني عجيب نيست اگر جا گرفته اند
حتي فرشته هاي مقرب چو جبرئيل

با اشکهام آرزويي موج مي زند
بانو اگر ضريح تو را بسته ام دخيل

چشم اميد ما همه بر دستهاي توست
فردا كه مي رسد همه جا بانگ الرحيل
 

آسوده خاطران هياهوي محشريم
تا زائران دختر موسي بن جعفريم
 

امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولي شفاعت جنت به دست توست

فرموده اند مريم آل پيمبري
معصومه اي و چادر عصمت به دست توست

تفسير « يطعمون علي حبه » تويي
وقتي که سفره هاي كرامت به دست توست

هر شب دخيل پنجره هايت ، هزار دل
آخر كليد هاي اجابت به دست توست

پر مي زند به سينة من شوق كربلا !
بانوي من جواز زيارت به دست توست
 

كي مي شود كه بال و پرم را تو وا كني
دل را دوباره زائر كرب و بلا كني

یوسف رحیمی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حضرت زينب امام رضا

سفره دار قديمي دنيا

اي كريم شفيعه ي فردا

گنبدت را نگاه مي كرم

خوش به حال پر كبوترها

پيش تو بي اراده مي گويم

السلام عليك يا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است

تلخي كام روزه دار مرا

كار خورشيد مي كند آري

ذره اي را كه مي بري بالا

با همين شور و حال و تاب و تبم

راهي جاده ي سه شنبه شبم

سجده ها و قيام هاي مني

هدف احترام هاي مني

السلام عليك يا بانو

تو عليك السلام هاي مني

زينب دومي و بعد رضا

عمه جان امام هاي مني

لحظه هاي خوش حرم رفتن

استواري گام هاي مني

در دلم با تو درد و دل كردم

يكي از هم كلام هاي مني

انعكاس جمالي زهرا

حضرت زينب امام رضا

مسعود اصلانی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

 

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

 

بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانه در ساعت بایستد

 

و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

 

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد

 

بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

 

در این حرم هزار هزار آیه عذاب

هم وزن با یک آیه رحمت بایستد

 

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد

 

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

 

آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز حشر هم به شفاعت بایستد

 

تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

 

من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

 

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد

 

شعر مدح حضرت فاطمه معصومه (س) _ هادی جان فدا

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

در خواب شنیدم که مقیمت شده ام

در خواب شنیدم که مقیمت شده ام

من خادم این صحن کریمت شده ام

از شوری آب حرمت بود که من

یک عمر نمک گیر حریمت شده ام

شاعر: یحیی نژاد سلامتی،

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بوي سرسبزي ريحان ميرسد

نم نمك بوي بهاران ميرسد

بوي سرسبزي ريحان ميرسد

باز دل ها در تلاطم آمده

بار ديگر باز طوفان ميرسد

باظهورش در كوير قم ولي

حلم و علم و فضل و عرفان ميرسد

عيدي ام شكي ندارم امشب از

سوي آقاي خراسان ميرسد

مژده اي دادند اي هم ميهنان

خواهر سلطان ايران ميرسد

شاه بانوي من است و سرخوشم

از بهشتش بوي سوهان ميرسد

 

از سر ديوانگي حالم بد است

آرزويم يك سفر قم-مشهد است

 

مريم و حوا وهاجر آمده

نه غلط گفتم كه بهتر آمده

عاشقانه باز هم دل ميدهيم

دلبرانه باز دلبر آمده

اختيار آفرينش دست اوست

شافع فرداي محشر آمده

مجتهده عالمه چون عمه اش

راوي الله اكبر ‌آمده

قاطعانه گويمت اغراق نيست

چون خود زهراي اطهر آمده

آسماني ها همه كف ميزنند

دختر موسي بن جعفر آمده

 

تربت پاكش حريم كبرياست

هستي سلطان علي موسي الرضاست

 

عشق هم با او تباني ميكند

سينه ها را آسماني ميكند

روز محشر روز رستاخيز هم

چادر او سايه باني ميكند

در مدينه همچو جد خود علي

با يتيمان مهرباني ميكند

رونوشت دست خطش حجت است

جاي بابا حكم راني ميكند

او كريمه است و زمهمانان خود

با كرامت ميزباني ميكند

جاي جايش خانه داري كرده است

جاي جايش روضه خواني ميكند

 

رزق و روزي محرم ميدهد

حال گريه اشك نم نم ميدهد

 

دختري اعجوبه و زهراترين

در ميان عالمين زيباترين

نطق او نطق علي مرتضاست

در بلاغت بهترين شيواترين

گفته ام در محضر اخت الرضا

السلام اي بانوي ايران زمين

روز اول با غبار راه تو

گشته است آب و گل آدم عجين

دختر معصوم و خود معصومه است

به چه نامي به چه اسمي دلنشين

اوست كه باب نجات عالم است

ريشه هاي چادرش حبل المتين

 

زينب ثاني آل حيدر است

مثل زينب قصه اش درد آور است

 

بهتر اينكه ديده اش دريا نشد

خيمه ي غم در دلش برپا نشد

خوب شد دردي به زانويش نداشت

خوب شد ديگر قد او تا نشد

خوب شد با قلب محزون و غمين

پابرهنه راهي صحرانشد

خوب شد جام شرابي را نديد

پاي او بزم جسارت وانشد

روي ناقه هم حجابش حقظ شد

خوب شد چون زينب كبري نشد

 

خوب شد ديگر نشد رويش كبود

خوب شد راسي به ني دورش نبود

علیرضا خاکساری

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانۀ درِ ساعت بایستد

و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد

بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

در این حرم هزار هزار آیۀ عذاب

هم وزن با یک آیۀ رحمت بایستد

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

آن کس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز حشر هم به شفاعت بایستد

تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد

 


هادی جانفدا

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دوباره آمده ام تا به من بها بدهی

دوباره آمده ام تا به من بها بدهی

مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی

گره به کار من افتاده ای کلید بهشت

خدا کند که به من فرصت دعا بدهی

من از زیارت قبلی خراب تر شده ام

خداکند به من بی پناه جا بدهی

من از زبان رضا با تو درد دل دارم

مگر که پاسخ این اشفعی لنا بدهی

توآمدی و مقام رضا مشخص شد

تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی

دلم برای محرم چه زود تنگ شده

مگر که باز تو امضای کربلا بدهی

هزار عید فدای دو روز ماتم تو

اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...

تمام سال برای تو روضه می گیریم

هزار مرتبه هم در عزات می میریم
 مجید تال

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را

حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را

دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را

مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را

گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را

هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را

به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را

گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را

در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را

شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را

پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت

تا ببندند به آن زلف پریشان شده را

ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را

علی اکبر لطیفیان

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی

بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی

در میان شوره زار قم بهشتی ساختی
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی

جانماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی

وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی

پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی

ناز چشمان تو و ذکر فداهای پدر
کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی

خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند
بر حسین خانواده زینب کبری شدی


خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا
بهترین تسکین قلبت صوت قرآن رضا


از همان اول دلت گشته گرفتار رضا
بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا

جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست
عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا

یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ
عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا

در تمام عرضه های بندگی پاک تو
همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا

تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی
کاملا باشد کلامت عین گرفتار رضا

آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی
در حریم عاشقی باشی علمدار رضا

هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند
تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا

ای کزیمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم
دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا

روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من
آبرو داری بود کار تو و کار رضا
 

دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم
خاکساری تو می گردد شفیع محشرم
 

تا که دل را آه سینه راهی قم می کند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند

آه چون از دل برآید کار آتش می کند
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند

آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل
حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند

هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده
هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند

با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد
کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند

نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم
ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند

لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا
خون زینب در رگان تو تلاطم می کند

کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش
جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند

با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود
بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

آیت الله صافی گلپایگانی

حضرت معصومه(س)-مناجات

 

با روی سیاه و بارِ سنگین گناه

با خجلت و شرمساری و حال تباه

بر حضرت معصومه گرفتیم پناه

یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دریاب کنون «خوش عمل» این پیر غلامت

خاتون قم ای حضرت معصومه سلامت

 آغاز شود دفتر اعجاز به نامت

 در وصف کمالات تو شد زمزمه پرداز

 عمری به رواقِ تو کبوتر سر بامت

 از زینب و از فاطمه داری تو نشان ها

 ای خوی و مرام علوی خوی و مرامت

 آنی که احادیث شریفی ز امامان

 بر جا همه حاکی بود از شان و مقامت

 در بارگه قدس تو حوا به کنیزی است

 آن گونه که آدم شده از شوق غلامت

 بر چهره ی نورانی تو رشک برد ماه

 خورشید جهانتاب زند بوسه به گامت

 مانند تو معصومه کجا ذوب ولا شد؟

 قربان تو و پیروی از خط امامت

 آیین و مرام رضوی گشت جهانگیر

 ای قم ز تو احیا شده با سعی تمامت

 فیضیه که سرچشمه ی انوار الهی است

 پاینده و جاوید شد از فیض مدامت

 جان در ره مقصود به اخلاص نهادی

 آکنده شد از بوی ولایت چو مشامت

 تا روز قیامت که بود حشر خلایق

 ثبت است به لوح دل و جان حرف و پیامت

 از فیض وجود حرمت مرحمتی کن

 ای مرغ دل شیعه گرفتار به دامت

 سیراب شوند از قدح خاص تولا

 زوار تو کآیند سر سفره ی عامت

 بر رشته ای از معجرت آویختم امروز

 دریاب کنون «خوش عمل» این پیر غلامت

 


 عباس خوش عمل کاشانی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

یحیی نژادسلامتی

حضرت معصومه(س)-مناجات

 

در خواب شنیدم که مقیمت شده ام

من خادم این صحن کریمت شده ام

از شوری آب حرمت بود که من

یک عمر نمک گیر حریمت شده ام

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تا آسمانت را کمی در بر بگیرد

تا آسمانت را کمی در بر بگیرد

یک شهر باید عشق را از سر بگیرد

گنجایش ات در سینۀ این خاک‏ها نیست

باید تو را دستان پیغمبر بگیرد

هر کس مزار مادرش را آرزو کرد

باید سراغش را از این دختر بگیرد

بانو رهایی را نمی‏خواهم که ننگ است

بی‏جذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد

قلب مرا از سینه‏ام بردار نگذار

دار و ندارم را کس دیگر بگیرد

دلواپس اما دلخوشم شاید که دستت

دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد

 


فاطمه نوری

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگار

کافکند در دیار قمم روزگار، بار

خوش بار یافتم به حریمى که جبرئیل

بى‏اذن خادمان به حریمش نجسته بار

این بارگاه بضعۀ باب الحوائج است

کز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار

این پیشگاه فاطمه بنت موسى است

کز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار

خارى اگر به کف پاى زائرش گیرد

ملک، به سوزن مژگان، ز پاش گیرد خار

دختر بدین جلال، نپرورده مام دهر

دختر بدین مقام، نیاورده روزگار

چشم فلک ندیده و نشنیده گوش دهر

دختر بدین جلالت و بانو بدین وقار

اى بانوى بلند مقام فلک جناب

اى خانم رفیع  مکان بزرگوار

هم دختر امامى و هم خواهر امام

هم عمۀ امامى  و هم نور هشت و چار

تنها نه چشم من به در توست منتظر

چشم دو عالم است ‏بر این در، به انتظار

اى والى ولایت عصمت! به عصمتت

چشم  کرم  ز بندۀ این  آستان، مدار

مسکین «طرب‏» ز درگه لطفت کجا رود؟

امیدوار بر توأم، امید من  بر آر

 


محمد نصیر طرب اصفهانی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها