0

اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت

مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت

 

گرد و غبار دور و بر صحن این حرم

گرد و غباری از دل آیینه ها گرفت

 

باران،قنوت،اشک،کبوتر،کنار تو

در این میانه نور تو دست مرا گرفت

 

وقتی نگاه من به تو افتاد این دلم

حال و هوای باب جوادِ، رضا ع گرفت

 

جسمم کنار خواهر و قلبم صحن رضاست

اشکم تمام فاصله ها را فرا گرفت

 

این خادمان کوی تو گفتند میشود

از دست مهربان شما کربلا گرفت

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا

بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل میکند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع

روشن کننند هاجر و مریم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست

خونین تر است ماه محرم کنار تو

مادر کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

ما با تو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

باران میان مرمر آیینه دیدنیست

این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

من روی حرف های خود اصرار میکنم

در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست

ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا

ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

آنشب زمين هواي بهشتي دوباره داشت

آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت

چشمان ابر روي زمين را گرفته بود

هر قطره با خودش سبدي پرستاره داشت

دست ملک قصیده ای از نور می نوشت

واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت

باز عطر سيب و بوي بهار و شميم ياس

بر بارش دوباره كوثر اشاره داشت

اين بار حق به دامن موسي عطا نمود

آن كوثري كه بال ملك گاهواره داشت

اين سيب سرخ سيب بهشت پيمبر است

اين دختر يگانه موسي بن جعفر است

مثل بهار بود هواي رسيدنت

باران چكيد از رد پاي رسيدنت

در پشت درب خانه تان جمع ميشوند

خيل فرشتگان كه براي رسيدنت_

-آماده اند از طرف ذات كردگار

خود را فدا كنند فداي رسيدنت

خاك بهشت بهر قدمگاه تو كم است

آغوش نجمه بود سراي رسيدنت

قلب برادرت ز تب شوق آب شد

در التهاب ثانيه هاي رسيدنت

در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن

گلخنده امام رضا را نگاه کن

از آن زمان كه خواهر سلطان ما شدي

بانو ، شما مليكة ايران ما شدي

از آسمان وجود تو بر ما نزول كرد

تا كوثر دوباره قرآن ما شدي

منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت

وقتي كه آمدي تو و مهمان ما شدي

با هر قدم به سينه ما جا گرفته اي

يعني تو صاحب دل ما جان ما شدي

باني خير و بركت اين خطه گشته اي

وقتي نسيم سبز بيابان ما شدي

يعني فقط نه جزء محبان حيدريم

«از شيعيان كشور موسي بن جعفريم»

وقتي تويي كه آينه ذات كوثري

زيبد به خادمان حريمت پيمبري

عصمت به پاي عصمت تو سجده مي كند

معصومه اي و عصمت كبراي ديگري

اي زينبي كه عالمه بي معلمي

زين رو كني به شهر خودت علم پروري

ما هرچقدر شعر و غزل نذرتان كنيم

تو بازهم از آنچه كه گفتيم برتري

بي تو كميت محشريان لنگ مي شود

يك وقت اگر كه روي به محشر نياوري

زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای

زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای

خود ظلمتیم ، اگرچه سپیدیم با شما

یأسیم اگر، سراسر امیدیم با شما

مست اجابتند دعاها کنارتان

ما حاجت نداده ندیدیم با شما

وقتی حدیث ها تو را حرف می زنند

جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما

در قاب عکس خالی آن قبر گمشده

تصویری از بهشت کشیدیم با شما

پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم

یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما

امشب كه عشق مي پرد از كنج سينه ام

در محضر تو زائر شهر مدينه ام

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

نشسته ام بنویسم حرم، حرم، بانو

چه خوب شد که دوباره کبوترم، بانو

نشسته ام بنویسم مرا به فم ببری

دو هفته ای شده اصلا نمی­پرم، بانو

نشسته ام بنویسم مرا رها نکنی

که بی تو راه به جایی نمی­برم، بانو

مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد

ولی به لطف تو امروز بهترم، بانو

امام زاده­ی موسی بن جعفری، خانم

غلام­زاده­ی موسی بن جعفرم، بانو

سلام بانوی خیرات، بانوی برکات

هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات

به شرط آنکه فدایت شوند سر دادند

به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند

شفیعه­ی همه، مدیون چادرت هستیم

به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند

تمام حاجت خود را نوشتم و بعدا

حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند

قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس

به علم حوزه­ی علمیه ها اثر دادند

چهار امام کمال تو را بیان کردند

چهار امام جلال تو را خبر دادند

چهار امام نوشتند احترام تو را

شکوه نام تو را ،جلوه ی مقام تو را

بلند عرش خدا هم ردیف شانه­ی تو

بهشت باغچه ای در حیاط خانه­ی تو

قدم به سمت مدینه زدم نفهمیدم

چطور شد که رسیدم به آستانه­ی تو

من و تو هر دو به دنبال یک هدف هستیم

تویی روانه­ی مشهد منم روانه­ی تو

حریمت آینه، ایوانت آینه، آری

چقدر آینه در آینه است خانه ی تو

شبیه فاطمه، همسایه آبرویش را

گرفت شب به شب از گریه­ی شبانه­ی تو

بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم

و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم

کریمه! سفره­ی نان را بدست تو دادند

همیشه روزی مان را بدست تو دادند

چگونه دل نگران قیامتم باشم

دل منِ نگران را بدست تو دادند

کلید قفل حرم را بدست ما دادند

کلید قفل جنان را بدست تو دادند

قلمروی تو خلاصه نمی­شود در قم

همه زمین و زمان را به دست تو دادند

نجات مردم قم دست "میرزای قمی" است

نجات هر دو جهان را بدست تو دادند

نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست

دخیل ما همه بر رشته ی معجر توست

نکرده است کسی غیر حق تماشایت

ز بس که خالق تو آفریده بالایت

تو ازدواج نکردی به خاطر اینکه

نبود هیچ کسی هم طراز و همتایت

کنار جلوه­ی تو می­شود خدا را دید

تو کوه طوری و بابای توست موسایت

تمام مردم دنیا به پات می­میرند

فقط همینکه بگوید: فدات بابایت

تویی که این همه باشد عطای امروزت

خودت بگو که چقدر است عطای فردایت

یگانه دختر موسی بگیر دست مرا

شفیع جنت کبری بگیر دست مرا

تو آن همیشه کرم، من همیشه نوکر تو

مرا بزرگ نوشته است ذره پرور تو

کنیز بود اگر مادرت، کنیز تو بود

هزار حضرت مریم کنیز مادر تو

تو آنقدر عظمت داشتی که از مادر

فقط امام رضا می­شود برادر تو

و از میان پسرهای موسی حعفر

فقط امام رضا بود سایه­ی سر تو

خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت

خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو

خدا کند که اینجا پرت به در نخورد

شبیه مادر زینب، سرت به در نخورد

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

آنان كه عاشقند به دنبال دلبرند

هر جا که می روند تعلق نمی برند

از آنچه كه وبال ببينند خالي اند

عشاق روزگار سبكبال مي پرند

پرواز مي كنند به هر جا كه جلوه اي است

گاهي ملائكند و گاهي كبوترند

دل را به دست هركس و ناكس نمي دهند

دل داده قديمي آل پيمبرند

آنان كه عاشق علي و فاطمه شدند

مديون خانواده موسي بن جعفرند

ما عاشقيم شيعه زهرا و حيدريم

ما شيعيان كشور موسي بن جعفريم

ري زاده ايم و مزرعه سبز گندميم

هر صبح با حسين شما در تكلميم

ما شیعه ولایت مولا - نسب نسب

سلمان پابرهنه اي از نسل چندميم

گاهي ميان خنده خورشيد گريه ايم

گاهي ميان گريه زهرا تبسميم

همسايه حريم تو همسايه خداست

پس صد هزار شكر كه همسايه قميم

آنقدر عاشقان و بزرگان و عالمان

دلداده تواند كه ما بين آن گميم

اي دست گير صبح قيامت سرم فدات

هم خانواده هم پدر و مادرم فدات

بالاتر از پريدن پرهاست بام تو

ما ها نمي رسيم به شان مقام تو

خم مي شود تمامي دنيا برابرت

اي احترام آل عبا احترام تو

بايد هزار بار نشست و بلند شد

وقتي كه مي رسند بزرگان به نام تو

اين شان توست حرمت توست احترام توست

گوید اگر "فداک ابوک" امام تو

آباد گشت قلب زمين زير پاي تو

آباد گشت مسجد دين با كلام تو

يعني تمام هستي دين مال فاطمه است

يعني تمام ملك زمين مال فاطمه است

تو آمدي كه رحمت دنياي ما شوي

منجي تا قيامت كبراي ما شوي

ما مرده ايم و تو نفست مرده زنده كن

پس واجب است اين كه مسيحاي ما شوي

تو خانمي و جلوه بالاي هر سري

اصلا عجيب نيست كه آقاي ما شوي

تو آمدي كه با بركات نسيمي ات

روزي يا امام رضاهاي ما شوي

اصلا قرار بود در ايران زمين ما

چون فاطمه بيايي و زهراي ما شوي

مهمان چند روزه ايران خوش آمدي

همشيره امام خراسان خوش آمدي

شهر تو آشيانه ي امن امام هاست

گلدسته ات مطاف شب و روز انبياست

بانو قسم به پنجره هاي ضريح تو

اين آستانه اي است كه باب الرضاي ماست

روي در حريم تو زيبا نوشته اند

" اینجا حریم دختر پیغمبر خداست

اینجا به احترام قدم نه - که از شرف

گيسوي حور و بال ملك فرش زير پاست

اينجا مس تو را به نگاهي طلا كنند

تا اسم اعظم است چه حاجت به کیمیاست"

اينجا مدينه دگر آل فاطمه است

اينجا دل شكسته به دنبال فاطمه است

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

مستي نه از پياله نه از خم شروع شد 
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد 

آيينه خيره شد به من و من به آينه 
آنقدر خيره شد كه تبسم شروع شد

خورشيد ذره بين به تماشاي من گرفت 
آنگاه آتش از دل هيزم شروع شد

وقتي نسيم آه من از كوچه ها گذشت 
بي تابي مزارع گندم شروع شد 

موج عذاب يا شب گرداب؟!هيچ يك 
دريا دلش گرفت و تلاطم شروع شد 

از فال دست خود چه بگويم كه ماجرا 
از ربناي ركعت دوم شروع شد 

در سجده توبه كردم و پايان گرفت كار 
تا گفتم السلام عليكم... شروع شد.

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی

مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی

 

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم

قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی

 

بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود

چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی

 

در میان شوره زار قم بهشتی ساختی

مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی

 

جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست

در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی

 

وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث

مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی

 

پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی

با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی

 

ناز چشمان تو و ذکر فداهای پدر

کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی

 

خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند

بر حسین خانواده زینب کبری شدی

 

خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا

بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا

 

از همان اول دلت گشته گرفتار رضا

بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا

 

جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست

عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا

 

یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ

عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا

 

در تمام عرضه های بندگی پاک تو

همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا

 

تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی

کاملا باشد کلامت عین گفتار رضا

 

آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی

در حریم عاشقی باشی علمدار رضا

 

هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند

تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا

 

ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم

دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا

 

روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من

آبرو داری بود کار تو و کار رضا

 

دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم

خاکساری تو می گردد شفیع محشرم

 

تا که دل را آه سینه راهی قم می کند

با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند

 

آه چون از دل برآید کار آتش می کند

بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند

 

آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل

حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند

 

هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده

هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند

 

با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد

کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند

 

نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم

ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند

 

لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا

خون زینب در رگان تو تلاطم می کند

 

کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش

جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند

 

با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود

بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

اي سوره نامت تفسير اعطينا

زهرا ترين زينب ، زينب ترين زهرا

خير کثير تو ، آئينه کوثر

نامت سرآغاز تکثير خوبي ها

روشن تر از نوري ، در نور مستوري

پيدا ترين پنهان ، پنهان ترين پيدا پيدا

ماه مقيم قم ، خورشيد «بيت النور»

در سايه سار توست سرتاسر دنيا

وقتي که معصومان ، معصومه ات خواندند

در وصف تو لال است ، شعر و شعور ما

فهم زمين عاجز ، از درک اوصافت

والا مقامي تو ، در عالم بالا

از آه لبريزم ، از اشک سرشارم

اين قطره را درياب ، درياب اي دريا

جواد شرافت 

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حرم امن تو کافی است هراسان شده را

حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را

دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را

مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را

گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را

هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را

به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را

گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را

در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را

شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را

پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را

ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را

جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

خاک این شهر به چشمان تو عادت دارد

خوش بحال نفس قم که لیاقت دارد

چون تو یک روز از این کوچه گذشتی

عمری زندگی در دل این شهر سعادت دارد

گنبدت پر شده از کفتر و تنها دل من

چون کلاغی ست که رویای زیارت دارد

کوچک است آه ولی حوض تو با دریا و ...

گنبدت با خود خورشید رقابت دارد…

حرمت مثل نگيني است ولي در دل خاک

زير خاکي همه جا اين همه قيمت دارد
 

 

حرمت مثل نگینی ست در انگشتر شهر

که در اطراف خودش فاضل و بهجت دارد

حرم حضرت معصومه و درهای بهشت

جمکران ، این همه این شهر علامت دارد

.....وکجا بهتر از این شهر برایت دیگر

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

مرغ دلم راهی قم می شود

در حرم امن تو گم می شود

 

عمه سادات سلام علیک

روح عبادات سلام علیک

 

كوثر نوری به كویر قمی

آب حیات دل این مردمی

 

عمه سادات بگو كیستی؟

فاطمه یا زینب ثانیستی؟

 

از سفر كرب و بلا آمدی؟

یا كه به دنبال رضا آمدی؟

 

من چه كنم شعله داغ تو را

درد و غم شاهچراغ تو را

 

کاش شبی مست حضورم كنی

با خبر از وقت ظهورم كنی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

هر کس به احترام مقام تو خم نشد

آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد

دل خسته بود و راهی این آستانه شد

دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد

گفتند مرقدت حرم آل فا طمه س است

با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد

این حاجت من است الهی قلم شود

دستم اگر برای تو بانو قلم نشد

باز این چه لطفی است که در حق ماشده

ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد

می خواستم برای تو بهتر از این غزل

من را ببخش آنچه که می خواستم نشد

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام صبح من آغاز می شود

 

پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه ي پرواز می شود

 

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

 

فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می شود

 

کو چشم روشني که ببيند در اين حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز مي شود

 

اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست

قلب تپنده ي حرم قم، حريم توست

 

اينجا بهشت دختر موسي بن جعفر است

از نفحه ي شهود و تجلي معطر است

 

برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت

دارالعلومِ مريم آل پيمبر است

 

اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است

خاک در حريم تو علامه پرور است

 

چشم اميد عالِم و عاشق به سوي توست

اينجا چقدر چشمه ي جوشان کوثر است

 

تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست

وقتي دلم از آه زمانه مکدر است

 

هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل

دنبال قبر مخفي زهراي اطهر است

 

صحن تو غرق بوي گل ياس مي شود

اينجا حضور فاطمه احساس مي شود

 

با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه

اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه

 

بي اختيار پاي ضريحت رسيده است

هر زائري که آمده دنبال فاطمه

 

دارد تمام مرقد تو بوي آسمان

اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه

 

فرمود آشيانه ي‌ امن الهي است

صحن و سراي تو، حرم آل فاطمه

 

خورشيد آل فاطمه از راه مي رسد

هر سال ما اگر که شود سال فاطمه

 

اي عمه ي امام زمان! کاش در حرم

يک صبح جمعه لايق ديدار مي شدم

 

خاتون ملک ارض و سما إشفعي لنا

محبوبه ي حبيب خدا إشفعي لنا

 

آرامش و قرار دل ثامن الحجج

اي زينب امام رضا إشفعي لنا

 

عصمت دخيل بسته به پرهاي چادرت

اي آفتاب حُجب و حيا إشفعي لنا

 

در هر سحر به سوي ضريح اجابتت

مي آورم دو دست دعا إشفعي لنا

 

روي سياه و بار گناهان ما کجا

لطف و کرامت تو کجا إشفعي لنا

 

مهر و ولايتت شده حبل المتين ما

در صبحگاه روز جزا إشفعي لنا

 

يوم الحساب تو همه اميد شيعه اي

تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه اي

 

با حبّ تو کسی که دلش را محک زده

طعنه به پارسایی حور و ملک زده

 

سرشار از زلالی نور یقین شود

در مرقد منور تو قلب شک‌زده

 

از چشمه های فیض تو سیراب می شود

هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده

 

تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست

بر گنبد تو دست توسل فلک زده

 

شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی

گویا کسی به زخم دل من نمک زده

 

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

قلبم برای دیدن ششگوشه لک زده

 

امشب گره گشاست دم يا رضا رضا

در دست توست تذکره ي کربلاي ما

 

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار و دلنوشته هایی برای حضرت معصومه (س)

السلام علیک یا فاطمة المعصومه

امشب دل من پر زده سوی مشهد و قم

آمد ز جنان خواهر آسمان هشتم

با ذکر غریب الغربا بین حریمش

مشغول زیارت شدم و غرق تنعّم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دست مرا گرفت وبه دست قلم گذاشت

دست مرا گرفت وبه دست قلم گذاشت

حسی که باز پای مرا درحرم گذاشت

حسی که اشکوار به چشمم قدم گذاشت

تا ((اشفعی لنا))به لبم دم به دم گذاشت

پس از کنار هجره ی پروین که رد شدم...

بی اختیار شعر سرودن بلد شدم

در این حرم که آمده ام پا به پای عشق

عاشق شدن دعای من است و دعای عشق

مادست خالی آمده ایم ای خدای عشق

اذن دخولمان بده محض رضای عشق

تا چشم کار می کند اینجا کرامت است

اینجا شفیعه هست پس این جا قیامت است

ما اشک می شویم که بارانمان کنی

ما درد میشویم که درمانمان کنی

مارا غریب و بی کس و بی خانمان کنی

تا شب نشین صحن شبستانمان کنی

یادش بخیر ماه مبارک‌ بهار تو

سی جزء عشق خوانده شده در کنار تو

خوش روییت نبود چنین رو نمی زدیم

نورت نبود با دل شب مو نمی زدیم

صحنت نبود دست به جارو نمی زدیم

بالا اگر نبودی زانو نمی زدیم

ما با حضور لطف تو حاجت نداشتیم

ما بی حضور لطف تو بهجت نداشتیم

بال فرشته است و قدم های مردم است

در حوض صحن آینه اش آسمان گم است

دیگر نگرد مادرمان در همین قم است

اینجا که آب هست چه جای تیمم است؟

گفتند باز می شود از قم در بهشت

مارا ببر بهشت تو ای خواهر بهشت

آهو شدیم در دل صیادمان ببر

پروازمان بده به گهر شادمان ببر

یک لحظه سمت پنجره فولادمان ببر

در هشت هشت لحظه ی میلادمان ببر

مشهد به پاست در سرمان شور عشق تو

پس مال ماست کوچه ی سرشور عشق تو

 
 
چهارشنبه 20 مرداد 1395  6:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها