0

مطالب انگلیسی

 
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مطالب انگلیسی

HOW A SON/DAUGHTER THINKS OF HIS/HER DAD AT DIFFERENT AGES:

نحوه طرز تفکر دختر/پسر نسبت به پدرش در سنین مختلف

At 4 Years
My daddy is great.

4 سالگی: پدرم فوق العاده است.

At 6 Years
My daddy knows everybody.

6 سالگی: پدرم همه چیزو رو می دونه

At 10 Years
My daddy is good but is short tempered

10 سالگی: پدرم خوبه ولی زود از کوره در میره


At 12 Years
My daddy was very nice to me when I was young.

12 سالگی: وقتی که نو جوان بودم پدرم با من خیلی خوب بود

At 14 Years
My daddy is getting fastidious.

14 سالگی: پدرم داره سخت گیر می شه

At 16 Years
My daddy is not in line with the current times.

16 سالگی: این مواقع پدرم با من سازگار نیست

At 18 Years
My daddy is becoming increasingly cranky.

18 سالگی: پدرم به شدت بد اخلاق شده

At 20 Years
Oh! Its becoming difficult to tolerate daddy. Wonder how Mother puts
up with him.

20 سالگی: وای خیلی سخته که پدر رو تحمل کرد. تعجب می کنم که مامان چه جوری تحملش می کنه!


At 25 Years
Daddy is objecting to everything.

25 سالگی: پدرم به همه چیز ایراد می گیره

At 30 Years
It's becoming difficult to manage my son. I was so scared of my father
when I was young.

30 سالگی: کنترل پسرم داره برام مشکل می شه. من وقتی همسن پسرم بودم از پدرم حساب می بردم


At 40 Years
Daddy brought me up with so much discipline. Even I should do the same.

40 سالگی: پدرم به من انضباط رو آموخت حتی که الان باید من همون کارو بکنم


At 45 Years
I am baffled as to how my daddy brought us up.

45 سالگی: گیج شدم که پدرم چه طوری مارو تربیت می کرد

At 50 Years
My daddy faced so many hardships to bring us up. I am unable to manage
a single son.

50 سالگی: پدرم واسه ما با مشکلات زیادی رو برو شد ولی من از پس یه بچه هم بر نمیام

At 55 Years
My daddy was so far sighted and planned so many things for us. He is
one of his kind and unique.

55 سالگی: پدرم خیلی دور اندیش و برنامه ریز بود. او در نوع خودش بی نظیر بود.

At 60 Years
My daddy is great.
Thus, it took 56 years to complete the cycle and come back to the 1st stage.
Realise the true value of your parents before its too late]

60 سالگی: پدرم عالیه.
 

بدین گونه چرخه 56 سالگی پدرم برگشت به سر جای اولش.
ارزش واقعی والدین رو قبل از اینکه خیلی دیر بشه رو قدرش رو بدونید

جمعه 24 دی 1389  8:05 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

خرافات قدیمی

Cover your mouth when you yawn
An old superstition says that yawning is caused by the devil and that evil spirits enter the body when your mouth is open wide. Covering your mouth stops them. Now it is simply considered rude not to cover your mouth when you yawn. It is also believed that watching someone else yawn will cause you to yawn too.

هنگامی که خمیازه می کشی جلوی دهانت را بگیر
یک خرافات قدیمی می گوید که شیطان باعث خمیازه کشیدن می شود و این که هنگامی که آدم خمیازه می کشد ارواح خبیث وارد بدن انسان می شوند. گرفتن جلوی دهان مانع آنها می شود. هم اکنون اگر هنگامی که خمیازه می کشی جلوی دهانت را نگیری نوعی بی ادبی تلقی می شود. این باور نیز وجود ددارد که اگر به کسی که خمیازه می کشد نگاه کنی، خمیازه ات می گیرد.
 

Example conversation:
A: Oh, I just can’t stop yawning.
B: At least you could cover your mouth.
A: Sorry. I didn’t mean to be so rude, but I’ve been studying since early this morning.
B: I know, but yawning is catching. If you don’t stop, I’ll soon start.

مکالمه نمونه:
اولی: اه، نمی دونم چرا همش دارم خمیازه می کشم.
دومی: لا اقل می تونی جلوی دهنت رو بگیری.
اولی: متاسفم. من نمی خواستم بی ادبی کرده باشم، اما از صبح زود تا حالا داشتم یه سره درس می خوندم.
دومی: می دونم، اما خمیازه واگیر داره. اگه تمومش نکنی منم کم کم خمیازم می گیره.

جمعه 24 دی 1389  9:17 AM
تشکرات از این پست
paaaak
دسترسی سریع به انجمن ها