منصور دوانیقی سبیلش را میجوید. عبدالله(1) تا کنون خلیفه را چنین خشمگین ندیده بود. علّتش را میدانست و سخت میتوانست جلوی پوزخند زدنش را بگیرد. تمام نقشههای خلیفه نقش بر آب شده بود هیچ؛ قدرتی از قدرت اهل بیت(علیهم السلام) آشکار شده بود که دهها سال تلاش بنیامیّه و بنیمروان و البتّه مؤسّسان بنیعبّاس برای پنهان کردن و کتمان آن صرف شده بود. عبدالله دقیقاً ماجرا را میدانست.
ماجرا از آنجایی آغاز شده بود که منصور فریاد کشان به جلّادی از جلّادان خدمتگزارش دستور داده بود که به محض دیدن جعفر بن محمّد(علیه السلام) گردنش را بزند! آن هم به خاطر شایعهای که خبرچینی دروغگو به او داده بود و گفته بود: «جعفر بن محمّد(ع) برای قیام کردن علیه خلیفه، یار و یاور جمع میکند!»
عبدالله هراسان از تصمیم منصور، هراسان به سوی مولایش رفته بود. البتّه قبلاً از «علی بن میسر» چنین چیزی را شنیده بود. پیش از این نیز منصور، سر در پی کشتن حضرت صادق(ع) داشت؛ امّا به قدرت خداوند متعال، پردهای میان منصور و قاتل استخدام شده و امام افتاده بود و نه خلیفه میتوانست قاتل را ببنید و نه قاتل خلیفه و امام را.(2) با این حال، عبدالله میترسید. یک مولا بیشتر نداشت و حالا جانش را در خطر میدید.
عبدالله لبخند زنان به یاد آورد که مولایش هراسش را به اطمینان بدل کرد. فرمود: «بندهى خدا نترس! گاهى به خواست خداوند، فضیلت و شخصیتى که مخفى است و کسى اطّلاع ندارد، [در برابرش] حسودى پیدا مىشود و با حسادت خود سبب آشکار شدن آن فضیلت میگردد. اکنون همین جا بنشین تا به دنبال من بیایند. با من خواهى آمد تا از قدرت خدا چیزى را مشاهده کنى که لازم است هر مؤمنى ببیند.»
و همان شده بود که امام فرموده بودند.
مرد خبرچین و امام را رو در رو کردند. منصور، سرخ از خشم و ابرو گره برده از حسادت به خاندان رسول الله(صلی الله علیه و آله)، گفت: «این مرد میگوید از تو شنیده است که می خواهی علیه من قیام کنی!»
امام فرمودند: «دروغ میگوید.»
منصور گفت: «من او را قسم میدهم اگر قسم خورد، [با قتل تو] از دست تو راحت خواهم شد.»
عبدالله، شاهد بود که چگونه خبرچین قسم خورد و حضرت صادق(ع) بار دیگر او را به شیوه و سنّت رسول خدا(ص) قسم داد و بعد از آن فرمود: «خدایا اگر دروغ میگوید او را بکش!»
هنوز سخن امام تمام نشده بود که مرد خبرچین روى زمین افتاد و مُرد.
عبدالله در آن لحظه، فقط سعی میکرد که از ذوقزدگی جست و خیز نکند. چهرهی منصور، از ترس زرد شده بود و تته پته کنان از امام پرسید: «آیا حاجتی دارید که آن را انجام دهم؟» و امام فرمودند که زودتر او را نزد خانوادهاش برگرداند.
امّا این پایان ماجرا نبود. منصور، تاریک تر از آن بود که با همین ماجرا، به پایان پلیدی خود برسد. همان ساعت در قصر بلوا شد که آن مرد، مرد خوبی بود و احتمالا به اتّفاق مُرده است و آنجا بود که واقعه رخ نمود: مرد خبرچین از تابوت خود برخاست و با صدای بلند اهالی قصر را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«مردم! من به ملاقات خدایم رفتم. مرا لعنت کرد و بر من خشم گرفت و سخت در شرارهی آتش قرارم داد به واسطهی کارى که نسبت به حضرت صادق کردم. از خدا بترسید! مبادا خود را مثل من هلاک کنید.» و در دَم دوباره مُرد.
حالا عبدالله از تمام این ماجراها گذشته بود و به چهرهی منصور نگاه میکرد. براستی چه کسی میتوانست احیاگری این خاندان را زیر سؤال ببرد؟ منصور...؟ منصور که نتوانسته بود...(3)
خلفای معاصر با امام صادق(ع)
هر چند بخشی از زندگی امام صادق(ع) در دورانی سپری شد که خلفا در حال دست به دست کردن قدرت بودند، امّا باید بدانیم که آخرین سال های زندگی امام (حدوداً هشت سال) در اختناق شدید و تحت نظر منصور دوانیقی گذشت. به خاطر همین فشار بسیار شدید بود که امام صادق(ع) به شیعیان خود دستور دادند که تقیه کنند.
همچنین در همین دوران بود که امام صادق(ع) با ابتکار و ایجاد «سازمان وکالت» شیعیان تمام سرزمین های اسلامی را از طریف نمایندگان و وکیلان امین به هم متصّل کردند.
خلفای معاصر امام صادق(ع) عبارت بودند از:
هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک و مروان بن محمدمعروف به مروان حمار از سلسله مروانیان و ابوالعباس عبدالله بن محمد (مشهور به سفاح به معنای خونریز) و ابوجعفر منصور دوانیقی از خاندان بنی عبّاس.
در دوران بنیعبّاس بود قیام زید بن حسن به خاک و خون کشیده شد و در همین دوران فرقهی اسماعیلیه شکل گرفت.(4)
پینوشتها:
1. این روایت از امام رضا(علیه السلام) به نقل از امام کاظم(ع) روایت شده است که مردی در قصر منصور، خبر را به امام صادق(ع) رساند. از آنجایی که نام مرد در روایت ذکر نشده بود، برای بیان داستان نام او را «عبدالله،بندهی خدا» گذاشتیم.
2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار) - تهران، چاپ: دوم، 1398 ق. ص 144.
3. همان، ص 146.
4. فرهنگ كوثر - تیر 1379، شماره 40 - مقاله «پرتوی از رخدادهای عصر امام صادق علیه السلام»، به نقل از پایگاه حوزه.