امام المتقین علی علیه السلام فرمود:« يَنبَغِي للعاقِلِ أن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ، و سُكرِ القُدرَةِ، و سُكرِ العِلمِ، و سُكرِ المَدحِ، و سُكرِ الشَّبابِ، فإنَّ لِكُلِّ ذلكَ رِياحاً خَبيثةً تَسلُبُ العَقلَ و تَستَخِفُّ الوَقارَ»؛ سزاوار است كه خردمند از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى دانش و مستى ستايش و مستى جوانى پرهيز كند؛ زيرا هر يك از اين مستي ها بوهاى پليدى دارد كه عقل را مى ربايد و وقار را از بين مى برد.
خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:
«حجت الاسلام استاد محسن اسماعیلی» نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری، روزهای چهارشنبه پس از نماز مغرب و عشاء جلسات "شرح و تفسیر نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی علیه السلام" را برگزار می کند.
این برنامه ها در مجتمع سرچشمه (شهادتگاه شهید بهشتی و 72 تن یاران امام راحل) واقع در "میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، کوچه شهید صیرفی پور" برگزار می شود و شرکت عموم خواهران و برادران در این سلسله درس ها آزاد است.
آنچه در پی می آید برداشتی از این هشتاد و یکمین جلسه این کلاسهاست که روز 6 مرداد 1395 بیان شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
* خطر مستی ناشی از نعمت در زمان غیبت بیشتر است
خطر مستی و سرمستی ناشی از نعمت که مورد تاکید نهج البلاغه است، اختصاصی به زمان یا نعمت خاصی ندارد. اما این خطر در زمان غیبت و در مورد پنج نعمت شدیدتر است.
احتمال ابتلا به مستی(سُکر) و بدمستی (بَطَر) ناشی از نعمت در آخرالزمان و برای ما که در عصر غیبت زندگی می کنیم، بیشتر از زمان حضور مستقیم حجت های الهی است؛ شاید به این دلیل که محرومیت از ارتباط بی واسطه با حجت خدا، گسترش فساد و ستم در غیاب او و غوطه ور شدن مردم در مادیات و گناهان، زمینه را برای غفلت فراهم تر می کند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى»؛ به زودی شبههای به شما روی خواهد آورد، و حال آنکه شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود، و نه امامی که حاضر باشد.
هنگامی که شبهه و فتنه اتفاق می افتد، دو چیز می تواند ما را از گم کردن خود و گمراه شدن نجات دهد؛ یکی آنکه نشانه و علامتی در مقصد باشد که آن را ببینیم و با حرکت به سوی آن راه را پیدا کنیم. دیگر آنکه، اگر نشانه ای در مقصد نیست یا دیده نمی شود، راه بلد و راهنمایی باشد که دست ما را بگیرد و به سوی مقصد ببرد. اما در عصر غیبت هیچیک از این دو آشکار نیست. نه عَلَم و نشانه ای دیده می شود (بِلَا عَلَمٍ يُرَى)، و نه راهنما و حجت ظاهری خدا در میان ما است (وَ لَا إِمَامٍ هُدًى). به این دلیل است که نجات از امواج شبهه ها و فتنه ها سخت است و غالباً غافل و مست و گمراه می شوند.
این حقیقتی است که حضرت ابوتراب علیه السلام در یکی از خطبه های خویش به آن تصریح فرموده و هشدار داده اند. در این خطبه که آن را از جمله «خُطَب مَلاحم» دانستهاند؛ یعنی خطبههایی که امام از حوادث آینده و نشانههای آخر الزمان خبر دادهاند، آن بزرگوار فرمودهاند:« ذَاكَ حَيْثُ تَسْكَرُونَ مِنْ غَيْرِ شَرَابٍ، بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ والنَّعِيمِ»؛ اين به هنگامى رخخواهد داد كه مست مىشويد، اما نه با شراب، بلكه بر اثر فراوانى نعمت.
* شدت مستی در برخی نعمت ها
آنچه راجع به مستی نعمت گفته شد، یک قاعده کلی است؛ یعنی ممکن است درباره هر نعمتی صدق کند. اما در روایات بر مستی ناشی از چند نعمت خاص که بیشتر و خطرناکتر است، تأکید شده. از میان همه آن روایات، و برای نمونه به حدیثی از امام المتقین سلام الله علیه اکتفا می کنیم که فرمود:« يَنبَغِي للعاقِلِ أن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ، و سُكرِ القُدرَةِ، و سُكرِ العِلمِ، و سُكرِ المَدحِ، و سُكرِ الشَّبابِ، فإنَّ لِكُلِّ ذلكَ رِياحاً خَبيثةً تَسلُبُ العَقلَ و تَستَخِفُّ الوَقارَ؛ یعنی: سزاوار است كه خردمند از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى دانش و مستى ستايش و مستى جوانى پرهيز كند؛ زيرا هر يك از اين مستي ها بوهاى پليدى دارد كه عقل را مى ربايد و وقار را از بين مى برد».
«تَسلُبُ العَقلَ»؛ یعنی مست می کند، و « تَستَخِفُّ الوَقارَ»؛ یعنی سرمستی می آورد و انسان کارهایی خواهد کرد که او را سبک و خوار می سازد.
* فرعون، قارون و بلعم باعورا ؛ مصادیق مستی
نمونه تاریخی سرمستان از مال، «قارون» است که به جای استفاده صحیح از ثروت، سرمست از آن شد و بر خلق خدا ستم کرد. مردم و انسان های فهمیده قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد! فرح و شادی ای که قارون دچار آن شده بود همان بَطَر و سرمستی ناشی از مال بود.
قارون بیدار نشد، و به سرنوشت همه کسانی دچار شد که از نعمت سوءاستفاده کردند، «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ »؛ سپس ما، او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و کسی هم نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کند، و خود نیز نمیتوانست خویشتن را یاری دهد.
نمونه بارز سرمستان قدرت نیز فرعون است که به جای استفاده از قدرت برای خدمت به خلق دچار غرور و تکبر شد، به آنان ستم کرد، و ادعای خدایی هم داشت:« فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى»؛ ولى فرعون تكذيب نمود و عصيان كرد. سپس پشت كرد و به كوشش برخاست، و گروهى را فراهم آورد و ندا درداد و گفت: پروردگار بزرگتر شما منم!
خوب با چنین مست مغروری چه می توان کرد؟ خدا او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد. این ماجرا اختصاصی به فرعون ندارد؛ همانگونه که جریان قارون نیز یک قاعده کلی است.
دانش نیز مستی آور است، مانند «بلعم باعورا». او در عصر حضرت موسى عليه السلام زندگى مى كرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائيل محسوب مى شد، و حتى موسى (عليه السلام) از وجود او به عنوان يك مُبلّغ نيرومند استفاده مى كرد، و كارش در اين راه آنقدر بالا گرفت كه دعايش در پيشگاه خدا به اجابت مى رسيد، ولى بر اثر تمايل به فرعون و وعد و وعيدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد.
* نعمت جوانی
جوانی نیز از جمله نعمت هایی است که معمولاً انسان را دچار مستی و غفلت می کند؛ چنانکه در مناجات شعبانیه است که:« إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ؛ یعنی: معبودا، عمرم را در بیخبری از تو سپری کردم و جوانیام را در سرمستیِ دوری از تو به پیری رساندم».
* مستی ناشی از "مدح" در صاحب منصبان رایج تر است
راجع به تعریف و تمجیدها نیز؛ اولاً بسیاری از آنها ناشی از طمع است نه برخاسته از اعتقاد و صدق. و ثانیاً، برای امثال ما خطرناک و فریبنده و موجب غفلت و مستی است؛ نه شکر و خداپرستی!
خداوند متعال خطاب به رسول بزرگوارش یادآور شده است که: چون نزد تو می آيند ، به گونه ای تو را سلام می گويند که خدا تو را بدان گونه سلام نگفته است!
چاپلوسى، تملّق و تعريف بيش از اندازه، از نشانه هاى نفاق است. پس نباید به تمجید های شیرین، اما دروغ دل بست و خود را گم کرد؛ که این آغاز مستی و سرمستی و نهایتاً بدبختی است. در نهج البلاغه شریف است که امير مؤمنان على (عليه السلام) فرمود: « كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ ...»؛ چه بسیار کسانی که به خاطر محبتى كه به او می کنند هلاک می شود، و چون عیوب واشتباهاتش را می پوشانند، گرفتار غرور می شود، و به این دلیل که تعريف و تمجيدش می كنند، گمراه و گرفتار فتنه می گردد.
* تعریف و تمجید برای امثال ما خطرناک و موجب غفلت و مستی است
این خطر البته برای صاحبان منصب بسیار بیشتر از افراد معمولی است. آنان باید بدانند که:«إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاَتِ الْوُلاَةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ، أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ، وَيُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ»؛ از پَست ترين حالات زمامداران در نظر صالحان اين است كه گمان ببرند آنها دوستدار ستايش هستند، و كشوردارى آنان بر كبر و خودپسندى استوار است.