عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب ع ، صاحب کتاب «خطب امیرالمؤمنین» و «الیوم واللیلة»، مشهور به حضرت عبدالعظیم و شاه عبدالعظیم، از سادات حسنی و از بزرگان این خاندان، و مورد احترام امامان عصر خود و از راویان موثق است.
متأسفانه با همه جلالت قدر، زندگانی و حتی تاریخ ولادت و رحلت او به درستی روشن نیست. لیکن به موجب روایتی که از امام هادی ع در باب فضیلت زیارت او آمده، روشن می شود که پیش از شهادت این امام بزرگوار (254 ه* .ق.) درگذشته است و می توان گفت در آغاز دهه ششم از سده سوم هجری و در خلافت «المعتز» زندگانی را بدرود گفته است.
مؤلف کتاب «جنة النَّعیم» با آنکه نام زوجه آن جناب را هم نوشته[1]، متعرض تاریخ ولادت، سن و سال دقیق رحلت او نشده و تنها نویسد:
«پس باید وفات حضرت عبدالعظیم، اوایل 250 هجری، چند سال قبل از شهادت حضرت امام علی النقی ع باشد».[2]
از امامان بزرگوار، با امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام معاصر بوده است. امّا آیا محضر حضرت امام علی بن موسی ع را هم درک کرده و از او حدیثی شنیده است؟ مؤلف الذریعه در این باره نویسد:
«عصر امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درک نمود و ایمان خود را بر امام هادی ع عرضه کرد. و از برخی کتابها نقل است که وفات او در نیمه شوال سال 252 هجری است».[3]
ابن بابویه در «من لایحضره الفقیه[4]» در باب روزه یوم الشک، روایتی از او از امام رضا ع آورده و ذیل آن نوشته است: «مصنف کتاب گوید حدیثی است غریب و آن را جز از طریق عبدالعظیم حسنی نمی شناسم».
همچنین در تعلیقه شهید ثانی بر «خلاصه» آمده است که حضرت رضا ع بر زیارت او توصیه فرموده است.[5] لیکن عالم رجالی معاصر جناب آقای شوشتری نویسد:
«ظاهر این است که روایت حضرت رضا ع در وجوب بهشت برای زیارت فاطمه دختر موسی بن جعفر ع است، نه برای عبدالعظیم»[6].
سید استاد بزرگوار آیت الله خویی ره ، آنچه را که در کتاب «اختصاص» آمده است که امام هشتم به عبدالعظیم فرمود: «سلام مرا به اولیای من برسان»، به خاطر ارسال حدیث نامعتمد دانسته و نوشته اند: «متحصل از کلمات اصحاب ما این است که عبدالعظیم، رضا ع را ندیده است، تا چه رسد که در حیات آن امام درگذشته باشد».[7]
پس ظاهراً بلکه مطمئناً وی محضر امام هشتم را درک نکرده و مستقیماً از او روایتی نشنیده است.
به هرحال چون موضوعی که این جانب، تحقیق در آن را تعهد کرده ام حرمت این بزرگوار در دیده علما و ائمه اطهار است، بیش در این باره سخن را به درازا نمی کشانم.
سید عبدالعظیم حسنی چنانکه نوشتیم مورد احترام امامان عصر خویش بوده است و عالمان انساب و تذکره نویسان در طول زمان او را به جلالت قدر ستوده اند. و روایتها از او در کتابهای علمای شیعه آمده است؛ از جمله، روایتی که از ابوبصیر از امام صادق ع در بیان (الذین یستمعون القول فیتَّبعُون أحسنه) در کافی است.[8]
مقام او نزد ائمه اطهار
آنچه جلالت قدر این بزرگوار و امامزاده عالی مقدار را هر چه بیشتر آشکار می سازد، و عظمت مقام او را نشان می دهد، فرموده امام عصر اوست درباره اش و همین سخنان است که دانشمندان علم رجال را به تکریم او واداشته است.
سخن امام هادی ع درباره وی
ابوتراب رویانی از ابوحماد رازی آرد که بر علی بن محمد ع در «سُرّ مَنْ رای» درآمدم، و او را از مسائل حلال و حرام پرسیدم و مرا پاسخ گفت. چون او را وداع گفتم فرمود:
«حماد! اگر برای تو مشکلی در دین پیش آید، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان».[9]
همچنین این امام بزرگوار درباره او دعا کرده و دین او را درست خواند. صدوق به اسناد خود از وی نویسد:
بر امام خویش علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ع درآمدم. چون مرا دید فرمود: «مرحبا بر تو ای ابوالقاسم! تو به حق دوست مایی». گفتم: «پسر رسول خدا! می خواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را دیدار کنم». فرمود: «بگو!» و چون عقیدت خویش عرضه کردم امام فرمود: «ابوالقاسم؛ به خدا این دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است. بر آن پایدار باش. خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد»[10].
نیز صدوق آورده است که مردی بر ابوالحسن علی بن محمدهادی ع درآمد. امام ع از او پرسید کجا بودی؟ گفت به زیارت حسین ع رفته بودم. فرمود: «اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت می کردی، چون کسی بودی که قبر حسین ع را زیارت کرده است»[11].
نظر دانشمندان شیعه درباره او
سده چهارم هجری[12]
1) صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه (م 381 ه* .ق.) کتابی درباره این بزرگوار به نام «اخبار عبدالعظیم»[13] دارد که در آن خبرهای روایت شده از او را آورده است. وی درباره عبدالعظیم نوشته است: عابد، پارسا و مرضی بود.[14]
2) صاحب، اسماعیل بن عبّاد، ادیب و دانشمند معروف (متوفای 385 ه* .ق.)، وزیر مؤیدالدوله و فخرالدوله دیلمی، مشهور به صاحب بن عبّاد، به تقاضای شخصی، رساله ای در نسب این بزرگوار نوشته و در ضمن آن چنین آورده است:
پارسا و دین دار و عابد و شناخته به امانت و صدق لهجت بود، و عالم به امور دین، و قائل به توحید و عدل، و روایت بسیار از او نقل است. از ابوجعفر محمد بن علی بن موسی [ع] و پدرش ابوالحسن صاحب عسکر [ع] روایت کند و آن دو امام را برای او نامه هاست.[15]
3) ابونصر [سهل بن عبدالله] بخاری مؤلف کتاب «سرالانساب» که به نقل مؤلف الذریعه از دانشمندان سده چهارم هجری است، او را به زهد و علم ستوده و گوید در ری، در مسجد شجره مدفون است.[16]