0

قارون، ثروتمند مغرور قوم

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

قارون، ثروتمند مغرور قوم

مردم، با لباس های خاکی و ساده شان، در کنار هم ایستاده بودند و برای نمایش «قارون» خود را حاضر می کردند. برخی از آنجایی که می دانستند، مراسم کوتاهی در پیش رو ندارند، با خودشان کمّی نان آورده بودند تا در هنگام دیدن بارهای جواهر قارون، به دندان بکشند و خیال کنند ران مرغ است!

 

نمایش شروع شد: قارون بر فراز اسبی پروار و بلند قامت که پوشیده از مخمل زربَفت بود، نشسته بود. قارون، همچون پادشاهان، سرش را بالا گرفته بود و غرق در زیور آلاتش در میان مردم رد می شد. پشت سر او، سوارانی زیبارو و غرق در طلا و جواهر نشسته بر اسبهای راهوار می گذشتند و در انتهای این کاروان پر زرق و برق، زیباترین زنانی که مردم دیده بودند، آراسته و سوار بر اسبان سفید از میان مردم می گذشتند.(1)

چند نفری آه کشیدند و چند نفر هم بلند بلند گفتند: «معلوم نیست اینهمه مال را از کجا آورده است!» بعضی ها هم پچ پچ می کردند که: «او کیمیا گر است»(2) و برخی می گفتند: «جواهرات فرعونیان را با خود به همراه آورده است؛ جواهری که بار چهل قاطر کرده بود.»(3)

قارون، بر بلندای دست چند نفر از همراهانش، از اسب پیاده شد و جامه اش را پشت سرش انداخت. شنل بلندش، بر زمین کشیده می شد.(4) گویی از روی دوشش تا زمین، آبشاری از خون بر خاک ریخته بود. آنگاه صدایش را بلند کرد و گفت: «مردم بنی اسرائیل! موسی هر چه گفت ما کردیم؛ ولی اکنون او می خواهد که با گرفتن زکات، اموال شما را از دستتان خارج کند.»(5)

چند نفر شور گرفتند و همراهش شدند و چند نفر با بی میلی حرفش را رد کردند.

از میان جمعیّت، موسای نبی(علی نبینا و آله و علیه السلام)، راهش را از میان مردم شکافت و صدا زد که دورش جمع شوند. مثل همیشه، سخن گفت و آنها را به راه خدا دعوت کرد. در انتهای سخنش فرمود: «اى بنى اسرائیل! كسى كه دزدى كند، دستش را جدا مى ‏كنیم، كسى كه نسبت زنا (از روى دروغ) به كسى بدهد، هشتاد شلاق به او مى‏ زنیم، و اگر كسى زنا كند؛ ولى همسر نداشته باشد، صد تازیانه به او مى‏ زنیم، ولى اگر همسر داشته باشد، او را سنگسار مى‏ كنیم.»(6)

قارون، سرش را متکبّرانه بالا گرفت و گفت: «حتّی اگر خودت چنین کرده باشی؟» موسی نبی(ع) سر فرود آورد: «آری حتّی اگر من باشم.»
قارون، با بی پروایی گفت: «بنی اسرائیل می گویند تو با زنی زیبارو زنا کرده ای!»

اطرافیان موسی نبی(ع) با تعجّب جیغی کوتاه کشیدند. موسی(ع) خم به ابرو نیاورد: «آن زن را بیاورید و اگر او به چنین چیزی شهادت داد، مرا سنگسار کنید.»(7)

زنی، زیبارو، لرزان و هراسان، از انتهای کاروان پر تلألؤ قارون بیرون آمد. زن، تا حضرت منجی را دید، بغضش ترکید و گریست: «نه به خدا دروغ می گویند یا نبی خدا! قارون و همراهانش به من صد هزار درهم پول دادند تا به ناپاکی تو شهادت دهم؛ من از این کار به خدا پناه می برم.»(8)

موسی(ع) دست به آسمان بلند کرد و شکر گفت. آنگاه فرمان الهی در دلش افروخت. به زمینی که قارون بر آن ایستاده بود، فرمان داد: «آنها را بگیر!» و زمین، همچون اژدهایی گرسنه، دهان باز کرد و آن بی رحم خدا نشناس و یارانش را بلعید.(9)

پسرعموی متکبّر موسی نبی(ع)
قارون، پسر عموی حضرت موسی(ع) بود. او نخستین کسی بود که به خاطر ثروتمندی اش، در مقابل مردم فخر فروخت و دل بسیاری از بی نوایان را آب کرد.(10)
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر كس لباسى بپوشد و در آن به خود ببالد، خداوند او را  در كناره ی  دوزخ فرو می برد؛ آنگاه همدم قارون‏ می گردد؛ چرا كه قارون،‏ اوّل كسى بود كه فخر فروخت. پس خداى متعال او و سرایش را به زمین فرو برد. هر كس تكبّر كند، حقیقتاً با خداوند در مقام كبریائی (بلندمرتبگی) اش، ستیز نموده است.»(11)
همچنین امام باقر(علیه السلام) در روایتی زیبا، بیان فرمودند که وقتی فساد کسی از حد بگذرد، خداوند او را حتماً مجازات می کند. ایشان «محبّت به دنیا» را ریشه ی فسادانگیزی قارون دانستند و نشانه هایی دلبستگی به آن را این چنین بیان فرمودند:

1. جمع آوری کردن مال؛
2. پیروی از نفس و خواهش های نفسانی؛
3. شهوت رانی؛
4. شهرت طلبی؛
5. همراهی و پیروی از شیطان.
امام باقر(ع) نتیجه ی دل بستگی به دنیا را فراموش کردن احسان ها و نعمتهای بی شمار خداوند دانستند.(12)

خداوند کریم در «قرآن مجید» فرمود:
«[قارون‏] گفت: «من اینها را در نتیجه ی دانش خود به دست آورده ام.»

آیا او نمی دانست كه خدا نسل هایى را پیش از او نابود كرد كه از او نیرومندتر و مال ‏اندوزتر بودند؟ (و هنگامی كه عذاب الهی فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤ ال نمی ‏شوند (و مجالی برای عذرخواهی آنان نیست).

پس [قارون‏] با جلال و شکوه خود، بر قومش نمایان شد؛ كسانى كه خواستار زندگى دنیا بودند، گفتند: «اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم‏] داده مى‏شد؛ واقعاً او بهره بزرگى [از ثروت‏] دارد.»  و كسانى كه دانش [واقعى‏] یافته بودند، گفتند: «واى بر شما! براى كسى كه [به ایمان] گرویده و كار شایسته كرده، پاداش خدا بهتر است، و جز شكیبایان آن را نیابند[...]

آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏ دهیم كه در زمین خواستار برترى و فساد نیستند، و فرجام [خوش‏] از آنِ پرهیزگاران است.»(13)




پی نوشت:
1. جزائرى، نعمت الله، داستان پیامبران یا قصه‏های قرآن از آدم تا خاتم - تهران، انتشارات هاد، چاپ: اول، 1380، ص 410؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
2. مجلسی، محمّد باقر، بحار، ج 13،ص 251؛ به نقل از محمّدی اشتهاردی، محمّد، «قصّه‌های قرآن»، ذیل داستان حضرت موسی(ع).
3. جزائری، نعمت الله، همان.
4. از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نقل شده است که نخستین کسی که جامه اش بر زمین کشیده شد، قارون بود. ابن بابویه، محمّد بن على، «علل الشرائع»، ترجمه ذهنى تهرانى، قم،  انتشارات مؤمنین، چاپ اوّل، 1380، ج‏2، ص893؛ با استفاده از همان نرم افزار.
5. جزائری، نعمت الله، همان، ص 411.
6. همان.
7. روایتی به نقل از حسن بن علی العسکری (علیه السلام)، قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، «جلوه ‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام»، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص646؛ با استفاده از همان نرم افزار.
8. همان.
9. همان.
10. روایت نبوی؛ ابن بابویه، محمّد بن على، «ترجمه من لا یحضره الفقیه»، تهران، نشر صدوق، چاپ اوّل، 1367، ج‏5، ص318، با استفاده از همان نرم افزار.
11. همان.
12. منسوب به جعفر بن محمّد، امام ششم عليه السلام، «مصباح الشريعة»، ترجمه مصطفوى، تهران، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران‏، چاپ اوّل، 1360، صص 361-362، با استفاده از همان نرم اقزار.
13. سوره ی قصص، آیات 78- 83.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 29 تیر 1395  3:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها