حضرت جواد(ع) امام نهم شیعیان است. نام آنحضرت، محمد و کنیهاش؛ ابو جعفر و ابو علی است. لقبهای ایشان عبارت است از: مختار، متوکّل، متّقى، زکىّ، تقى، مُنتَجَب، مرتضى، قانِع، جواد و عالِم.[1]
پدرش امام رضا(ع) و مادرش به نام سَبیکه[2] نوبیّه (منطقهای در سودان) آفریقا بود و در رمضان[3] و یا رجب[4] سال 195هـ.ق در مدینه متولد شد.
همسران امام جواد(ع)
1. همسر امام جواد(ع)، سمانه مغربیه نام داشت.[5] البته نامهای حویث، غزاله مغربیه و مدنب نیز برای او در منابع اسلامی ذکر شده است.[6]
2. مأمون خلیفه عباسی برای رهایى از یک سلسله تنگناها و شرایط دشوار سیاسى زمان خود، تصمیم گرفت ولایت عهدی را بر امام هشتم تحمیل کند و نیز با تظاهر به مهربانى و دوستى نسبت به امام جواد(ع) تصمیم گرفت دختر خود را به ایشان تزویج نماید تا استفادهاى که از تحمیل ولیعهدى بر امام رضا(ع) در نظر داشت از این وصلت نیز به دست آورد.[7] بر اساس همین طرح بود که پس از شهادت امام رضا(ع) دختر مأمون «امّ فضل» به همسرى امام جواد(ع) درآورده شد و امام از او فرزندی نداشته است.[8]
فرزندان
در منابع اسلامی دیدگاههای مختلفی نسبت به تعداد و نام فرزندان امام جواد(ع) بیان شده است؛ همانطور که شیخ طبرسی میگوید: امام جواد(ع) دو پسر و سه دختر از خود بهجاى گذارد که یکى از آنان حضرت هادى(ع) است و دومى هم به نام موسى و دختران آنجناب هم حکیمه، خدیجه و ام کلثوم نام داشتهاند، بعضى نیز گفتهاند وى دو دختر به نام فاطمه و امامه داشته است.[9]
اما آنچه همه منابع دربارهاش اتفاق نظر دارند، این است که دو فرزند؛ امام هادی(ع) و موسی مبرقع جزو فرزندان امام جواد(ع) هستند.[10]
امامت امام جواد(ع)
امام جواد(ع) در سن کودکی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید. چنانکه در روایات به آن تصریح شده است؛ مانند احادیثی که از پیامبر اکرم(ص) درباره تصریح به نامهای امامان(ع) نقل شده است.[11]
همچنین از جمله کسانى که تصریح به امامت آنحضرت را از امام رضا(ع) روایت کردهاند، عبارتند از: على بن جعفر، صفوان بن یحیى، معمر بن خلاد، حسین بن بشار، ابن ابى نصر بزنطى، ابن قیاما واسطى، حسن بن جهم ابو یحیى صنعانى، خیرانى، یحیى بن حبیب زیات و... .[12]
کرامات امام جواد(ع)
امام جواد(ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم:
محمّد بن اورمه گفت: معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى(ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى. فرمود: به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم.
معتصم گفت: فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند. گفتند: صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم.
حضرت جواد(ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت: «خدایا! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر». یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد. معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت: «خدایا! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند»، اطاق آرام گرفت.[13]
مناظرات علمی امام جواد(ع)
بارزترین نوع تبلیغ امام جواد(ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد. مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد. آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد:
نخست، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند.
کیفیت شهادت امام جواد(ع)
درباره اینکه امام جواد(ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود:
معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد(ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد(ع) را مسموم کند؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام(ع) موضع گرفته است. بر این اساس، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد(ع) از آن انگور خورد، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد، حضرت فرمود: «گریهات برای چیست؟ سوگند به خدا، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد». بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت.[14]
به هر حال؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود، به شهادت رسید[15] و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر(ع) دفن شد.[16]
[1]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 50، ص 16، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. نامهای دیگری نیز درباره مادر امام جواد(ع) ذکر شده است؛ مانند «خیزران» و «سکینه مرسیّه». ر.ک: حسینى عاملى، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة(ع)، قم، بعثت، چاپ اول، 1412ق؛ بحارالانوار، ج 50، ص 13؛ امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص 32، بیروت، دار التعارف، 1403ق.
[3]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 273، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[4]. بحار الأنوار، ج 50، ص 7.
[5]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 297؛ مرعشى، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 29، ص 33، قم، مکتبة آیة الله المرعشى النجفى، چاپ اول، 1409ق.
[6]. ر.ک: ابن ابى الثلج بغدادى، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة الباقر و الصادق و الرضا و العسکری عن آبائهم (ع)، ص 123 - 124، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1410ق.
[7]. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص 556، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، 1375ش.
[8]. عماد طبرى، حسن بن علی، مناقب الطاهرین، ج 2، ص 808، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1379ش؛ بحارالانوار، ج 50، ص 8.
[9]. شیخ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 355، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1390ق.
[10]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 295؛ شامی، جمال الدین یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 718، قم، انتشارات دفتر اسلامی، چاپ اول، 1420ق؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 215، تهران، بنیاد بعثت، 1363ش؛ التتمة فی تواریخ الأئمة(ع)، ص 134.
[11]. بحارالانوار، ج 36، ص 336 - 337؛ ر.ک: «اهل بیت»، سؤال 829؛ «انحصار معصومین در چهارده نفر»، سؤال 178؛ «انحصار امامت در نسل پیامبر»، سؤال 2969.
[12]. ر.ک: الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 274 – 280.
[13]. بحار الأنوار، ج 50، ص 45 - 46.
[14]. همان، ص 16 - 17.
[15]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 273.
[16]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 492، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبیطالب(ع)، ص 227، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق.