طلاق همواره از همه لحاظ مذموم بوده، اما برخی زوج های طلاق گرفته ادعا می کنند که طلاق به صلاح زندگی‌شان بوده و اگر طلاق نمی گرفتند زندگی شان تباه می شد و برعکس کسانی هستند که طلاق گرفته اند و حالا پشیمانند. به گزارش ایرنا، مادری از زندگی دخترش می گوید که سال هاست مورد ضرب و شتم شوهرش قرار می گیرد، اما پرونده طلاق او در دادگاه مانده و عمر دخترش به هدر می رود؛ در مقابل نیز مادر دیگری از زندگی پسر طلاق گرفته اش می گوید که به خاطر یک مسئله پیش پا افتاده از همسرش جدا شده است.
مادر نخست ، طلاق دخترش را خیر می داند و مادر دوم ، طلاق پسرش را شر. به گفته احمد دلبری مدیرکل بهزیستی استان تهران، 36 درصد ازدواج ها در استان تهران به طور میانگین، به طلاق منجر می شود که این رقم در مناطقی مانند شمیرانات به 58 درصد می رسد؛ اما سوال این جاست که چه تعداد از این طلاق ها واقعا لازم بود و چه تعداد از آن ها می توانست به زندگی پایدار و خوبی تبدیل شود. 30 درصد طلاق ها در کشور به علت نداشتن مهارت های ارتباطی و زندگی، اختلالات جنسی، اختلالات روحی و روانی ، اعتیاد و بخشی از آن نیز به دلایل اقتصادی بوده است. آیا به راستی برای مثال آموزش مهارت های ارتباطی یا درمان اختلالات روحی و روانی تا آن اندازه سخت است که جدا شدن 163 هزار و 765 نفر در کشور طی سال گذشته را توجیه کند؟
طلاق، آموزش می خواهد
بسیاری از افراد فکر می کنند فقط باید هنگام ازدواج تحقیق و فکر کرد و طلاق نیازی به تفکر ندارد، اما اتفاقا آموزش هایی برای طلاق نیز وجود دارد که باید از آن ها آگاهی داشت تا زوج ها بی گدار به آب نزنند و زندگی شان را از هم نپاشند. مدیرکل مشاوره و امور روان شناختی سازمان بهزیستی کشور می گوید: زوجی که برای طلاق به دادگاه مراجعه می کنند به مشاوره خانواده، روان درمانی خانواده و مشاوره و آموزش قبل از طلاق نیاز دارند. مهدی میرمحمد صادقی می افزاید: کارشناسان مربوطه به زوج ها آموزش می دهند که به چه دلایلی طلاق درست و به چه دلایلی طلاق، اشتباه است. کجا باید طلاق گرفت و در چه مواردی باید اغماض شود. شاید بتوان مشکلی را که زوج درگیر آن شده اند ، حل کرد و شاید هم کاری نتوان کرد.
پشیمانی از طلاق
چه بسا زوج هایی که به دلیل مسائل پیش پا افتاده یا قابل حل از هم جدا می شوند و بعد از جدایی و طلاق و گذشت زمان و حل شدن آن مشکلات از طلاق خود پشیمان می شوند.مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور در این باره می گوید: به طورمثال افسردگی به خودی خود می تواند عامل جدی طلاق باشد و بعد که فرد از افسردگی خلاص شد و حالش رو به بهبودی رفت، ممکن است از این که چرا طلاق گرفته، پشیمان شود.میرمحمدصادقی می افزاید: فرد در دوره افسردگی، ناامید است و ممکن است خودش یا دیگری را به سمت طلاق سوق دهد؛ بنابراین مراجعه کنندگان به دادگاه برای طلاق در وهله نخست باید از لحاظ افسردگی بررسی شوند.
وی خاطرنشان می کند: گاهی اوقات دلایل طلاق به یک بیماری یا اختلال مربوط می شود حال این علت می خواهد یک اختلال جنسی یا یک اختلال روحی و روانی باشد. بنابراین درمانگران و مشاوران بهزیستی باید بتوانند آن اختلال را تشخیص دهند و درمان انجام شود.
طلاق با قید فوریت
هرچند از بخش زیادی از طلاق ها با مداخلات مددکاری یا روانشناسی و درمانی می توان پیشگیری کرد، اما گاهی علت و مشکل تا آن اندازه پیچیده و سخت و در مواردی تهدیدکننده جان و سلامت یکی از زوج هاست که حتی مشاوران و درمانگران نیز رای به جدایی می دهند و معتقدند که هرچه طلاق زودتر اتفاق بیفتد، خیرتر است.
مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور در این باره می گوید: برخی مشکلات زوج ها ممکن است درمان نشده یا به دلایلی، برطرف نشود. در این گونه موارد فقط باید متخصصان مربوطه اظهار نظر کنند و در حوزه مشاوره خانواده و روانشناسی، تخصص داشته باشند؛ برطرف کردن مشکلات طلاق به یک کار گروهی و درمانی نیاز دارد. ممکن است مواردی باشد که «نیاز» به طلاق داشته باشند؛ ما باید این افراد را به دادگاه بفرستیم تا سریعا حکم طلاق آنان صادر شود.
طلاق، کجا خیر است و چه زمانی شر؟
میرمحمد صادقی می گوید: برخی اوقات طول کشیدن طلاق خیر است؛ برای مثال کسی که افسرده است، درمان آن در مدت طولانی انجام می شود و به تدریج حال او خوب می شود و از فکر طلاق بیرون می آید؛ اما برخی مواقع طول کشیدن و کش دادن طلاق، شر است؛ مثلا مواردی داریم که طلاق صادر نشده و بعد از آن توسط یکی از زوج ها، قتل رخ داده است. یا هنگامی که مسئله ناموسی و جدی است، طلاق بهتر است.
غربالگری متقاضیان طلاق
وی ادامه داد: افرادی که خواهان طلاق هستند، در دادگاه ها غربالگری و به مشاوران مربوطه ارجاع داده می شوند تا مشخص شود طلاق باید سریعا اتفاق بیفتد یا به زمان نیاز دارد. میرمحمد صادقی می افزاید: مداخله گران در امر طلاق باید متخصصان خبره و با صلاحیتی باشند. قوه قضاییه به روانشناسان و مشاوران، اعتماد پیدا کرده و از آن ها کمک می خواهد که خیلی خوب است.
