برخی مهارت ها را می توان بایسته هایی در نظر گرفت که هر فرد 16 ساله باید به عنوان یک نوجوان برای موفقیت در زندگی آیندهاش، تا این سن در وجود خود پرورش داده باشد.
جام جم آنلاین: برخی مهارت ها را می توان بایسته هایی در نظر گرفت که هر فرد 16 ساله باید به عنوان یک نوجوان برای موفقیت در زندگی آیندهاش، تا این سن در وجود خود پرورش داده باشد.
«جولی لیتکات هیمز»، رئیس سابق دانشکده روان شناسی دانشگاه استنفورد، در پاسخ به این که یک فرد 16 ساله به چه مهارت هایی نیاز دارد ۸ مورد را ذکر کرده است که در ادامه آن ها را با هم مرور می کنیم؛ مواردی که خیلی از آن ها در عین سادگی به راحتی مغفول واقع می شوند.
1- باید بتواند با دیگران وارد گفتوگو شود
استادان و رئیس دانشگاه، مشاوران، صاحبخانه، کارکنان فروشگاه، مدیران منابع انسانی، همکاران، متصدیان بانک، کارکنان بخش بهداشت و درمان، راننده های اتوبوس، تعمیرکاران خودرو، همه و همه از جمله کسانی هستند که یک فرد بالغ در زندگی واقعی با آن ها روبه رو خواهد شد.
خیلی از ما به فرزندانمان یاد می دهیم با غریبه ها حرف نزنند، در حالی که باید به آن ها مهارت مهم تری را بیاموزیم؛ مهارت تشخیص معدود غریبه های بد از اکثریت خوب یا حداقل بی آزاری که به تعامل با آن ها نیاز خواهند داشت. نبود آموزش این مسئله باعث می شود نوجوانان بدون آن که چگونگی رویارویی محترمانه با غریبه ها را یاد بگیرند به مرحله تازه ای از زندگی خود قدم بگذارند. از یاد نبریم که فرد بالغ در دنیای واقعی نیاز پیدا می کند از غریبه ها کمک و راهنمایی بگیرد.
2- اطراف خود را بشناسد
محیط دانشگاه و شهر محل سکونت، کار یا تحصیل، از جمله مواردی است که 16 ساله ها با آن ها مواجه می شوند و باید بتوانند موقعیت مورد نظر خود را در آن ها بیابند. بسیاری از والدین فرزندان خود را به هر جایی که لازم باشد می رسانند یا آنان را همه جا همراهی می کنند، حتی وقتی خودشان با اتوبوس، دوچرخه و یا حتی پیاده می توانند از پس این کار بر بیایند. به همین دلیل بسیاری از نوجوانان نمی دانند چگونه باید از محلی به محل دیگر بروند، از چه وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند، کی و کجا از خودروی شخصی کمک بگیرند یا حتی چگونه بنزین بزنند. رساندن و برداشتن همیشگی فرزندان از نقاط مختلف همیشه به آنان کمک نمی کند.
3- تکالیف و وظایف خود را مدیریت کند
بسیاری از والدین همه چیز را خودشان به فرزندانشان یادآوری می کنند؛ مثلاً این که چه کاری را چه موقع انجام دهند. حتی گاهی اوقات در انجام این وظایف به آن ها کمک هم می کنند و گاهی به جای آن ها کاری را انجام می دهند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند چطور بدون یادآوری دیگران کارهایشان را اولویت بندی و حجم تکالیفشان را مدیریت کنند و یا کارهایشان را به موقع به انجام برسانند.
4- از پس امور منزل بر بیاید
والدین این روزها در انجام کارهای منزل زیاد از فرزندانشان درخواست کمک نمی کنند؛ زیرا فکر می کنند کارهای مدرسه و فوق برنامه وقت زیادی برای کاری دیگر باقی نمی گذارد. به همین دلیل، بچه ها یاد نمی گیرند روی پای خود بایستند، نیازهایشان را برطرف کنند، به نیازهای دیگران احترام بگذارند یا سهم خود را به عنوان عضوی از جمع ادا کنند.
5- از پس حل مشکلات بینافردی بر بیاید
بسیاری از والدین برای حل سوءتفاهم ها یا تسکین احساسات جریحهدار شده فرزندان خود پا به میان می گذارند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند بدون پادرمیانی بزرگ ترهای خود چگونه با تنش های بین فردی مواجه شوند و آن ها را حل و فصل کنند. نداشتن توانایی در حل مشکلات بین فردی بعدها در آمار بالای پدیده هایی مثل طلاق به وضوح خود را نشان می دهد.
6- با بالا و پایین های زندگی کنار بیاید
کلاس های مختلف، فشار کاری، تکالیف دانشگاهی، رقابت های درسی، معلم ها، استادان یا رؤسای بدقلق از جمله مواردی هستند که هر فرد بالغی باید بتواند با آن ها کنار بیاید. بسیاری از والدین هر وقت مشکلی پیش می آید پادرمیانی می کنند، کارهای فرزندانشان را انجام می دهند، مهلت بیشتری برایشان می گیرند و به جای آنان صحبت می کنند. به این ترتیب نوجوانان این حقیقت را یاد نمی گیرند که در مسیر زندگی واقعی، اوضاع همیشه بر وفق مرادشان پیش نمی رود. آن ها یاد نمی گیرند که در صورت خوب پیش نرفتن اوضاع، چگونه باید خودشان را مدیریت کنند.
7- درآمد داشته باشد و پول خود را مدیریت کند
بیشتر نوجوانان کار نیمه وقتی انجام نمی دهند و هر زمان لازم باشد از والدینشان پول توجیبی دریافت می کنند. به همین دلیل مسئولیت پذیری لازم برای انجام وظایف محوله، پاسخگویی در برابر مقام بالاتری که لزوماً وابستگی عاطفی به آن ها ندارد، و یا قدردانی به خاطر چیزهای مختلف و مدیریت کردن پول را یاد نمیگیرند.
8- ریسک کند
مسیری که بیشتر نوجوانان در زندگی خود طی می کنند به وسیله والدینشان طراحی و تمام موانع و نواقص آن برطرف شده است. به همین دلیل بیشتر آنان این حقیقت را فرانمی گیرند که موفقیت نتیجه تلاش، شکست و تلاش مجددی است که تنها با کنار آمدن با ناملایمات زندگی میسر می شود.