نگاه شیعه به بحث نجات بخش جهان، نگاهی فرامکتبی است به این ترتیب که در همه امّتها، مردم، منتظر برقراری نظام مهدوی در سراسر گیتیاند؛ از امام علی(ع) در این باره نقل شده است: «در هیچ یک از امّتها، منتظر مهدیای غیر از او نبودهاند.» جدای از سخن مشترک ادیان از وجود یک نجات بخش در پایان دنیا، ادیان مختلف به خصوص ادیان الهی برای آمادگی هر چه بیشتر پیروان خود، با پیشگویی نسبت به آینده، آنان را از خطرات و مشکلات فرا رو بر حذر داشتهاند.
اشاره:
یکی از نقاط مشترک در ادیان ابراهیمی، وجود یک نجات دهنده در آخرالزّمان است که بر اساس آن شاهد استیلای حکومت صالحان در جهان خواهیم بود. با بررسی آثار و منابع ادیان آسمانی به علائم و نشانههایی مشترک برای فرا رسیدن زمان این رویداد بزرگ، پی میبریم که یکی از آنها ظهور دجّال با عنوان اسلامی و آنتی کرایست یا ضدّمسیح با عنوان مسیحی آن است.
اگرچه تصوّر هر یک از دو مکتب در پیشینه و پسینه این عنوان در بعضی موارد متفاوت است، امّا میتوان به نقاط مشترکی درباره حضور دجّال در جامعه پیبرد که مهمترین آنها رویارویی با مصلح، در برپایی حکومت عدالت محور است.
در این مقاله، ضمن بررسی پیشینه موضوع آنتی کرایست در مسیحیّت به عملکرد وی در منابع اسلامی اشاره خواهد شد تا نقاط مشترک و غیر مشترک معلوم گردد.
به اعتقاد ادیان الهی و بشری، جهان در پایان عمر خود، «نجات بخشی» را تجربه خواهد کرد که با سامان بخشیدن به مشکلات انسان، روزگاری همراه با آسایش را برای او رقم خواهد زد که در پی آن، عدل در پهنه گیتی گسترش مییابد و ایمان در جای جای جهان رخ مینماید.
در آیین هندیان باستان، [کالکی] پیرامون بشارت ظهور منجی آمده است: ویشنو ـ مظهر دهم ـ سوار بر اسبی سفید خواهد شد و شمشیر درخشان در دست خواهد گرفت و عصر طلایی را آغاز خواهد کرد.۱ سوشیانس۲ در آیین زرتشت و اوستای جدید، جهان مطلوب آینده و شهرستان نیکویی را میسازد۳ که او آخرین آفریده هرمزدی و از تبار فروهرش ۴ ستودنی است. در آیین یهود، جهان مطلوب آینده را ماشیح (مسیح) خواهد ساخت که نمونهای از این پیشگوییها را میتوان در منابع این دین مطالعه کرد.۵
در مسیحیّت، پسر انسان نشانی از همان نجات بخش وعده داده شده است که با بازگشت مسیح به صحنه هستی همراه است. مستر هاکس در «قاموس کتاب مقدّس» بین اصطلاح پسر و باور بازگشت مسیح تفاوت قائل شده و میگوید: اصطلاح پسر انسان هشتاد بار در «عهد جدید» به کار رفته که فقط سی مورد آن با حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق است و پنجاه مورد دیگر از مصلح و نجات دهندهای سخن میگوید که در آخرالزّمان ظهور خواهد کرد.۶ او در ادامه به معرفی منجی نمیپردازد یا به عبارت بهتر توانایی این معرفی را ندارد؛ اگر چه با مراجعه به منابع اسلامی به رهیافتی مناسب در این زمینه خواهیم رسید. در منابع و متون اسلامی به ظهور موعودی، از نسل آخرین پیامبر خدا در زمین، به نام حضرت مهدی(ع) با عنوان مصلح و رهبر جهان در پایان روزگار بشری اشاره شده است.۷
نگاه شیعه به بحث نجات بخش جهان، نگاهی فرامکتبی است به این ترتیب که در همه امّتها، مردم، منتظر برقراری نظام مهدوی در سراسر گیتیاند؛ از امام علی(ع) در این باره نقل شده است: «در هیچ یک از امّتها، منتظر مهدیای غیر از او نبودهاند.»۸
جدای از سخن مشترک ادیان از وجود یک نجات بخش در پایان دنیا، ادیان مختلف به خصوص ادیان الهی برای آمادگی هر چه بیشتر پیروان خود، با پیشگویی نسبت به آینده، آنان را از خطرات و مشکلات فرا رو بر حذر داشتهاند.
اگر چه کتاب مقدّس دستخوش تحریف شده است،۹ امّا با واکاوی و دقّت نظر میتوان با مقایسه صحیح ادیان با اسلام، در گام اوّل به نقاط مشترکی از آموزهها و باورهای آنان با اسلام پی برد و در گام بعدی به تکامل اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی اذعان داشت.
یکی از عنوانهای مشترک بین منابع اسلامی و مسیحی، اصطلاح دجّال یا آنتی کرایست است که بر اساس هر دو مکتب در آینده حیات بشری پدیدار خواهد شد. اگرچه نام دجّال در «قرآن» بر خلاف عهد جدید به صراحت نیامده است، امّا با جستوجو در آثار اسلامی میتوان به این مفهوم در اخبار مربوط به آینده از زبان پیشوایان دین دست یافت.
نکته مهم در بررسی نقل قولها درباره آینده بشر این است که ماهیّت این اخبار چون پیشگویی است، وقوع و عدم آن امری ممکن است؛ به عبارت دیگر ظهور منجی در قرآن و روایات به عنوان موضوع ضروری دین مطرح شده است، امّا پیشگوییها نسبت به آینده، بداء پذیر است.۱۰
دجّال معادل دروغگو و کسی است که حق را کتمان میکند؛ ازهری میگوید:
کلّ کَذَّاب فهو دجّال و جمعه دجّالون و قیل: سُمّی بذلک لأَنه یستر الحقّ بکذبه.۱۱
فراهیدی، مفهوم دجّال را دقیقاً در برابر حضرت عیسی(ع) معرفی میکند:
الدّجّال: هو المسیح الکذّاب و إِنّما دَجْلُه سِحْره و کَذِّبُه.۱۲
ابن منظور به نقل از ابن سیّده، دجّال را مردی از یهود معرفی میکند که در آخرالزّمان با هدف برخورد با حق و جایگزین کردن باطل خروج میکند؛ عدّهای نیز او را مدّعی ربوبیّت معرفی میکنند.
در اصطلاح علم حدیث، راویانی که درباره آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان باشد به (یکذّب دجّال) خوانده میشوند؛ این دسته از روایات فاقد اعتبارند و ارزش نقل و احتجاج ندارند.۱۳
با بررسی آنچه از روایات اسلامی برمیآید، میتوان گفت: دجّال عبارت از کسی است که با انکار منجی آخرالزّمان و رویارویی با وی درصدد شکست حکومت جهانی مصلح است.
مستر هاکس در قاموس کتاب مقدّس در سرتاسر «اناجیل اربعه» و ملحقات آن برای واژه دجّال جایی جز رساله یوحنّا ۱۴ پیدا نمیکند و مقصود از دجّال را کسی میداند که با مسیح(ع) مخالفت و ضدّیت میکند و مدّعی جایگاه اوست.۱۵
محتوای مکاشفات یوحنّا را میتوان بر اساس هر یک از رؤیاهای اصلی یوحنّا به چهار قسمت تقسیم نمود:
۱٫ رؤیای اوّل: که مسیح را در حال سخن گفتن با کلیساها میبیند؛
۲٫ رؤیای دوم: مسیح بر کائنات تسلّط مییابد؛
۳٫ رؤیای سوم: طیّ آن مسیح بر همه قدرتهای شریر پیروز میشود؛
۴٫ رؤیای چهارم: که در آن شاهد سلطنت مسیح در کره زمین است.
آنچه در این تقسیم بندی مشخّص میشود، این است که بیشتر رؤیاهای یوحنّا مربوط به آینده است؛ با این سخن روشن میشود که چرا بیش از هر جایی ردّپای ضدّمسیح را باید در مکاشفات یوحنّا جست. با این حال باید توجّه داشت که ادبیّات یوحنّا، استعاری و سمبولیک است که بسیاری برای فهم آن به استفاده از عهد عتیق روی میآورند.۱۶
در رساله اوّل یوحنّای رسول آمده است: ای بچّهها، این ساعت آخر است و چنان که شنیدهاید دجّال میآید، اکنون هم دجّالان بسیار ظاهر شدهاند و از این رو میدانیم که ساعت آخر است.۱۷
بر این اساس یکی از نشانههای ساعت آخر یا به تعبیر اسلامی آن، آخرالزّمان، ظهور دجّال است؛ اگر چه در ادامه به این مطلب اشاره شده که در هر زمان دجّال میتواند مصداقی پیدا کند؛ با این بیان میتوان این طور نتیجه گرفت که دجّال ممکن است فرد خاصّی نباشد؛ بلکه میتواند جریان خاصّی باشد، چنانچه در ادامه نامه تعریف دقیقی از دجّال ارائه میشود: دروغگو کیست؟ جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند. آن دجّال است که پدر و پسر را انکار مینماید، کسی که پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و کسی که اعتراف به پسر نماید، پدر را نیز دارد.۱۸
فرد یا جریان خاصّ دجّال در پی انکار حضرت عیسی(ع) هستند که بر اساس آموزههای «انجیل» چنین شخصی از خدا نیست و هر روحی که عیسی مسیح مجسّم شده را انکار کند، از خدا نیست و این است روح دجّال که شنیدهاید که او میآید و الآن هم در جهان است.۱۹
به این ترتیب در موارد مختلفی در ملحقات اناجیل شاهد منکران حضرت عیسی(ع) با عنوان دجّال هستیم؛ زیرا گمر اه کنندگان بسیار پدید آمدند که عیسی مسیح ظاهر شده در جسم را اقرار نمیکنند. اینانند گمراه کننده و دجّال.۲۰
تقریباً همه مفسّران اناجیل به دجّال در ضمن استفاده از مکاشفه یوحنّا اشاره میکنند؛ با این حال اختلاف اصلی آنان را باید در مورد باب خاصّی که در آن از وی یاد شده، دانست که نظرات آنان به قرار زیر است:
۱٫ برخی به وحش؛
۲٫ برخی به اژدهای آتشگون؛
۳٫ برخی به وحشی که ده شاخ و هفت سر دارد؛
۴٫ بسیاری از محققان، دجّال را بر وحشی که دو شاخ مثل شاخهای برّه داشت و مانند اژدها سخن میگفت یا بز وحشی قرمزی که «هفت سر و ده شاخ داشت» یا در پایان به شیطانی که از زندان خود خلاصی خواهد یافت و امّتها را گمراه خواهد کرد، منطبق میدانند.۲۱
پولس نیز درباره ظهور آنتی کرایست خبر داده است، امّا تعبیر او مرد شریر و فرزند هلاکت است؛ بدین ترتیب برای رسیدن به روز مسیح این مرد ظاهر میشود و گروهی را مرتد میکند.۲۲
ظهور ضدّمسیح حدّاقل با سه رویداد در ملحقات اناجیل ترسیم میشود که به شرح زیر است:
۱٫ سرّ بی دینی که حمایتکننده اصلی قدرتهای شریر در حال حاضر در سرتاسر جهان است، آشکار میشود.۲۳ اوج این حرکت در بی حرمتی به معیارهای مقدّس کلام الهی است؛ اگر چه عدّهای وفادار باقی میمانند؛۲۴
۲٫ در روزهای آخر، بسیاری از مدّعیان کلیسا از حقیقت کتاب مقدّس دور شده و مرتد خواهند شد؛
۳٫ برداشته شدن یک مانع یا شخصی است که با این اتّفاق، روز خدا آغاز میگردد.۲۵
بنا بر نظر برخی، طرح اعتقاد به ضدّمسیح را باید همزمان با زندگی حضرت عیسی(ع) دانست؛ مذهبی که مقارن ظهور این پیامبر خدا پدید آمد، «گنوسی» یا «عرفان ثنوی» نام داشت. گنوس از کلمه گنوسیس، گرفته شده که واژهای یونانی و به معنای عرفان و معرفت و دانش است. دوره شکوفایی این مذهب از قرن اوّل تا سده سوم میلادی است؛ گنوسیها در درون خود دانشمندان کلامی در «فلسطین»، «سوریه»، «بین النّهرین» و «مصر» را پرورش دادند. برخی عرفان یهودی را در پیدایش این مکتب بی تأثیر نمیدانند.۲۶ بیشتر پیروان فرق گنوسی از پیروان حضرت عیسی(ع) بودند و او را منجی بشر میدانستند؛ آنان بر این باور بودند که حضرت عیسی(ع)، شیطان را از این جهان رانده و در دایره آتش سیاه به زنجیر کشانده است ولی شیطان در آخرالزّمان فرزندی از زنی ناپاک به وجود خواهد آورد که دشمن عیسی(ع) است و دجّال نام دارد. او نژاد بشر را یکسره به ژرفنای سقوط رهبری خواهد کرد، ولی سرانجام عیسی(ع) بر دجّال پیروز خواهد شد.۲۷
پولس که از افراد مورد نظر کلیساست به آنتیکرایست معجزاتی نسبت میدهد و معتقد است او به قدرت شیطان، کارهای خارق العادّهای انجام خواهد داد.۲۸
همچنین بنا بر باور گنوسیها، دجّال کسی بوده که بعد از اقامه دعوی علیه مسیح(ع) او را به دست یهودیان سپرده است که در پی آن مسیح(ع) را برصلیب میخکوب کردند، امّا مسیح توانست خود را از صلیب برهاند و درکوه «مورا» پنهان کند.۲۹
در این زمینه اگر چه در قرآن صحبت از صلیب است، امّا بحث از صلیب نقل ادّعاهای یهود است؛ وگرنه موضع قاطع قرآن حاکی از این است که عیسی(ع) آن شب به اذن الهی به آسمان برده شد۳۰ و هرگز دست یهودیان به وی نرسید.۳۱
پیروان کلیسای انجیلی آمریکا که حدود یک چهارم جمعیّت این کشور؛ یعنی هفتاد میلیون نفر را تشکیل میدهند، مهمترین خاستگاه نظری راستگرایان مسیحی است. بر اساس باور آنان بشر همواره در دنیا شاهد نبرد خیر و شر است و بازگشت دوم مسیح در آخرالزّمان طیّ هفت مرحله صورت میگیرد که در حال حاضر ما در مرحله ششم یا مرحله کلیسا هستیم؛ مرحله بعد «آخرالزّمان» خوانده میشود که طیّ آن حضرت عیسی(ع) به سوی زمین رو میکند و مؤمنان را حیات دوباره میبخشد. سپس ضدّ مسیح در زمین ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجی یهودیان میخواند. برخی معتقدند آنچه موجب باور برخی به او میشود این است که او قادر به اعاده صلحی ظاهری در «خاورمیانه» خواهد شد. حکومت ضدّمسیح، هفت سال به طول میانجامد و دوره «رنج یا آزمایش بزرگ» خوانده خواهد شد که بر اساس آن در نیمه اوّل این دوره، آنتی کرایست صلح ظاهری را برقرار و در نیمه دوم علیه اسرائیل اقدام خواهد کرد که به این ترتیب مجموعه گناهان بشر کامل شده و دوره بیسابقهای برای آزار یهود آغاز میشود تا صحنه برای «نبرد نهایی» یا «آرمگدون» مهیّا شود۳۲ و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی «حارمَجِدّون»، میخوانند، فراهم آورند.۳۳
با این حال بر اساس باور برخی مسیحیان امروزی شکل گیری حکومت ضدّمسیح نزدیک است که در اثر آن یک دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی شدید حاکم خواهد شد به گونهای که حتّی برای خرید و فروش معمولی نیز احتیاج به کسب اجازه است. اینان اعتقاد دارند که برای تقویت چنین نظامی یک پیامبر دروغین توانا و یک مذهب جهانی به وجود خواهد آمد.۳۴
در روزگار کنونی به خصوص در آستانه هزاره سوم بسیاری از پیروان کلیسا از افراد دیکتاتور که عامل بسیاری ازجنگها و ویرانیهای دوران معاصرند، به عنوان آنتی کرایست یا ضدّمسیح سوم یاد کردهاند. این باور از آنجایی شکل گرفته است که در متون کتاب مقدّس شاهد این عبارات هستیم: جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید…
… زیرا قومی با قو می و مملکتی با مملکت دیگر درگیر خواهد شد.۳۵
ملاحظه میشود در حالی که کتاب مقدّس، مشخّصّات آنتی کرایست را دقیقاً بیان نکرده است، شورای کلیسا سعی داشتهاند با تعیین مصداق، ذهن جامعه را به سمت این قسمت از عبارت ببرند که: اکنون هم دجّالان بسیار ظاهر شدهاند.۳۶
امّا با دقّت در ابتدا و انتهای کلام و با توجّه به آموزهای اسلامی به خصوص بحث آخرالزّمان میتوان به جمع بندی زیر رسید:
۱٫ دجّال، حقیقتی انکارناپذیر در باورمسیحیان است.
۲٫ هنوز او در اجتماع ظاهر نشده است؛ چرا که میگوید: شنیدهاید که او میآید.۳۷
۳٫ ظهور آنتی کرایست در ساعت آخر است: ای بچّهها، این ساعت آخر است و چنان که شنیدهاید، دجّال میآید.۳۸
۱٫ اعتقاد به ظهور دجّال
شیعه و اهل سنّت در منابع خود از دجّال یاد کردهاند. در خطبهای اختصاص یافته به دجّال، صعصـه بن صوحان، از امام علی(ع) از زمان ظهور وی در جامعه پرسش میکند که حضرت با ارائه کامل شرایط زمانی و مکانی وی، سیمای روشنی از آینده ارائه میکند.۳۹
نزد اهل سنّت، اعتقاد به خروج دجّال، همسنگ باور مهدویّت دانسته شده و منکر آن در شمار کافران معرفی میشود؛ جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر(ص) نقل میکند: «کفر و من کذّب بالمهدی فقد کفر»۴۰ و در نقلی دیگر از رسول خدا(ص)، سه باور مهدویّت، خروج دجّال و نزول حضرت عیسی(ع) امری ضروری در اعتقاد اسلامیترسیم میشود.
در منابع شیعی، ظهور دجّال از جانب شرق و از «سجستان» پیشگویی شده است، آنجا که رسول خدا(ص) در حدیثی طولانی با اشاره به حوادث آینده میفرماید: «و ظهور الدّجال، یخرج بالمشرق من سجستان»۴۱ بنابر باور شیعی آنچه درباره آینده بیان میشود، بنا بر اراده الهی امکان تغییر دارد.
۲٫ نشانههای ظهور دجّال
در قرآن مجید آمده است:
«هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیهُمُ الْمَلآئِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ؛۴۲ آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پارهای از نشانههای پروردگارت بیاید [امّا] روزی که پارهای از نشانههای پروردگارت [پدید] آید کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمیبخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم.»
اشاره روایات تفسیری نقل شده زیر این آیه را میتوان در چهار موضوع خلاصه کرد:
۱٫ موضوع میثاق فطری خداوند با مردم: هشام بن حکم از امام باقر(ع) نقل میکند درباره فرموده خداوند، «لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْل یَعْنِی فِی الْمِیثَاقِ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً قَالَ الْإِقْرَارُ بِالْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) خَاصَّهً قَالَ لَا یَنْفَعُ إِیمَانُهَا لِأَنَّهَا سُلِبَت؛۴۳ سود ندهد کسی را ایمانش در صورتی که پیش از آن ایمان نداشته (یعنی در میثاق) یا در دوران ایمانش کار خیر نکرده است».
پرسش کردم، فرمود: «مقصود اقرار به انبیاء و اوصیاء است و به خصوص امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «ایمانش سود ندهد برای آنکه سلب شود و بیایمان از دنیا برود.»
۲٫ نشانههای قیامت که در برخی از روایات فقط به طلوع خورشید از مغرب اشاره دارد. «و هو طلوع الشّمس من مغربه»۴۴
۳٫ ظهور امام زمان(ع): مانند نقل ابوبصیر از امام صادق(ع) ذیل آیه که فرمود: «یعنی خروج قائم منتظر ما»، سپس فرمود: ای ابا بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما، کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند، آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند.»۴۵
در روایتی دیگر از علی بن رئاب نقل میکند: امام باقر(ع) در تفسیر این آیه «روزی که بعضی از آیات پروردگارت بیاید، ایمان هیچ نفسی که پیشتر ایمان نیاورده است، به وی فایده نمیرساند» فرمودند: «آیات عبارت از ائمه است و آیت منتظره، حضرت قائم(ع) است و در روز ظهورش که با شمشیر به پاخیزد، ایمان کسی که پیشتر ایمان نیاورده باشد، به وی سود نرساند؛ گرچه به پدران گذشته وی ایمان آورده باشد.»۴۶
۴٫ بیان برخی نشانههای ظهور که آنچه مورد نظر ماست، اشاره به دجّال است.
مانند روایتی که عیّاشی از زراره، حمران و محمّد بن مسلم نقل میکند:
مقصود از این آیات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبده از زمین و دجّال است که اگر انسان به گناه اصرار بورزد و عمل ایمانی به جا نیاورد و این آیهها ظاهر شود، ایمانش سودی نخواهد داشت.۴۷
۳٫ سرانجام دجّال
عاقبت جنگ میان دجّال و امام زمان(ع) با غلبه و پیروزی یاران منجی حقیقی همراه است؛ روایات فریقین درباره موضوع از میان بردن دجّال را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
۱٫ دستهای از روایات، امام عصر(ع) را از میان برنده دجّال معرفی میکند، به عنوان مثال از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
«القائم الّذی یقوم غیبته فیقتل الدّجّال»۴۸ یا از حضرت سجّاد(ع) نقل است که فرمودند: «المهدی الّذی یقتل الدجّال»،۴۹ در خطبهای که از امام علی(ع) در صدر کلام اشاره شد، حضرت زمان و مکان دقیق این رویداد را مشخّص میکنند: «یقتله(الدّجال) الله عزوّجلّ بالشّام علی عقبه تعرف بعقبه افیق لثلاث ساعات مضت من یوم الجمعه علی ید من یصلّی عیسی بن مریم خلفه»۵۰
۲٫ دستهای دیگر از روایات فاعل قتل را به حضرت عیسی(ع) نسبت دادهاند. در شیعه در «تفسیر فرات» کوفی در حدیث معنعنی۵۱ از امام باقر(ع) نقل شده است:
«سیأتی علی النّاس لا یعرفون والله ما هو التوحید حتّی یکون خروج الدّجال و حتّی ینزل عیسی بن مریم من السّماء و یقتل الله الدّجال علی یده»۵۲
در منابع اهل سنّت این دسته روایات بیشتر دیده میشود؛ مانند: «ینزّل عیسی فیقتله»؛۵۳ «فبیّنت هو کذلک اذ بعث الله المسیح بن مریم فینزّل … فیقتله ثم یأتی عیسی بن مریم قوم عصمهم الله عنه»۵۴
در جمع این روایات با توجّه به اعتقاد مسلمانان به بازگشت حضرت عیسی(ع) و مقام وزارت وی در حکومت آینده جهان به رهبری امام زمان(ع) باید گفت که هر دو دسته روایات قابل اعتنا و پذیرفتنی است؛ به عبارت دیگر دسته اوّل روایات از میان بردن دجّال را به رهبر این حکومت جهانی و دسته دوم به وزیر این حکومت نسبت میدهد.
منبع : ماهنامه موعود شماره ۱۱۶
پینوشتها:
۱٫ شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، ج۱، ص ۲۷۴٫
۲٫ واژه سوشیانس در اوستای جدید به صورت مفرد و جمع دارای معانی مختلفی است که همگی حاکی از نجات بخشی در آینده بشر دارد. نک: راشد محصّل، نجات بخشی در ادیان، ص۶٫
۳٫ مقدّم، محمّد، جستار درباره مهر و ناهید، ص ۱۱٫
۴٫ فروهر یا فرموشی که در اوستا Farvasi و در فارسی باستان: Fravarti و در فارسی میانه: Frawaher و در فارسی نو همان فروردین است که بازمانده حالت اضافه جمع آن در فارسی باستان است. نک: راشد محصّل، اندرساخت مردمان.
۵٫ نک: کهن، آبراهام، گنجینهای از تلمود، صص ۳۵۱ـ۳۵۲٫
۶٫ همان، ص ۲۱۹٫
۷٫ پور اسماعیل، احسان، آینده بشریت از دیدگاه قرآن و عهد جدید، صص ۲۰۳ـ۲۷۵٫
۸٫ طبری، محمّد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص ۲۵۶٫
۹٫ آینده بشریت از دیدگاه قرآن و عهد جدید، ص ۲۶٫
۱۰٫ همان، ص ۵۴٫
۱۱٫ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳۷٫
۱۲٫ همان، ج ۶، ص ۸۰٫
۱۳٫ معارف، مجید، شناخت حدیث، ص ۳۵۸٫
۱۴٫ انجیل یوحنّا در حدود سال ۱۴۰ م. توسط یوحنّا در آسیای صغیر (ترکیه کنونی) نوشته شده است.
نویسندگان قدیم، انجیل یوحنّا را آخرین انجیل دانستهاند و کلیسای قرن اوّل عقیده داشت که این انجیل توسط یوحنّای رسول نوشته شده، گرچه شهادت ایرینیوس که شاگرد پلیکارپ و او هم شاگرد یوحنّا بود، نشان میدهد، انجیل مزبور بعد از انتشار سایر اناجیل در «افسس» منتشر شد. (برای اطّلاع بیشتر نک: قاموس کتاب مقدّس، ص ۹۴۱؛ رویکرد اسلام به عهد جدید، ص ۵۱٫)
۱۵٫ شناخت حدیث، ص ۳۷۵٫
۱۶٫ هلی، هنری، راهنمای کتاب مقدّس، ص ۷۴۰٫
۱۷٫ همان، ج ۲، ص ۱۸٫
۱۸٫ همان، ج ۲، صص ۲۲ـ ۲۴٫
۱۹٫ همان، ج۴، صص ۳ و ۴٫
۲۰٫ رساله دوم یوحنّا، ص ۷٫
۲۱٫ دائره المعارف کاتولیک، مدخل دجّال.
۲۲٫ رساله دوم پولس به تسالونیکیان، ۲: ۱ـ ۴٫
۲۳٫ همان، ۲: ۷٫
۲۴٫ مکاشفه یوحنّا، ۷: ۲٫
۲۵٫ رساله دوم پولس تسالونیکیان، ۲: ۷٫
۲۶٫ خلاصه ادیان در تاریخ دینهای بزرگ، ص ۱۹۱٫
۲۷٫ همان، ص ۱۹۴٫
۲۸٫ آشتیانی، جلال الدّین، تحقیقی در دین مسیح، ص ۹۲٫
۲۹٫ خلاصه ادیان در تاریخ دینهای بزرگ، ص ۲۲۳٫
۳۰٫ سوره نساء (۴)، آیه ۱۵۷٫
۳۱٫ سرانجام عیسی(ع) در مقارنه میان قرآن و عهد جدید، ص ۵۳٫
۳۲٫ فهیم دانش، علی، مقاله «مسیحیان صهیونیسم را بهتر بشناسیم»، پیشگوییها و آخرالزّمان، ص ۱۶۸٫
۳۳٫ مکاشفه یوحنّا، ۱۶، ۱۶٫
۳۴٫ مقاله مسیحیان صهیونیسم را بهتر بشناسیم»، پیشگوییها و آخرالزّمان، ص ۱۷۱٫
۳۵٫ انجیل متّی، ۲۴، ۶؛ انجیل لوقا، ۱۰،۱۹ و ۲۱ و ۹ ـ ۱۱٫
۳۶٫ رساله اوّل یوحنّا، ۲: ۱۸٫
۳۷٫ همان، ۴: ۳ و ۴٫
۳۸٫ همان، ۲: ۱۸٫
۳۹٫ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۲۶٫
۴۰٫ مقدّسی سلمی، یوسف بن یحیی، عقدالدّر فی اخبار المنتظر، ص ۱۵۷٫
۴۱٫ شیخ صدوق، کمالالدّین، ج ۱، ص ۲۵۰٫
۴۲٫ سوره انعام (۶)، آیه ۱۵۸٫
۴۳٫ کلینی، محمّد بن یعقوب، ج ۱، ص ۴۱۲٫
۴۴٫ تفسیر العسکری، ص ۴۶۵٫
۴۵٫ کمال الدّین، ج ۲، ص ۳۵۷٫
۴۶٫ همان، ج ۲، ص ۳۳۶٫
۴۷٫ همان، ج ۱، ص ۳۵۳٫
۴۸٫ کمال الدّین، ج ۲، ص ۳۳۵٫
۴۹٫ همان.
۵۰٫ همان، ص ۵۲۵٫
۵۱٫ حدیثی که زنجیره سند آن مرتّب باشد. (لغتنامه دهخدا)
۵۲٫ همان، ص ۴۴٫
۵۳٫ احمد بن حنبل، مسند، ج ۶، ص ۷۵٫
۵۴٫ نیشابوری، ج۴، ص ۲۲۵۰٫