اکثریّت قریب به اتّفاق دانشمندان بزرگ اهل سنّت، احادیث مربوط به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) را پذیرفته، و عدّه زیادى از بزرگان آنها، این روایات را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و بزرگان صحابه و تابعین در کتب خود نقل نموده، و به صحّت و تواتر آنها گواهى داده و حتّى گروه زیادى از آنان به میلاد مسعود پسر امام حسن عسکرى(علیه السلام)به نام حضرت مهدى(علیه السلام)اعتراف کرده اند; ولى برخى از خاورشناسان مغرض غربى و تعداد معدودى از پژوهشگران شرقى و اسلامى که تحت تأثیر افکار غربیهاى اسلام شناس قرار گرفته اند، این اصل مسلّم اسلامى را نپذیرفته و معتقدند که ایمان به وجود مهدى موعود(علیه السلام)، واکنشى از وضع نابسامان مسلمانان در دوران هاى تاریک تاریخ اسلام است. و حتّى اصرار دارند که عقیده به ظهور یک «مصلح جهانى» را، یک فکر وارداتى که از یهود و نصارى گرفته شده است، تلقّى کنند.
نظر مارگلى یوت اسلام شناس اروپایى در باره حضرت مهدى(علیه السلام)
بسیار شگفت انگیز است که جستجوگرانى از غرب همچون «مارگلى یوت» در مسأله مهدویّت به کنکاش و تحقیق پرداخته و به انکار احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام)برخاسته اند و پیدایش عقیده به ظهور مهدى موعود اسلام را، ناشى از ظلم، فشار و تبعیض در جامعه اسلامى، و پریشانى، و آشفتگى اوضاع نابسامان جهان اسلام پس از رحلت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و ناشى از نا امنى حاصل از آن، دانسته است.
نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» در این باره مى نویسد:
«مارگلى یوت، اسلام شناس بزرگ اروپایى، در مقاله تحقیقى خود در باره «مهدى» که در سال ۱۹۱۵ میلادى براى دائره المعارف دین و اخلاق نگاشته است، پس از نقد تفصیلى از احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) و ریشه شناسى واژه مهدى، در اصالت احادیث که از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) باشد تردید مىورزد و همچنان منشأ اعتقاد به مهدى(علیه السلام)را، در نابسامانیها و اختلافات جهان اسلام پس از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)جستجو مى کند».( ۱ )
نویسنده در ادامه مى نویسد: «مارگلى یوت» مى گوید:
«احادیث را هرگونه تفسیر کنند، دلیلى قانع کننده در دست نیست که تصوّر کنیم پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ظهور یک «مهدى» را براى احیا، تحقق، اکمال و تقویت اسلام، لازم و حتمى شمرده باشد. لیکن درگیرى آتش جنگ داخلى در میان یک نسل پس از وفات پیغمبر و درهمى و آشفتگى جهان اسلام که بر اثر اختلافات آنان بایکدیگر روى داد، موجب اقتباس فکر ظهور منجى از یهود یا مسیحیان گردید که به ترتیب در انتظار و بازگشت مسیح بسر مى برند».( ۲ )
ردّ نظریه مارگلى یوت
باتوجّه به عدم صداقت خاورشناسان و غرض ورزى آنان و نداشتن اطلاعات کافى در باره اسلام و محدود بودن مطالعات آنان بر اثر مشکلات ناشى از زبان شناسى و جامعه شناسى، ما نمى دانیم که جناب مستر «مارگلى یوت» کدام یک از منابع اصیل اسلامى را مطالعه کرده و چه کتابهایى را خوانده که دلیل قانع کننده اى که او را قانع کند در منابع معتبر اسلامى نیافته است ؟ !!
چگونه است که همه دانشمندان و محقّقان اسلامى بدون استثناء، حتّى ابن خلدون که به عنوان مخالف احادیث مربوط به ظهور مهدى(علیه السلام) شناخته شده، لا اقل به صحّت و شهرت برخى از آن احادیث گواهى داده، و عدّه زیادى از بزرگان و دانشمندان اسلام در نوشته هاى خود تصریح کرده اند که احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) متواتر است و به هیچ وجه قابل انکار نیست، ولى جناب مستر مارگلى یوت، نتوانسته است قانع شود؟!
چگونه است که آن همه حدیث شناسان اسلامى و دانشمندان شیعه و سنّى و حتّى تندروترین گروههاى اسلامى مانند وهّابیان، احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) را در مهمترین منابع روایتى خود نقل کرده و اعتراف نموده اند که در میان این احادیث، احادیث صریح و صحیحى وجود دارد که غیر قابل انکار است; ولى جناب مستر مارگلى یوت آنها را انکار مى کند ؟ !!
آیا تعداد (۶۲۰۷) حدیث که از (۱۵۴) کتاب معتبر شیعه و سنّى نقل شده است، با ذکر مشخّصاتى که براى معرّفى مهدى موعود آمده است و اعتراف آن همه حدیث شناس و دانشمند، نمى تواند دلیلى قانع کننده بر اصالت عقیده به ظهور مهدى موعود(علیه السلام)باشد، تا نیازى به اقتباس این فکر، از یهود و نصارا، نباشد؟!
اینها سؤال هایى است که خود او باید پاسخگوى آن باشد. به عقیده ما ظاهراً خاورشناسان و اسلام شناسانى چون مارگلى یوت به دلیل محدود بودن مطالعاتشان، تحت تأثیر نوشته هاى ابن خلدون قرار گرفته و به انکار احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام)پرداخته اند; در صورتى که منطق ابن خلدون کاملاً نادرست و انگیزه مخالفت او با احادیث مزبور، تعصّبهاى خاصّ مذهبى و پاره اى از مصلحت اندیشى هاى بى دلیل است.
منبع: ظهور حضرت مهدى(ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان،سید اسد اللّه هاشمى شهیدى
پی نوشت ها:
۱- دیباچه اى بر رهبرى، ص ۲۰۰ .