سلام علیکم و رحمة الله
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ثم الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد، و علی اهل بیته الطاهرین المعصومین المکرمین سیما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
به لطف پروردگار متعال امروز ما گزارشی از چهل و چهارمین دعای صحیفه مبارکه سجادیه را تقدیم میکنیم «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَان» این همان دعایی است که امام سجاد(ع) در هنگام ورود به ماه مبارک رمضان این دعا را میخواندند. خاطر دوستان عزیزم هست که شاید دو هفته پیش بود یا قبلتر سفارش کردیم که عزیزان به این دعا مراجعه کنند به قصد تهیه نقشه راه برای بهرهبرداری مناسب از ماه مبارک رمضان و آماده شدن برای ورود به ماه مبارک رمضان. امیدوارم که موفق شده باشید اگر نه حالا آخرین لحظهها برای یک چنین آمادگی محسوب میشود. امروز به توفیق الهی ما این دعای نغز و پرمعنا که تکلیف انسان مؤمن مراقب اهل سیر و سلوک بلند همت بلند نظر را در این ماه مشخص میکند. ان شاء الله این متن نورانی را با هم دیگر مرور میکنیم ممکن است یک مقدار هم طول بکشد ولی بالاخره باید از اول تا آخر این دعای نورانی را با هم دیگر بخوانیم و بعضی از نکات هست که من در ضمن مرور این متن پرفروغ ان شاء الله عرض میکنم. بنابراین بدون هیچ مقدمهای میرویم سراغ متن این دعای شریف و عزیز.
«بسم الله الرحمن الرحیم، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَ لِيَجْزِيَنَا عَلَى ذَلِكَ جَزَاءَ الْمُحْسِنِينَ» آغاز این دعای نورانی با حمد پروردگار متعال هست، یک مطلع بسیار دلپذیر برای دعاست، قبلاً هم اشارتی رفته، الان هم عرض میکنیم که مقام حمد بالاترین مقامها است. آن جایی که بنده پروردگار متعال در مقام ثناخوانی حضرت معبود قرار میگیرد. یک چنین مقامی خیلی مقام رفیع و عالی است. البته حمد به قدر معرفت تحقق پیدا میکند. یعنی هر چه که در منازل عرفان و شناخت، انسان قدم تازهای بردارد و به جلو برود به همان نسبت در مدارج حمد، رشد پیدا میکند و قدم برمیدارد. اینها در کنار هم دیگر هست. بنابراین برای این که انسان سالک به مقام حمد نائل بیاید در درجات بالاتر، هیچگاه از افزایش درجه معرفتی خودش دست برنمیدارد با قصد این که بتواند به درجه و رتبه تازهای از حمد نائل بیاید، آن بهشت لقاء و مقام عند، مقام حمد است.
این جا میفرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» که ثنای حضرت حق را میگوییم به خاطر این که «هَدَانَا لِحَمْدِهِ» که ما را به حمد خودش راهنمایی کرد و هدایت کرد «وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ» و ما را هم اهل حمد قرار داد. «لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاكِرِينَ» تا ما در برابر احسان او اهل شکر باشیم. شما میدانید از مصادیق برجسته حمد شکر است. این که انسان در برابر نعمت پروردگار متعال حالت شکر داشته باشد. «لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاكِرِينَ» به مقام شاکرین که شما برسید آن گاه در بین جلوههای زیبایی که از یک انسان میتواند بالاخره بروز کند و ظهور کند، رسیدید به یکی از زیباترینهایش، میشوید جزء محسنین. وقتی شما در برابر احسان خدای متعال حالت شکر پیدا میکنید آن گاه شما میشوید جزء محسنین، جزء محسنین که شدید از پاداشهای ویژهای بهرهمند میشوید که فرمود به این ترتیب خدای متعال میخواهد ما را در زمره محسنین قرار بدهد و از آن پاداشهای مخصوص ما را بهرهمند کند. ببینید چه قدر لطیف است. یعنی خودش همه مقدمات را فراهم کرده، زمینهها را فراهم کرده، دستمان را گرفته، هدایتمان کرده تا به ما پاداش بدهد. همه مقدمات برای این که خدای متعال میخواهد به ما پاداش بدهد. چون کریم است . میخواهد شما را بزرگ کند، بالا ببرد، بر قلهها قرار بدهد، خواست کریم این هست به فضل و کرمش.
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ» حالا از این جا امام(ع) به زیبایی و با لطافتی که الان من در مقام شرحش نیستم و الا تا همین جمله اول ممکن است چند جلسه بایستیم . اما ما فعلاً بنا داریم فقط گزارش کنیم. چون واقعاً نمیشود گاهی عبور کرد. «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ» حالا از بین آن نعمتهایی که به ما داده امام(ع) نعمت دین را مطرح میکند. بالاترین احسان پروردگار متعال در باره انسان این است که دین را به او داده. «حَبَانَا بِدِينِهِ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ» و ما را به آیین خودش اختصاص داد. یعنی ما را جزء مسلمانان قرار داد. اینها همان نعمتهای بسیار بزرگ است که انسان دائم باید به آن توجه کند و به خاطرش خدای متعال را سپاسگزاری کند. «وَ سَبَّلَنَا فِي سُبُلِ إِحْسَانِهِ» و ما را در مسیر احسان خودش رهبری کرد. «سَبَّلَنَا فِي سُبُلِ» یعنی دست ما را گرفت و در راه احسان خودش رهبری کرد و پیش برد. این تعبیر «سَبَّلَنَا» معنایش این است. «لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ» تا ما در پرتو نعمت او که در نعمت دین قرین به منت است. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِين» آن جایی که خدای متعال منت میگذارد بر ملتش در مسأله دین و بعثت است. «لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ» تا ما با لطف او و عنایت خاص او... که این جا کلمه «منّ» به این معناست... ما با سوی رضوان او رهسپار بشویم. برویم تا برسیم به مقام رضایت حق که میدانید اشرف مقامات این است که تو به یک جایی برسی که «راضیةً مرضیة» و این اشرف مقام است. برسد انسان به مقام رضا که اوج است. «حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ يَرْضَى بِهِ عَنَّا» ما این جا حالتمان حالت حمد است میگوییم «الحمد لله، الحمد لله» میفرماید یک حمدی به ما روزی بشود و نصیب ما بشود که این حمد شایستگی این را داشته باشد که خدای متعال آن را از ما بپذیرد «يَتَقَبَّلُهُ مِنَّا» از ما قبولش کند و به وسیله این حمد از ما راضی بشود. ضمناً حضرت اینجا اشاره میکنند یکی از بهترین راهها برای رسیدن به مقام رضا همین حالت حمد است. که دو جلوه دارد، یکی ثناخوانی است، یکی سپاسگزاری است. ثناخوانی در برابر جمال حق است که انسان هر چه از خدای متعال، از صفات حق، از زیبایی حق درک بکند در برابرش حمد میکند، یکی هم سپاس در برابر نعمت است. در برابر هر نعمتی که برسد انسان حالت شکر را داشته باشد.
تا اینجا ملاحظه کردید حمد بر حمد این مقام اول. چون خود حمد یکی از بالاترین نعمتها است . حمد بر حمد، حمد بر دین که «حبانا بدینه» که حالا با یک بیان زیبایی حضرت آن را به عنوان ملت از آن تعبیر میکند. ملت آیین تفصیل داده شده است. «ملة ابراهیم حنیفاً» که همان متن توحید است و این که ما را به راههای خودش آشنا کرده، دست ما را گرفته دارد به سوی خودش میبرد. این جا حضرت میآید از بین آن سُبُل، راههایی که به سوی رضای خدای متعال برنامهریزی شده، طراحی شده، شریعه است . شریعه است، راه است، مسیر است، مسیر همواره است، تضمن شده است، این جا میخواهد یکی از آن حالا راهها را که در متن دین به شما معرفی شده از آن سپاسگزاری کند و شکر کند. «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ» از آن راهها یک راه مخصوصی را قرار داده «شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ» ماه خودش که شرف انتساب دارد به خود پروردگار متعال. «شَهْرَهُ» ماه خودش یعنی شهر الله. «شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ» یعنی ماه رمضان، ماه رمضان را یکی از آن راهها قرار داد. این ماه به این ترتیب در بیان امام(ع) میشود یکی از آن راههایی که ما را میبرد تا مقام رضا. یک چنین ظرفیتی دارد. «جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ» از این جا امام(ع) با زیبایی تمام شروع میکنند ماه خدا را معرفی کردن.
از این جا به بعد. معرفی ماه رمضان است، که این راه مخصوص به سوی رضای خدا چه ویژگیهایی دارد. چیست این ماه. «شَهْرَ الصِّيَامِ» ماه روزه. این کلمه «شَهْرَ الصِّيَامِ» میرود روی آن پذیرایی مخصوصی که خدای متعال در این ماه از بندگانش دارد. آن پذیرایی مخصوص عبارت است از صیام که به ترک است ، رها کردن است که حالا عرض میکنیم. «شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ» ماهی که نسبت ویژه دارد با آیین اسلام. به معنای همان عام، چون این «ملة ابیکم ابراهیم» از قبل هم بوده . « كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» یعنی به آیین اسلام هست، به آیین اسلام به معنای عام کلمه که شامل حال آیینهای پیشین هم میشود. حالا با تفاوتهایی در احکام. یک معنای دیگرش هم «شهر الاسلام» یعنی ماهی که بنده خدا در آن موفق میشود به مقام شامخ تسلیم در برابر پروردگار متعال نائل میآید. تسلیم در این ماه یک تسلیم خاصی است. یک رتبه بالایی است از اسلام. یک رتبه بالایی از اسلام در ماه مبارک رمضان به دست میآید لذا میشود «شهر الاسلام» میدانید یک تعبیر خیلی زیبایی در روایات ما هست. در حدیث قدسی هست که فرمود این روزه که برای شما قرار داده شده این مال خودم هست. «الصَّوْمُ لِي» فرمود روزه مال من است «وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ» و من هم پاداش مخصوصش را خواهم داد، این روزه مال خودم است. میدانید چون روزه آشکار نیست، پیدا نیست. دو نفر این جا نشستهاند اگر نماز بخوانند آشکار است، یکی نماز میخواند یکی نشسته است. فلان عمل را انجام بدهند واضح است. اما روزه چی؟ معلوم نیست که این دو نفر نشستهاند کی روزه هست، کی روزه نیست. یعنی برمیگردد به باطن شما و متصل میکند سرّ شما را به پروردگار متعال لذا فرمود روزه مال خودم است «وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ» من به آن پاداش میدهم، پاداشش را خودم میدهم. معنایش این است که این یک پاداش ویژهای دارد که آن پاداش، من متعهد شدم این پاداش را بدهم. بالاتر از این هم بعضی از اهل معرفت این را معنا کردهاند، گفتهاند این را به جای این که «أَجْزِي بِهِ» بخوانیم میتوانیم بخوانیم «وَ أَنَا اُجْزَي بِهِ» که دیوانه میکند آدم را! یعنی این معنا اصلاً قابل ترجمه نیست. یعنی پاداشش خودم هستم. «وَ أَنَا اُجْزَي بِهِ» پاداش روزه خودم هستم. یعنی ملاقات با پروردگار متعال و لقاء الله. خودم پاداشش هستم. دیگر چی معنا کنیم؟! این کلمات جواب نمیدهد.
«شَهْرَ الْإِسْلَامِ» این جا شما به آن حالت تسلیم همهجانبه میرسید در برابر پروردگار متعال. «وَ شَهْرَ الطَّهُورِ» ماه پاکی است. ماه فرشتهخویی است ماه مبارک رمضان. «وَ شَهْرَ التَّمْحِيصِ» این ماهی است که خدای متعال در آن به بندگانش رتبه میدهد به اندازهای که خالص بشوند رتبه پیدا میکنند و درجه پیدا میکنند. «وَ شَهْرَ الْقِيَامِ» ماه قیام به فرمان خداست به معنای عام کلمه. یا بفرمایید «شَهْرَ الْقِيَامِ» چون هرگاه صیام باشد در کنارش قیام، قیام میشود به معنای نماز. یعنی ماهی که در آن نماز یک وضع دیگری پیدا میکند. یک تأثیر متفاوتی دارد.
از این جا امام(ع) شما را میبرند به ضیافت قرآن کریم در معرفی ماه مبارک رمضان. آیهاش را بخوانید « شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ» این همان آیهای است که در سوره مبارکه بقره ماه مبارک رمضان را معرفی میکند. عجیب این است که بین ماه مبارک رمضان و قرآن کریم یک ارتباط فوقالعادهای برقرار شده. درست است ماه تولد قرآن است، ماه نزول قرآن است، ماه نزول دفعی قرآن کریم هست. بین ماه مبارک رمضان به عنوان این قطعه از زمان و ملکوتش با قرآن کریم و باطن قرآن و اسرار کتاب الهی یک نسبت فوقالعادهای برقرار شده که حالا به مناسبت اگر بخواهیم عرض کنیم کافی است شما به حسب ظاهر این بیان پیامبر عزیزمان را به آن دقت کنید در خطبه شعبانیه. حضرت فرمودند میخواهید بدانید این است: یک آیه توی ماه مبارک رمضان بخوانید مثل این است که در غیر ماه مبارک رمضان یک ختم قرآن داشته باشید، به لحاظ تأثیر. ببینید چه قدر این نسبت، نسبت عجیبی است. بین قرآن کریم و ماه مبارک رمضان. حالا فرصت شد من در ارتباط با این نسبت برای شما توضیحات دیگری را به وقتش عرض خواهم کرد ان شاء الله. فعلاً این متن را جلو برویم. پس ماه رمضان را میخواهید بشناسید خداوند تبارک و تعالی میخواهد ماه رمضان را به شما معرفی کند میگوید ماه قرآن است. این معرفینامه قرآن است. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ» این قرآنی که نقش آن، نقش هدایتگری است برای مردم و جلوههای بدیع و زیبا و روشن و آشکاری از هدایت و رهبری و جدا سازی حق از باطل را در اختیار شما و مردم قرار میدهد، این کار قرآن است. قرآن چه کار میکند؟ «هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ» یعنی یک معنای عام «هُدىً لِلنَّاسِ» است، یک معنای خاص این«بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ» است. یعنی قرآن کریم کریمانه، دو دستی آن چه را که میتواند شما را به سرمنزل مقصود که رضای الهی باشد رهبری کند و برساند در اختیار شما قرار میدهد.
حالا معلوم میشود که تا این جا متوجه شدیم که این ماه مبارک رمضان یک ماه متفاوتی است. نسبت پیدا میکند با خود خدای متعال و ویژگیهایی دارد. خدای متعال ویژگیها و فضیلت ماه رمضان را چگونه برای ما آشکارسازی کرده که این ماه یک ماه متفاوتی است؟ «فَأَبَانَ فَضِيلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ، فَحَرَّمَ فِيهِ مَا أَحَلَّ فِي غَيْرِهِ إِعْظَاماً، وَ حَجَرَ فِيهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِكْرَاماً، وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَيِّناً لَا يُجِيزُ- جَلَّ وَ عَزَّ- أَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا يَقْبَلُ أَنْ يُؤَخَّرَ عَنْهُ» این گونه خدای متعال ماه مبارک رمضان را به شما معرفی کرده. ظرفیتهایش را، باطنش را، استعدادش را، ذخائرش را، چگونه به شما معرفی کرده؟ این که در این ماه آدابی قرار داده، حدودی، احکامی. احکام فراوان «من الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ» فضائل آشکاری را برای این ماه به شما معرفی کرده. در این ماه چیزهایی را که در ماههای دیگر حلال است حرام کرده. در این ماه خیلی از خوردنیها و ... نه خیلی، کلاً خوردنیها و نوشیدنیها را در این ماه برای شما حرام کرده. از باب تعظیم این ماه است، به خاطر این که این ماه یک ماه متفاوتی است. از باب تکریم این ماه است. وقتی را هم برای آن مشخص کرده که نه یک دقیقه قبلش و نه یک دقیقه بعدش، هیچ کدام را به شما اجازه نداده که این ویژگیها را در بارهاش حساب کنید. یعنی درست از لحظه تولد هلال ماه مبارک رمضان آغاز میشود تا ولادت هلال ماه مکرم شوال تمام میشود. نه یک دقیقه این طرف، نه یک دقیقه آن طرف. این جوری است. نه حق دارید قبلش را جزء این ماه حساب کنید، نه حق دارید یک لحظه بعدش را جزء این ماه حساب کنید. این ماه حسابش جداست.
«ثم...» این جا امام(ع) به یکی از اصلیترین جلوههای فضیلت ماه مبارک رمضان میپردازد و آن عبارت است از لیلة القدر. «ثُمَّ فَضَّلَ لَيْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَيَالِيهِ عَلَى لَيَالِي أَلْفِ شَهْرٍ» یک شب از این ماه عزیز را خداوند تبارک و تعالی برتری بخشیده بر شبهای هزار ماه. چون میدانید تعبیری که در قرآن کریم داریم « لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» نفرموده «کألف شهر»، «خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» از هزار ماه بهتر است و برتر است. یعنی این جا دست بسته نیست. هزار ماه میخواهد بگوید به اندازه یک عمر پروپیمان این یک شب ظرفیت دارد برای صعود و پرواز و جبران و پر کردن دست شما، این لیلة القدر. یک شب توی این ماه تعبیه شده که یک چنین خصوصیتی دارد. «وَ سَمَّاهَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ» اسمش را هم گذاشته شب قدر. بعد آن ویژگیهایی را که در سوره مبارکه قدر هست آورده. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ...» آن جا میگوید «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» این جا حضرت یک بیانی دارند «سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ» یعنی تا مطلع الفجر شما در پوشش حضرت سلام هستید که برکت دائمی او بر روح و جان و اندیشه و ضمیر شما نازل میشود. خیلی لطیف است. «دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ» این قضاء محکم پروردگار متعال، این امضاء شده است، حتماً چنین چیزی اتفاق میافتد برای آن بندگانی که خدای متعال آنها را میپسندد برای این سلام دائم البرکة، و بهرهمندی از ظرفیت لیلة القدر. ما با یک چنین ماهی روبرو هستیم. حالا چه باید بخواهیم؟ این معرفینامه برای ماه مبارک رمضان، حالا چی باید بخواهیم؟ چی بخواهیم؟ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» که در این جا فقط یک جمله عرض کنم، تمام ظرفیت ماه مبارک رمضان ذیل عنایت و شفاعت محمد و آل محمد قرار میگیرد. صلوات الله و سلامه علیه. این جا ماه مبارک رمضان ظرف تجلی ولایت کلی محمدی است. اصلاً این ماه مبارک رمضان یعنی این. یعنی در این ماه دستگیری ولیّ کامل از بنده سر بهراه که آمده خودش را در اختیار گذاشته دستگیری متفاوتی است، شفاعت متفاوتی است. این جا سفرهدار کرم پروردگار متعال، سفرهدار رحمت پروردگار متعال و سفرهدار مغفرت پروردگار متعال محمد و آل محمد هستند. این ماه مبارک رمضان است. این توجه را اول حضرت به شما میدهند، میگویند خدایا به آبروی پیغمبر و آل پیغمبر این ماه را بیشتر به من معرفی کن. پس معلوم شد این جوری من نمیرسم به معرفت این ماه.
«وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ» خودت کمکم کن، دستم را بگیر. هم معرفت این ماه را، معرفت بر فضیلت این ماه را به من الهام کن. ببین «أَلْهِمْنَا» به ما الهام کن. هم بزرگداشت و تکریم این ماه را به ما الهام کن. ببینید هم الهام نظری است، هم الهام عملی است. هم در عقل نظری، هم در عقل عملی به ما الهام کن. تو دستم را بگیر. معلوم میشود خیلی خبرها هست. معلوم میشود خیلی خبرها توی این ماه است. خود این رمضانشناسی... البته به ما گفتهاند نگویید. تنهایی کلمه رمضان را نگویید، چون گفتهاند از اسماء الله است. بگویید رمضان المبارک. حضرت فرمودند خود رمضان از اسماء الله، نگویید رمضان آمد، رمضان رفت. بگویید ماه خدا، ماه مبارک رمضان، با احترام صحبت کنید راجع به آن. خلاصه این ماه مبارک رمضان شناختش خودش موضوعیت دارد. خود شناخت این ماه و اسرارش و گنجینههایش. این جا دیگر ما باید دست به دامن پروردگار متعال بشویم بگوییم الهام کن به ما. به ما برسان و الا ما چیزی گیرمان نمیآید از آن شناختهایی که به اولیای خودت دادی و از آن رعایتها و آدابی که به دوستانت دادی. از این جا به بعد برنامه است. متن برنامه است. این جا ما یک مقدمه داشتیم، یک طلیعه داشتیم. مقدمه در باب حمد بود، طلیعهاش رمضانشناسی بود که حضرت یک تابلو گذاشتند جلوی شما تا یک نگاهی به جمال ماه مبارک رمضان بیندازید، دلتان برود. از این جا به بعد برنامه است. برنامه چیه؟ اولین برنامه روزه است. حالا دقت کنید چه جور روزهای؟
«وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ» ما را بر روزه این ماه کمک کن «أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ» روزه یک بخش آن همین روزه ظاهری است که همه میشناسد، احکامی هم دارد، احکامش را رعایت میکنند در اجتناب از محرمات، محرماتی که تعریف شده است، این را میشناسند. امام(ع) آن را که مفروض میگیرند، آن که به جای خودش. اما آن که از خدای متعال کمک میخواهیم دستیابی به حقیقت روزه است. حقیقت روزه اجتناب از خوردن و آشامیدن و ... نیست صرفاً. حقیقت روزه یعنی آن حالت تسلیم و بندگی در برابر پروردگار متعال که به همه اعضاء و جوارح ما سرایت پیدا میکند این حقیقت روزه است. بنابراین نگاه کنید حضرت از همین جا شروع میکنند «أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ» من را بر روزه حقیقی موفق بدار. روزه حقیقی دو تا کلمه است. ۱) اعضاء و جوارح من همهاش، کل اعضاء و جوارح ما از آن چه که تو منع کردی یعنی از معصیت حفاظت بشود. این یک. ۲) همه اعضاء و جوارح ما در حال انجام وظایف و واجباتی باشد که تو معیّن کردی. این دو کلمه میشود حقیقت روزه. امام(ع) به این قاعده کلی اکتفا نکردند. حالا این را برای شما تفصیل دادند. ۱) «حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ» گوشهای ما روزه باشند. از چی روزه باشند؟ از لغو. یعنی گناه و معصیت و اینها که روزه همیشگی است. یعنی در تمام سال انسان باید از معصیت... این جا برو بالاتر. گوشهای ما حتی لغو هم نشنوند. صوت لغو نشنود. یعنی آن اضافهها و بیهودهها. «وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ» چشم ما به لهو سرعت نگیرد. باز ملاحظه کنید این جا سخن از این نیست که چشم ما به صحنه حرام نیفتد. آن که روزه دائمی چشم انسان مؤمن است. برو جلوتر، به لهو چشم ما سرعت نگیرد. یعنی شبیه لغو در لسان، لهو در منظره است. به این که انسان به صحنههایی چشمش بیفتد که در آن جا ذکر نیست. این میشود لهو. ببینید چی را باید از خدای متعال بخواهیم توی این ماه. و چه برنامهریزی باید بکنیم به سهم خودمان.
«وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ» اما دستهای ما هرگز به سوی آن چیزی که توی منع کردی دراز نشود. این هم روزه دست است. اما پاهای ما «وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ» قدم ما به آن جایی که تو مرزبندی کردی وارد نشود. جایی که مرز گذاشتی که این پای تو نباید به آن جا برسد. «وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ» هیچ لقمهای جز لقمه حلال وارد شکم ما نشود. «وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ» «مثّلتَ» را گفتند به معنای «أمرتَ» هم هست. یعنی زبان ما گشوده نشود مگر به آن چیزی که تو فرمان دادی. که میدانید آن که خدای متعال فرموده، یا گفتنش واجب باشد یا گفتنش مستحب باشد. این میشود «أمرت» حتی آن صحبتهایی که میرود توی منطقه مباح هم، میرود توی منطقه روزه واقعی. یعنی آنها را هم باید استنکاف کنی. این چیزی که من میگویم یا باید واجب باشد یا باید مستحب باشد. و الا سکوت. این میشود روزه.
خدا رحمت کند حضرت آیتالله حقشناس را، میخواستم کلمه «دادش جون» را بگویم یاد ایشان افتادم. آره دادش جون این روزه است. این روزهای است که اهل معرفت دنبال آن هستند. راجع به زبان دوستان عزیز دقت کنند. زبان خیلی مراقبت بیشتری میخواهد. چون چموشی آن زیادتر است. چموشی زبان زیادتر است و خصوصیت زبان این است که گاهی یک کلمه میگویی یک عمر دنبال آن میدوی نمیتوانی جمعش کنی. این خصوصیت آن است. باور کنید هیچ کدام از اعضاء و جوارح انسان چنین وضعی ندارند. اصلاً این وضعیت زبان است. یک جمله گفتی حالا بسم الله درستش کن. نمیشود درستش کرد. حالا بدو. ادب شدن زبان بتأدیب الله تبارک و تعالی صدر برنامه اهل معرفت است. و اهل سلوک و اهل مراقبت است. صدرش ادب کردن زبان است. و آن جملهای که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه از قول پیغمبر اکرم نقل کرد. آن جمله خیلی جمله سنگینی است. فرمود امکان ندارد که ایمان انسان مستقیم بشود مگر این که قلب او مستقیم بشود. «وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُه» و امکان ندارد قلب انسان در صراط مستقیم قرار بگیرد مگر زبان او مستقیم بشود. راهی وجود ندارد. «إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ» تا این جا را داشته باشید، یک فهرست شد.
این جا امام(ع) باز قاعده عمومی را که اول گفتند برمیگردند با یک ترتیب زیبایی ترکیب میکنند. «وَ لَا نَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِكَ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِكَ» این تکرار لطیف و بلیغ آن دو تا جملهای است که حضرت اول گفتند. «أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ» این حالا این جا تکرار میشود که همه آن چیزهایی که ما انجام میدهیم، فقط ما را به ثواب تو نزدیک کند و ما را از عقاب تو حفاظت کند. هر کاری که ما انجام میدهیم این خصوصیت را داشته باشد. این جا امام(ع) یک نکته کلیدی را که به منزله موتور حرکت انسان مؤمن است این را مطرح میکنند و آن عبارت است از مسأله اخلاص. حالا من همه این مراقبتها را بکنم که چی بشود؟ یکی میگفت که من همه مراقبتها را میکنم، چشمم را مراقبت میکنم، گوشم را مراقبت میکنم، زبانم را مراقبت میکنم، همه مراقبتها را انجام میدهم که چی بشود؟ که بشوم اهل کشف و کرامات. که بشوم مثلاً جزء آنهایی که پشت پرده را مثلاً ببینیم که چه خبر است پشت پرده. این مراقبتها را میکنم که به فلان قدرت دست پیدا کنم. بتوانم ذهن مردم را مثلاً بخوانم. بتوانم توی هوا راه بروم، بتوانم روی آب راه بروم. چون انسان الهی... گفت اگر رفتن توی هوا کرامت است که پشه هم میرود. پرندهها هم میروند. اگر روی آب رفتن هم باشد که این همه موجودات دریایی. نه، فرمود خدایا «ثم...» این خیلی کلیدی است. این کلمه «ثم» خیلی کلیدی است. «ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِكَ كُلَّهُ» همه این برنامههای من را خالصش کن. از این که بخواهم به این و آن نشان بدهم، نزد این و آن شهرتی پیدا بکنم، «مِن رِئَاءِ الْمُرَاءِينَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ» از ارائه ریاکاران، از شهرتطلبی شهرت خواهان. از همه اینها من را حفاظت کن، من برسم به مقام اخلاص و توحید «لَا نُشْرِكُ فِيهِ أَحَداً دُونَكَ» که من احدی را توی این عالم شریک تو قرار ندهم. فقط برای خودت باشم. همان که قبلاً گفت، رسیدن به رضای تو. فقط برای رسیدن به رضای تو. «وَ لَا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَاداً سِوَاكَ» من هیچ مرادی و خواستهای جز تو نداشته باشم، فقط خودت.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» این جاها باید انسان دست توسل بگیرد به دامن اولیای خدا . برنامه دوم؛ عنایت بفرمایید برنامه دوم توی ماه مبارک رمضان نماز است. نمازهای پنجگانه. این که برنامه همیشگی ماست! ماه رمضان و غیر ماه مبارک رمضان ندارد، همیشه ما باید نمازهای پنجگانهمان را داشته باشیم. حالا حضرت برای شما واضح میکنند چیست. رسیدن به حقیقت نماز و دستیابی به مراتبی که اهل الله در نماز سیر میکنند. این دستور کار ماه مبارک رمضان است. با توسل به محمد و آل محمد نمازی که آنها بپسندند و آنها بپذیرند. شباهت به نماز آنها داشته باشد. این را میخواهم. «وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ» این صلوات الخمس همین نمازهای پنجگانه است. دقت کنید سه جا امام(ع) روی وقت نماز تأکید میکنند. این ادب وقت، خیلی مهم است. مهمتر از آن که شما فکرش را میکنید. اصلاً مسأله عادی تلقی نشود. ادب وقت. «بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ» من نمازهای پنجگانه را آن جوری که تو معیّن کردی، تو برنامهریزی کردی، تو احکامش را مشخص کردی، تو وظایفش را، واجباتش را تعریف کردی، آن جوری که تو معیّن کردی به جا بیاورم. این جا ببینید دو باره کلمه وقت را حضرت میآورند. «وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ» توی آن وقتهایی که تو مشخص کردی. حالا دقت کنید بار سومش هم الان میرسیم راجع به وقت «وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا» بعضیها توی نماز آن منازل قرب را یکی یکی سیر میکنند چون «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن» همین جور توی نمازشان میآیند جلو، میروند بالا. من را به آن منازل بالا که اهلش رسیدند برسان. «الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا» آنهایی که میتوانند ارکان نماز را حفاظت کنند، به آیهای که فرمود «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ» عمل کردند. «الْمُؤَدِّينَ لَهَا فِي أَوْقَاتِهَا» آنهایی که موفق شدند نماز را توی وقتش بجا بیاورند. «عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ، وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ» عین آن نمازی که پیامبر تو، بنده تو بنیانگذاری کرد، آن را من به جا بیاورم. رکوع من شباهت به رکوع او به سنت حضرت در رکوع، سجده من هماهنگ با سنت حضرت در سجده باشد و سایر ارکان نماز «وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ» در تمامترین طهارتها، یعنی یک طهارت تام و تمام در ظاهر «وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ» دقت کنید دو تا نکته است. در بهترین وضعیت طهارت ظاهری و باطنی باشم وقتی توی نماز قرار میگیرم و در عالیترین سطح خشوع در برابر تو باشم. یک چنین نمازی را من توی ماه رمضان توقع دارم.
بسم الله، حالا من و شما بنشینیم برنامهریزی کنیم از فرداشب... ان شاء الله برسیم. یعنی تا خواستید فرداشب نماز مغرب بخوانید یک نماز دیگری است. وارد شدید توی ماه مبارک رمضان. که ضرب میشود در کرامة الله، که عالم دیگری است. قانع نباشید، خودتان را دست کم نگیرید. «لا یکونن الرمضان عندکم کسائر الشهور» نکند ماه رمضان شما بشود مثل ماه شعبان شما. نکند مثل ماه رجب باشد. یک ماه دیگری است. برای آن برنامهریزی کنید. این شد برنامه دوم.
برنامه سوم توی خطوط تماس اجتماعی تعریف شده که حضرت این جا یک فهرست به شما معرفی میکند. صیامش و نمازش، قیامش توی خط اتصال با حضرت حق است. یک خطوط تماس هم تعریف میشود ببینید با چه زیبایی حضرت اینها را فهرست میکند. شش تا نکته را حضرت این جا به شما معرفی میکنند «وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ» این همان صله رحم، منتها کلمه «بِرّ» میدانید یک قدم میبرد بالاتر. چون صله یک حد واجب دارد، «برّ» دست را باز میگذارد. برو جلو، هر چه قدر که بتوانی نسبت به ارحام. «وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِيَّةِ» توی خط تماس با همسایهها «افضال و العطیة» که انسان هر چه قدر بتواند به آنها نیکی کند و هر چه قدر بتواند به آنها هدیه بدهد، و عرض ارادت کند توی همسایهها «وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ» ما موفق بشویم مالمان را از حقوق مردم پاک کنیم. حق الناس چیزی گردنمان هست... البته خوش به حال آن کسی قبل از ماه مبارک رمضان گردن خودش را سبک کند. همین امشب و فردا. حالا البته آقای موحدینژاد گفت که ... چون آقای موحدینژاد دو بار در سال جمالش از تلویزیون دیده میشود. ایشان را میدانید دوست بسیار صمیمی و عزیز ماست. خدا حفظشان کند. یکی اول ماه به عنوان ستاد استهلال میآید میگوید دارد میرویم ماه را پیدا کنیم. یکی هم آن ته ماه برای پیدا کردن ماه شوال است. بقیه ماهها ایشان غایب میشوند از نظرها. ایشان گفتند ظاهراً امشب احتمال دیدنش نیست، یا خیلی کم است. ولی در عین حال گفتند ما گروهها را بسیج کردیم، همه را فرستادیم. لابد هواپیما هم فرستادند امشب که بروند بچرخند و شاید پیدایش کنند ماه مبارک رمضان. حالا ما که امشب ماه را دیدیم. این ماه جمال شماست که جلوی ما آشکار شده. چشم ما که روشن شده. ان شاء الله خدای متعال همین جور که چشم ما را به ماه جمال شما روشن کرد به ماه مبارک رمضان هم حالا یا امشب یا فرداشت روشن کند. البته ماها دوست داریم که فرداشب باشد. یک مقدار آدم وقت میخواهد، یک خرده باز وقت داشته باشیم. اگر امشب شده باشد که بیچارهایم، همین مقدار که آماده نیستیم. یکی این که اموالمان را پاکیزه کنیم از تبعات. به نظر میرسد ناظر به حق الناس است. کلمه تبعه این است. «وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ» این همان حقوق متعلق به فقراء و مساکین و اینها است که یا اصحاب خمس است که در اموال انسان قرار میگیرد. این فرق میکند با این که شما به دوستت بدهی داری، یا از کسی وام گرفتی. یا خسارت مالی به کسی وارد کردی. این همان حقوق الهی است، یا زکات است، یا خمس است، چیزهای واجب این جوری است که باید این را انسان برساند به اهلش. «وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا» بعضی از رفقا، دوستان، ارحام، اینها از تو هی فاصله میگیرند. تو میرفتی سمتشان، آنها دوری میکردند. میگوید حالا برو دنبالشان. این فرق میکند با این که مثلاً او آمده تو هم... نه، او هی فاصله میگیرد حالا تو برو دنبالش. «وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا» یک کسی در حق شخصی شما به شما ستم کرده بتوانیم ما با او با انصاف رفتار کنیم. «وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا» کسی در ارتباطات شخصی شما به شما دشمنی کرده. برای شما زده، به شما بد گفته، آبروی شما را برده. از این جور کارها که بعضیها این جوری هستند. حضرت میفرماید با آنها هم برویم رفاقت کنیم، دوستی کنیم، آشتی کنیم. این جا یک دفعه امام(ع) یک تبصره میزنند. حاشا، این چیزی که ما گفتیم کسی که به ما ظلم کرده، کسی که به ما دشمنی کرده، اینها مربوط به دشمنیهای شخصی است. ربطی به آمریکا و استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی و فلان و اینها ندارد. آن جا «حَاشَا مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ» چون آن دشمنی مربوط به دشمنی با دین توست. آن جا اصلاً. «فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لَا نُوَالِيهِ» ما با آنها هیچ وقت سر سازش نخواهیم داشت. به هیچ وجه. دولتها هم عوض میشوند بشوند فرقی نمیکند. صورت مسأله که عوض نمیشود. «وَ الْحِزْبُ الَّذِي لَا نُصَافِيهِ» آنها حزبی هستند که ما هیچ وقت با آنها صاف نمیشویم که، با حزب الشیطان که ما هیچ وقت صاف نمیشویم. ما اگر با آنها صاف بشویم که ساقط هستیم کلاً. از چشم تو میافتیم.
چه قدر لطیف است صحیفه؛ الله اکبر. ببینید من به رفقا میگفتم که وقتی شما با صحیفه انس میگیرید میبینید صحیفه مبارکه کاملاً توی قالب دعا دارد مدل زیست را ارائه میکند. این جوری است. ببینید این جا یک دفعه «حَاشَا مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ» نه آن دشمنیهایی که مربوط به توست. من با مجرمین، با ستمگران، با فاسقین که نمیروم دوست بشوم، چون دشمنی من با آنها دشمنی حزبی دینی است، نه دشمنی شخصی. توی شخصیها او به من بد گفت، او غیبتم را کرد، او احترام من را نگه نداشت این جاها است که انسان به مخلصین برود جلو. تو به ما بد کردی. نگوید، به روی هم نیاورد، بگوید ما در خدمتیم، رفاقت کند، پیامک بدهد، رفاقت را برقرار کند.
«وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ فِيهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ» این جا دقیق بشوید امام(ع) یک بابی را توی برنامههای ماه مبارک رمضان باز میکنند تعبیرشان این است، این که ما در ماه مبارک رمضان به تو نزدیک بشویم با انجام اعمال فوقالعاده و برتر «مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ» آن اعمالی که به وسیله انجام آنها ما پاک میشویم از گناهان. یعنی جبران کننده هم هست تازه. گناههای ما را جبران میکند. «وَ تَعْصِمُنَا فِيهِ مِمَّا نَسْتَأْنِف مِنَ الْعُيُوبِ» و به ما عصمت میدهد در برابر عیبها و اشکالات. اینها چه اعمالی هستند؟ یعنی غیر از آن که گفتیم حالا از خدای متعال امام(ع) یک چنین اعمالی را میخواهند. این چه اعمالی باشند؟ اعمالی که ما را فرشتهخو میکنند. تعبیر را ببینید چقدر زیباست این جا. ما را میبرند بالا دست فرشتهها. چون ببینید لطیفهای که در ماه مبارک رمضان هست فرشتهخو شدن است. میگویند آقا بفرمایید، بسم الله، این ماه شما میتوانید فرشتهخو بشوید. اصلاً ببینید این که شما چیزی نمیخورید چون فرشتهها هم نمیخورند. نمیآشامید چون آنها هم نمیآشامند. این جوری است. این خود فرشتهخویی را تجربه کنید. این جا امام(ع) میروند بالاتر، میگویند من موفق بشوم توی به یک کارهایی که توی این ماه، که هیچ وقت فرشتهها هم از آن قبیل کارها را به محضر قدس تو عرضه نمیتوانند بکنند. تعبیر را دقت کنید. «حَتَّى لَا يُورِدَ عَلَيْكَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِكَتِكَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَكَ» ما برویم بالا دست فرشتهها که فرشتهها نتوانند به آن جاها پرواز کنند. «وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَيْكَ» من این جا یک مطلبی به ذهنم رسید به عنایت پروردگار متعال آن را به شما عرض میکنم. اینها چه اعمالی هستند؟ این جا دیگر حضرت بازگشایی نکردند. همین جور سربسته گذاشتند. این تبیین میخواهد. تبیین تفصیلیاش که موکول الی محله. اما آن چیزی که الان میشود به دوستان عزیزم میگویم، چون دارید مینویسید، برنامه ماه رمضان را دارید تیتر میکنید که ان شاء الله برویم دنبالش. این جا ما پناهنده میشویم به خطبه پیامبر اعظم. خطبه شعبانیه. من این جوری به ذهنم رسید، این جا برویم سراغ خطبه. چون خطبه شعبانیه به منزله قانون اساسی ماه مبارک رمضان است. جوامع الکلم است خطبه پیغمبر اکرم. پس برویم آن جا مراجعه کنیم. این اعمال زاکیه چی هستند؟ حالا بشنوید که چی هستند. آن جا چه میگویند حضرت؟ غیر از بعضی از مواردی که مشترک است و گفته شد این چیزها هم هست: یکی تلاوت قرآن کریم است. دوم؛ یاد قیامت. حضرت فرمود با این جوع و عطش روزهای بلند تابستان ماه مبارک رمضان، جوع و عطش روز قیامت را یاد کنید. ما یک سال یک جایی بودیم بیست و یک ساعت، بیست و دو ساعت روزه بود. دو ساعت فرصت خوردن و آشامیدن و این چیزها بود. این جوری هم هست گاهی وقتها. حالا این روزها الان تا کش پیدا کرده این شده که حالا هست . زورش بیشتر از اینها نیست. « اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ» سوم؛ صدقه دادن است. تصدقوا. دقیقاً اینها باید توی برنامه باشد. روزانه و مرتب. چهارم؛ احترام به بزرگترها. ببینید فرشتهها هر کار هم بکنند آنها کوچکتر و بزرگتر به معنای سنی ما ندارند که. آنها رتبههایشان با هم فرق میکند. اینها مال ماهاست. «وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ» که خیلی لطیف است. «وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ» مهربانی به کوچکترها. خیلی لطیف است. آنها هم بینشان فقیر و اینها نیست که بخواهند به این و به آن صدقه بدهند. حضرت فرمودند ما یک کارهایی بکنیم که فرشتهها از آن طاعتها بلد نیستند انجام بدهند. فرشتهها که صدقه ندارند که. آنها نیازمند ندارند که بروند به او صدقه بدهند. رسیدگی به ایتام نمیدانم چرا این قدر تأکید شده. فوقالعاده. دو باره پیغمبر اکرم توی خطبه میگویند ایتام، حالا شماها چه برنامهای دارید نمیدانم. هر کسی به سهم خودش توی این بخش حتماً برنامهریزی کند. تأثیرش کیمیایی است. پیغمبر اکرم فرمودند... خیلی جمله عجیب است. این را بخواهید توی ماه رمضان، توفیقش را بخواهید. فرمودند « أَنَا وَ كَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ» فرمودند من و کافل یتیم با هم این جوری هستیم، دستهای مبارکشان را این جوری کردند، ما این جوری هستیم. کافل الیتیم، که حالا خیلی معنایش معنای زیبایی هم هست. یکی افطاری دادن است. آن کافل الیتیم را هم فرشتهها دارند؟ فرشتهها ندارند که، یتیم نیست توی فرشتهها که. این مال ماهاست . لطیف بود این برداشت. من یک دفعه گفتم خدایا این اعمال زاکیه را برای این رفقای خودم چه جوری معنا کنم. یک لحظه خطبه شعبانیه جلوی چشمم قرار گرفت گفتم همین است . افطاری دادن. وقتی پیغمبر اکرم گفتند که با افطاری دادن خودتان را از آتش جهنم نجات بدهید، آزاد کنید، افطاری بدهید به مؤمن روزهدار بعد یک دفعه یک کسی گفت که یا رسول الله این که ما بلد نیستیم، از عهدهمان برنمیآید. این مال پولدارها است. افطاری بدهیم، آن هم توی این روزگار، با این گرانیها. حالا آن زمان نمیدانم این قدر گرانی بوده یا نه، ولی معلوم است که واقعاً هم بوده، فقر عجیبی بوده دور و بر حضرت. گفت «لَيْسَ كُلُّنَا يَقْدِرُ عَلَى ذلِکَ» فرمودند که نمیتوانیم. حضرت فرمودند «اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِجُرْعَةٍ مِنْ المَاء» فرمودند یعنی عُرضه ندارید یک نصف خرما دست یک مؤمن صائمی بدهید و این جوری خودت را از آتش حفاظت کنی. چیه؟ در افطاری دادن چه سرّی هست؟ یعنی عرضه نداری یک لیوان آب بدهی دست یک صائم. این جوری خودتان را نجات بدهید. این جا من یک بیانی دارم فقط همین جور میگویم و رد میشوم. افطاری دادن چرا این قدر قیمتی است در ماه مبارک رمضان؟ چون شهر، شهر الله است، ضیافت، ضیافت الله است. «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّه» مهمانی خداست . مردم با روزهداری میشوند میهمان خدا. شما خودت هم روزه میگیری میشوی یکی از آن میهمانان ان شاء الله. اما چه جوری میشود که شما به شرف میزبانی نائل بشوی توی این ماه، به نیابت حضرت کریم بشوی میزبان. دو تا مصداق دارم. مصداق اولش همین افطاری دادن جرعة من الماء، یا شق تمره، یا بیشتر از این. این حداقلش است. این یک قسمش هست، یک قسم هم این است که با آیهای از آیات الهی، با کلمهای از کلمات الهی مؤمنین را بهرهمند کنی، دلشان را روشن کنی. آن هم یک جور است . گرفتید مطلب را .
بعدی عبارت است از حسن خلق. حالا این را نمیدانم فرشتهها هم دارند یا نه. ظاهراً فرشتهها همهشان اخلاقشان خوبه. این جوری به نظر میرسد، ولی نه. یک گروهی از فرشتهها داریم خیلی بداخلاقاند. حالا اسم فرشتهها آمد که حتماً خوش اخلاق نمیشود. خیلی بد اخلاق هستند. هر چی شما میگویید بدتر از آن هستند. که فقط آنها را کسی ببیند کافی است برای او از نظر عذاب. ولی مؤمن چی؟ مؤمن حلو است، شیرین است، مثل هلو. شیرین است. ببینید، حسن خلق. حضرت فرمودند میخواهید از صراط رد بشوید توی ماه رمضان اخلاقتان را شیرین کنید. خیلی جالبه، میخواهید از صراط سریع عبور کنید. بعدی... البته در این ما با فرشتهها مشترک هستیم. صلوات بر محمد و آل محمد. خیلی فوقالعاده است صلوات در ماه مبارک رمضان. حضرت فرمودند فراوان صلوات داشته باشید. نکته بعدی آسان گرفتن به زیردست است. اگر کسی زیردست شماست ماه رمضان با آنها شیرینکاری کنید. اینها مواردی بود که ما از خطبه شعبانیه توی تفاوت دو تا نسخه استخراج کردیم و برای شما به فضل الهی عرض کردیم. «وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَيْكَ» اینها همه باید بیاید سرتیتر برنامه. وقت ما تمام است.
از این جا به بعد ان شاء الله خودتان مراجعه میفرمایید و بقیهاش را بهرهمند میشوید. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ» یک عالم دیگری است. حالا حضرت شروع میکنند به دعا. به خواستنهای ویژه. این جا یک درخواست مخصوصی دارند، این درخواست مخصوص حضرت این است، میگویند که اهلیتی که به اولیاءات دادی به من بده، برای برخورداری از ماه مبارک رمضان. کرامتی که در این ماه به اولیاءات دادی به من بده. در سطح اولیاءات میخواهم. ببینید نکته کلیدی این است. در سطح آن چیزی که به اولیاءت دادی از اهلیت و کرامت، من آن جورش را میخواهم توی این ماه. خیلی افق پرواز گسترده است و بالا است. میدانید این قسمت آخرش «وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَى» توی بعضی از نسخهها دارد «رفیق الاعلی»، «الرَّفِيعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِكَ» این مقامات را امام(ع) میخواهد. آن وقت واسطهاش چی بود؟ «بِحَقِّ هَذَا الشَّهْر» به حق این ماه. ببینید این ماه چیه که قسم به ماه رمضان... ماه رمضان میتواند شفاعت کند و واسطه باشد برای شما برای رسیدن به این مقامات. دو؛ «وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ» به حق آن که حق بندگی تو را در این ماه به جا میآورد، من را به آن مقامات برسان. این یک درخواست است.
درخواست بعدی که باز با یک صلوات تقاضا میشود «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه» عبارت است از این که شما از خدای متعال میخواهید که توحید شما را از هر شرکی حفاظت کند، توی همه مراتبش. دین شما را از شک حفاظت کند، از گرفتار شدن به خدعههای شیطانی حفاظت کند. پس این دعا، دعای حفاظت است. حفظ دین از انحراف و اعوجاج. ما گرفتار حلقه انحرافی و امثال اینها نشویم. همین جور صاف، مستقیم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه» درخواست بعدی است. آقا جون این درخواست بعدی با یک تفصیل، با یک زیبایی، با یک نگاه عجیبی عبارت است از آزادی از آتش جهنم. بخشش و آمرزش چیزی است که انسان آن جا میخواهد. «إِذَا كَانَ لَكَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ» میگوید خدایا توی این ماه، توی شبهایش آزاد میکنی، توی روزش آزاد میکنی، توی سحرش آزاد میکنی، خیلیها آزاد میشوند از جهنمی که خودشان با دست خودشان برپا کردند. «فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْكَ الرِّقَابِ» ما را هم آزاد کن توی این ماه. ما را توی این ماه رمضان پیش رو آزاد کن. جزء آزاد شدههای توی باشیم از آتش. دوم؛ «وَ اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا» این هم قشنگ است، عجب تا حالا بود شهر تو، ماه تو بود، ماه خدا بود، حالا شد ماه ما . چون ما را گرفتی . قبولمان کردی . حالا میشود شهرنا. چه قدر قشنگ است. این ظریفکاریها است که دل میبرد . «وَ اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَيْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَاب» من بشوم جزء بهترین اهالی ماه مبارک رمضان و بهترین همنشینان و مصاحبان این ماه. این هم یک درخواست است. تکملهاش را ادامه میدهد.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه» وقتی ماه رمضان به محاق رفت همه گناهان من به محاق رفته باشد. وقتی روزهای این ماه تمام شد همه گناهان من به پایان رسیده باشد. هیچی از آن نمانده باشد. من بشوم صافِ صافِ صافِ صاف. و بین من و تو هیچی نمانده باشد. چه درخواست بزرگی است. درخواست بعدی این است که باز با صلوات است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه» میگوید توی این ماه... حالا خودش را میسپارد. ببینید این سپردن است. میگوید توی این ماه خدایا کج رفتم صافم کن. یک ذره این ور و آن ور رفتم به فریاد من برس. کسی را بالای سر من قرار بده. به من یادآوری کن، به من الهام کن، کمکم کن، دل من را بگیر، دوستی از دوستانت را سر راه من قرار بده. بالاخره من کج نروم، از دست شیطان. این جا یک جملهای دارد میفرماید اگر شیطان که دشمن توست به من تسلط پیدا کرد من را از دست او نجات بده. ممکن است بگویید در آن حدیث ماه شعبان آمده که شیطان دستش بسته است، در غل و زنجیر است. بله در غل و زنجیر است به شرط این که ما دستش را باز نکنیم. ما دست شیطان را میرویم باز میکنیم. ما خودمان میرویم دست شیطان را باز میکنیم، شیطان را به خودمان مسلط میکنیم. درخواست بعدی میرود یک قدم بالاتر. میگوید ای خدای بزرگ این ماه را از عبادت من پر کن. خیلی قشنگ است این دعا. و طاعت من را زینت این ماه قرار بده. چون ماه رمضان که میدانید خیلی خوشگل است، زیباترین ماه است باطنش و ملکوتش. این قدر انسان مؤمن خوشگلتر میتواند عمل کند که اعمال شما و طاعات شما بشود زینت ماه مبارک رمضان که ماه رمضان وقتی دارد میرود بگوید فلانی من از تو راضیام، دستت درد نکند، ببین چه کردی با من، چقدر به من رسیدگی کردی.
«وَ أَعِنَّا فِي نَهَارِهِ عَلَى صِيَامِهِ، وَ فِي لَيْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَيْكَ» روزش که روزه برنامه اصلی است. این جا وقتی حضرت میگویند شبش را با نماز و تضرع، به من کمک بکن، به نماز و تضرع، این میشود نافله شب. این نافله شب است. چون نماز به ضمیمه تضرع است. نمازی که توی آن فریاد بزنید. ضجه بزنید، گریه بلند داشته باشید، بلرزی. ما که توی نماز عادیمان که همان نمازمان را میخوانیم. این آن نماز شب است. یک جور برنامهریزی کنید به هیچ وجه نافله شب در ماه مبارک رمضان از شما فوت نشود. این که میگویم به هیچ وجه یک نکتهای دارد. به هیچ وجه فوت نشود نافله شب. در ماه مبارک رمضان از شما فوت نشود. حالا اگر توضیح خواستید بعداً عرض میکنم. تمام شد. حالا به این جا که رسیدند حضرت میگویند خدایا، اللهم میشود ماههای دیگر من بشود ماه رمضان. حالا این جوری شدم، میخواهم این جوری بشوم، با این دست پر. «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِي سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَيَّامِ كَذَلِكَ مَا عَمَّرْتَنَا» اگر بعد از این ماه رمضان آن وقت به من عمر دادی بقیه عمر من هم همین حال را داشته باشد. استمرار ماه مبارک رمضان. آن وقت این جا امام(ع) میروند سراغ قرآن سوره مبارکه مؤمنون. دو جای سوره مؤمنون را امام(ع) به آن استناد میکنند. یکی صدر سوره هست که آن هفت ویژگی «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ....» تا آخر. «الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فيها خالِدُونَ» این آن قسمت اول است، «وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ، أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ» اواسط این سوره مؤمنون هست. که آن را حالا بروید پیدا کنید که یک وقتی ما آیه سال اعلام کرده بودیم در آن انجمنهای مبارک، یک سال همین آیات بود. «...يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» اما آخرین فراز، این تمام شد. این نقشه راه ماه مبارک رمضان که گفتیم. آخرش چیست؟ آخرش دوستان یک صلوات عاشقانه، جانانه، و نغز و زیبا و بسیار جذاب بر محمد و آل محمد است. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ كُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَى كُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِكَ كُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِي لَا يُحْصِيهَا غَيْرُكَ، إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيد» و به این ترتیب دعای چهل و چهارم به پایان میرسد.