شاه شجاع کیست؟
جلالالدین شاه شجاع ملقب به ابوالفوارس از سلاطین آل مظفر و مشهورترین فرد این خاندان است. پدرش، امیر مبارزالدین محمد مظفر، پایهگذار سلسلهی آل مظفر است و مادرش ترکان مخدومشاه، دختر شاه جهان قراختایی از سلاطین قراختای کرمان است. قراختاییان از سلسلههای ملوکالطوایفی ایران هستند که در حدود ۸۳ سال بر کرمان حکومت کردند.
جلالالدین در سال ۷۳۳ هجری قمری و در دهستان باستانی نشتیفان از توابع شهرستان خواف در استان خراسان رضوی به دنیا آمد. جلالالدین در دوران حکومت پدرش، شایستگیهای فراوانی از خود نشان داد. در فتح شیراز توسط پدرش که منجر به انقراض حکومت آل اینجو شد، نقش عمدهای ایفا کرد. همین شایستگیها باعث شد ابتدا در سال ۷۵۴ هجری قمری از سوی پدر والی کرمان و بعد از آن نیز به ولایت عهدی منصوب شود.
شاه شجاع با اینکه در دوران کودکی به دلیل مقارن شدن کودکیاش با دورهی پایهگذاری سلطنت آل مظفر موفق به تحصیلات پیوستهی علمی نشده بود، در ادب و هنر نیز شایستگیهایی از خود نشان میداد. او خطی نیکو داشت و نوشتههایش دارای نثری روان، زیبا و پرظرافت بودند. شاه شجاع خود شعر میسرود و همین ذوق ادبیش باعث شده بود تا در دوران حکومتش، دربار وی، محفل انس شعرا باشد.
از دیگر ویژگیهای شاه شجاع که در تاریخ به آنها اشاره شده و اتفاقاتی نیز در مورد آن نقل شده، زیبایی چهرهی او است و از آنجایی که در شاه شجاع زیبایی چهره با اخلاق نیکو جمع شده بوده، در میان مردم از محبوبیت فراوانی برخوردار بوده است. در تاریخ آوردهاند که روزی شاه شجاع با اطرافیانش در حال گذر از شهر بودند. پیرزنی بعد از مشاهدهی شاه یکی از بانوان خانه را که مشتاق دیدار شاه شجاع بوده است با فریاد صدا زده و میگوید فاطمهخاتون بیا که شاه شجاع از کوی میگذرد. شاه شجاع که متوجه میشود دستور میدهد بایستند و وقتی اطرافیان علت را جویا میشوند عنوان میکند روا نیست آرزوی فاطمهخاتون برآورده نشود و دلش بشکند. میایستیم تا ما را ببیند، سپس میرویم.
شاه شجاع در سال ۷۸۶ هجری قمری و در سن ۵۳ سالگی در گذشت و پیکرش بنا بر وصیت خود در پای کوه چهل مقام (مکان فعلی آرامگاه وی) به خاک سپرده شد.
حکومت شاه شجاع
خاندان آل مظفر پس از اتمام دورهی ایلخانان مغول به دنبال احیای ایران باستان و اخراج مغولان بودند. پس از مرگ سلطان ابوسعید ایلخان، جانی بیک مغول برای تداوم بخشیدن به سلطنت مغولان، قصد لشکرکشی به ایران را داشت. در نامهای به امیر محمد مبارز (پدر شاه شجاع) از او خواست تا مطیع و فرمانبردارش باشد. امیر محمد مبارز در جواب این نامه سپاهیان خود را بسیج کرده و به سرعت به آذربایجان حمله کرد. وی آخی جوق، نایب جانی بیک را کشت و لشکر مغولان را وادار به فرار کرد.
امیرمحمد مبارز بنا بر نقلهای متعدد تاریخی، فردی تندخو و زودخشم بوده و در عقوبت دادن، سرعت و خشونت داشته است. در بازگشت از سفر جنگی آذربایجان به سبب اختلافاتی که با پسرانش داشته و آنها را در برخی از حوادث زیانبار جنگ مقصر میدانسته، بر آنها خشم میگیرد. دو پسرش یعنی شاه شجاع و شاه محمود را به کوری و خواهرزادهاش شاه سلطان را به مرگ تهدید میکند. این سه تن برای جلوگیری از گرفتار شدن به عقوبت شاه، سحرگاهی در اصفهان امیرمبارزالدین را محاصره و دستگیر میکنند و او را به کرمان میفرستند. مدتی بعد هم توسط یکی از عمال خود در کرمان وی را کور میکنند.
شاه شجاع بر اسب مینشیند و به نشانهی سلطنت بر سرش چتر میگیرد و به این ترتیب در سال ۷۵۹ هجری قمری به پادشاهی میرسد.
حکومت اصفهان و ابرقو را به برادر بزرگترش قطبالدین شاه محمود و حکومت کرمان را به برادر دیگرش، سلطان عمادالدین احمد میسپارد. در ابتدا، خواجه قوامالدین محمد ابن علی صاحب عیار را به وزارت برمیگزیند ولی پس از مدتی با مشاهدهی نشانههای خیانت از طرف او، فرمان قتل وی را صادر کرده و خواجه جلالالدین توران شاه را وزیر خود اعلام میکند.
وی در طول سلطنت بیستوهفت سالهی خود، در تمامی جنگهایش پیروز میشود، بر قفقاز و بغداد هم تسلط یافته و گسترهی ایران را به حدود گسترهی ایران باستان (منهای خراسان) میرساند.
دوران سلطنت شاه شجاع که در میان دو دورهی خونبار تاریخی در ایران یعنی حملهی مغولان و یورشهای تیمور قرار دارد، روزگار امنیت و آسایش مردم در این سرزمین است.
مرگ شاه شجاع، زمینهساز خونریزیهای تیمور گورکانی
به عقیدهی تمامی مورخان، تنها کسی که توان و امکانات لازم را برای سرکوب کردن تیمور داشته، شاه شجاع بوده است و اگر به مرگ نابهنگام از دنیا نمیرفت، تیمور اصلا حمله نمیکرد.
وقتی شاه شجاع در اواخر دورهی حکومت (اواخر عمر) برای برقراری نظم در خوزستان به شوشتر رفته بود مرزبان شرق در نامهای، تاختن امیر تیمور بر سیستان را گزارش داده و از امکان پیشروی او ابراز نگرانی کرد. پاسخ قاطع، کوبنده و در عین حال کوتاه شاه شجاع جزء اسناد افتخارآمیز تاریخ ایران است.
شاه شجاع در نامهای به تیمور مینویسد:
نقض عهد و دوستی از امیرتیمور بعید است و اگر چنین امری رخ دهد، لشکر جرار و شمشیر شیر شکار و تیر جوشن گذار و بازوی کامکار در کار است. بسم الله اگر حریف مایی.
با مرگ شاه شجاع، که برخی از مورخین، آن را یتیم شدن مرد و زن ایران دانستهاند، سلطنت ایرانی آل مظفر که پس از قرنها حکومت خونبار ترکها و مغولان، امنیت و آسایشی را برای مردم به ارمغان آورده بود به سرعت رو به زوال رفت.
پسرش سلطان زینالعابدین در برابر تیمور موفقیتی کسب نکرد. خواهرزادهاش شاه یحیی با پذیرش مقام امارت از جانب تیمور به جای مقام سلطنت، خیانت کرد. خواهرزادهی دیگرش، شاه منصور هم نتوانست مانع تیمور شود.
شاه منصور پس از خیانت برادرش به ایران برای جبران این ننگ، به دزفول رفت و سپاهی جمعآوری کرد و نامهای به شاهزادگان آل مظفر نوشت:
مرا هوای سلطنت نیست، هر یک پسری و سپاهی به من دهید تا بر لب جیحون بنشینم و تیمور را نگذارم که از آب گذاره کند.
اما متاسفانه، هیچ یک از کسانی که شاه منصور از آنها طلب کمک کرده بود، اقدامی نکردند و سرانجام در سال ۷۹۵ هجری قمری، شاه منصور در نبردی با تیمور که مورخان آن را به ظهر عاشورا تشبیه کردهاند، کشته شد. نبردی که در آن، شاه منصور دلیرانه جنگید و حتی نزدیک بود تیمور را از بین ببرد که تیمور با خزیدن در چادر زنان نجات یافت.
به دستور تیمور پس از این پیروزی، جمیع شاهزادگان آل مظفر را گردن زدند. این نبرد در واقع پایان سلطنت آل مظفر و مقدمهی یورشهای تیمور بر ایران بود.
آرامگاه شاه شجاع
در زمان کریمخان زند (۱۱۹۲ هجری قمری) و به دستور وی، سنگ مرغوبی تراشیدند و روی قبر شاه شجاع نصب کردند و با خط نستعلیق، نام و القاب شاه شجاع، سال وفاتش و سال نصب سنگ را روی آن نگاشتند:
هوالحی الذی لا یموت. هذا مدفن السلطان العادل الباذل المرحوم المغفور شاه شجاع المظفری و وفاته فی سنه ست و ثمانین و سبعمائه من الهجریه کما قال العارف السالک شمس الدین محمد حافظ علیه الرحمه حیف از شاه شجاع و تجدید مزاره فی شهر ربیع الثانی ۱۱۹۲
آرامگاه موجود در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی توسط علی سامی معمار بازسازی سعدیه و حافظیه و به همت انجمن آثار ملی روی قبر ساخته شده است. این آرامگاه، گنبدی از کاشیهای فیروزهای است که روی چهار ستون مایل با سنگهای سفید استوار شده است. این آرامگاه را روی صفحهای که سه پله از سطح زمین اختلاف ارتفاع دارد، بنا کردهاند. داخل گنبد با کاشی معرقکاری شده و کتیبههایی شامل اشعاری از حافظ و اشعاری از خود شاه شجاع در آن وجود دارد. در قسمت بیرونی گنبد هم چهار کتیبه به خط نستعلیق از اشعار حافظ در مدح شاه شجاع نصب شده است.
در نزدیکی آرامگاه، بنایی آجری وجود دارد که در حال حاضر بهعنوان کتابخانهی آثار و مفاخر فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرد. آرامگاه شاه شجاع در آذر ماه سال ۱۳۵۴ و در ذیل شماره ثبتی ۱۱۶۹/۷ در میان آثار ملی ایران به ثبت رسید.
به فیض جرعهی جام تو تشنهایم ولی
نمیکنیم دلیری نمیدهیم صداع
جبین و چهرهی حافظ خدا جدا مکناد
ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع